PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درویشان سلسله نعمت اللهی گنابادی



ملکوت* گامی تارهایی *
07-11-2010, 20:50
آیا با سلسله درویشان گنابادی (نعمت اللهی)آشنایی دارید؟

http://www.shiaupload.ir/images/54802449236008609427.jpg



اکثر احکام آنها تقریبا با مذهب شیعه اثنی عشری مشابه است اما بزرگترین تفاوتشان با ما شیعیان اثنی عشری این است که بعد از حضرت قائم تا زمان فعلی معتقد به قطبیت 40 نفر هستند و خود را پیرو آنها دانسته و این قطب ها برای آنها در واقع حکم امام را دارد و خودشان را فدایی و بنده قطب دانسته و از پسوندهایی که شیعیان بعد از اسم امام زمان می گویند مثل : روحی لتراب مقدمه فداه و غیره برای قطبشان استفاده می کنند . آنها در واقع با روحانیت و مراجع تقلید اختلاف داشته و اصل مرجع تقلید در شیعه اثنی عشری و ولایت فقیه در کشور را قبول ندارند و همه باید مرید همان قطب باشند.
از مهمترین نشانه های ظاهری آنها اجتناب از تراشیدن سبیل و نوع مصافحه کردن خاصشان با هم است . جناب آقای دکتر نور علی تابنده (( مجذوب علیشاه )) عموی قطب فقید قبلی بنام (( محبوب علیشاه)) در حال حاضر قطب چهلم این سلسله است و در تهران سکونت دارد.
http://www.shiaupload.ir/images/50693862381079568839.jpg
انحرافات فرقه گنابادیه ...!

عشریه

یکی از اعتقادات جدی این فرقه ، پرداخت عشریه به قطب به جای خمس و زکات است بدین ترتیب که هر صوفی باید یک دهم درآمد خود را به قطب یا نمایند? قطب بپردازد.
ملا سلطان میگوید:

یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود؛ مغنی از زکات زکوی و از خمس خواهد بود.
(نابغه علم و عرفان، ص203-204)
البته برخی توجیه کرده اند که این عشریه علاوه بر خمس و زکات است که این توجیه واقعیت ندارد.
سلطان حسین تابنده در رساله رفع شبهات سعی نموده این مسأله را توجیه کند؛ درحالیکه جمله ملاسلطان نشانگر این واقعیت است که اینها عشریه را مکفی از خمس و زکات می دانند.

تجسم صورت مرشد در عبادت

ملاسلطان گنابادی برای تئوریزه کردن این انحراف در سعادت نامه می گوید: اگر صورت مرشد ظاهری را خیال در نظر نداشته باشد، صورت هواهای نفسانی که بت تراشی نفس اند هیچ وقت از نظر او نرود.
(سعادت نامه، ص10-12)
ملاعلی گنابادی در صالحیه می گوید: مقلد ناچار است که در وقت عمل، مطاع (مرشد) رادر نظر آورد.

مقام قطب

ملاسلطان گنابادی در سعادت نامه در مورد مقام قطب می گوید:
چون طالب و مرید اراده حضور نماید، چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری رود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن دو عالم را بی سبب به او بخشد و خیال را مشغول صورت شیخ دارد.
(سعادت نامه،ص162)
وی در ادامه می گوید :
چون وارد حضور گردد، در کمال عجز و فروتنی که شیوه نیازمندان است، صورت بر خاک مذلت میگذارد و به شکران? نعمت سجده به جای می آورد. (همان،ص163)

او همچنین می نگارد:

مقصود از خلقت تو این طاعت و اقتدا است بلکه می گوییم ارسال رسل و انزال کتب و زحمت انبیا و مشقت اولیا از برای ارادت و اقتدا است. (همان،ص138)

ملاسلطان در ولایت نامه می گوید:

ولایت، پیوند شجره الهیه است که از وجود بیعت گیرنده به دل بیعت کننده وصل می شود و آن پیوند، صورت ملکوتی ولیّ امر است که از راه باطن به واسطه بیعت تصل به دل بیعت کننده می شود و همان صورت ولیّ امر، ایمانی است که داخل دل می شود همان صورتی است که حبّ علی (علیه السلام) که هیچ سیّئه به او ضرر نمی رساند.
(ولایت نامه/ص76)

او می افزاید :

اگر پیوند ولایت را به سلامت به دم مرگ برد، اگر گناه جن و انس را بر روی شانه خود ببرد، تمام را بپاشاند و هیچ و هیچ معصیت با وجود آن پیوند که همان حبّ علی (ع)، ضرر نمی رساند به او.

او در مجمع السعادات می گوید :

در بیان اینکه هر کس بشناسد امام خود را، حاجت به انتظار ظهور حضرت قائم (عج) او را نخواهد بود ، نه در عالم صغیر و نه در عالم کبیر.

در همین حال، نوع انتصاب را نیز مِن الله می دانند؛ چنانکه ملاّ علی گنابادی می گوید: باید مِن الله باشد تا کوری دلیل کور دگر نگردد و اگر چنین صوفی زیر آسمان نباشد، قرآن را مبین نباشد؛ بلکه عترت هم نباشد.

(صالحیه/چاپ دوم/ص218)

در ولایت نامه آمده است :

صاحب ولایت کلیه مطلقه را الله توان گفت؛ با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب بینی و علی توان گفت، به آن اعتبار که مضاف به کثرات است و مستولی بر کل است و رب توان گفت، که ترتیب موکول با اوست.
(ولایت نامه/ص11)

و در ادامه می گوید :

خالق توان گفت، به اعتبار اینکه مخالفت حق تعالی به واسطه آن ظهور می یابد.

وی در حکم قطبیت فرزندش با کمال وقاحت می گوید :

پوشیده نماند که هر یک از اولیای عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفا و نوّاب لازم است که رشته دعوت، منقطع نشود که در بقاء ارض و در جمله زمان حکم « یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک » جاری باشد. لذا این ضعیف، سلطان محمد، نور چشم خود ملا علی را خلیفه خود قرار دادم و چون اشاره غیبیه شده بود، تأخیر را روا نداشتم.
http://www.shiaupload.ir/images/27697944462784006433.jpg

(صالحیه/چاپ دوم/ص346)

آری، این همان شبیه سازی و کپی کردن جریان غدیر است که هدف اصلی صوفیان بود

(صالحیه،چاپ دوم ،334؛همان چاپ حقیقت،ص598)
البته این انحراف در سایر فرقه های صوفیه نیز هست .
میرزا زین العابدین شیروانی مست علیشاه که از سرسلسله های گنابادی است، می گوید: در این حال باید که سالک در مجامع و افعال و احوال و اقوال از مراقبت صورت مرشد غافل نشود. در هنگام ذکر و ورد و طاعت و خدمت، از وجه شیخ خود زایل نگردد.

(ریاض السیاحة،ص371)
البته سلطان حسین تابنده که گویا آثار جدّ خویش را مطالعه نکرده، در رسال? رفع شبهات در پاسخ به این اشکال می گوید:

بنابراین، واضح است که در نظر گرفتن صورت در هنگام عبادت به اختیار کفر است. پس همانطور که توضیح داده شد، منظور از اهل عرفان تمثّل است و تمثیل نیست. و این مشاهدات هم بی اختیار صورت می گیرد و به هیچ عنوان شرک نیست.

فرقه نعمت اللهي گنابادي كه گست
بسم الله الرحمن الرحيم
مقاله: آيا فرقه نعمت اللهي گنابادي, ريشه در تشيع دارند؟
فرقه نعمت اللهي گنابادي كه گسترده ترين شبكه صوفي در ايران به شمار مي رود, همانگونه كه از نام آن معلوم است, نسبت طريقتي خود را به نعمت الله ولي مي رساند و ادعا دارد كه نعمت الله ولي از بزرگان عرفاي شيعه به حساب مي آيد, ما در مقاله خود بحثي هر چند اندك در مورد مذهب و مسلك نعمت الله تقديم مي داريم.
الف: ديدگاه نعمت الله در مورد ابوبكر و عمر و عثمان
حميد فرزام در كتاب نقد احوال و آثار نعمت الله ولي ص 594-593 مي نويسد: در همان نسخه خطي كتاب رسائل شاه نعمت الله (شمس العرفاء)... در ص 86 و 87 نسخه چاپي اين رساله در پاسخ به پرسش ((ماالخله))
-دوستي چيست؟ پس از شرح عارفانه درباره چنين وخله از قول رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره ابوبكر به مناسبت چنين روايت شده: قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): لوكنت متخذا خليلاً لاتخذت ابابكر خليلاً (اگر دوستي براي خود انتخاب مي كردم حتماً ابوبكر بود) بعد اين شعر را سروده:
او حبيب الله و خليل خداست منصب و جاهش از همه اعلاست
و باز حميد فرزام مي گويد: در رساله فضائل صحابه كه در دو نسخه خطي متعلق به كتابخانه هاي ملك و ملي جزو رسائل شاه ولي آمده اين احاديث درباره خلفاي اربعه از حضرت رسول صلي الله عليه و آله نقل گرديده است ((لوكنت متخذا خليلاً لاتخذت ابابكر خليلاً و لكنه اخي و صاحبي و قدا تخذالله صاحبكم و صاحبي خليلاً))- اگر دوستي براي خود انتخاب مي كردم ابوبكر بود و لكن او برادر من و همراه من است و خدا همراه شما و همراه من ابوبكر را دوست خود قرار داده است.
شاه نعمت الله ولي در اين روايت جعلي, ابوبكر را برادر پيامبر ناميده است و علي عليه السلام كه برادر پيامبر اكرم به حساب مي آيد را كنار گذارده است ((رساله فضائل صحابه نسخه خطي شماره 4662-سال 1109 هـ.ق- نقد احوال و آثار نعمت الله ص 594))
و نيز در همان رساله فضائل صحابه در مورد عمر مي گويد: كه پيامبر فرمود: لوكان بعدي نبي لكان عمر الخطاب ((اگر بعد از من پيامبري بود همانا عمر مي بود))
(نقد آثار و احوال نبي الله ولي ص 595)
و در مورد عثمان مي گويد: پيامبر فرمودند: لكل نبي رفيق و رفيقي في الجنه عثمان
هر پيامبري رفيقي دارد و دوست من در بهشت عثمان است.
نقد آثار و احوال نعمت الله ص 595- فضائل صحابه ص 87-86
ب: ديدگاه نعمت الله در مورد شيعه و سني و خلافت بعد از پيامبر
با نگاهي كوتاه گذرا در مي يابيم كه نعمت الله مذهب شيعه را منحرف دانسته و از مذهب اهل تسنن به عنوان يگانه راه نوراني ياد مي كند.
دكتر فرزام مي نويسد: در رساله تحقيق الاسلام كه مانند رساله پيشين (فضائل صحابه) تنها در نسخه خطي ملك جزو رسائل شاه ولي به شمار آمده و بر اثر تعصبات مذهبي از مجموعه هاي خطي كه در عهد صفوي و ادوار بعد در ايران كتابت يافته, حذف گرديده است و طبعاً در نسخ چاپي نيز يافت نمي شود در باب حقانيت مذهب تسنن و رجحان آن بر ساير مذاهب و اديان و نيز امامت خلفاي اربعه صريحاً چنين سطور است:
(... نزد ارباب بصائر مقرر است كه اقرب طرق و انور سبل, طريق اهل سنت و جماعت است.
اين است طريق آشنائي ره رو تو اگر رفيق مائي
و بايد كه از مذاهب باطله كه اهل حق بر ابطال آن متفق اند احتراز نمائي... قدري به قدر, معتزله معزوله رويت حق را در آخرت انكار كنند و قرآن را مخلوق خواندند و قرآن كلام قديم اوست و غير مخلوق.... و عشره مبشره رضي الله عنهم اهل بهشتند و امام حق بعد رسول امير المومنين ابابكر است و امامت او ثابت است به اجماع امت و بعد از او اميرالمومنين عمر رضي الله عنه و بعد از او اميرالمومنين عثمان رضي الله عنه و بعد از او اميرالمومنين و امام المتقين علي كرم الله وجهه....
ابوبكر افضل اصحاب فرمود ولي ختم امامت بر علي بود
نقد احوال و آثار نعمت الله ولي- رساله تحقيق الاسلام- متعلق به كتابخانه ملك شماره 4262
چند نكته از اين بيان نعمت الله قابل تامل است:
1-مذهب سني را نزديكترين و نوراني ترين راه به خدا مي داند.
2-ديگر مذاهب را باطل مي شمارد- از جمله مذهب شيعيان
3-قرآن را مخلوق نمي داند بلكه آن را قديم دانسته كه در مذهب اهل بيت پيامبر اين نظر هيچ جايگاهي ندارد.
4-عشره مبشره را اهل بهشت خوانده است كه دشمني آنها با امير المومنين علي عليه السلام شهره آفاق است.
5-خلافت را بعد از پيامبر تا به ابوبكر و عمر و عثمان چسبانيده و مانند ديگران حق حضرت علي عليه السلام را غصب كرده است.
عشره مبشره چه كساني اند؟
1-ابوبكر 2-عمر 3-عثمان 4-علي عليه السلام 5-طلحه 6-زبير 7-عبدالرحمن بن عوف
8-سعدبن ابي وقاص 9-سعيدبن زيد 10-ابوعبيده جراح كه اهل تسنن معتقدند پيامبر به اين ده نفر وعده بهشت فرموده است.
در ديوان شاه نعمت الله ولي آمده:
ره سني گزين كه مذهب ماست ورنه گمگشته اي و در خللي
رافضي كيست دشمن بوبكر خارجي كيست دشمنان علي
هر كه او چهار دارد دوست امت پاك, مذهب است و ولي
دوستدار صحابه ام به تمام يار سني و خصم معتزلي
نقد احوال و آثار نعمت الله ص 593- ((ديوان نعمت الله با مقدمه محمود عباسي ص 484))
و در جائي سروده:
رافضي نيستم ولي هستم مومن پاك و خصم معتزلي
((نقد احوال و آثار نعمت الله ص 592- ديوان نعمت الله ص 549))
حميد فرزام در مورد اين بيت مي گويد: در كهن ترين نسخه خطي ديوان نعمت الله متعلق به كتابخانه آستان قدس رضوي شماره 4679 موجود است.
((نقد احوال و آثار نعمت الله ص 592))
در جائي ديگر شاه نعمت الله ولي چنين مي سرايد:
چهار يار رسولند دوستان خدا به دوستي يكي, دوست دارشان هر چهار
((نقد احوال و آثار نعمت الله ص 592))
و به همين هم قانع نشده و پا را فراتر از مرزها گذارده و اين جملات را ابداع كرده است:
((علي محيي السنه و الجماعه)) مي باشد (((يعني حضرت علي عليه السلام خودش زنده كننده مذهب ابوبكر و عمر است))
رسائل شاه نعمت الله ج 1-انتشارات خانقاه شماره 72 – 1355 هـ.ش- ص 175-173- نقد احوال و آثار نعمت الله ص 593
دكتر حميد فرزام مي گويد: باز در نسخه خطي شمس العرفا رساله اي است به عنوان تحقيق مراتب الالهيه كه در ضمن آن از خلفاي اربعه و ائمه اهل سنت صريحاً به اقدام ياد كرده:
((از نبي بر چهار ركن نبوت كه ابوبكر و عمر و عثمان و اميرالمومين علي است ابوبكر صورت قلب است و عمر صورت عقل و عثمان صورت روح و علي صورت نفس و از ايشان بر چهار امام كه چهار ركنند از اركان الهي و آن مالك است و احمد و ابوحنيفه و شافعي....))
نقد احوال و اثار نعمت الله ص 594
در اين عبارات مذهب و مكتب شاه نعمت الله ولي به طور كامل محسوس مي باشد كه حتي در فقه نيز فقهاء اربعه اهل تسنن را بر امام صادق عليه السلام كه فقيه مذهب جعفري است مقدم مي دارد همانگونه كه در امر خلافت ابوبكر و عمر و عثمان را بر علي عليه السلام مقدم كرده است.
آيا با اين گفتار كه از نعمت الله ولي بر جاي مانده مي توان او را شيعه و عارف و اصل دانست كه امر خرقه پوشي را هم از امام معصوم عليه السلام به ارث برده باشد
آيا فرقه نعمت الله گنابادي ريشه خود را شيعه مي داند يا سني.
پس اي كاش فرقه گنابادي ها, نام ديگري براي خود انتخاب كنند و از نعمت الل كناره گيري نمايند تا حداقل در مذهب آنها و ريشه مذهبي شان ترديد و تشكيكي نشود.
آخر كلام
چند بيت جالب از نعمت الله ولي
سيد زخودي خود فنا شد والله به خدا كه خدائيم
ديوان ص 432
سيد چه كني راز نهان؟ فاش بگفتيم بي خود نگريستيم خدائيم خدائيم
ديوان شاه نعمت الله ص 432
البته اميدواريم كه اين اشعار مانند ديگر اشعار مورد دار, از ديوان او پاك نشده باشد.
ما قضاوت را به عهده خوانندگان عزيز مي نهيم....
خود دانيد و خداي عشق
http://www.shiaupload.ir/images/28205537557650213336.jpg
دیدار شاه با قطب سلسله نعمت اللهی


یکی ازمسائلی که برای این نعمت اللهی ها بسیار مهم است مساله اجازه درصوفیه واثبات سلسله است.
خودشان معتقدند اگر کسی ازاثبات سلسله برنیاید ارشاد اوقانونی نیست.
نور علی تابنده (مجذوب علیشاه) قطب گنابادیه میگوید:اگر کسی اجازه اش یدا به ید به امام برسد رهبری وارشاد او شرعی وقانونی است والا رشته اش قطع شده است(فصلنامه عرفان ایران۷/۱۸(
اولین شخص دراین سلسله معروف کرخی است.به چند دلیل سلسله اینها مشکل دارد وطبق اعتقاد خودشان قانونی نیست.خود اینها میگویند معروف در۸ سالگی بدست امام رضا علیه السلام مسلمان شده ودر سن پیری درحالی که دربان امام بوده بر اثر ازدحام جمعیت جان باخته است.درسال ۲۰۰هجری
این درحالیستکه امام درسال ۱۴۸ ویا ۱۵۳ بدنیا آمده واگر اینجور باشد ودرزمان امامت معروف را مسلمان کرده شاید معروف ۱۵ یا ۱۶ ساله بوده که جان داده است.واین بسیار جالب است
ضمنا معروف بن فیروزان که اینها میگویند اصلا وجود خارجی ندارد وآنکه ازاصحاب اهل بیت است معروف بن خربوزان کرخی است که ازاصحاب امام صادق وامام کاظم علیهما السلام بوده است.
اینها این معروف را ساخته اند.
نعمت الله ولی در مورد معروف میگوید:
او زمولا جواز احسان یافت کفر بگذاشت نور ایمان یافت
یافت درخدمت امام مجال بود دربان درگهش ۱۰ سال(دیوان اشعاروطرائق الحقایق جلد ۲ص۴۵۸
بعد دیدند بسیار مشکل شده ودستشان روشده سلطان حسین تابنده درنابغه علم وعرفان ص۵۹ گفته:معروف خدمت حضرت صادق وکاظم ورضا علیهم السلام رسیده واز طرف امام رضا مامور به دعوت ولایتی بود.
حال یا نعمت الله ولی وچندین تن ازبزرگان صوفیه دروغ میگویند یا سلطان حسین یا هردو گروه.
ببینید برای اینکه خود را به اهل بیت برسانند چه چیزهایی میبافند.پس طبق نظر خود تابنده قطب گنابادیها ارشاد ایشان قانونی نیست چون سلسله آنها منقطع است وجوازشان باطل.
-----------------------------------------------------------------------
ملکوت