PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آرزو زشت است يا زيبا؟



مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-09-2010, 23:48
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif)
شنيده‏ام امام علي(ع) آرزوي دور و دراز را مورد نكوهش قرار داده است؛ منظور از آن چيست و با آن كه يك انسان قابليت رسيدن به آمال زيادي را دارد، اين دو، چگونه تعديل مي‏شوند؟بهبود دادي/الهيات شيراز
منظور آن است كه انسان دل به هواي تمنيات نفساني و آرزوهاي ديرياب دنيايي نسپارد؛ زيرا موجب غفلت از حيات جاويد آخرت و سرگرمي به خواهش‏هاي رنگارنگ نفساني مي‏شود.
انسان با آرزو، همزاد است و با آرزو زندگي مي‏كند. شب هنگام به اميد و آرزوي روزي سرشار از سعادت و موفقيت، به بستر مي‏رود و صبح به اميد طلوع دوباره خورشيد و روزي توأم بابهروزي و سعادت، از خواب بر مي‏خيزد. انسان نمي‏تواند از اميد و آرزو و خواسته جدا باشد؛ چون او به گونه‏اي آفريده شده كه اين خواسته‏ها با اوست و به طور طبيعي و فطري و به حق در وجود او قرار داده شده است. به او شكم داده‏اند؛ پس غذا مي‏خواهد و ذائقه و چشم وگوش و احساس داده‏اند، پس بايد طالب چشيدن و ديدن و گوش دادن و احساس كردن باشد. به او غريزه جنسي داده‏اند، پس بايد طالب همسر و ازدواج باشد و در درونش ميل به داشتن فرزند قرار داده‏اند؛ پس طبيعي است كه اين خواسته را داشته باشد. آن چه مذموم و ناپسند است و آيات و روايات گوناگون ما، از آن نهي كرده‏اند، داشتن آرزوي طولاني و دراز، يعني آرزويي كه متناسب با ميزان توانايي و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتي عمر كوتاه ما نباشد، چيزي است كه نكوهش شده است و «طول امل»، يعني آرزوهاي غير معقول و غير منطقي و دور از دسترس كه معمولاً جز غم و غصه و حسرت و غلطيدن به ورطه گمراهي و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دين، ثمري ندارند.
طول امل، داشتن آرزوهاي دور و دراز دنيوي است؛ البته اين به آن معنا نيست كه يك آرزوي خيلي بزرگ در كار باشد، بلكه هر روز به آرزويي دل سپردن و زندگي را در چاله آمال و هوس‏ها و آرزوها سپري كردن و هر روز در پي‏چيزي از متاع دنيا بودن، همان طول امل است و براي مبارزه با آن بايد:
1. حقيقت فاني و ناپايدار بودن اين جهان و جاودانگي و ابديت آخرت را شناخت.
2. لوح دل را از محبت و وابستگي به دنيا پالاييد و بخش مهمي از برنامه‏هاي خود را براي ساختن جهان آخرت ترتيب داد.
3. معرفت و خداشناسي خود را بالا برد و دل را خاستگاه عشق به معبود حقيقي قرار داد.
اميرموءمنان(ع) مي‏فرمايد:«من اطال الامل اساء العمل؛1 هر كس آرزويش را طولاني كند، عملش را زشت و ناپسند مي‏گرداند». چون اگر انسان در زندگي بلند پرواز بود و خواسته‏اي بالاتر از حد امكانات و توانايي خود داشت و اصرار بر رسيدن به آن به هر قيمت و از هر راهي داشت، مجبور است همه حريم‏ها را بشكند و به هر وسيله روا يا ناروايي متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبيعي است كه چنين انساني در چارچوب شرع و دين و عقل حركت نمي‏كند و اعمالش از حكم دين وعقل پيروي نمي‏كند و در نتيجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار مي‏گردد و تازه اين به معناي وصول قطعي و صد در صد به خواسته مورد نظر نمي‏باشد؛ چون ممكن است با وجود دست زدن به هر كار، همه سرمايه او بر باد رود و به مقصد نرسد. براي رسيدن به خواسته‏هاي معقول در چارچوب تعاليم شرع و دين، بايد از نيروي فكر و انديشه و اراده قوي كمك گرفت و با استعانت از عنايات و امدادهاي الهي و توسل به اولياي برگزيده او، راه رسيدن به خواسته را هموار كرد. بايد توجه داشت كه اراده انسان، تنها جزئي از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه مي‏شود كه انسان موءمن با وجود سعي فراوان در رسيدن به هدفي، موانعي شناخته يا ناشناخته ميان او و خواسته‏اش فاصله مي‏اندازد و گاه خواسته‏اي را به خير و صلاح خود مي‏داند؛ ولي چون به ضرر اوست، خداوند از لطف و كرمش اين خواسته را تأمين نمي‏نمايد. پس هر چند سعي و كوشش در رسيدن به مقصد و هدف نقش تعيين كننده دارد و اراده انساني داراي نقشي محوري و كليدي است، ولي باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند، هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمي‏گردد. پس بايد با سعي و تلاش منطقي و معقول و با نعمت تفكر و انديشه و ارزيابي در راه رسيدن به خواسته، به راه افتاد؛ ولي در هر حال، مطيع و پيرو خواست الاهي و راضي از آن بود و امور خود را بايد به او واگذار كرد تا نتيجه آن سعادت و كاميابي واقعي باشد.



http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-09-2010, 23:50
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif)


بخشش در نماز


چرا در جايي حضرت علي هنگام ركوع انگشتر خود را به فقير مي‏بخشد اما در جايي ديگر هنگام نماز تير را از پاي ايشان مي‏كشند و ايشان متوجه نمي‏شود، اين دو مطلب را چگونه مي‏توان با هم جمع كرد؟
زهرا تميكي/رياضي محض سيستان و بلوچستان
ائمه(ع) در حالات خود مراتب گوناگوني داشته‏اند: نحوه حضور قلب آنان در نماز سه گونه است:
1. گا هي توجه به خدابه گونه‏اي بوده كه هيچ چيز ديگر را متوجه نمي‏شدند و نمونه‏هاي بسياري از اين قبيل از ائمه نقل گرديده است.
2. گاه ممكن است، ضمن حضور قلب كامل، كم و بيش متوجه امور خارجي نيز بوده‏اند؛ ولي به جهت عدم وظيفه در برابر آن‏ها عكس العمل نشان نداده‏اند.
3. در مواردي ضمن حضور قلب كامل، به برخي از مسائل توجه داشته و بر حسب وظيفه يا استحباب عكس العمل نشان داده‏اند، بدون آن كه مانع توجه آنان به خدا باشد.
از اين نمونه همان اعطاي انگشرت توسط اميرالموءمنين(ع) به سائل است. عرفاً مي‏گويند اين مرتبه از حضور قلب كامل‏تر از مرتبه اول است؛ زيرا در اولي توجه به خداوند حجاب و مانع عالم كثرات است ولي در اين مرحله آن چنان فاني در رب و وصل به او است كه از آن مرتبه به شهود عالم مي‏پردازد و به اصطلاح مرتبه لاحجاب مطلق است. نه حضور غيب مانع حضور عالم شهوداست و نه بالعكس. آنچه هيچ گاه در نمازهاي آنان وجود نداشته، حجاب شدن عالم شهود نسبت به عالم غيب است؛ به عبارت ديگر، بايد دانست تفاوت امامان با برخي عرفا در آن است كه گروهي از عرفا وقتي در يكي از مقامات سير و سلوك هستند، حضور در مقامات ديگر براي آنان به آساني ممكن نيست ؛ولي امامان چنان توانمندي روحي و معنوي دارند كه به آساني مي‏توانند دو عبادت نماز و زكات را همراه با يكديگر و بدون كاستي در حضور قلب و اخلاص انجام دهند و آن جا كه امور شخصي و مادي مطرح است، همان مقام معنوي خويش را حفظ كنند و درد جسمي آان را از حالت «وصال» و «مقام فنا» خارج نگرداند.

http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif (http://sl.glitter-graphics.net/pub/2237/2237047xa8j9w13oq.gif)