خادمه زینب کبری(س)
27-07-2010, 10:41
علت دعوای عروس و مادر شوهر
حتماً شنیدهاید كه میگویند مادرزنم چنین و چنان یا مادرشوهرم فلان و بهمان. به نظر میرسد كه مادرزن و مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترك انسانها باشند. گفتیم انسانها و نه ایرانیها، چون این مشكل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگها به چشم میخورد. الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری كه از مادرشوهر یا مادرزن در ایران وجود دارد موجودی غالب است كه طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود میخواهد و از اینجا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شكلی از روابط پیش میآید كه سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر میانجامد.
http://img.tebyan.net/big/1389/01/204164119411415572341018920377181107247255.jpg
دعوا و اختلاف هم از اینجا شروع میشود كه عروس و داماد كلام یا رفتار (گفتهها و اعمال) مادر زن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود میدانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی میكنند. از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند كه عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر بگیرد.
در حقیقت، آنها تلاش میكنند ائتلافی به ضرر طرف دیگر شكل دهند. اما چرا بین مادرشوهر و عروس و تاحدی كمتر، بین مادرزن و داماد اختلاف و تعارض پیش میآید؟
میدانیم كه یكی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سالها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا میكند و خانه را با ارزشها و افكار و سلایق ویژه خود اداره میكند. او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس میكند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها میسازد. به این ترتیب، مادر شكلی از نظارت را برخانه و خانواده اعمال میكند (این موضوع بهویژه در جوامع شرقی، از جمله در كشور ما نمود بارزتری دارد). او در خانهای كه خود در ساخت و برپاییاش نقش داشته هویت خویش را مییابد و طبیعی است كه هر فردی یا شرایطی كه این نقش را با مخاطره روبهرو كند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب میشود. این موضوع علت اصلی روانشناختی رفتار مادرشوهر یا مادرزن است.
به نظر روانشناسها، پسر برای مادر ثمره تلاشها و درگیری عاطفی اوست. وقتی میبیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود میاندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی كه فرزند از او میكرد و در احترامی كه به وی میگذاشت میبیند و چون احساس میكند كه پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمیكند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه كافی از او حمایت و مراقبت نمیكند احساس میكند كه فرزندش دیگر از وی تأثیر نمیپذیرد. از سویی، زن دیگر كه در اینجا عروس است هم نمیتواند بپذیرد كه شوهرش احساس امنیتی را كه انتظار دارد از او دریغ كند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او كند.
پسر برای مادر ثمره تلاشها و درگیری عاطفی اوست. وقتی میبیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود میاندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد.
http://sl.glitter-graphics.net/pub/1097/1097038v0ncyc95bk.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/1097/1097038v0ncyc95bk.gif)
حتماً شنیدهاید كه میگویند مادرزنم چنین و چنان یا مادرشوهرم فلان و بهمان. به نظر میرسد كه مادرزن و مادرشوهر الگویی قالبی در زندگی مشترك انسانها باشند. گفتیم انسانها و نه ایرانیها، چون این مشكل ظاهراً در بسیاری از جوامع و فرهنگها به چشم میخورد. الگوی قالبی یا به عبارت بهتر، تصوری كه از مادرشوهر یا مادرزن در ایران وجود دارد موجودی غالب است كه طرف مقابلش، یعنی داماد و بیشتر عروس را مغلوب و مطیع خود میخواهد و از اینجا در ارتباطات بین عروس یا داماد و مادرشوهر یا مادرزن شكلی از روابط پیش میآید كه سرانجام به اختلافات بین زن و شوهر میانجامد.
http://img.tebyan.net/big/1389/01/204164119411415572341018920377181107247255.jpg
دعوا و اختلاف هم از اینجا شروع میشود كه عروس و داماد كلام یا رفتار (گفتهها و اعمال) مادر زن یا مادرشوهر را نوعی دخالت در زندگی خود میدانند و رفتار آنها را اهانت به خود تلقی میكنند. از طرف دیگر، مادرزن یا مادرشوهر هم انتظار دارند كه عضو تازه خانواده احترام آنها را نگه دارد و جایگاهی خاص برایشان در نظر بگیرد.
در حقیقت، آنها تلاش میكنند ائتلافی به ضرر طرف دیگر شكل دهند. اما چرا بین مادرشوهر و عروس و تاحدی كمتر، بین مادرزن و داماد اختلاف و تعارض پیش میآید؟
میدانیم كه یكی از زیباترین پیوندهای موجود در عالم هستی پیوند بین مادر و فرزند است. از سوی دیگر، مادر طی سالها زندگی، نوعی احساس هویت خاص در خانه پیدا میكند و خانه را با ارزشها و افكار و سلایق ویژه خود اداره میكند. او عشق فرزندان و همسرش را به خود احساس میكند و از سوی دیگر، عشق و محبت خود را نثار آنها میسازد. به این ترتیب، مادر شكلی از نظارت را برخانه و خانواده اعمال میكند (این موضوع بهویژه در جوامع شرقی، از جمله در كشور ما نمود بارزتری دارد). او در خانهای كه خود در ساخت و برپاییاش نقش داشته هویت خویش را مییابد و طبیعی است كه هر فردی یا شرایطی كه این نقش را با مخاطره روبهرو كند یا عشق و عواطف فرزندان را از او به جانب دیگری بازگرداند نوعی تهدید برای او، عواطفش، احساس ارزشمندی، هویت و در نهایت، حس نظارت او بر خانواده محسوب میشود. این موضوع علت اصلی روانشناختی رفتار مادرشوهر یا مادرزن است.
به نظر روانشناسها، پسر برای مادر ثمره تلاشها و درگیری عاطفی اوست. وقتی میبیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود میاندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد. او وجوه این تأثیر را در اطاعت قبلی فرزند از خود، در مراقبتی كه فرزند از او میكرد و در احترامی كه به وی میگذاشت میبیند و چون احساس میكند كه پسرش دیگر به حد سابق از وی اطاعت نمیكند و برایش احترام قائل نیست یا به اندازه كافی از او حمایت و مراقبت نمیكند احساس میكند كه فرزندش دیگر از وی تأثیر نمیپذیرد. از سویی، زن دیگر كه در اینجا عروس است هم نمیتواند بپذیرد كه شوهرش احساس امنیتی را كه انتظار دارد از او دریغ كند و انتظار دارد شوهر صددرصد عشق و محبتش را صرف او كند.
پسر برای مادر ثمره تلاشها و درگیری عاطفی اوست. وقتی میبیند كه پسرش به سمت زن دیگری رفته، با خود میاندیشد كه مبادا تأثیرش را بر فرزندش از دست داده باشد.
http://sl.glitter-graphics.net/pub/1097/1097038v0ncyc95bk.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/1097/1097038v0ncyc95bk.gif)