PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تنهاترین مرد ...



sadegh143
28-08-2010, 14:34
لحظه افطار جمعند عاشقان بر گرد هم
با تو ای مرد غریب آیا کسی افطار کرد ؟


گل رزگل رزگل رزگل رزگل رزگل رزگل رزگل رز

دوستان !
به انتظار ننشینیم
به انتظار بایستیم ... parvane

یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
23-07-2012, 17:54
http://www.organizacionislam.org.ar/images/PicsImamAli3.jpg
سلام تنهاترین مرد کوچه پس کوچه های کوفه ....
یه سلام آهسته از اعماق دل یه دل شکسته رو سیاه ... کجائی مرد؟ میدونی از آخرین باری که سراغمون و میگرفتی چقدر گذشته ؟ کجائی آقا دلمون برات تنگ شده ؟ ازخدا که پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه ... راستش و بخوای تقصیر خودمونم هست... بی وفائی از ماست و مقصر این دل و روی سیاه.. دیگه آنقدر سیاه شدیم که از خودمونم خجالت می کشیم حتی صدات کنیم بدتر از آن میترسیم صدات کنیم ، اما جوابی از رو سیاهیمون نشنویم.... . آقا چیکار کنیم ؟ چرا ما آدما،آدم نمیشیم؟ خودمو میگم ........ چرا ؟............. آقا خیلی خستم ، خیلی تنهام ......... اینجا نیومدم برات بنویسم و صدات کنم. من تاریک تر از این حرفام!!! من دیگه تموم شدم......... فقط دلم برای آن روزایی که یه ذره سفیدی تو وجودمون داشتیم تنگ شده .. آن روزا به حرفامون گوش میکردی ، بهمون سرمیزدی.......................چه روزای خوبی بود.... یادته یه فرشته برام آوردی که همیشه مواظبم بود ، من بخشیدمش به کسی که دوستش داشتم.... نمیدونم هنوزم مراقب دوستم هست یا نه ؟ یه چیز دیگم می خواستم بگم..... بهت قول داده بودم همه آدمایی که به جای مرهم، زخم زبون و خنجر از پشت و رویرو بهم زدن رو ببخشم ، پارسال بخشیدم .... اما راستش و بخوای ته دلم چدنتاشون و نگه داشتم ........ ایندفعه آمدم بگم که مردونه پاک پاکم ............ ایندفعه دیگه همه را خالی کردم ...... کاش میشد این دل سیاهم و سفیدش کنم.اما دیگه نمیشه.......

یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
23-07-2012, 17:59
http://www.louh.com/Photo/Shahrivar87/87-06-30Ahya/87-06-30Ahya%20%2812%29.JPG کاش میشد لحظه های تلخ زندگی را با اشتباهات گذشته را با فتوشاپ پاک کرد. اما انگار این سیاهی ها با اسیدم پاک نمیشه چه برسه به پاک کن فتوشاپ. میبینی مرد؟ آنقدرسیاه شدیم که وسط نامه از خط میزنیم بیرون....... نمیدونم چی شد!! از کجا شروع شد !! ا آقا دوری این نگاه و بشکن، این فاصله سزای ما نیست ...... گرچه هممون میدونیم ما خودمون می گذریم و میریم . هر وقتم به غصه و درد میافتیم. یادمون میوفته که که یه مرد هست که مردونه پای حرف همه میشینه و مردونه کمک میکنه... و با اینکه بازم بی وفائی میبینه بازم کمک میکنه........ آقا به جون همونی که تو خونه خودش تو رو به دنیا آورد ما از کسائی که با شما و آسمان غریبه اند نبودیم . ما از عاشقای آسمون بودیم ، اما نمی دونیم چه اتفاقی افتاد و هنوز داره میوفته........مثل ماهی های معمولی که به ماهی های گوشت خوار تبدیل میشند.ما هم داریم از آدمای آسمونی به آدمای زمینی تبدیل میشیم.....نمیدونم کره زمین از مدار خارج شده و داره از خورشید دور میشه یا ما آدما مریض شدیم و آسمون داره از یادمون میره ...نمی دونم چرا...... آقا کاش لیاقت سفارش آدمای دیگه را داشتم ...... آخ که چی بودیم و چی شدیم ..! آقا بزار حرف آخرم بگم: به حرمت عشقت به آسمون و آسمونیا گره از کار همه زمینی یا بردار، اگه شد به ما سیاه چاله ای ها هم نگاهی کن.
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2006/10/227877_orig.jpg


با امید زندگی باید کرد.

نظرات (4)

قیام
23-07-2012, 22:08
ای.....