توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩^^❀^^۩ داستان هایی از زندگی امام جواد (ع)۩^^❀^^۩
شكوه انتظار
07-11-2010, 10:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17325339904470350990.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17325339904470350990.jpg)
آیا از مرگ می ترسی؟
امام جواد علیه السلام به عیادت یكی از اصحابش كه بیمار شده بود رفت در حالیکه آن شخص گریه میكرد
و در مورد مرگ بیتابی مینمود.حضرت به او فرمود:
«ای بنده خدا! آیا از مرگ میترسی؟»
دلیل آن این است كه نمیدانی ماهیت مرگ چیست؟
آیا اگر پلیدی ها تو را فرا گیرد و موجب ناراحتی تو گردد و جراحات و زخمهای پوستی
در بدن تو پدید آید و بدانی كه غسل كردن و شستشو در حمام، همه این زخمها را از بین میبرد،
آیا نمیخواهی كه وارد حمام شوی و بدنت را شستشو نمایی و از زخمها و آلودگیها پاك گردی؟
و یا میل نداری به حمام بروی و با همان آلودگی و زخمها باقی بمانی!
بیمار عرض كرد:
البته دوست دارم در این صورت به حمام بروم و بدنم را بشویم.
امام جواد علیه السلام فرمود:
مرگ (برای مؤمن) همان حمام است و آن آخرین پاكسازی از آلودگی گناهان و شستشوی ناپاكیها است. بنابراین وقتی كه به سوی مرگ رفتی و از این مرحله گذشتی، در حقیقت از همه اندوه و امور رنج آور رهیدهای و به سوی خوشحالی و شادی روی آوردهای»
بیمار از فرمودههای امام جواد علیه السلام قلبی آرام پیدا كرد و خاطرش آسوده شد
و عافیت و نشاط پیدا كرد و با آرامش استوار دلهره و نگرانیاش از بین رفت.
آری وقتی كه انسان از نظر فكری، روحی، روانی و با پشتوانه ایمان و عمل صالح، خود را آماده سفر آخرت كند،
ترس را هنگام مرگ به خود راه نمیدهد و در مییابد كه در حقیقت با این سفر، به سوی نجات و رهایی از رنجها،
و روی آوردن به شادیها انتقال پیدا خواهد كرد.
منبع: معانی الاخبار، ص 290 .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
شكوه انتظار
07-11-2010, 18:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
یگانگی و درك خداوند سبحان
داود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله جعفر، معروف به ابوهاشم جعفری
نوه پنجم جعفر بن ابی طالب معروف به جعفر طیار،
از اصحاب بزرگ، چهار امام است .
وی محضر امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسكری علیهم السلام را درك كرد
و به حضور مقدس امام زمان (عج) نیز نایل شد .
ابوهاشم میگوید: به امام جواد علیه السلام عرض كردم: خداوند میفرماید:
" قل هو الله احد "؛
احد به چه معناست؟
حضرت فرمود:
احد یعنی كسی كه همه صفات وحدانیت در او جمع است .
حضرت ادامه داد:
" آیا آیه دیگر قرآن را شنیدهای كه خداوند میفرماید:
اگر از این كافران مشرك بپرسی آسمانها و زمین را چه كسی آفریده است؟
و خورشید و ماه در تسخیر كیست؟
به یقین آنان میگویند،
خدا ."
آیا پس از این نیز میتوان شریكی برای خداوند تصور كرد؟
ابوهاشم نقل میكند از حضرت پرسیدم:
معنای آیه دیگر قرآن كه او را هیچ چشمی درك نمیكند و حال آن كه او بینندگان را مشاهده میكند، چیست؟
امام جواد علیه السلام فرمود:
ای ابوهاشم، دقیقتر از ادراك چشمها، ادراك دلهاست .
در حال حاضر تو میتوانی در خاطر و ذهن خود
"سند" و "هند"
و شهرهای دیگر را كه نرفتهای مجسم كنی در حالی كه مشاهده آنها با چشم برای تو مقدور نیست .
خداوند را با چشم دلها نمیتوان درك كرد تا چه رسد به درك و مشاهده آن با چشم (سر).
منبع:
اصول كافی، ج 1 ،ص 98/ کتاب الامام الجواد علیه السلام
من المهد الی اللحد، ص172/ الاحتجاج ، ج 2، ص 238
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
03-10-2013, 23:42
طواف به نیابت مادرم فاطمه علیهاالسلام
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
علی بن مهزیار از موسی بن قاسم نقل کرده است که به ابوجعفر ثانی
(امام جواد علیه السلام) عرض کردم: من تصمیم داشتم به نیابت از
شما و پدر بزرگوارتان طواف به جا آورم.
عدهای گفتند:از جانب اوصیاء نمیتوان طواف کرد.
امام فرمود: هر چه توان داری برای ما طواف به جا آور که جایز است.
بعد از سه سال باز به خدمت حضرت رسیدم و عرض کردم:
من در گذشته برای طواف از جانب شما و پدرتان اذن خواستم،
شما هم اذن فرمودید و من نیز این کار را انجام دادم، اما بعد از آن
مطلبی به دلم افتاد و بدان عمل کردم،
حضرت فرمود: آن چه بود؟ عرض کردم:
روزی به نیابت رسول خدا صلی الله علیه و آله طواف کردم،
امام سه بار فرمود: درود خدا بر رسولش باد.
(خدمت حضرت ادامه دادم) روز دوم از طرف امیرمؤمنان، روز سوم
از طرف امام حسن، روز چهارم از طرف امام حسین، روز پنجم از طرف
حضرت علی بن الحسین، روز ششم از طرف امام محمد باقر، روز
هفتم از طرف جعفر بن محمد، روز هشتم از جانب پدرتان، موسی بن جعفر
روز نهم از طرف پدرتان، علی بن موسی علیهم السلام و روز
دهم از طرف شما طواف به جا آوردم، و اینانند کسانی که ولایتشان دین من است.
امام جواد علیه السلام فرمود: در این صورت به خدا سوگند!
تو متدین به دینی هستی که خداوند از بندگانش جز آن را نمیپذیرد.
به حضرت عرض کردم: گاه میشود به نیابت از مادرتان حضرت
فاطمه علیهاالسلام طواف میکنم، حضرت فرمود: این کار را زیاد
انجام بده، این بهترین کاری است که انجام میدهی.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
منبع:فروع کافی، ج 4، ص 314.
نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
04-10-2013, 14:42
آنان که دنیا را با چشمی دیگر میبینند
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
شخصی محمولهای از پارچههای گران قیمت را – که به امام جواد علیه السلام
تعلق داشت – برای آن حضرت میبرد، در بین راه همه آنها را دزد برد.
این خبر که به امام رسید در نامهای به آن شخص چنین نوشت:
جان و اموال ما همه از بخششهای گوارای خداوند و عاریههای او در
نزد ما هستند که هر اندازه از آنها را که او صلاح بداند، در شادی و
خوشیهای خود مورد استفاده قرار میدهیم، و هر مقدار را که خودش
بخواهد و صلاح بداند از ما میگیرد. در برابر آن به ما اجر و پاداش میدهد.
آن که جزع و نابردباریاش بر صبر و بردباری او غالب آید مزد
و پاداشش نابود خواهد شد و ما از این امر به خدا پناه میبریم.(1)
اَفضَلَ المالِ ما قُضِیَ بِهِ الفَرضُ. (2)
بهترین مال آن است که با آن (وظیفه) واجب انجام شود.
حضرت علی علیه السلام
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
پینوشتها:1- تحف العقول، ص456.
2- غررالحکم و دررالکلم، ص 367.
منبع:
جلوههای تقوا، ج 3، محمدحسن حائری یزدی .
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
04-10-2013, 14:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
دو مسئله حیرت انگیز
روزى مأمون عبّاسى عدّه اى از علماء و حكما و قضات را جهت بحث با امام محمّد جواد علیه السلام - كه در سنین 9 سالگى بود - به دربار خود دعوت كرد، كه از جمله دعوت شدگان یحیى بن اكثم بود، كه با توطئه اى از قبل تعیین شده خطاب به مامون كرد و گفت :
یا امیرالمؤمنین ! آیا اجازه مى فرمائى از ابوجعفر، محمّدالجواد سؤالى را جویا شوم ؟
مأمون گفت: از خود حضرت اجازه بگیر.
یحیى بن اكثم، امام جواد علیه السلام را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: اى سرورم ! آیا اجازه مى فرمائى كه سؤال كنم ؟
حضرت جواد علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى سؤال كن .
یحیى پرسید: نظر شما درباره شخصى كه احرام حجّ بسته است و در حین احرام حیوانى را شكار كند، چیست؟
حضرت فرمود:
منظورت چیست ؟
آیا حیوان را در داخل حرم و یا بیرون از آن شكار كرده است؟
آیا عالِم به مسئله بوده، یا جاهل؟
آیا از روى عمد و توجّه آن را شكار كرده؟
آیا به تكلیف رسیده بوده یا نابالغ بوده است؟
آیا دفعه اوّل شكار او بوده و یا آن كه به طور مكرّر در حرم شكار انجام داده است؟
و آیا شكار پرنده بوده ، یا غیر پرنده؟
آیا شكار از حیوانات كوچك بوده ، یا از حیوانات بزرگ؟
آیا در شب شكار كرده است، یا در روز؟
آیا در احرام عمره شكار كرده ، یا در احرام حَجّة الا سلام؟
و آیا آن شخص از گناه خود پشیمان شده بود، یا خیر؟
با طرح چنین فرع هائى از مسائل ، یحیى بن اكثم متحیّر و سرافكنده شد و عاجز و درمانده گشت؛ و در میان تمام حضّار خجالت زده و شرمسار گردید.
و چون جمعیّت مجلس را ترك كردند و خلوت شد، امام علیه السلام به تقاضاى مأمون، جواب تمام فروع آن مسائل را به طور كامل بیان نمود.
سپس مأمون خطاب به حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام كرد و گفت: یاابن رسول اللّه! اكنون شما سؤالى را براى یحیى بن اكثم مطرح نما، تا جواب آن را بگوید.
حضرت پس از اجازه از یحیى، فرمود: بگو، جواب این مسئله چگونه است :
شخصى در اوّل روز به زنى نگاه كرد؛ ولى نگاهش حرام بود.
و چون مقدارى از روز گذشت، آن زن بر این شخص حلال گشت .
وقتى ظهر شد زن حرام گردید؛ و نزدیك عصر نیز حلال شد.
هنگامى كه خورشید غروب كرد، زن دو مرتبه بر او حرام گشت .
همین كه مقدارى از شب گذشت حلال گردید.
و همچنین در نیمه شب آن زن بر او حرام گردید.
و در هنگام طلوع سپیده صبح نیز بر آن شخص حلال گشت؟
یحیى گفت : سوگند به خداى یكتا، جواب و علّت آن را نمى دانم ، و چنانچه صلاح مى دانى ، خودتان بیان فرما؟
امام جواد علیه السلام فرمود:
آن زن كنیز مردى بود، كه نگاه كردن دیگران به او حرام بود، چون مقدارى از روز سپرى شد، شخصى آن كنیز را خریدارى نمود و بر او حلال شد، هنگام ظهر كنیز را آزاد كرد و بر او حرام گردید.
پس چون عصر فرا رسید آن كنیز را به ازدواج خود درآورد؛ و نیز بر او حلال شد، هنگام غروب خورشید زن را ظهار كرد و از جهت زناشوئى بر او حرام گشت .
پس از گذشت پاسى از شب با پرداخت كفّاره ظهار آن كنیز را مَحرم خود ساخت ؛ و در نیمه شب او را طلاق رجعى داد و باز بر او حرام گردید؛ و هنگام طلوع سپیده صبح نیز بدون جارى كردن صیغه عقد به او رجوع كرد و حلال گردید.
فرآوری: امین
بخش عترت و سیره تبیان
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91080749352894176583.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.