نرگس منتظر
03-11-2010, 00:21
تنهاترین مرد سالهای جنگ
در روزگاری كه «جنگ» متن زندگی مردم بود با سینهای لبریز از عشق و اخلاص عقیده به سمت صمیمانه جبههها رو كرد. «دغدغه بندگی پروردگار نمیگذاشت دست روی دست بگذارد و زندگی را با مسیر عادیش طی كند. وقتی همكارانش او را از «رفتن» منع كردند بانگ برداشت كه : «ما جنگ را دوست نداریم اما عاشق ادای تكلیف هستیم».
شهید تندگویان
به گزارش «تابناک» مهندس محمدجواد تندگویان، جوان پر شور و حرارتی که در نهم آبان 1359 ـ در حالی که حدوداً یک ماه از دوره مسئولیتش در وزارت نفت دولت شهید رجایی گذشته بود ـ برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان عازم منطقه بود که در جادهٔ ماهشهر ـ آبادان به همراه معاون و دیگر همراهانش به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث عراق درآمد و به زندانهای اسیران ایرانی در عراق منتقل شد.
به نقل از برخی آزادگان، وی تا مدت ها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان ـ مهر 1360 ـ و آزادسازی خرمشهر ـ خرداد 1361 ـ آگاهی یافته بود. سرانجام پس از پایان جنگ و تبادل اسرا و کشته شدگان میان دو طرف، پیکر مطهرش که در اثر شکنجه در عراق به آرزوی دیرین خود رسیده بود، به کشور بازگردانده و در آذر سال 1370 در ایران به خاک سپرده شد.
به همین مناسبت با نوشته زیر یادی می کنیم از این سرو راست قامت که با خون خود درخت انقلاب اسلامی را آبیاری کرد:
در نام تو عنوان مردی مختصر شد
در چشم تو خورشید، مفقودالاثر شد
در روزگاری كه «جنگ» متن زندگی مردم بود با سینهای لبریز از عشق و اخلاص عقیده به سمت صمیمانه جبههها رو كرد. «دغدغه بندگی پروردگار نمیگذاشت دست روی دست بگذارد و زندگی را با مسیر عادیش طی كند. وقتی همكارانش او را از «رفتن» منع كردند بانگ برداشت كه: «ما جنگ را دوست نداریم اما عاشق ادای تكلیف هستیم».
او خاك خطرخیز جنگ را بر بستر آرامش و عافیت ترجیح داد تا پاسخی بر استمداد حسین گفته باشد. «تندگویان» نه آن بود كه در برابر تجاوز، عشق و جوانیش را مضایقه كند و با پوشیدن لباس عافیت، راه جاده «شمال» را در پیش بگیرد. او دنیا را «كوچك» كرد و در چشمها «بزرگ» نشست و شهادتش شعلهای را در ضمیر جانها افروخت كه هرگز خاموشی نگرفت.
ساده زیستن و مردمی زیستن برای ما یك «شعار» بود و شاید هنوز هم برای خیلیها شعار باشد ولی در «جواد» یك صفتِ ارزشی بود! صفتی كه با قیافه حق خواه او درآمیخته بود و در تمام زوایای زندگیش رخ مینمود.
http://www.shiaupload.ir/images/71848286549877059129.gif
در روزگاری كه «جنگ» متن زندگی مردم بود با سینهای لبریز از عشق و اخلاص عقیده به سمت صمیمانه جبههها رو كرد. «دغدغه بندگی پروردگار نمیگذاشت دست روی دست بگذارد و زندگی را با مسیر عادیش طی كند. وقتی همكارانش او را از «رفتن» منع كردند بانگ برداشت كه : «ما جنگ را دوست نداریم اما عاشق ادای تكلیف هستیم».
شهید تندگویان
به گزارش «تابناک» مهندس محمدجواد تندگویان، جوان پر شور و حرارتی که در نهم آبان 1359 ـ در حالی که حدوداً یک ماه از دوره مسئولیتش در وزارت نفت دولت شهید رجایی گذشته بود ـ برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان عازم منطقه بود که در جادهٔ ماهشهر ـ آبادان به همراه معاون و دیگر همراهانش به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث عراق درآمد و به زندانهای اسیران ایرانی در عراق منتقل شد.
به نقل از برخی آزادگان، وی تا مدت ها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان ـ مهر 1360 ـ و آزادسازی خرمشهر ـ خرداد 1361 ـ آگاهی یافته بود. سرانجام پس از پایان جنگ و تبادل اسرا و کشته شدگان میان دو طرف، پیکر مطهرش که در اثر شکنجه در عراق به آرزوی دیرین خود رسیده بود، به کشور بازگردانده و در آذر سال 1370 در ایران به خاک سپرده شد.
به همین مناسبت با نوشته زیر یادی می کنیم از این سرو راست قامت که با خون خود درخت انقلاب اسلامی را آبیاری کرد:
در نام تو عنوان مردی مختصر شد
در چشم تو خورشید، مفقودالاثر شد
در روزگاری كه «جنگ» متن زندگی مردم بود با سینهای لبریز از عشق و اخلاص عقیده به سمت صمیمانه جبههها رو كرد. «دغدغه بندگی پروردگار نمیگذاشت دست روی دست بگذارد و زندگی را با مسیر عادیش طی كند. وقتی همكارانش او را از «رفتن» منع كردند بانگ برداشت كه: «ما جنگ را دوست نداریم اما عاشق ادای تكلیف هستیم».
او خاك خطرخیز جنگ را بر بستر آرامش و عافیت ترجیح داد تا پاسخی بر استمداد حسین گفته باشد. «تندگویان» نه آن بود كه در برابر تجاوز، عشق و جوانیش را مضایقه كند و با پوشیدن لباس عافیت، راه جاده «شمال» را در پیش بگیرد. او دنیا را «كوچك» كرد و در چشمها «بزرگ» نشست و شهادتش شعلهای را در ضمیر جانها افروخت كه هرگز خاموشی نگرفت.
ساده زیستن و مردمی زیستن برای ما یك «شعار» بود و شاید هنوز هم برای خیلیها شعار باشد ولی در «جواد» یك صفتِ ارزشی بود! صفتی كه با قیافه حق خواه او درآمیخته بود و در تمام زوایای زندگیش رخ مینمود.
http://www.shiaupload.ir/images/71848286549877059129.gif