توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چند روايت در باره معناى"قرآن"، "فرقان"و"كتاب"
ملکوت* گامی تارهایی *
15-08-2010, 01:30
و در كافى از كسى كه از امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) ع سؤال نموده روايت كرده كه گفت:پرسيدم آيا كلمه"قرآن"و كلمه"فرقان"به يك معنا است؟و يا هر يك معنائى جداگانه دارد؟ فرمود: قرآن همه كتاب خدا است، و فرقان تنها آن آياتى است كه احكام واجب را در بر دارد. (56) و در كتاب جوامع از آن جناب ع روايت كرده كه فرمود: فرقان عبارت است از هر آيه محكمى كه در قرآن است.
و در تفسير عياشى و قمى از آن جناب ع روايت آوردهاند كه فرمود: فرقان عبارت است از هر امر محكمى كه در قرآن است، و كتاب عبارت است از آن آياتى كه انبياى قبل را تصديق مىكند. (57) مؤلف: خود كلمه"فرقان"و كلمه"كتاب"هم با معنائى كه در وايتبراى آن دو شده سازگار است، و در بعضى از اخبار آمده كه كلمه"رمضان"يكى از اسماى خداى تعالى است پس ديگر شايسته نيست كسى بگويد رمضان آمد و رمضان رفت، بلكه بايد گفت: ماه رمضان آمد و ماه رمضان رفت، (تا آخر حديث)و اين روايتخبر واحدى است كه در باب خودش غريب است، و اين كلام از ميان مفسرين از قتاده نيز نقل شده.
ولى در اخبارى كه راجع به اسامى خداى تعالى وارد شده نام"رمضان"ديده نمىشود، علاوه بر اينكه كلمه"رمضان"بدون اينكه كلمه"ماه"قبل از آن آيد و نيز كلمه "رمضانان"" دو رمضان"در روايات وارده از رسولخدا ص و ائمه اهل بيت ع بسيار آمده، و اين جدا بعيد است كه احتمال دهيم هر جا كلمه"رمضان"در احاديث آمده"شهر رمضان"بوده، و راوى كلمه"شهر"را از آن انداخته باشد. (58) و در تفسير عياشى از صباح بن نباته روايتشده كه گفت: من به امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) ع عرضه داشتم: ابن ابى يعفور به من دستور داد چند مساله را از شما بپرسم حضرت پرسيد آن مسائل چيست؟عرضه داشتم: او از شما مىپرسد: وقتى ماه رمضان آمد و من در منزل باشم آيا جايز است مسافرت كنم؟فرمود: خداى تعالى مىفرمايد: "فمن شهد منكم الشهر فليصمه"، پس هر كس ماه رمضان را درك كند و در ميان خانوادهاش باشد نمىتواند مسافرت
كند، مگر براى حج و يا عمره، و يا براى طلب مالى كه مىترسد اگر به دنبالش نرود تلف بشود. (59) مؤلف: و اين نكته استفاده لطيفى است كه امام از اطلاق آيه براى حكم كراهتسفر كرده است چون مسافرت در رمضان جايز است اما با كراهت.
ملکوت* گامی تارهایی *
15-08-2010, 01:30
و در كافى از على بن الحسين ع روايت آورده كه فرمود: اما روزه در سفر و در حال مرض، عامه در آن اختلاف كردهاند، بعضى گفتهاند: مريض و مسافر مىتواند روزه بگيرد، و بعضى ديگر گفتهاند نبايد بگيرد، طايفه سوم گفتهاند مختار است، اگر خواستبگيرد و اگر نخواست نگيرد، ولى ما مىگوئيم بايد در اين دو حال حتما روزه را بشكند، و افطار كند، (منظور اين است كه روزه نبايد بگيرد، پس اگر در سفر و يا حال مرض روزه بگيرد روزهاش درست نيستبايد آن چند روز را دوباره قضا كند)براى اينكه خداى عزوجل مىفرمايد، "فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر". (60) مؤلف: اين روايت را عياشى نيز نقل كرده است.
و در تفسير عياشى از امام باقر (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4922&) ع روايت آورده كه در تفسير جمله"فمن شهد منكم الشهر فليصمه"فرموده: چقدر اين بيان براى كسى كه تعقلش كند روشن است!براى اينكه در عبارتى كوتاه اين معنا را رسانده، كه هر كس ماه رمضان را درك كرد بايد روزهاش را بگيرد، و هر كس در ماه رمضان مسافرت كرد بايد روزهاش را بخورد. (61) مؤلف: روايات وارده از ائمه اهل بيت ع در اينكه مريض و مسافر حتما بايد روزهاش را بخورد بسيار زياد است، و اين مذهب ائمه اهل بيت ع است، (بخلاف علماى اهل سنت كه روزه رمضان را براى مسافر و مريض اختيارى مىدانند)، و آيه شريفه بطوريكه خواننده توجه فرمود بر مذهب ائمه اهل بيت ع دلالت دارد. (62) و نيز در تفسير عياشى از ابى بصير روايت آمده كه گفت: من از امام ع از معناى جمله: "و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين"پرسيدم فرمود: منظور بيماران و سالخوردگانى است كه توانائى روزه گرفتن ندارند. (63)
و باز در همان تفسير از امام باقر (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4922&) ع در تفسير همان آيه نقل كرده، كه فرمود: منظور سالخورده و كسى است كه عطش آزارش مىدهد. (64) و نيز در همان تفسير از امام صادق ع روايت آورده كه فرمود منظور زنى است كه از جان فرزندش بترسد و سالخوردگانى كه روزه برايشان طاقتفرسا باشد. (65) مؤلف: روايات در تفسير آيه، از ائمه ع بسيار است، و در روايت ابى بصير مراد از مريض آن بيمارانىاند كه قبل از ايام ماه رمضان بيمار باشند و نتوانند قضاى روزه رمضان را در ساير ايام سال بجا آورند، چون واضح است كه كلمه(مريض)در جمله: "فمن كان منكم مريضا"شامل مريض نامبرده نمىشود، و كلمه(عطاش)كه در روايت آمده به معناى بيمارى عطش است. (66) (كه ظاهرا همان مرض قند باشد)."مترجم"باز در همان تفسير از سعيد از امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) ع روايت آمده كه فرمود: در عيد فطر هم تكبير هست، عرضه داشتم تكبير كه غير از روز قربان نيست، فرمود: چرا در عيد فطر هم هست، ليكن مستحب است كه در مغرب و عشاء و فجر و ظهر و عصر و دو ركعت نماز عيد گفته شود. (67) و در كافى از سعيد نقاش روايت كرده كه گفت امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) ع فرمود: براى من در شب عيد فطر تكبير هست، اما واجب يستبلكه مستحب است، مىگويد، پرسيدم اين تكبير در چه وقت مستحب است؟فرمود در شب عيد در مغرب و عشا و در نماز صبح و نماز عيد آنگاه قطع مىشود، مىگويد عرضه داشتم: چگونه تكبير بگويم؟فرمود: مىگوئى"الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله، و الله اكبر، الله اكبر و لله الحمد، الله اكبر على ما هدانا"و منظور از كلام خدا كه مىفرمايد: "و لتكملوا العدة"همين است، چون معنايش اين است كه نماز را كامل كنيد.و خدا را در برابر اينكه هدايتتان كرده تكبير كنيد، و تكبير همين است كه بگوئيد:"الله اكبر، لا اله الا الله، و الله اكبر، و لله الحمد"راوى مىگويد در روايت ديگرى آمده كه تكبير آخر را چهار بار بايد گفت
ملکوت* گامی تارهایی *
15-08-2010, 01:31
(68) مؤلف: اختلاف اين دو روايت كه يكى تكبير را در ظهر و عصر نيز مستحب مىداند و ديگرى نمىداند ممكن ستحمل شود بر مراتب استحباب، يعنى دومى مستحب باشد، و اولى مستحبتر، و اينكه فرمود: منظور از(و لتكملوا العدة)اكمال نماز استشايد منظور اين باشد كه با خواندن نماز عيد، عدد روزه را تكميل كنيد و باز خود تكبيرات را بگوئيد، كه خدا شما را هدايت كرد، و اين با معنائى كه ما از ظاهر جمله، "و لتكبروا الله على ما هديكم..."فهميديم منافات ندارد، براى اينكه كلام امام استفاده حكم استحبابى از مورد وجوب است، نظير آنكه در سابق در جمله: "فمن شهد منكم الشهر فليصمه"گذشت، كه گفتم از آن، كراهت مسافرت در ماه رمضان براى كسى كه اول ماه را درك كند استفاده كردهاند، و اختلاف آخر تكبيرات در دو جاى روايت اخير مؤيد اين احتمال است كه بعضى داده و گفتهاند در جمله:"و لتكبروا الله على ما هديكم"تكبير به دليل اينكه با حرف(على)متعدى شده متضمن معناى حمد است.
و در تفسير عياشى از ابن ابى عمير از امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) ع روايت كرده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم: فدايتشوم احاديثى كه در بين ما بر سر زبانها جريان دارد مبنى بر اينكه رسول خدا ص بيست و نه روز روزه مىگرفت، بيشتر است از احاديثى كه مىگويد، سى روز روزه مىگرفت؟آيا احاديث اول درست است؟فرمود يك كلمه از آنها سخن خدا نيست، و رسول خدا ص غير از سى روز روزه نگرفته، و علتش هم اين است كه قرآن مىفرمايد: "و لتكملوا العدة"و آيا رسولخدا ص آن را ناقص مىكرد؟ (69) مؤلف: اينكه امام فرمود: (آيا رسولخدا ص آنرا ناقص مىكرد)استفهامى است انكارى، و روايت دلالت دارد بر بيانى كه ما كرديم، و گفتيم ظاهر تكميل، تكميل ماه رمضان است.
و در محاسن برقى از بعضى راويان شيعه نقل كرده كه او بدون ذكر سند گفته منظور از تكبير در جمله: "و لتكبروا الله على ما هديكم"تعظيم، و منظور از هدايت، ولايت است. (70) مؤلف: اينكه هدايتبه معناى ولايتباشد از باب تطبيق كلى بر مصداق است و ممكن است از قبيل همان قسم بياناتى باشد كه نامش را تاويل گذاشتهاند، چنانكه در بعضى از روايات آمده و در معناى دو كلمه"يسر و عسر"فرمودهاند: يسر ولايت و عسر مخالفتبا خدا و دوستى با دشمنان خداست.
و در كافى از حفص بن غياث از امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) ع نقل كرده كه گفت: از آن جناب از كلام خداى عزوجل پرسيدم، كه مىفرمايد: "شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن"،
چطور مىفرمايد قرآن در ماه رمضان نازل شد، با اينكه در دو دهه بين اول و آخرش نازل شده؟ (71) امام ع فرمود: قرآن در ماه رمضان يك باره به بيت المعمور نازل شد و سپس در طول بيستسال به تدريجبه زمين نازل گرديد، آنگاه فرمود: رسولخدا ص فرموده صحف ابراهيم در اولين شب از ماه رمضان نازل شد، و تورات در روز ششم رمضان، و زبور در هيجدهم رمضان و قرآن در بيست و سوم از ماه رمضان نازل شده.
مؤلف: اين روايت را كه كافى از امام صادق (http://www.hawzah.net/Hawzah/Subjects/Subjects.aspx?id=4931&) و آن جناب از رسولخدا ص نقل كرده الدر المنثور به چند طريق آن را از واثلة بن اسقع از رسولخدا ص نقل كرده است (72) .
و نيز در كافى و فقيه از يعقوب روايت كرده كه گفت: مردى را شنيدم كه از امام صادق ع از شب قدر مىپرسيد، كه آيا گذشته و يا همهساله هست؟فرمود: اگر شب قدر از بين برود، و برداشته شود، قرآن هم برداشته مىشود. (73) و در الدر المنثور از ابن عباس روايت كرده كه در باره ماه رمضان و ليله مباركه و ليله قدر گفت: ليله قدر همان ليله مباركه است كه در ماه رمضان واقع است، كه در آن ماه قرآن كريم از ذكر به بيت المعمور نازل شد، و بيت المعمور همان موقع ستارگان در آسمان دنيا است، كه قرآن در آنجا قرار گرفت، و سپس به تدريجبه رسولخدا ص نازل شد، قسمتى در امر و قسمتى در نهى و آياتى در باره جنگها نازل مىشد. (74) مؤلف: اين معنا از غير ابن عباس مانند سعيد بن جبير نيز روايتشده، و از گفتار ابن عباس چنين بر مىآيد كه اين نظريه خود را از آيات قرآنى استفاده كرده، مانند آيه: "و الذكر الحكيم" (75) و آيات: "و كتاب مسطور فى رق منشور و البيت المعمور و السقف المرفوع" (76) و آيات"فلا اقسم بمواقع النجوم، و انه لقسم لو تعلمون عظيم، انه لقرآن كريم، فى كتاب مكنون لا يمسه الا
المطهرون" (77) و آيه: "و زينا السماء الدنيا بمصابيح و حفظا" (78) كه ارتباط گفتار ابن عباس با همه اين آيات روشن است، تنها نقطه ابهامى كه در كلام وى هست و معلوم نيست از كجاى قرآن استفاده كرده، اين است كه گفته: محل ستارگان، آسمان اول، و موطن قرآن است، و دلالت آيات سوره واقعه بر اين معنا روشن نيست.
ملکوت* گامی تارهایی *
15-08-2010, 01:31
بله در روايات ائمه اهل بيت ع آمده كه بيت المعمور در آسمان است كه ان شاء الله بحث ما پيرامون آن خواهد آمد.
مطلب ديگرى كه تذكرش لازم است، اين است كه احاديث هم مانند قرآن كريم محكم و متشابه دارد، و اشاره و رمز در ميان احاديثبسيار شايع است، و مخصوصا در مثل اينگونه حقايق(كه فهم بشر از دركش عاجز است)مانند لوح، و قلم، و حجب، و آسمان، و بيت معمور، و بحر مسجور، لا جرم بر يك فرد دانشمند لازم است كه براى بدست آوردن معناى واقعى كلام سعى كند قرائن كلام را به دست آورد.
ملکوت* گامی تارهایی *
15-08-2010, 01:31
56)اصول كافى ج 2 ص 630 ح 11
57)تفسير عياشى ج 1 ص 9 و تفسير قمى ج 1 ص 96
58)وسائل ج 7 ص 232
59)تفسير عياشى ج 1 ص 80
60)فروع كافى ج 4 ص 86
61)عياشى ج 1 ص 81
62)وسائل ج 7 ص 154 و ص 123
63)تفسير عياشى ج 1 ص 78 - 79
64و65)تفسير عياشى ج 1 ص 78 - 79
66و 67)تفسير عياشى ج 1 ص 82
68)فروع كافى ج 4 ص 166
69)تفسير عياشى ج 1 ص 82
70)محاسن ص 107 باب ولايت
71)اصول كافى ج 2 ص 628
72)الدر المنثور ج 1 ص 189
73)فروع كافى ج 4 ص 158 حديث 7 و فقيه ج 2 ص 101
74)الدر المنثور ج 1 ص 189
75)سوره آل عمران آيه 58
76)سوگند به كتاب سطربندى شده در اوراقى انتشارپذير، و سوگند به بيت معمور و سقف بلند گشته."سوره طور آيه 5"
77)سوگند به محل ستارگان كه اين سوگند اگر بدانيد سوگندى است عظيم، كه قرآن كريم در كتاب پنهان بود، كتابى كه جز پاكان با آن تماس ندارند."سوره واقعه آيه 79"11
78)ما آسمان دنيا را به چراغهائى زينت داديم."سوره فصلت آيه 12".
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.