PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوره‎هاي دروغين و مدعيان تحدي



ملکوت* گامی تارهایی *
25-07-2010, 15:51
مثل قرآن، هرگز «سوره های درو غین و مدعیان تحدّی با قرآن در اینترنت» پديده «اينترنت» از پديده هاي مفيد و سودمندي است كه جهان را به صورت دهكده واحدي و بلكه اطاق بزرگي درآورده كه همه انسانها مي‌توانند در يك زمان با يكديگر تماس برقرارٍكنند و چهرة يكديگر را ببينند و سخنانشان را بشنوند. ولي با اين اعتراف كه يك پديده‌اي است دو لبه، كه در عين مفيد بودن مي‌تواند خطرناك نيز باشد.
با توجه به اين اصل بر دانشمندان بزرگ اسلام وظيفه است كه در عين بهره‌گيري از اين پديده عصر حاضر، كه موجب گستردگي ارتباطات و تبادل اطلاعات و رشد و ارتقاء علوم و فن‌آوري‌ها و... شده و اذهان را به سوي خود كشانده است، و خردها را مبهوت ساخته، مراقب سمپاشيها و دروغ پردازيهاي دشمنان اسلام و تشيّع نيز باشند.
با اينكه از عمر اين پديده چند صباحي بيش نمي‌گذرد، ولي طيف استعمار كه بيشتر در متزلزل ساختن باورهاي جوانان ماست از طريق مختلف وارد شده و هجوم فرهنگي همه جانبه را آغاز كرده تا آنجا كه به فكر افتاده به ميدان تحدي قرآن بيايد و به گمان خام، نظير آن را عرضه بدارد و از اين طريق مسلمانان را خلع سلاح كند.
افرادي بي‌مايه، با سر هم كردن جمله‌هاي بظاهر شبيه جمله‌هاي قرآن، با اقتباس از جمله‌ها و آيات قرآن، به فكر افتاده‌اند كه 4 سوره مانند سوره‌هاي قرآن، تنظيم و ارائه كنند و بگويند ما 4 سوره مانند سوره‌هاي قرآن را آورديم و به تحدي قرآن پايان بخشيديم!!!
خداوند متعال در قرآن مجيد، از منكران مي خواهد كه مانند آن را بياورند، آنجا كه مي فرمايد:
فَلْيَأْتَوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقينَ (طور/34).
«مانند قرآن را بياوريد اگر راستگو هستيد».
درجاي ديگر نرخ تحدي را پايين مي‌آورد و يادآور ميشود كه فقط ده سوره مانند سوره هاي قرآن بياوريد،چنان كه مي‌فرمايد:
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (هود/13).
«بلكه ميگويند اين قرآن به خدا به عنوان دروغ بسته شده،پيامبر به آنان بگو ده سوره مانند سوره هاي دروغين آن بياوريد».
و در آخرين مرحله تحدّي نرخ را بيشتر پايين آورده و به يك سوره اكتفا ورزيده، چنان كه مي‌فرمايد:
وَإِنْ كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِمّا نَزّلنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثلِهِ وَادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (بقره /23).
«بگو اگر در آنچه كه بر بنده خود نازل كرديم ترديد داريد،برخيزيد مانند سوره اي از سوره آن را بياوريد».
بر اين اساس بايد ديد مقصود از تحدّي با كل قرآن يا ده سوره يا يك سوره از سوره هاي آن چيست؟
مقصود از مبارزه با قرآن، اين است كه فردي يا افرادي، با شيوه‌هاي جديد و انشاي نو، مفاهيم و مقاصد عالي را در جمله‌ها و كلماتي بريزند كه از نظر شيريني و حلاوت و جذابيّت و كشش، بسان آيات قرآن باشد، به گونه اي كه اگر اين دو در كنار هم گذاشته شوند، بگويند نظير آن را آورده است.
مثلا بر فرض اگر سوره كوثر جزء قرآن نبوده و بشري آن را در زمان پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) يا پس از او عرضه مي‌كرد اين يك نوع مبارزه با قرآن بود، و اما اقتباس جمله‌هايي از قرآن و رديف كردن يك رشته الفاظ و مفاهيم پوچ به سبك ظاهري قرآن، يقيناَ تحدي نيست.
اگر بنا بود چنين دست و پازدن‌هايي تحدي حساب شود، قرنها از اين نوع تحدي‌ها صورت گرفته است ولي احدي براي آنها ارزش قايل نشده و نمي‌باشد.

ملکوت* گامی تارهایی *
25-07-2010, 15:52
.
مسيلمه كذاب نخستين كسي است كه به فكر مبارزه با قرآن افتاده بود، او پس از ايمان به پيامبر (صلي الله عليه و آله) از اين آيين برگشت، و ادعاي نبوت نمود و به پيامبر نامه اي به شرح زير نوشت:
من مسيلمة رسول الله إلي محمدٍِ رسولِ الله.
سلام عليك أما بعد، فانّي قد أشركت في الامر معك، و انّ لنا نصف الارض و لقريش نصف الارض ولكن قريشاً قوم يعتدون.
ما، خواننده گرامي را از ترجمه اين جمله ها بي نياز مي دانيم، زيرا روي سخن در اين مقاله با كساني است كه با زبان عربي آشنايي دارند.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در پاسخ او نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحيم
من محمّد رسول الله إلي مسيلمة الكذّاب. السّلام علي من اتّبع ا لهدي.
أمّا بعد؛ (... إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ )(اعراف/ 128) [1] (http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3962&level=4&subid=3962#_ftn1)
حال آيه‌اي را كه پيامبر مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) براي او نوشت، با جمله‌اي كه او به عنوان تحدي آورده است مقايسه كنيد، فقط يك شباهت ظاهري مختصري دارند و الاّ چه از نظر مضمون و محتوا و چه از نظر بلاغت و فصاحت و رفعت كلام قابل قياس نيست.
مسيلمه بار ديگر براي تحدّي به فكر افتاد تا كلماتي سر هم نمايد، كه جمله‌هاي آن شبيه سوره اعلي باشد، ولي فاصله سخن او با سوره اعلي آن چنان زياد است كه هرگز با هم اشتباه نمي شوند، قرآن ميفرمايد:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلي * الَّذِي خَلَقَ فَسَوّي * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدي * وَالَّذِي أَخْرَجَ المَرْعي * فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوي (اعلي /1-5).
ولي او در مقابل، اين چنين گفت:«لقد أنعم الله علي الحبلي، أخرج منها نسمه تسعي، بين صفاق و خشا»[2] (http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3962&level=4&subid=3962#_ftn2)
آنچه كه نويسندگان مسيحي به عنوان تحدي در اين سوره يادآور شده اند دست كم از بافته‌هاي مسيلمه كذاب و ديگر همفكران او نيست.
آنان تصور مي‌كنند كه تنها وزن و آهنگ و وجود فواصل بين دو جمله در تحدي كافي است، در حالي كه از ديگر شرايط تحدي كه همان رفعت معاني و شيريني جمله‌ها و جذابيت كلام است كاملاً غافلند و لذا اين نوع ترهات را نوعي تحدّي تلقي مي‌كنند.
باز ما در اينجا نمونه‌اي از به اصطلاح تحدي‌هاي عصر حاضر را مي‌آوريم تا روشن شود هر نوع تحدي به صورت حفظ وزن و فواصل، تحدي واقعي نيست.
قرآن كريم در بيان واقعه قيامت، چنين بيان مي‌كند:
الحاقَّةُ ما الحاقّةُ * وَما أَدْراكَ ما الحاقَّةُ (حاقه /1-3).

ملکوت* گامی تارهایی *
25-07-2010, 15:52
در جاي ديگر مي فرمايد:
القارِعَةُ * ما القارِعَةُ * وَما أدْراكَ ما القارِعَةُ (قارعه/1-3).
اكنون اين جمله‌ها را با جمله هاي زير كه ساخته و پرداخته‌ي انديشه و مغزهاي خام، پس از درگذشت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) است مقايسه نماييد:
«الفيل، وَما أدراك مَا الفيل، له وبيل، وخرطوم طويل».
با توجه به اين مقدمه كوتاه، ما به نقل اين سوره‌هاي مجعوله مي‌پردازيم و به روشني ثابت مي‌كنيم كه بيشتر جمله هاي آنها، اقتباس از قرآن و باقي مانده نيز يك رشته جمله هاي بي معنا است كه به هم وصل شده و خواسته اند از قرآن تقليد نمايند.
تحدّي با قرآن در اينترنت
مدتي قبل، يك شركت آمريكايي به نام «آمريكا آن لاين» با اقدامي شيطنت آميز، جهت معارضه با قرآن كريم، به اصطلاح سوره‌هايي را با نامهاي «مسلمون، تجسّد، وصايا و ايمان»با تقليد و تحريف آيات قرآن و با مضامين باطل و خرافي بر روي شبكه اينترنت عرضه كرد كه با واكنش شديد مجامع اسلامي از جمله دانشگاه الأزهر و برخي نويسندگان عرب مسلمان مواجه، و نهايتاً تعطيل شد.
اخيراً سايت ديگري متعلق به يك شركت انگليسي به نام Suralikeit.UK اقدام به ارايه و نشر همان صفحات چهارگانه كرده و در بيانيه‌ي موذيانه‌اي با مظلوم نمايي، اين اقدام را پاسخي به تحدّي قرآن دانسته و ضمن تقسيم بندي مسلمانان به معتدل و افراطي، ادعا نموده كه معتدلها از اين صفحات استقبال و افراطيها با آن شديداً برخورد كرده‌اند.
چنان كه پيش از اين اشاره شد، بايد توجه داشت كه در طول تاريخ حيات اسلام عزيز،‌ افراد پر مدعا لكن جاهل و كم خرد، به فكر معارضه با قرآن افتاده و براي عملي ساختن كار خود جملاتي را از خود قرآن تقليد و سرقت نموده در حاليكه بعضي از الفاظش را تغيير داده، يك سري مهملات را سر هم نموده به عنوان تحدي با قرآن،‌ عرضه كرده و خود را مفتضح و ذليل ساخته‌اند.
اين صفحات چهارگانه نيز شبيه آنها است، كه نويسنده اين صفحات با تقليد از قرآن عزيز، و سرقت و مونتاژ ناشيانه و مضحك، كه بيشتر به يك شوخي و طنز شبيه است تا تحدّي عالمانه و علمي، با تغيير الفاظ و ضميرهاي آيات شريفه آن، و با به كار گرفتن آيات و الفاظي كه معمولا يك يا دو بار در قرآن آمده‌است، يك سري مطالب و جملات خرافي و باطلي را سر هم كرده، به خيال باطل خود به عنوان معارضه با قرآن، به شبكه اينترنت عرضه كرده‌است. لكن هر كس مقداري با قرآن آشنايي داشته باشد، مي‌فهمد كه اين تحريف قرآن است نه معارضه.
راستي نويسنده اين صفحات چهارگانه تا اينجا هم تشخيص نداده است كه اگر يك نفر شاعر و يا نويسنده‌اي بخواهد با گفتاري در مقام معارضه بيايد، بايد در مقابل آن، كلامي بياورد كه با داشتن استقلال در الفاظ و تركيب و اسلوب مخصوص به خود، يا حدّاقل در يك جهت و در يك هدف با آن متّحد و يكسان باشد؟! معناي معارضه اين نيست كه شخص در مقام معارضه با يك كلام فصيح از اسلوب و تركيب آن، تقليد كند و تنها بعضي از الفاظ و كلمات آن را تغيير دهد و جمله ديگري از آن بسازد و نام اين عمل را معارضه بگذارد.
اگر معناي معارضه اين باشد، مي‌توان با هر كلامي معارضه نمود، و اين آسانترين راه براي اعرابي بود كه با پيامبر عزيز اسلام (صلي الله عليه و آله) معاصر بودند، ولي چون آنها با اسلوب معارضه آشنا بودند و رموز بلاغت قرآن را درك مي‌كردند به همين جهت زير بار معارضه با قرآن نرفتند و بر عجز و ناتواني خويش اعتراف نمودند، عده‌اي ايمان آورده و عدّه‌اي ديگر آن را به سحر و جادو نسبت داده و گفتند: (إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ يُؤثَرُ)[3] (http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3962&level=4&subid=3962#_ftn3)،‌ گذشته از اين، چگونه مي‌توان اين جملات را كه آثار تكلّف و تصنّع در آنها نمايان است را با قرآن مقايسه نمود؟!! كه بتواند مثل قرآن و يا سوره‌اي از سوره‌هاي آن را بياورد، زيرا قدرت و توانايي بر مواد و الفاظ هيچگاه مستلزم توانايي بر تركيبات نخواهد بود.[1] (http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3962&level=4&subid=3962#_ftnref1) ـ سيره ابن هشام: 2/600؛ تاريخ طبري: 2/993.
[2] (http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3962&level=4&subid=3962#_ftnref2) ـ تاريخ طبري: 2/493.
[3] (http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3962&level=4&subid=3962#_ftnref3) ـ‌ مدثر/ 24. اسد اكبرعليزاده