PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دحيه کلبي صحابه باوفاي پيامبر ٬امام علي و امام حسن



ملکوت* گامی تارهایی *
05-11-2010, 18:52
به نام خدا




http://www.shiaupload.ir/images/94603369985567966962.jpg

دحیه با فتح و کسر دال هر دو صحیح است، دحیه مؤنث دحی به معنی انبساط و گستردگی است و با فتح دال، نام میمون ماده است و با کسر دال رئیس لشگر و سردار را گویند. دحیه چون قبل از اسلام تاجر و از سران معروف بود لذا با کسر دال بهتر است. دحیه را انصاری گویند، چون جمعی از مردم مدینه که به یاری پیامبر شتافتند به انصار معروف شدند و چون دحیه یکی از آن افراد بود به دحیه کلبی انصاری معروف شد. دحیه از طایفه بنی کلب است. موطن آنها بین حجاز و سوریه است و قبیله بنی کلب در دوران جاهلیت در دومة الجندل (تبوک) در اطراف شام اقامت داشته اند.
به قولي خواهر دحیه کلبی یکی از زنان پیامبر (ص) بوده که قبل از رحلت پیغمبر اسلام فوت کرده است. از افتخارات دحیه کلبی پیشقدم بودن او در پذیرفتن دین مبین اسلام است او را یکی از شش نفری برشمرده اند که در ابتدا به دین اسلام پیوسته است.
دحيه داراي تباري اصيل و از اولاد عدنان است که جد بیستم رسول الله می باشد. دحیه یکی از فرمانروایان عرب بود که 700 نفر تحت فرمان داشت و از نفوذ اجتماعی خاصی برخوردار بود که پیامبر در حق او دعا کرد و او اسلام آورد. دحیه چهره ای زیبا و چشمانی نافذ داشت وقتی که جبرئیل به صورت بشر بر پیامبر وارد می شد، به شکل دحیه کلبی بر رسول خدا جلوه گر می شد. ابن عباس: دحیه وقتی داخل شهر می شد کسی نمی ماند مگر آنکه گردن بکشد تا چهره زیبای او را تماشا کند(نقل از اسدالغابه ج2). او را جزء 6 نفری برشمرده اند که از ابتدا اسلام آورد. او در همه جنگها به جز جنگ بدر همراه پیامبر بود. در بازگشت از جنگ حنین، جبرئیل به صورت دحیه کلبی دیده شد.
از علی علیه السلام نقل شده که بر رسول خدا وارد شدم دیدم حضرت خوابیده و سر مبارکش روی زانوی دحیه کلبی است. به دحیه سلام نمودم، جواب مرا چنین گفت: و علیکم السلام یا امیرالمؤمنین و امام المتقین و فارس المسلمین و قائد العز المحجلین و قاتل الناکثین والمارقین والقاسطین؛ سلام بر تو ای امیر مؤمنان، و مقتدای پروا پیشگان و یکه سوار مسلمانان و پیشرو سفیدرویان و جهاد کننده با پیمان شکنان (اصحاب جمل)، مارقین (خوارج نهروان)، و قاسطین (معاویه و یارانش). سپس پیامبر از خواب بیدار شد و فرمود با چه کسی صحبت می کردی که علی علیه السلام ماجرا را گفت، پیامبر فرمود او جبرئیل بود و خواست که به تو بفهماند که خداوند تو را به این اسم ها نامگذاری کرده است. (بحار ج18 ص267)
حذیفة بن یمان می گوید: رسول خدا به اصحاب فرمود هرگاه دیدید که دحیه کلبی در نزد من است هیچ کس در این حال به نزد من نیاید. این مطلب که جبرئیل به صورت دحیه نازل می شد، از ام سلمه و عایشه نقل شده است و اسنادی از کتب معروف در دست است. فاطمه سلام الله علیها می فرمود، همواره دحیه کلبی نزد رسول خدا می آمد، رسول خدا به من می فرمود برای عمویت متکا بیاور، من متکا می آوردم. هرگاه دحیه (جبرئیل) برمی خاست از بین لباس او چیزی بر زمین می ریخت پیامبر به من می فرمود، آن اشیاء را جمع کن که عطر عنبر است و از بال های جبرئیل ریخته است. این سخن بدان معناست که حضرت زهرا سلام الله علیها او را می دیده است. ذکاوت و هوش دحیه قابل توجه است. او اخلاق و آداب قبیله ها و ملیت های مختلف را بررسی می کرد و به خاطر می سپرد به طوری که با فرهنگ اجتماعی آنها کاملا آشنا بود از این رو رسول خدا که از منبع وحی بهره می برد برای هدف بسیار مهم و حیاتی خود که همانا تبلیغ اسلام در بطن سرزمین قدرتمند روم بود دحیه را انتخاب کرد. دحیه در جنگ خیبر هم شرکت داشت. پیامبر اکرم و هزار و ششصد سرباز و دویست سواره نظام و دحیه کلبی همراه پیامبر در این عملیات باشکوه شرکت داشتند.
نقش دحیه در مسلمان شدن قیصر روم:
هنگامی که دین اسلام در حجاز پیشرفت کرد پیامبر (ص) تصمیم گرفت پادشاهان بزرگ دنیا را به دین اسلام دعوت کند و نامه های زیادی به سلاطین جهان نوشت و دعوت نامه ها نیز توسط دحیه کلبی ارسال می کرد تا به آنان برساند و دعوت نامه قیصر روم را نیز به دحیه کلبی داد تا به او برساند دحیه کلبی پسا از رساندان نامه حضرت محمد (ص) به قیصر روم از حقیقت دین اسلام برای او سخنها گفت و قیصر روم به دست دحیه کلبی اسلام را پذیرفت.





شهادت دحيه کلبي:
دحیه کلبی علاوه بر مصاحبت با رسول خدا (ص) از اصحاب امام علی (ع) و امام حسن (ع) نیز بوده است پس از انعقاد صلح میان امام حسن (ع) و معاویه، دحیه کلبی از سوی امام حسن (ع) مامور شد به دارابگرد رفته تا خراج و مالیات آن سامان که مالی حلال و طیب و طاهر تشخیص داده شده بود جمع آوری کند و برای امام حسن (ع) در مدینه بفرستد تا آن امام معصوم نیز آن اموال را میان خانواده ها و بازماندگان شهدای جنگ های صفین و جمل تقسیم کند.




دحیه کلبی شش ماه در دارابگرد می ماند و هنگامی که می خواهد اولین خراج و مالیات جمع آوری شده را روانه مدینه کند با توطئه معاویه به دست دشمنان اسلام به شهادت می رسد و پیکر پاکش در جوار دارابگرد قدیم نزدیک روستای جمسی به خاک سپرده می شود که امروز مورد احترام مردم شهرستان داراب و زایرین دیگر نقاط کشور است.

سال شهادت دحیه را 45 یا 48 هـ ق نقل کرده اند. بنا به قول ضعیفی مدفن او را مصر می دانند(دائرةالمعارف الاسلامیه). در کتاب ارزشمند مجمع الرجال قهپایی ج2 ص76 به این شکل نقل شده است: «و هو مدفون فی قرب دارابجرد و هی بلدة من اعمال فارس و قبره یزار و یتبرک به».
لغت نامه دهخدا، قلعه دحیه در دارابجرد فارس را منسوب به او دانسته است و همچنین در دائرةالمعارف فارس، آثارالعجم و فارسنامه ناصری به این موضوع اشاره شده که مزار دحیه کلبی در داراب فارس میباشد.


http://www.shiaupload.ir/images/95150052756845377175.gif