PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ╬♥╬♥╬♥╬ ويژه نامه ولادت باسعادت علي النقي هادي الامم(ع) ╬♥╬♥╬♥╬



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 17:49
http://www.shiaupload.ir/images/83667606126524425522.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_b_057a.pnghttp://www.shiaupload.ir/images/83667606126524425522.gif


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1252935867_7614534_9787065_.gif
ويژه نامه ولادت با سعادت دهمين امير قافله امامت
و ولايت ٬ علي النقي ٬ امام هادي عليه السلام
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1252935867_7614534_9787065_.gif
https://www.askquran.ir/upload/files/9_askquran.ir.swf



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1252935867_7614534_9787065_.gif
امام هادی علیه السلام فرموده اند:
مَنِ اتَّقَی اللهَ یُتَّقی وَ مَن أطاعَ اللهَ یُطاعُ
کسی که از خدا بترسد از او می ترسند
و کسی که از خدا اطاعت کند از او اطاعت خواهند کرد.
(بحارالانوار، ج68، ص 182)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1252935867_7614534_9787065_.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 18:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/87569483626411625435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/87569483626411625435.gif)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_50026555059495003669b.gif
سالروز ولادت پيشوای دهم شيعيان
حضرت علي النقي الهادی (ع)،
منبع فياض نور حق بر مسلمانان مبارك باد.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_50026555059495003669a.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 21:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44520414006804858580.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44520414006804858580.gif)

سلام خدا بر تو ای دهمین پیشوای معصوم!

سلام بر درخشندگی کوکب نورانی ات

که خورشید را شرمگین تابش کرد

و چشمه های آفرینش را لبریز جوشش.

در این روز خجسته كه دلها همه لبريز شوق ميلادتوست

دست مهربان و غریب نوازت را بر صفحه دل هامان بکش.

http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/96123373748617322034.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 21:20
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_Untitled-25.gif

ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلام

ای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مدد
ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام

از بس که دُر به وقت سخن ریزد از لبت
هستی خدای نطق و بیان هادیا (ع) سلام

هر سائلی ز کوی خشنود می شود
ای سفره داری تو عیان هادیا (ع) سلام

رخساری از خداست جمال خدایی ات
سلطانی است ای گل زهرا (س) گدایی ات

http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/46184373854944534327.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/97703676694957535416.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/46184373854944534327.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 21:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79066439798219455515.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79066439798219455515.gif)



سال تولد امام هادي (ع)

در باره سال وماه وروز تولد حضرت ، راويان وتاريخ نگاران اقوال مختلفي ذكر كرده اند كه به برخي اشاره مي گردد .

- اكثر مورخان ولادت حضرت را در سال212 هجري مي دانند . اصول كافي ج1 ص 497 ، الارشاد ج2 ص 297 ، اعيان الشيعة ج 4 ص 252 .

- بنا بر اقوال ضعيفي ولادت آن حضرت در سال 214 بوده است. الاتحاف بحب الاشراف ص67 ، جوهرة الكلام ص 151 ، مرآة الجنان ج2 ص 159

- مؤ لف تاريخ الخميس در جلد 2 صفحه 321 وصاحب مرآة الجنان در جلد 2 صفحه 159 تولد امام هادي (ع) را در روز سيزدهم رجب ذكر كرده اند

- برخي نيز تولد امام علي النقي (ع) را در روز دو شنبه سوّم رجب ذكر كرده اند.

- برخي منابع ، تصريح مي كنند كه تولد امام در ماه رجب بوده است ولي روز تولد را معين نكرده اند از جمله در بعضي از دعاها به اين مطلب تصريح شده است.

بارالها ! از تو مي خواهم ودرخواست دارم به حق دو مولود در ماه رجب محمد بن علي الثاني وعلي بن محمد منتجب (امام هادي ) .

نام مبارك

امام جواد (ع) پدر بزرگوار حضرت هادي (ع) نام جدبزرگوارش را (علي) كه نام امير المؤمنين وزين العابدين وسيد الساجدين علي بن الحسين بود بر فرزند خود نهاد وامام هادي (ع) به حكم وراثت ، خصوصيات اين دو بزرگوار را در خود داشت .

او بلاغت وسخنوري را از امير بيان منشأ بلاغت وخواستگاه فصاحت به ارث برده بود وتقوا عبادت را از سيد الساجدين.



http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/97341181316009763564.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 21:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47927334259141328898.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47927334259141328898.gif)



كنيه و القاب

كنيه گذاري بر افراد از جمله رسمهاي عرب بوده ونوعي احترام بشمار مي رفته است تا جايي كه مردمان آنروز با كنيه به تفاخر مي پرداختند .

ائمه (عليهم السلام) اين نكته را بخوبي رعايت مي كردند وحتي به اطفال خود كنيه گذاشتنه وآنان را با كنيه صدا مي زدند زيرا احترام نهادن در رشد رواني وبلوغ اجتماعي فرزند اثري مهم وژرف دارد كه امير مؤ منان در شعر ي كه به اين مضمون روايت شده مي فرمايد
امام جواد (ع) به تاسي از امامان سلف فرزند خود را ابو الحسن خواند ودر اين كنيه او را به امام موسي بن جعفر وامام رضا (ع) همانند ساخت.

محدثين وروات جهت تشخيص وتفكيك ، صفتي به ابو الحسن افزوده امام موسي بن جعفر (ع) را ابو الحسن الاول ، امام رضا (ع) را ابو الحسن الثاني وامام هادي (ع) را ابو الحسن الثالث مي خوانند


القاب امام گوشه هايي از فضائل ،مناقب وصفات والاي ايشان را به خوبي تصوير مي كنند

الامين - التقي - الناصح - المتوكل -المرتضي - الفقيه - الطيب - العسكري - الوضح - الرشيد - الشهيد - الوفي - الخالص - العالم - نقي - فتاح - هادي - نجيب - مؤتمن

با آنكه متوكل بارها در صدد بود تا به بهانه قيام مسلحانه امام دهم را از ميان بردارد، ولى هيچ گاه به اين بهانه دست نيافت. با اين حال، نتوانست حيات شريف آن حضرت را كه مانع خودكامگىهاى او به عنوان محور تفكر اسلامى بود و همچون مركزى كه شيعيان بر گرد آن پروانه ‏وار مىچرخيدند، تحمل كند، لذا ايشان را بنا به روايتى، در تاريخ سوم رجب سال 245هجرى به شهادت رساند.

امام دهم در حالى كه هشت سال و پنج ماه از عمر شريفشان مىگذشت، به مقام امامت نايل شدند و پس از سى و سه سال به شهادت رسيدند و در سامرا دفن شدند.



http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/98951876281354409316.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 22:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37035943627601784050.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37035943627601784050.gif)




شخصيت والاي امام هادي

عظمت شخصيت امام هادي (ع) به قدري زياد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتي از اين اعترافات مبني بر شخصيت آن امام به لحاظ اخلاقي و بخشي ديگر ناشي از ابعاد علمي آن حضرت و شمه اي، نتيجه کراماتي است که از آن بزرگوارصادر شده است.

ابن صباغ مالکي در کتابي موسوم به فصولال مهمه خطوط واضحي از سيماي تابناک فضايل و ويژگي هاي اخلاقي امام هادي (ع) قهرمانشکست ناپذير عصر متوکل عباسي را ترسيم مي کند!

«فضل و دانش امام دهم شيعيان بر اوج قلل بلندپايه عالم بشريت نقش بسته بود و رشته هاي مشعشع آن بر اختران آسمان سر مي ساييد. نيکي ها و اخلاق پسنديده او را نمي توان در شمار عدد ذکر نمود. اما مي شود به افتخارآميزترين آنها که موجب حيرت است بسنده کرد.

او جميع صفات نيک و مفاخر معنويرا يک جا در وجود داشت. ابعاد وسيع و منبع فياض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبتشده و بدين سبب او از ناشايسته ها و آلايش ها به دور و برکنار است.»

امام هادي (ع) داراي نفس زکيه و عزمي راسخ وهمتي عالي بود که هرگز احدي از مردم را نمي توان در مقايسه با او همتا و همسان دانست.

ابن شهر آشوب از رجال حديث نقل مي کند که او نيک سرشت ترين و پاک ترين روش را در ميان جامعه دارا بود، راستگوترين افراد جامعه محسوب مي شد، به هنگام سکوت، شکوه هيبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمي گرفت و چون لب به سخن مي گشود، گزيده و نغز مي گفت به طوري که شعاع کلامش روح آدميان را سحر ميکرد.

در وجود مقدس امام هادي (ع) ويژگي هاي اخلاقي پسنديده مي درخشيد. امامت، کمال و دانش و فضيلت و سرشت و اخلاق نيک از فرازهاي اخلاقي اين امام همام است.
خداوند به قدرت بي منتها ودانش وسيع خود، گنجينه هايي از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده وايشان را به زيور دانش آراسته است، اين گنجينه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف استکه خداوند آن را دراختيار امامان شيعه که راهبران حقيقي بشر هستند، قرار داده است.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62190273691728556140.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62190273691728556140.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-11-2010, 22:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70050643720090374812.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70050643720090374812.gif)



فعاليتهاي امام هادي
گرچه در متون تاریخى، به طور تفصیل و مشخص، به خدمات و فعالیتهاى فرهنگى، سیاسى و اجتماعى امام هادى علیه السلام در «مدینه‏» تصریح نشده است، ولى از شواهد و قراین تاریخى و گفتگوهاى آن حضرت با افراد، مى‏توان به جلوه و نمودارى از تلاشهاى آن حضرت پى برد. اینك پاره‏اى از قراین و موضوعات روشنگر این حقیقت:

1 - ارتباط مداوم دانش دوستان و علاقه‏ مندان به خاندان پیامبر(ص) با امام(ع) و آمد و رفت چهره‏هاى سرشناس و نمایندگان مردم از راههاى دور و نزدیك به خانه آن حضرت.
«داویت. م. رونلدسن‏» پس از بحث مفصلى درباره امام هادى علیه السلام مى‏نویسد:
«گروه زیادى از شهرهاى شیعه‏نشین همچون عراق، ایران و مصر، براى استفاده از محضر او به سوى مدینه می شتافتند. » (1)
2 - گزارش مسؤول امور نظامى و نماز از امام علیه السلام نزد متوكل و اینكه وجود آن حضرت در «مدینه‏» موجب بیرون رفتن دو پایگاه مهم توحید از ‏سیطره و حاكمیت‏ حكومت عباسى خواهد گشت.

3 - ترتیب اثر دادن متوكل به گزارشات رسیده و اقدام سریع وى جهت تبعید امام(ع) به «سامرا» و تحت نظر گرفتن آن حضرت.

4 - شكل مكاتبه متوكل با امام علیه السلام و نحوه برخورد او با آن حضرت در نامه و نیز انتخاب یكى از فرماندهان نظامى همراه سیصد سرباز، براى انتقال امام(ع) به «سامرا».

5 - آگاه ساختن افراد از برخى جریانات سیاسى.
«خیران اسباطى‏» مى‏گوید:
«در مدینه خدمت على بن محمد علیه السلام رسیدم. پرسید: از واثق چه خبر؟
- جانم به فدایت، در كمال سلامتى است، من به تازگى - یعنى ده روز است كه - از او جدا شده‏ام و او در سلامتى كامل بود.

- مردم مدینه مى‏گویند كه او مرده است.
- عرض كردم، من تازه او را دیده‏ام.
- مردم مى ‏گویند كه او در گذشته است.
وقتى امام فرمود: مردم مى‏گویند، فهمیدم كه مقصود از مردم خود آن حضرت است.
سپس امام(ع) پرسید: متوكل در چه وضعى بود؟
- وقتى من آمدم او در بدترین وضع در زندان بود.
- او هم اكنون زمامدار است، «ابن زیات‏» (محمد بن عبد الملك زیات وزیر واثق) چه مى‏كرد؟

- مردم فرمانبر او هستند و فرمان، فرمان اوست.
- این مقام براى او شوم است و دچار نكبت‏ خواهد شد.

امام(ع) لحظاتى سكوت كرد، سپس فرمود: اى خیران! ناگزیر مقدرات و دستورات الهى باید اجرا شود. «واثق‏» مرد و «متوكل‏» بر جاى او نشست و «ابن زیات‏» كشته شد.

عرض كردم: فدایت‏شوم، چه زمان؟ فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو از «سامرا». (2)



http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/12718363314417576749.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 00:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11098868396318033694.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11098868396318033694.gif)


جاذبه سياسي امام

در مورد جاذبه اجتماعي و نفوذ سياسي امام هادي (ع) فقط مي توان همين را گفت که يکي از تجليات و تشعشعات پرشکوه خداوند و تابش منبع فياض نور حق در وجود امام هادي (ع) متجلي و منعکس شده و از وجود حضرت نيزمانند آينه اي که انوار گوناگون را در خود انعکاس مي دهد، ساطع بوده است.

کسي را درعصر پيشواي دهم، توان نگاهي ممتد و حتي لحظه اي کوتاه به چهره او نبود. به محض نظربه رخسار پرفروغش آثار ضعف و سستي و ترس بر قلب ها سايه مي افکند.

در کتاب هاي تاريخي آمده است که حضور امام در هر مجلسي مورد تجليل و احترام عميق بود و خواسته وناخواسته اطرافيان را تحت تأثير و نفوذ قرار مي داد و همنشينان وي همواره آرزويمجالست و مراودت او را در سر داشتند.


با آنکه متوکل بارها در صدد بود تا به بهانه قيام مسلحانه امام دهم را از ميان بردارد، ولي هيچ گاه به اين بهانه دست نيافت. بااين حال، نتوانست حيات شريف آن حضرت را که مانع خودکامگي هاي او به عنوان محور تفکراسلامي بود و همچون مرکزي که شيعيان بر گرد آن پروانه ‏وار مي چرخيدند، تحمل کند،لذا ايشان را بنا به روايتي، در تاريخ سوم رجب سال 245هجري به شهادت رساند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07213393602286801224.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07213393602286801224.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 00:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81523726216086335651.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81523726216086335651.gif)




فضایل امام هادی (ع)

1. علم

از آن حضرت در خصوص تنزیه آفریننده تعالى و یگانگى او و نیز پاسخهاى وى در مسایل و علوم مختلف روایات فراوانى نقل شده است. امام هادى (ع) مى‏فرماید: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف كرده. كجا وصف شود آن كه حواس از دركش عاجزند و تصورات به كنه او پى نبرند و در دیده‏ها نگنجد. در نزدیكى‏اش دور است و در دورى‏اش نزدیك. چگونگى را پدید كرده بدون آن كه گفته شود خود او چگونه است و مكان را آفریده بدون آن كه خود مكانى داشته باشد، از چگونگى و از مكان بركنار است‏ ، یكتا و یگانه است. شكوه و ابهتش بزرگ و نامهایش پاك است.


2. حلم

براى پى بردن به حلم آن حضرت كافى است ‏به بردبارى و گذشت آن حضرت از بریحه، پس از آن كه دانست وى در نزد متوكل از او بدگویى كرده و به او افترا بسته و وى را تهدید كرده، توجه كرد.


3. كرم و سخاوتمندى

ابن شهر آشوب در مناقب مى‏نویسد: ابو عمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى به نزد على بن حسن عسكرى رفتند. احمد بن اسحاق از وامى كه بر گردنش بود نزد حضرت شكایت كرد. آنگاه امام به عمرو كه وكیلش بود، فرمود: به او سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز سى هزار دینار بپرداز و خود نیز سى هزار دینار برگیر.

ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا گوید: این معجزه‏اى بود كه جز ملوك و پادشاهان آن را نیارند و ما از كسى چنین بخششى نشنیده‏ایم. همچنین در مناقب گفته شده است: اسحاق جلاب گوید: براى ابو الحسن (ع) در روز ترویه گوسفندان بسیارى خریدم و آن را در میان نزدیكانش تقسیم كردم.



http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/97750128811920701324.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 01:54
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_20219116722613821166862072748209651833620.jpg



4. شكوه و عظمت در دل مردم:

طبرسى در اعلام الورى به سند خود از محمد بن حسن اشتر علوى نقل كرده است كه گفت:
همراه با پدرم بر در سراى متوكل بودیم. من در آن هنگام كودكى بودم و در میان گروهى از مردم از طالبى و عباسى و جعفرى ایستاده بودیم، كه ناگهان ابو الحسن (ع) وارد شد. مردم همگى از مركبهاى خویش پایین آمدند تا آن حضرت به درون رفت. یكى از حاضران از دیگرى پرسید:

به خاطر چه كسى پایین آمدیم؟به خاطر این بچه؛ حال آن كه او از نظر سال از ما بزرگ‏تر و شریف‏تر نبود. به خدا سوگند دیگر به احترام او از مركب خویش پایین نخواهم آمد. پس ابو هاشم جعفرى گفت:

به خدا قسم كودكان چون او را مى‏بینند به احترام او پیاده مى‏شوند.

هنوز دیرى نگذاشته بود كه آن حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام وى پیاده شدند؛ ابو هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمى‏گفتید دیگر به احترام او پیاده نمى‏ شوید؟

پاسخ دادند: به خدا قسم اختیار خود را از دست دادیم و از مركبهاى خود پیاده شدیم.




http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/43834995682738450951.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 02:41
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_252553931891411152128902161537123190196.jpg
علم و آگاهي امام

بدون شك بعد علمى و آگاهى گسترده ائمه علیهم السلام در همه زمینه ‏ها از پایه‏هاى اساسى امامت در طول حیات آن به شمار رفته و به عنوان یكى از معیارهاى مطمئن و روشن - كه در دسترس همگان قرار داشت - براى تشخیص امام برگزیده از سوى خدا، از مدعى امامت، در جامعه اسلامى شناخته شده بود.

حاكمان ستمگر اموى و عباسى در رویارویى با پیشوایان حق به هر اقدامى - كه به گونه‏اى در تثبیت موقعیت آنان و تضعیف موقعیت امامان شیعه مؤثر بود - دست زدند، و حتى موفق شدند

چهره‏هاى وابسته و مزدورى را در لباس عالمان دین و فقیهان شریعت‏ به مسلمانان تحمیل كنند، ولى هیچ گاه نتوانستند در میدان علم و دانش بر پیشوایان معصوم پیشى گیرند، و حتى نتوانستند در یك مورد و براى یك بار آنان را محكوم كنند، با آنكه برخى از آنان - مانند مامون - براى دستیابى به این هدف تلاشهاى فراوانى كرده و سرمایه ‏هاى زیادى صرف نمودند.

اساسى‏ترین ویژگى علوم ائمه علیهم السلام، خدادادى بودن آن است. آنان در هیچ مكتب و نزد هیچ فردى درس نخواندند، بلكه در پرتو شایستگى‏ها و لیاقت هایى كه داشتند خداوند چشمه‏سارهاى زلال دانش و معرفت را در قلب پاكشان به جریان و جوشش انداخت و وجود مباركشان را - به تعبیر امام هادى(ع) - گنجینه ‏هاى علم و جایگاه هاى معرفت‏ خویش (1) قرار داد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_eee.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 02:41
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_200842073763817193141751925899255719690.jpg



امام هادى علیه السلام در سخنى به این دانش گسترده اشاره نموده مى‏فرماید:

«اسم اعظم خدا 73 حرف است و نزد آصف (بن برخیا) تنها یك حرف آن بود كه چون خدا را بدان خواند، زمین - حد فاصل بین او و (پادشاه) سبا - براى او درهم پیچیده شد. آصف تخت ‏بلقیس را برداشت و آن را نزد سلیمان برد، سپس زمین كشیده (منبسط) شد (و به حال نخست ‏بازگشت). تمام اینها در كمتر از یك چشم بر هم زدن صورت گرفت.

ولى نزد ما از اسم اعظم الهى 72 حرف است و یك حرف آن نزد خداست كه آن را در (خزانه) علم غیب به خود اختصاص داده است‏». (2)

بزرگترین خیانت زمامداران غاصب اموى و عباسى معاصر ائمه علیهم السلام به بشریت ، ‏به ویژه مسلمانان؛ این است كه با مشكلات و محدودیتهایى كه براى امامان علیهم السلام به وجود آوردند، مانع نشر و گسترش علوم آنان در جامعه شده و مردم را از آن فیض بزرگ محروم ساختند.

این محدودیت درباره همه پیشوایان اعمال مى‏شد، ولى نسبت‏ به عسكریین (پیشواى دهم و یازدهم) علیهما السلام با شدت بیشتر، به گونه‏اى كه بخش اعظم دوران امامت امام هادى و تمامى دوران امامت امام عسكرى علیهما السلام در «سامرا» - كه عنوان پادگان نظامى را داشت - تحت نظارت دقیق نیروهاى امنیتى دستگاه سپرى شد و براى مردم امكان دسترسى به آنان و استفاده از محضرشان وجود نداشت.

با این حال، امام هادى از هر فرصتى استفاده كرده و با افاضه شمه‏اى از علوم خدادادى خود به صورت كتبى یا شفاهى، در قالب سخن گفتن با افراد مختلف به زبان خود آنان، پیشگویى نسبت‏ به حوادث آینده، خبر دادن از نیت افراد و. . . انسانها را از فروغ دانش خود بهره‏مند کرده و بدین وسیله آنان را به شاهراه حق، رهنمون مى‏ساخت.

سلاح علم ویژه امامت و به كارگیرى آن در قالبها و پوششهاى یاد شده، كار سازترین، كوبنده‏ترین و در عین حال بى‏خطرترین سلاحى بود كه در شرایط حاكمیت جو خفقان آن روز، در اختیار پیشواى دهم(ع) قرار داشت و حكومت، هیچ راه و بهانه‏اى براى مبارزه با آن نداشت.

پى‏نوشت‏ها:
(1) السلام علیكم یا اهل بیت النبوة. . . و خزان العلم. . . السلام على محال معرفة الله. . . «زیارت جامعه‏».
(2) ر. ك. مناقب، ج 4، ص 406، الكافى، ج 1، ص 230، حدیث 3 و دلائل الامامة، طبرى، ص 219.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2824828ie9wc9p9za.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 02:43
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_47200240444015516312362559836166462141.jpg

در محضر هادي الامم

مذهب اهل بیت (علیهم السلام ) در روزگار امام هادی به مرحله رشد و پختگی رسیده بود اما خطر تند روی كه از طریق فرهنگهای وارداتی از سوی شرق در عمق جان برخی از مسلمانان نفوذ یافته بود، نیازمند نیرویی ایمانی برای پاسخ به این خطر بود تا مبادا به خاطر تبلیغ دشمنان و به ویژه خلفای عباسی كه جایگاه ائمه را نمی شناختند و آنان و یا هواخواهانشان را متهم به غلو می كردند روح معنویت در مردم كاستی بگیرد.

نیاز دیگر مذهب اهل بیت این بود كه محتاج متون جامعی بود تا به منزله درسهای توجیهی باشد كه بدون افزونی و كاستی اصول عقاید را در برگیرد. از این روست كه زیارت جامعه از ناحیه امام هادی(ع) مطرح می شود. در این زیارت، ائمه (ع) به دور از هر گونه غلو و در همان جایگاه حقیقی خود، معرفی و بازشناخته شده اند.

حال در برخی از كلمات نورانی این زیارت كه می تواند بهترین وسیله برای تحكیم مهر و محبت ائمه در دل ما باشد، تدبر می كنیم. این محبت و مهر در واقع امتداد محبت مؤمن به پروردگارش محسوب می شود و به هیچ وجه جایگزین آن نیست.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_42jnbgpl0sav643bwnha.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 02:46
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_72156157219719316817861728191683712877.jpg


امام شناسی در زیارت جامعه كبیره

" درود بر شما ای خاندان نبوت و جایگاه رسالت

و ( مركز) آمد و شد فرشتگان و محل فرود وحی و مكان رحمت

و گنجوران دانش و غایت خویشتنداری و حلم

و بنیانهای كرم و رهبران امتها و صاحبان نعمتها

و ریشه های نیكان و ستونهای گزیدگان و تربیت كنندگان بندگان

و اركان كشورها و دروازه های ایمان و امینان خدای رحمان

و تبار پیامبران و گزیده رسولان و عترتی منتخب پروردگار جهانیان،

و رحمت و بركات خدا بر شما باد!

درود بر پیشوایان هدایت و چراغهای (روشن) در ظلمت

و پرچمهای پرهیزگاری و صاحبان عقل و خرد و پناه مردمان

و وارثان پیامبران و نمونه های برتر و دعوت نكو

و حجتهای خداوند بر مردم دنیا و آخرت

و اولی و رحمت و بركات خدا بر شما باد!

درود بر جایگاههای معرفت خدا و خانه های بركت خدا

و معدنهای حكمت خدا و پاسداران سرّ خدا و حاملان كتاب خدا

و جانشینان پیامبران خدا و فرزندان رسول خدا(ص)

و رحمت و بركات خدا بر شما باد!

درود بر دعوت كنندگان به خدا و راهنمایان به خشنودیهای خدا

و پایداران در فرمان خدا و كاملان در محبت خدا

و مخلصان در توحید خدا و یاوران امر و نهی خدا

و بندگان گرامی كه در گفتار بر خدا پیشی نگرفتند

و به فرمان او كار می رانند و رحمت و بركات خدا بر شما باد"!


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_71.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 16:26
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_28142556922821121627190153883829723817.jpg

اندرزهای درخشان

آن حضرت در اندرز به یكی از دوستان خود فرمود:

" ای فتح! آن كه فرمان آفریدگار را گردن نهاد از خشم آفریده به خود باك راه نداد و آن كه آفریدگار را به خشم آورد، یقین كن كه آفریدگار خشم آفریده را بر وی مستولی بدارد، و آفریدگار وصف نشود جز بدانچه خویشتن را بدان وصف كرده است

و كجا توصیف شود آفریدگاری كه حواس از یافتنش و گمانها از رسیدن به او و آنچه در دل می گذرد از توصیفش و دیدگان از احاطه به او، درمانند.

والاست از آنچه وصف كنندگان، توصیفش می كنند و برتر است از آنچه ستایندگان می ستایندش.

در نزدیكی اش دور، كیفیت( چگونگی) را او چگونگی بخشید پس گفته نشود خود او چگونه است؟

و مكان را او پدید فرمود پس گفته نشود خود او كجاست؟

چون او از چگونگی و كجایی( مكان) به دور است."(2)

و نیز فرمود:" هر كه خدای را بپرهیزد در امان نگاه داشته شود

و هر كه خدا را فرمان برد، مورد اطاعت قرار گیرد

و هر كه آفریدگار را اطاعت كند از خشم مخلوق نترسد،

هر كه از مكر خدا و دردناك گرفتنش ایمن شد گردن كشی كرد تا آنجا كه قضای خدا و امر نافذش بر وی فرود آمد

و هر كه دلیلی روشن از پروردگارش داشته باشد دشواریهای دنیا بر وی سبك آید و گرچه تكه تكه شود و پراكنده گردد.

سپاسگزار به خود سپاس ستعادتمندتر است از نعمتی كه باعث سپاس شده زیرا نعمت كالای این جهانی است و سپاس نعمت دنیا و آخرت است.

خداوند دنیا را سرای آزمایش و آخرت را خانه فرجام قرار داد و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت گرداند و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داد.

ستمگر بردبار بسا كه به وسیله حلم خود از ستمش گذشت شود و حق دار نابخرد بسا كه به سبكسری خود نور حق خویش را خاموش سازد.

هر كه از روی دوستی به تو نظری دهد همه جانبه اطاعت او كن.

هر كه قدر خود نداند از شر او خود را آسوده مدان.

دنیا بازاری است كه مردمی از آن سود برند و مردمی دیگر زیان بینند."(3)

" جدل ، دوستی قدیم را تباه سازد و گره استوار( در راه دوستی) پدید آرد، كمترین چیز در جدل برتری جستن است و همین برتری جستن از عوامل قطع رابطه است".

" نكوهش، كلید دشمنی است، با این حال از حقد و كینه بهتر است".

و نیز فرمود: شب زنده داری گواراتر از خواب است و گرسنگی در خوبی خوارك بیفزاید.( آن حضرت این سخن را در تشویق بر نماز شب و روزه گرفتن فرمود)

" یادآر مرگ خویش را در میان خانواده ات كه نه پزشكی تو را در آن هنگام از مرگ باز می دارد و نه دوستی تو را سود می رساند."

" خشم بر آن كه مالك اویی، پستی است."

" حكمت در سرشتهای فاسد، كامیاب نشود."

" بهتر از خیرو نیكی، كننده آن است و زیباتر از زیبا گوینده آن و برتر از دانش، حامل آن است و بدتر از شر، جلب كننده آن و خوفناك تر از ترس، آن كه بر آن سوار است."

" تو را از حسد پرهیز می دهم كه- آثار- آن در تو آشكار می گردد ولی در دشمنت كارگر نمی شود."

" اگر زمانی برسد كه عدل در آن بر ستم غلبه داشته باشد حرام است كسی به دیگری گمان بد ببرد مگر آن كه كاملاً آگاهی پیدا كند و اگر زمانی برسد كه ستم در آن بر عدل چیرگی داشته باشد كسی نمی تواند به دیگری گمان خوب ببرد تا زمانی كه به خوبی آن كس علم پیدا نكرده است." (4)

پی نوشت ها:
1- زیارت جامعه از كتاب " الانوار اللامعه فی شرح زیارة الجامعه"، عبدالله شبر، ص123.
2- بحارالانوار، ج50، صص177- 178.
3- فی رحاب ائمة اهل البیت(علیهم السلام )، ج4، ص180. 4- همان، ص 181.





http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1_38017006857880830705.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 18:22
دعای مستجاب امام هادی (ع)

یکی از یاران امام هادی(ع) می گوید:
حقوق به امام عرض کردم:« ای آقای من، متوکل مرا متهم به ارتباط با شما کرده و روزی مرا بریده است؛ اما اگر شما از او درخواست کنید حتماً قبول می کند.»
امام فرمود:« اگر خدا بخواهد مشکلاتت حل می شود.»
همان شب فرستادگان متوکل در خانه را زدند. در را که باز کردم، فتح، وزیر متوکل، به من گفت:« در منزلت چه می کنی؟! متوکل سراغت را می گیرد.»
من نزد متوکل رفتم. متوکل با دیدن من گفت:« ای ابو موسی ما حواس‌مان به تو نیست، تو هم خودت را فراموش کرده ای!؟»
آن‌گاه سهمم از بیت المال و هدایا و اموال زیادی را به من بخشید.

در راه بازگشت، به فتح گفتم:« امام هادی علیه السلام اینجا آمده بود؟»
گفت:« نه.»
گفتم:« نامه‌ای نوشته بود؟»
گفت:« نه.»
آن‌گاه فتح به من گفت:« شک ندارم که تو از امام هادی دعایی خواسته بودی. بگو برای من هم دعا کند.»
خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم و گفتم:« به برکت شما مشکلم حل شد. اما اطرافیان متوکل می گفتند شما نزد متوکل نرفته و درخواستی نکرده بودید.»
فرمود:« ما در امور مهم فقط به خدا پناه می‌بریم و در مشکلات بر او توکل می کنیم. او ما را این گونه عادت داده است که اگر از او چیزی بخواهیم اجابت می فرماید؛ و می ترسیم که از وظایف بندگی عدول کنیم و او هم نظر لطفش را بردارد.»

پیغام فتح را به امام رساندم. فرمود:« او در ظاهر دوست ما ولی در باطن دشمن ماست. خداوند دعای کسی را مستجاب می‌کند که خالصانه مطیع او باشد و به رسول الله و حق ما اهل بیت ایمان داشته باشد. در این صورت اگر از خدا چیزی بخواهد محروم نخواهد شد.»
عرض کردم:« به من یک دعای اختصاصی بیاموزید، آقای من.»

فرمود:« این دعایی است که من زیاد می‌خوانم و از خدا خواسته ام هر کس بعد از من در کنار قبرم آن را خواند، خواسته‌اش را اجابت کند:
«یا عدّتی عندالعُدد و یا رجائی و المعتمد و یا کهفی و السند و یا واحد و یا واحد یا قل هوالله احد و اسألک اللهم بحق من خلقته من خلقک و لم تجعل فی خلقک مثلهم احداً ان تصلی علیهم و تفعل بی کذا و کذا »
(ای توشه من، و ای امید و پناهگاه و تکیه‌گاه من، ای خدای یگانه! تو را به حق کسانی می‌خوانم که هیچ‌کس را همانند آنها قرار ندادی، و از تو می‌خواهم بر آنان درود بفرستی و ...{در اینجا حاجت خود را بیان کن})



بحارالانوار، ج 50، ص 127، ح 5.

ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 18:24
معجزات امام هادی (ع)
هاشم بن زید می گوید:
با چشمان خود دیدم که کوری را نزد امام هادی (ع) را آوردند و امام، او را بینا کرد. و نیز دیدم که با گِل، پرنده ای درست کرد و در آن دمید، و پرنده جان گرفت و به پرواز درآمد.
به امام گفتم:«میان شما و حضرت عیسی (ع) تفاوتی نیست!»
امام فرمود:«انا منه و هو منی» (من از او هستم و او از من است.)

منابع:
بحارالانوار، ج 50، ص 185، شماره 63 از کتاب عیون المعجزات.

ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 18:29
آگاهی امام هادی (ع) از سوال ذهنی اصحاب


محمد بن شرف می‌گوید:
همراه امام هادی (ع) در یکی از خیابان‌های مدینه راه می‌رفتم. خواستم از امام هادی علیه السلام مسأله ای بپرسم اما قبل از این که سئوالم را مطرح کنم، امام به من فرمود:«ما در جای شلوغی هستیم و مردم در رفت‌وآمدند. اکنون زمان خوبی برای سوال‌کردن نیست.»


منابع:
بحارالانوار، ج 50، ص 176.

ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 18:38
متوکل تصمیم گرفت روزی که سران کشورش برای تقدیم سلام می‌آیند دستور بدهد، امام هادی(ع) با پای پیاده نزد او بیاید. وزیر متوکل به او گفت:«این کار به ضرر تو تمام می شود و حرفهای بدی پشت سرت خواهند زد. این کار را نکن. و اگر حتما می‌خواهی تصمیمت را عملی کنی دستور بده همه فرماندهان و اشراف نیز پیاده بیایند که مردم گمان نکنند منظور تو تحقیر امام هادی است.» متوکل پذیرفت و نقشه اجرا شد.
فصل تابستان بود و امام علیه السلام وقتی به دالان ورودی قصر متوکل رسید عرق کرده بود.

یکی از نگهبانان متوکل می‌گوید:«امام را در دهلیز قصر نشاندم و صورت مبارکش را با حوله پاک کردم، و در ضمن به امام گفتم:«درباره پسر عمویتان، متوکل، فکر بد نکنید. منظورش فقط پیاده آمدن شما نبود، بلکه دیگران را هم مامور به انجام این کار بودند.»
امام هادی علیه السلام آیه 56 از سوره هود را خواند:«تمتعوا فی دارکم ثلاثه ایام ذالک و عد غیر مکذوب.» (خداوند از قول صالح پیامبر به قومش می‌فرماید: سه روز در خانه‌هایتان می‌مانید و پس از آن عذاب الهی می‌آید، و این وعده‌ای راست است.)

به خانه‌ام که برگشتم یکی از دوستانم که شیعه بود، نزد من آمد. به او گفتم:«ای رافضی بیا سخنی را که امروز از امامت شنیدم برایت بازگو کنم.» و ماجرا را گفتم.
به من گفت:«نصیحت مرا بپذیر. اگر امام هادی علیه السلام این را فرموده است، اموال و دارایی‌هایت را جمع کن که متوکل بعد از سه روز یا می‌میرد یا کشته می‌شود.»
من خشمناک شدم و او را ناسزا گفتم و از خود دور کردم، ولی وقتی تنها شدم فکر کردم دوراندیشی ضرر ندارد. اگر راست باشد ضرر نکرده‌ام. به دنبال این فکر به قصر متوکل رفتم و هر چه داشتم جمع کردم و به دست خویشان مورد اطمینانم به امانت سپردم، و تنها در خانه‌ام یک تکه حصیر باقی گذاشتم.
شب چهارم متوکل کشته شد و خودم و اموال و دارایی‌ام سالم ماند. به دنبال این موضوع، نزد امام هادی علیه السلام رفتم و از او خواستم برایم دعا کند. آن‌گاه ولایت راستین او را پذیرفتم و شیعه شدم.


منابع:
بحار الانوار، ج 50، ص 147، شماره 32.

ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 18:47
احمد بن اسرائیل، کاتب معتز پسر متوکل نقل می کند که روزی به همراه معتز به مجلس متوکل رفتم. متوکل روی تخت نشسته بود و با خشم در حال گفتگو با وزیرش فتح بن خاقان بود؛ رنگ صورتش دگرگون می شد و شعله غضبش لحظه لحظه افروخته تر می گردید و پیوسته به فتح می گفت: آنکه تو درباره اش سخن می‌گویی چنین و چنان کرده است.
فتح نیز متوکل را آرام می کرد و می گفت اینها همه تهمت و افتراء و دروغ است. ولی متوکل آرام نمی شد و می گفت:«به خدا سوگند این ریاکار زندیق راکه ادعای دروغ دارد و در دولت من رخنه می کند می کشم.»
پس از این متوکل دستور داد به چهار مامور بربری شمشیر بدهند تا وقتی امام هادی علیه السلام داخل می شود او را بکشند. سپس متوکل گفت:«سوگند به خدا پس از کشتنش او را خواهم سوزاند.»
طولی نکشید که امام هادی علیه السلام داخل شد. من دیدم امام زیر لب چیزی می گوید ولی هیچ نشانه‌ای از اضطراب و ترس در سیمای امام مشاهده نمی‌شد.
متوکل با دیدن حضرت هادی علیه السلام، از تخت پایین آمد و به استقبال او شتافت، خود را به دست و پای امام انداخت و دست‌های امام و میان دو چشمش را بوسید و گفت:«ای آقای من، ای پسر رسول الله، ای بهترین خلق خدا، ای پسر عموی من، ای مولای من، ای ابو الحسن.»
سپس گفت:«برای چه به اینجا آمده‌ای؟»
امام فرمود:«فرستاده تو به من گفت که به اینجا بیایم.»
متوکل گفت:«آن زنازاده دروغ گفته است. ای آقای من، به خانه برگرد.»
آنگاه به فتح و عبیدالله و معتّز دستور داد:«آقای خودتان و سرور من را بدرقه کنید.»
امام از کاخ بیرون رفت. ماموران متوکل به محض دیدن امام، به سجده افتادند و تعظیم کردند.
پس از رفتن امام هادی علیه السلام، متوکل از مامورانش پرسید چرا به ماموریت خود عمل نکردند.
ماموران در پاسخ گفتند:«از شدت هیبت و عظمت امام بی اختیار شدیم زیرا در اطرافش بیش از صد شمشیر برهنه دیدیم که صاحبان آن شمشیرها دیده نمی‌شدند. به همین دلیل وحشت کردیم و نتوانستیم دست به شمشیر ببریم.»



منابع:
بحار الانوار، ج 50، ص 196، ح 8.

ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 18:56
امام هادی و شعری که سلاح مبارزه ی او شد..



امام ابوالحسن علی النقی الهادی (ع) پیشوای دهم شیعیان در نیمه ی ماه ذی الحجه ی سال 212در «صریا» - محلی در اطراف مدینه - چشم به جهان گشودند. «سمانه» نام مادر گرامی حضرت می باشد که طبق شواهد تاریخى، کنیزی با تقوا از منطقه ی مراکش امروزی بوده اند. از القاب مشهور آن حضرت «نقی» و «هادی» می باشد و در کتب فقهی غالبا آن حضرت را «ابوالحسن الثالث» نام می برند.
آن حضرت، هنگام شهادت پدر بزرگوارشان، حضرت جوادالائمه (ع) هشت سال داشته اند ومدّت 33سال از عمر شریف 41 ساله شان را در مسند امامت بوده اند.
حضرت امام هادی (ع) در سال 254در شهر سامراء به دست معتزّ عباسی مسموم شده، به شهادت رسیده اند.
زمانه ی معاصر امام هادی (ع) دارای ویژگی های خاصی می باشد. این امام بزرگوار با 6تن از خلفای ستمگر عباسی (معتصم، واثق، متوکّل، منتصر، مستعین، و معتزّ) هم عصر بوده اند. دوران امام هادی (ع) نیز به مانند دوران پدر بزرگوارشان، پیچیده در خفقان و محدودیتهای شدید سیاسی واجتماعی بوده است؛ دورانی که با گسترش روزافزون ظلم و بیدادگری خلفا و در مقابل، گسترش نهضتهای علوی همراه بوده است. خصوصا زمان حکومت متوکّل - که بیشترین دوره ی امامت آن امام با این خلیفه ی سفّاک، همزمان بوده - در دشمنی با امیر المؤمنین (ع) و علویان وحتّی محبّان اهل البیت، گوی سبقت رااز سایر خلفای عباسی ربوده بود. متوکّل در زمان حیات خود، تلاش های مذبوحانه ای برای تخریب شخصیت امام نمود؛ گرچه همه ی آنها را عقیم یافته و خودرا در برابر نور الهى، محو و ناچیز دیده است. برای نمونه به ذکر یکی از جریانات، بسنده می کنیم:
شبی در پی سعایت ها و توطئه های بدگویان علیه امام، متوکّل بر آن شد که گروهی را شبانه جهت تفتیش، راهی خانه ی امام کند. آن گروه پس از هجوم به خانه ی حضرت و نیافتن آنچه در مورد امام گفته شده بود، آن حضرت را، در حالی که جامه ای برتن داشتند و در حال عبادت بر زمینی مفروش از شن و ماسه نشسته بودند، نزد متوکل بردند.
چون نور امام در سرای متوکّل تابید، او بی اختیار مجذوب هیبت و عظمت امام شد و حضرت را نزد خود نشاند امّا با جسارت تمام، ظرف شرابی را که در دست داشت، به امام تعارف نمود! امام سوگند یاد نمودند و فرمودند: «گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نیست.» لذا متوکّل منصرف شده، درخواست شعری نمود. امام فرمود: «من شعر کم بلدم». امّا به اصرار متوکّل، شروع به خواندن اشعاری نمود که دگرگونی و تغییر حال متوکّل را به همراه داشت؛ به گونه ای که اشک متوکّل، محاسنش را مرطوب کرده بود. بدین ترتیب بساط میگساری او به جلسه ی وعظ و یادآوری قبر و قیامت بدل شد.
مضمون اشعار امام هادی (ع) در مورد وضع انسان‌های متمّول و متکبّر بود، که در دنیا از هرگونه امکانات برای حفاظت و عشرت خود بهره می برند. بی خبر از اینکه در قبر، خود غذای کرمها و جانوران خواهند شد.
گفتنی است، از بزرگترین یادگارهای حضرت امام هادی (ع) نزد شیعیان خود، زیارت جامعه ی کبیره می باشد؛ که در آن، یک دوره معرفت و شناخت مقام اهل بیت (ع) درقالب «زیارت» برای شیعیان بیان شده است.




پدیدآورنده: * سید حسین ذاکر زاده


http://www.hawzah.ne

خادمه زینب کبری(س)
20-11-2010, 19:52
http://www.shiaupload.ir/images/73729015905234545674.jpg

ولی خدا و توسل به حبیب خدا


در دوران حكومت متوكل، امام علی النقی (علیه السلام ) مدتی به بیماری سختی مبتلا شده بودند و آن حضرت شفای خویش را زیارت قبر شریف حضرت امام حسین (علیه السلام) می دانستند. از این رو به برخی از یارانشان فرمودند كه از مال آن حضرت گروهی یا شخصی را اجیر كنند و آنان را به كربلا فرستاده تا در كنار ضریح آن حضرت به راز و نیاز پرداخته و برای ایشان دعا و طلب شفا نمایند.
یاران امام پس از مشورت به محضر آن حضرت رسیده و عرض كردند:
ای پسر رسول خدا ! محضر تو افضل از كربلاست، زیرا شما امام زمان و حجت زنده الهی و بهترین خلق خدا در روی زمین هستید و دعای شما حتما مستجاب است. چگونه دعای ما درباره شما آن هم در كربلا موثر واقع می شود؟"

امام هادی (علیه السلام) به آرامی پاسخ دادند :
" برای خداوند مواضعی است كه دوست دارد در آنجا عبادت شود. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) با اینكه مقام و عظمتشان از خانه خدا و حجرالاسود افضل بود ، در عین حال خانه خدا و حجرالاسود را طواف می كردند. برای خداوند مكانهایی است كه هر كه آنجا دعا و زیارت كند ، خداوند از او بپذیرد و دعای او مستجاب گردد. قبر شریف امام حسین(علیه السلام) نیز چنین است. "

امام حسین ( علیه السلام) حبیب خداست و برای برپایی دین خدا جانش را فدا كرد و با اخلاص كامل فرزندان و اهل بیت و اصحاب خویش را تقدیم محبوب خود نمود و در این راه مصایب فراوانی را به جان و دل خرید. به همین دلیل در پیشگاه خدا از قرب و منزلت ویژه ای برخوردار است .*

پی نوشت:
*حیاة الامام علی الهادی(علیه السلام) ، صفحه 256
بر گرفته از:

از کتاب خاندان عصمت، تألیف سید تقی واردی


http://www.shiaupload.ir/images/44255030298698990926.gif

خادمه زینب کبری(س)
20-11-2010, 20:24
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/ghalba.gifامام هادی علیه السلام و فرهنگ دعا و زیارتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/ghalba.gif

http://www.shiaupload.ir/images/18124240795256618858.jpg


این واقعیت را نباید از نظر دور داشت كه شیعه از فرهنگ ادعیه و زیارات بسیارغنی برخوردار است ، به طوری كه هیچ یك از فِرق اسلامی از این مقدار ادعیه و زیارات ، بهره مند نیستند . این نشان از چهره معنوی تشیع و عرفان شیعی است كه خلوص دینی و تزكیه نفس را در جامعه تشیع قوت می بخشد .
دعا جایگاه والایی در میان امامان علیهم السلام داشته و از برخی از آنان ادعیه فراوانی نقل شده است در كارنامه امام هادی ( ع ) نیز دعا و زیارت از تربیت شیعیان و آشنا ساختن آنها با معارف شیعی ، نقش عمده ای ایفا كرده است . این دعاها به جز راز و نیاز با خدا ، به صورتهای مختلف ، به پاره ای از مسائل سیاسی – اجتماعی نیز اشاراتی دارد ، اشاراتی كه در حیات سیاسی شیعه بسیار موثر بوده و به طور منظم ، مفاهیم خاصی را به جامعه تشیع القاء می كرده است . اینك به چند نمونه از مسائل مطروحه در این دعاها اشاره می كنیم :

ایجاد پیوند میان مردم و اهل بیت علیهم السلام

افزون بر صلواتهای مكرر بر محمد آل محمد ( ع ) كه در این دعاها و تقریبا تمامی ادعیه ائمه اهل بیت( ع ) وجود دارد – نسبت به ارتباط محكم و ناگسستنی میان امت و آل محمد ( ع ) تاكید خاصی شده است . به عنوان نمونه ، قطعه ای از یك دعا را ملاحظه فرمایید :
اللّهُمّ فَصَلَّ عَلی مُحَمَد وَ آلِهِ وَ لا تَقطَع بینی و بَینَهُم فِی الدُنیا وَ الآخِرَة و اجعَل عَمَلی بِهِم مُتَقَبَّلا .(1)
پروردگارا ! درود فرست بر محمد و آل محمد ( ع ) و ارتباط میان من و ایشان را در دنیا و آخرت قطع مفرما و اعمال مرا به خاطر ایشان قبول فرما .

تاكید بر مقام والا و رهبری اهل بیت علیهم السلام

در زیاراتی كه ازامام هادی (ع ) روایت شده ، به طور مكرر بر این معنا تاكید شده و اهل بیت رسول خداعلیهم السلام به معنای خاص آن ، با تعبیرهایی همچون : " معدن الرّحمة، خُزان العلم ، قادةالاُمم ، ساسة العباد، امناء الرحمان ، ائمة الهدی ، وَرَثة الانبیاء و حجج الّله علی اهل الدنیا و الاخرة والاولی " وصف شده اند،(2) همچنین در همین زیارت ، خطاب به ائمه هدی ( ع ) آمده :أشهَدُ أنَكُمُ الأئِِِمَةُ الّراشِدوُنَ ، المَهدیوُن المَعصومون ، المُكرّمون ، المُقرّبون ، المُتّقون ، الصّادقون ، المصطفون ، المطیعون لِلّه ...
گواهی می دهم كه شما امامان، مرشد ، هادی ، معصوم ، بزرگوار ، مقرب نزد خدا ، پرهیزگار ، راستگو ، برگزیده و مطیع خداوند هستید .
ادامه این فقرات ، علاوه بر آن كه خصایص ائمه طاهرین علیهم السلام را بیان كرده ، شیعیان را با تعریف دقیق امام و خصوصیاتی كه باید دارا باشد آشنا می سازد .

تأكید بر مكتب اهل بیت علیهم السلام

در بخشی دیگر به شیعیان می آموزد كه امامان خود را در جایگاهی بدانند و در شهادت نسبت به آنها ، می گوید :وَجاهَدتُم فِی الّلهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّی أعلَنتُم دَعوَتَهُ وَ بَینتُم فَرائِضَهُ وَ أقَمتُم حُدودَهُ وَنَشرتُم شَرائِعَ أحكامِهِ وَ سَنَنتُم سُنَتَهُ ... وَ فَصلُ الخِطابِ عِندَكُم وَ آیاتُ اللهِ لَدَیكُم وَعَزائِمُهُ فیكُم وَ نورُهُ وَ بُرهانُهُ عِندَكُم وَأمرُهُ إلَیكُم . ( شهادت می دهم ) كه شما آنگونه كه سزاوار بود جهاد كردید ، تا آنجا كه دعوت خداوند را آشكار نمودید ، احكام الهی را روشن ساخته ، حدود الهی را اقامه كردید ، شریعت الهی را نشر دادید و سنتهای خداوندی را استوار نمودید ... فصل الخطاب و آیات الهی نزد شماست ، استوانه های خداوند در میان شماست ، چنان كه نور و برهان خداوند هم نزد شماست و امر خداوند به شما واگذار شده . بدین ترتیب از دید امام ، معارف حقهء الهی را تنها در مكتب اهل بیت پیامبر(ع) می توان یاد گرفت . در این صورت تنها كسانی بر حقّند كه پیروی از مكتب و تعلیمات این خاندان پاك كرده باشند و گرنه مارق و از جادّه حق كنار افتاده اند ؛ فَالرّاغِبُ عَنكُم مارِقُ وَاللاّزِمُ لَكُم لا حِقُ .(3)

4- مبارزه با ظلم و ستم

از آشكارترین مفاهیم مقبول شیعه ، مبارزه با ستم است . این مطلب به روشنی در دعاهای رسیده از امام هادی علیه السلام به چشم می خورد . دعایی مانند " دعاء المظلوم علی الظالم " به طور مستقل ، دعایی است كه از خداوند بر ضد ستم ستمكاران و جباران استمداد شده است . این درست است كه در دعای مذكور ، از میان بردن ستم به خدا واگذار شده ، ولی در واقع ، می تواند هدف ازآن ، آگاه كردن مردم از وجود ستم و وجوه مختلف آن در جامعه باشد كه این خود قدم اساسی برای از میان بردن آن است . این دعا به دنبال ستم و اهانتی كه از طرف متوكل نسبت به امام ( ع ) روا داشته شد ، از سوی آن حضرت انشاء شد كه آشكارا جنبه سیاسی دارد . متن دعا ذیلا از نظر خواننده محترم می گذرد .فَها أنَا ذا یا سَیدی مُستَضعَفٌ فی یدَیهِ مُستَضامٌ تَحتَ سُلطانِِِهِ مُستَذِلُّ بِعِنائِهِ مَغلُوبٌ مَبغی عَلَی مَغضوُبٌ وَجِلٌ خائفٌ مُرَوُّعٌ مَقهوُرٌ ... فَأسئَلُك َیا ناصِرَ المَظلوُم المَبغی عَلَیهِ إجابَةََََ دَعوَتی ، فَصَلَّّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ خُذهُ مِن مَأمَنِهِ أخذَ عَزیزٍ مُقتَدِرٍ وَافجأه ُ فی غَفلَتِهِ مُفاجِئَةَ مَلیكٍ مُنتَصِرٍ وَاسلُبهُ نِعمَتَهُ وَ سُلطانَهُ وَافضَض عَنهُ جُموعَهُ وَ أعوانَهُ وَ مَزَق مُلكَهُ كُلَ مُمزَقٍ ... وَ اقصِمهُ یا قاصِمَ الجبابِرَةِ وَاهلُكهُ یا مُهلِكَ القروُنِ وَاَبِرهُ یا مُبیر الأُمَمُ الظّالِمَةِ وَاخذُلهُ یا خاذِلَ الفِئاتِ الباغیة...(4)

پی نوشت ها :

4- همان ، صص 190-189 . 3- مسند الامام الهادی علیه السلام ، ص 249 . 1- مصباح المتهجد ، ص 239 .2- من لا یحضره الفقیه ، ج 2 ، ص 60 .


http://www.shiaupload.ir/images/88455527586246635389.gif
http://www.shiaupload.ir/images/88455527586246635389.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 21:06
http://img.tebyan.net/big/1387/09/20081210134650944_m_hadi87_01.jpghttp://img.tebyan.net/big/1387/09/20081210134650991_m_hadi87_02.jpghttp://img.tebyan.net/big/1387/09/200812101346516_m_hadi87_03.jpghttp://img.tebyan.net/big/1387/09/2008121013465137_m_hadi87_04.jpghttp://img.tebyan.net/big/1387/09/2008121013465169_m_hadi87_05.jpghttp://img.tebyan.net/big/1387/09/2008121013465184_m_hadi87_06.jpg


زيارتنامه حضرت امام علی النقی الهادی (ع)

آيا داخل شوم ای پيامبر خدا؟
آيا داخل شوم ای اميرالمؤمنين؟
آيا وارد شوم ای فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانيان؟
آيا داخل شوم ای سرورم حسن فرزند علی ؟
آيا داخل شوم ای سرورم حسين فرزند علی ؟
آيا داخل شوم ای سرورم علی فرزند حسين ؟
آيا داخل شوم ای سرورم محمد بن علي ؟
آيا وارد شوم ای مولای من جعفر بن محمد؟
آيا داخل شوم ای مولای من موسی بن جعفر؟
آيا داخل شوم ای سرورم علی بن موسي ؟
آيا وارد شوم ای مولای من محمد بن علي ؟
آيا داخل شوم ای سرورم ای اباالحسن علی بن محمد؟
آيا داخل شوم ای سرورم ای ابا محمد حسن بن علي ؟
آيا داخل شوم ای فرشتگان خدا
و ای نگهبانان اين حريم شريف؟
خدا بزرگتر است.
درود بر تو ای اباالحسن علی بن محمد
آن پاکيزه راهبر و روشنی
درخشان و رحمت خدا و برکات او
درود بر تو ای رشته محکم خدا
درود بر تو ای که در زمره خاندان خدايی
درود بر تو ای بهترين منتخب خدا
درود بر تو ای برگزيده خدا
درود بر تو ای امين خدا
درود بر تو ای شايسته خدا
درود بر تو ای دوست خدا
درود بر تو ای روشنی روشنيها
درود بر تو ای زيور نيکان
درود بر تو ای نژاد و فرزند خوبان
درود بر تو ای عنصر پاکان
درود بر تو ای حجت خدای رحمن
درود بر تو ای اصل و اساس ايمان
درود بر تو ای سرور مؤمنان
درود بر تو ای سرپرست شايستگان
درود بر تو ای پرچم و نشانه هدايت
درود بر تو ملازم با پرهيزکاری
درود بر تو ای استوانه دين
درود بر تو ای فرزند خاتم پيامبران
درود بر تو ای فرزند آقای جانشينان
درود بر تو ای فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهان
درود بر تو ای امانت دار باوفا
درود بر تو ای پرچم دار پسنديده
درود بر تو از پارسای پرهيزکار
درود بر تو ای حجت و دليل بر همه خلق
درود بر تو ای خواننده قرآن
درود بر تو ای بيان کننده حلال و حرام خدا
درود بر تو ای سرپرست خيرخواه
درود بر تو ای راه روشن خدا
درود بر تو ای ستاره درخشان
گواهی مي دهم ای سرورم ای اباالحسن
که توئی حجت خدا بر خلقش
خليفه و جانشين او در ميان آفريدگانش
و امين او در شهرهايش
و گواه او بر بندگانش
گواهم به اينکه تويی کلمه پرهيزگاری
و درگاه هدايت و حلقه محکم و استوار
و حجت بر بندگانش هر که در روی زمين است
و هر که در زير خاک است
و گواهم که تويی پاک و منزه از گناهان
و مبرائی از هر نقص و عيبها
و اختصاص يافته به کرم و بخشش خدا
و بخشش هستی به حجت خدا
و هبه شده به او کلمة الله
و اساس آنچنانيکه پناهنده شوند به سوی او بندگان
و زنده شود به وسيله او شهرها

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif
(http://karrar.mihanblog.com/post/1448)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 21:25
http://www.tbzmed.ac.ir/monasebat/mazhabi/HADI/1.jpg


و گواهم ای سرورم و مولايم به اينکه من نسبت به تو
و پدران تو و فرزندان تو يقين و اقرار دارم
و پيرو شمايم در باطن امر
و سرشت ذاتم و دستورات دينيم
و سرانجام کردارم و محل برگشتم و جايگاهم
و من دوستار آن کسم که شما را دوست بدارد
و دشمنم آنکسم که شما را دشمن بدارد
و مؤمنم به پنهان شما و عيان شما
و اول شما و آخر شما
پدرم و مادرم فدای شما باد
و درود بر تو و رحمت خدا و برکات او


خدايا درود فرست بر محمد و خاندان محمد
و درود فرست بر حجت باوفايت و ولی و نماينده پاکت
و امين پسنديده ات و برگزيده راهنمايت و راه راست تو
و جاده بزرگتر و راه ميانه و طريقه معتدل تر
و نور و روشنائی دل مؤمنان و نماينده پرهيزکاران
و همدم مردمان با اخلاص
خدايا درود فرست بر آقای ما محمد و خاندان محمد
و درود فرست بر علی بن محمد
آن رهبر معصوم از لغزش و پاک از هر عيب و خلل
و بريده از خلق و دلداده به درگاه تو با آرزو
و مبتلا به همه فتنه ها و آزموده به رنج محنتها
و ابتلاهايی که با همه سختی او را نيکو بود
و بردباری در شکايت
و راهنمای به بندگانت و مايه برکت شهرهايت
و جايگاه رحمتت و خزانه دار و گنجينه حکمتت
و پيشرو به سوی بهشت تو
دانشمند در ميان آفريده ات
و راهنمای در بين خلقت

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_miscellaneous_301a.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 21:33
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_Untitled-9.gif

آنکه پسنديدی او را و انتخابش نمودی
و اختيار کردی او را در مقام جانشينی رسولت
و در ميان امت خودت
و ملزم نمودی او را به نگهداری شريعت او
و به تنهايی بار سنگين جانشينی را به دوش گرفت
و بلند کرد او را و از روی توانايی بدوش کشيد آن را
و نلغزيد در مشکلی و درنماند
در هيچ امر پيچيده ای بلکه گشود گره هر غمی را
و مسدود کرد هر رخنه ای را
و ادا کرد هر وظيفه حتمی را
خدايا چنانچه روشن کردی ديدگان پيامبرت را بدو
پس بالا ببر درجه او را
و زياد کن در نزدت پاداش او را
و درود فرست بر او و برسان به او
از طرف ما تحيت و سلام
و عطا کن بما از نزد خودت
در دوستی او فضل و احسان
و آمرزش و خوشنودی خود را
زيرا تويی دارای بخشش بزرگ
ای خدای صاحب قدرت همه جانبه
و رحمت پهناور و صاحب عطاهايی پی در پی
و دارای نعمتهای پياپی و دنبال هم
و نعمتهای بزرگ و بخششهای شايان و زياد
درود فرست بر محمد و خاندان محمد راستگويان
و عطا کن بمن درخواستم را و گرد آور پراکندگيم را
و فراهم نما پريشانيم را و پاکيزه گردان کردارم را
و منحرف مساز دلم را پس از آنکه هدايتم کردی
و ملغزان گام مرا و وامگذار مرا به خودم
به اندازه يک چشم بهم زدن
و هرگز نااميد مساز طمع و آرزوی مرا

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_flowers_247.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-11-2010, 21:33
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_Untitled-5.gif

و آشکار مکن عيوبم را و پرده زشتيهايم را پاره مکن
به هراسم ميانداز و نوميدم مساز
و بوده باش نسبت به من رؤوف و مهربان
و هدايت نما مرا و پاک و پاکيزه گردان مرا
و صفايم ده و برگزين مرا و نجات ده مرا
و خالص کن مرا از عيوب و آراسته ام نما
و به خودم اختصاص ده و نزديکم کن بدرگاه خودت
و دورم مساز از نزد خودت
و به من لطف و مهربانی کن و به من جفا روا مدار
و گراميم بدار و خوارم مکن
و از تو مي خواهم که دريغ مداری
آنچه را از تو نخواسته ام
فراهم آور برای من با رحمت خودت
ای مهربانترين مهربانان
و از درگاهت مسألت دارم به حرمت آبروی کريمت
و به حرمت پيامبرت حضرت محمد
درودهايت بر او و بر خاندان او و
به حرمت خاندان رسولت اميرمؤمنان
علی و حسن و حسين
و علی و محمد و جعفر و موسی
و علی و محمد و علی و حسن
و آن يادگار بازمانده
درودهای تو و برکات تو بر آنان
اينکه درود فرستی بر همه آنان
و شتاب کنی فرج قائم آنها را به دستور خودت
و ياری کن او را و ياری نما به او دينت را
و قرار ده مرا در زمره نجات يافتگان بوسيله او
و مخلصان در طاعتش فرما
و از تو خواهم به حق آنها که اجابت کنی دعايم را
و برآورده کنی حاجتم را و عطا کنی درخواستم را
و کفايت کنی امر مهم مرا از امر دنيا و آخرت مرا
ای مهربانترين مهربانان
ای روشنی ای حجت قاطع
ای تابنده ای بيان کننده
ای پروردگار کفايت کن مرا از شرها
و آفت ها و بلاهای روزگار
و از تو مي خواهم رستگاری را
روزی که دميده شود در صور
ای توشه و ذخيره ام در برابر ذخيره ها ای اميد من
و مورد اعتمادم
و ای پشت و پناه و تکيه گاهم
ای يگانه ای يکتا
و ای که گفتی بگو:
او خدای يگانه است
از تو خواهم ای خدا
به حق کسانيکه آفريدی از خلقت
و قرار ندادی در بين خلقت مانند آنها احدی را
درود فرست بر جماعت آنها
و با من چنان كني كه توسزاوار آني .

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_193331uol2asze0g.gif

عهد آسمانى
20-11-2010, 22:54
http://shiaupload.ir/images/emtac8xc9cnprapkgd.gif



*معلمي كه شاگرد شد

حديثى درباره‌ى كودكى حضرت هادى است، كه نمى‌دانم شنيده‌ايد يا نه؛ وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ايشان از مدينه به بغداد آورد، حضرت هادى كه در آن‌وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‌اش در مدينه ماند.
پس از آن‌كه حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‌وجو كرد و وقتى شنيد پسر بزرگ حضرت جواد، على‌بن‌محمد، شش سال دارد، گفت اين خطرناك است؛ ما بايد به فكرش باشيم. معتصم شخصى را كه از نزديكان خود بود، مأمور كرد كه از بغداد به مدينه برود و در آن‌جا كسى را كه دشمن اهل‌بيت است پيدا كند و اين بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، اين بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بياورد.
اين شخص از بغداد به مدينه آمد و يكى از علماى مدينه را به نام "الجنيدى"، كه جزو مخالف‌ترين و دشمن‌ترينِ مردم با اهل‌بيت عليهم‌السّلام بود - در مدينه از اين قبيل علما آن‌وقت بودند - براى اين كار پيدا كرد و به او گفت من مأموريت دارم كه تو را مربى و مؤدبِ اين بچه كنم، تا نگذارى هيچ‌كس با او رفت و آمد كند و او را آن‌طور كه ما مى‌خواهيم، تربيت كن. اسم اين شخص - الجنيدى - در تاريخ ثبت است.
حضرت هادى هم - همان‌طور كه گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حكومت بود؛ چه كسى مى‌توانست در مقابل آن مقاومت كند.
بعد از چند وقت يكى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنيدى را ديد و از بچه‌يى كه به دستش سپرده بودند، سؤال كرد. الجنيدى گفت: بچه؟! اين بچه است؟! من يك مسأله از ادب براى او بيان مى‌كنم، او باب‌هايى از ادب را براى من بيان مى‌كند كه من استفاده مى‌كنم! اين‌ها كجا درس خوانده‌اند؟! گاهى به او، وقتى مى‌خواهد وارد حجره شود، مى‌گويم يك سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مى‌خواسته اذيت كند - مى‌پرسد چه سوره‌يى بخوانم. من به او گفتم سوره‌ى بزرگى؛ مثلاً سوره‌ى آل‌عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشكلش را هم براى من معنا كرده است! اين‌ها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأويل و تفسير قرآنند؛ بچه؟!
ارتباط اين كودك - كه على‌الظاهر كودك است، اما ولى‌اللَّه است؛ "وآتيناه الحكم صبيّا" با اين استاد مدتى ادامه پيدا كرد و استاد شد يكى از شيعيان مخلص اهل‌بيت!


http://shiaupload.ir/images/emtac8xc9cnprapkgd.gif

عهد آسمانى
20-11-2010, 22:57
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2057398jhl6f0a9fq1.gif

*پادگاني به نام سامرا

حضرت هادى عليه‌السّلام 42 سال عمر كردند كه 20 سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگى مى‌كردند.
سامرا در واقع مثل يك پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان كه از.. سمرقند و از همين منطقه‌ى مغولستان و آسياى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد.
اين عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‌شناختند و از اسلام سر در نمى‌آوردند. به همين دليل، مزاحم مردم مى‌شدند و با عرب‌ها - مردم بغداد - اختلاف پيدا كردند.
در همين شهر سامرا عده‌ى قابل توجهى از بزرگان شيعه در زمان امام هادى (عليه‌السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و به وسيله‌ى آنها پيام امامت را به سرتاسر دنياى اسلام - با نامه‌نگارى و... - برساند.
اين شبكه‌هاى شيعه در قم، خراسان، رى، مدينه، يمن و در مناطق دوردست و در همه‌ى اقطار دنيا را همين عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادى را كه مؤمن به اين مكتب هستند، زيادتر كنند.
امام هادى همه‌ى اين كارها را در زير برق شمشير تيز و خون‌ريز همان شش خليفه و على‌رغم آنها انجام داده است. حديث معروفى درباره‌ى وفات حضرت هادى عليه‌السّلام هست كه از عبارت آن معلوم مى‌شود كه عده‌ى قابل توجهى از شيعيان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌يى كه دستگاه خلافت هم آنها را نمى‌شناخت؛ چون اگر مى‌شناخت، همه‌ى‌شان را تارومار مى‌كرد؛ اما اين عده چون شبكه‌ى قوى‌يى به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمى‌توانست به آنها دسترسى پيدا كند.

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2057398jhl6f0a9fq1.gif

عهد آسمانى
20-11-2010, 23:01
http://shiaupload.ir/images/65677124725806000654.gif

عظمت شخصیت امام هادی (ع) به قدری زیاد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتی از این اعترافات مبنی بر شخصیت آن امام به لحاظ اخلاقی و بخشی دیگر ناشی از ابعاد علمی آن حضرت و شمه ای، نتیجه کراماتی است که از آن بزرگوار صادر شده است.
ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (ع) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم می کند!
«فضل و دانش امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما می شود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»
امام هادی (ع) دارای نفس زکیه و عزمی راسخ و همتی عالی بود که هرگز احدی از مردم را نمی توان در مقایسه با او همتا و همسان دانست.
ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می کند که او نیک سرشت ترین و پاک ترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب می شد، به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمی گرفت و چون لب به سخن می گشود، گزیده و نغز می گفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر می کرد.
در وجود مقدس امام هادی (ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید. امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک از فرازهای اخلاقی این امام همام است.
خداوند به قدرت بی منتها و دانش وسیع خود، گنجینه هایی از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ایشان را به زیور دانش آراسته است، این گنجینه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختیار امامان شیعه که راهبران حقیقی بشر هستند، قرار داده است.

http://shiaupload.ir/images/65677124725806000654.gif

عهد آسمانى
20-11-2010, 23:05
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

داستان درباره ی امام هادی (ع) / آگاهى از درون اشخاص (http://www.rasekhoon.net/weblog/nn22/23391.aspx)


مرحوم شيخ طوسى ، راوندى و ديگر بزرگان به نقل از اسحاق بن عبداللّه علوى حكايت كند:

روزى از روزها پدرم با عمويم با يكديگر اختلاف كردند، درباره آن چهار روزى كه در طول سال براى روزه گرفتن ، نسبت به بقيّه روزها فضيلت و اهمّيتى بيشتر دارد.

لذا براى حلّ اختلاف و گرفتن جواب صحيح تصميم گرفتند تا به ملاقات و زيارت حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام بروند.

و در آن روزها، حضرت در محلّى - به نام صريا - نزديك مدينه ساكن بود؛ و هنوز به شهر سامراء منتقل نشده بود.

به همين جهت ، به قصد زيارت و ملاقات آن حضرت حركت نمودند، هنگامى كه وارد منزل امام هادى عليه السلام شدند و در محضر شريفش نشستند، حضرت قبل از هر سخنى اظهار فرمود: نزد من آمده ايد تا از روزهائى كه در طول سال بهتر است ، در آن ها روزه گرفته شود، سؤ ال نمائيد؟

عرضه داشتند: بلى ، ياابن رسول اللّه ! ما از محلّ خود فقط براى همين موضوع ، آمده ايم .

حضرت فرمود: پس بدانيد كه آن ها چهار روز است :

روز هفدهم ربيع الاوّل سالروز ميلاد مسعود پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ، روز بيست و هفتم رجب سالروز بعثت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، روز بيست و پنجم ذى القعده سالروز دَحْو الاْ رض ؛ و آن روزى است كه زمين از زير كعبه الهى پهن و گسترده شد - .

و روز هيجدهم ذى الحجّه سالروز غدير خُمّ - كه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله از طرف خداوند متعال ، حضرت علىّ بن ابى طالب عليه السلام را به عنوان ((اميرالمؤ منين )) و خليفه بلافصل خويش ، منصوب و معرّفى نمود -.


http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

عهد آسمانى
20-11-2010, 23:08
http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif

زیارت در کلام امام هادی(ع)

زیارت انسانهای وارسته,موجب بقا و استمرار حیات علمی و معنوی آنان می گردد, آنچنان که در حدیتی از پیامبر اکرم (ص)1 اتر زیارت امامان و پیامبران بعد از مرگ همسان اتر زیارت ایشان در حیات است و همان آتار و سازندگی را برای انسان دارد.
یکی از برترین زیارات ائمه (ع) که با فقرات بلندش به اوج وجود ائمه اطهار وبلندای هستی آنان نظر دارد و زمینه معرفت و عرفان کاملتر انسان را فراهم می سازد, زیارت جامعه کبیره است که امام علی النقی(ع) آن را به شاگرد خویش2 آموخته است که در فصاحت و بلاغت احسن و اکمل زیارات است.
این منشور بلند,هر چند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسانهای کامل و خلفای برجسته الهی بیان شده است, لیکن معارف عمیق توحیدی آن اساس شرک را بر می کند و وجود انسان را از حقیقت و نور ولایت و معرفت سیراب می کند.
امام هادی (ع) در این زیارت ائمه اطهار (ع) را با جلوه های گوناگون معرفی کرده تا زائر از دریچه های مختلف, ایشان را الگو و اسوه خویش قرار دهد و بر تعالی خود همت گمارد.زیارت جامعه در مقام امامت جایی خالی نمی گذارد تا دیگران آن را پر کنند.
ابتدای زیارت با بهترین تحیت و بزرگداشت,سلام, آغاز می شود و در ادامه بالاترین معارف اعتقادی انبیا و ائمه (ع) را ,که هر کدام در عین سادگی نیاز به تشریح و تبیین دارد, بر می شمارد ; باشد که به تاسی از این ذوات مقدسه وجودمان لبریز از ایمان شود:
السلام عليكم يا أهل بيت النبوة وموضع الرسالة ومختلف الملائكة ومهبط الوحي ومعدن الرحمة وخزان العلم ومنتهى الحلم وأصول الكرم وقادة الأمم وأولياء النعم وعناصر الأبرار ودعائم الأخيار وساسة العباد وأركان البلاد وأبواب الإيمان وأمناء الرحمن وسلالة النبيين وصفوة المرسلين وعترة خيرة رب العالمين ورحمة الله وبركاته السلام على أئمة الهدى ومصابيح الدجى وأعلام التقى وذوي النهى وأولي الحجى وكهف الورى وورثة الأنبياء والمثل الأعلى والدعوة الحسنى وحجج الله على أهل الدنيا والآخرة والأولى ورحمة الله وبركاته…..

http://tehranpic.net/images/0gqmprw6gk6n76remvdn.gif

نرگس منتظر
20-11-2010, 23:46
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_13596217238158202514520385671241512917720.jpg

دانش امام هادی علیه‏ السلام

حضرت هادی علیه‏السلام فرزند دریای دانش و معرفت
و میوه درخت امامت و ولایت،
و همچون پدران خویش از فضل و دانش سرشار بهره‏مند بود
آن حضرت هفت سال و اندی تحت تربیت الهی و
معنویِ پدر زندگی کرد و بعد از وفات پدراز درخشان‏ترین و برجسته ‏ترین چهره‏های علمی اسلام بود و مشکلات فقهی
و علمی جهان اسلام را با دانش و بینش خود حل و فصل می‏فرمود.

http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/97750128811920701324.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
21-11-2010, 01:23
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_Untitled-25.gif

1. علم

از آن حضرت در خصوص تنزیه آفریننده تعالى و یگانگى او و نیز پاسخهاى وى در مسایل و علوم مختلف روایات فراوانى نقل شده است. امام هادى (ع) مى‏فرماید: به راستى خداوند وصف نشود جز بدانچه خودش، خود را وصف كرده. كجا وصف شود آن كه حواس از دركش عاجزند و تصورات به كنه او پى نبرند و در دیده‏ها نگنجد. در نزدیكى‏اش دور است و در دورى‏اش نزدیك. چگونگى را پدید كرده بدون آن كه گفته شود خود او چگونه است و مكان را آفریده بدون آن كه خود مكانى داشته باشد، از چگونگى و از مكان بركنار است‏ ، یكتا و یگانه است. شكوه و ابهتش بزرگ و نامهایش پاك است.


2. حلم

براى پى بردن به حلم آن حضرت كافى است ‏به بردبارى و گذشت آن حضرت از بریحه، پس از آن كه دانست وى در نزد متوكل از او بدگویى كرده و به او افترا بسته و وى را تهدید كرده، توجه كرد.


3. كرم و سخاوتمندى

ابن شهر آشوب در مناقب مى‏نویسد: ابو عمر و عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى به نزد على بن حسن عسكرى رفتند. احمد بن اسحاق از وامى كه بر گردنش بود نزد حضرت شكایت كرد. آنگاه امام به عمرو كه وكیلش بود، فرمود: به او سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز سى هزار دینار بپرداز و خود نیز سى هزار دینار برگیر.

ابن شهر آشوب پس از نقل این ماجرا گوید: این معجزه‏اى بود كه جز ملوك و پادشاهان آن را نیارند و ما از كسى چنین بخششى نشنیده‏ایم. همچنین در مناقب گفته شده است: اسحاق جلاب گوید: براى ابو الحسن (ع) در روز ترویه گوسفندان بسیارى خریدم و آن را در میان نزدیكانش تقسیم كردم.

شكوه انتظار
21-11-2010, 01:42
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_Untitled-5.gif
*میلاد نور مبارک*
امام هادی(علیه السلام) :
" هرکس بذر خوبی بکارد، شادمانی درو می کند."
همیشه شادمان باشید.
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
21-11-2010, 09:15
پاسخ ‌هاى سيزده گانه جالب امام هادى (عليه السلام )
به سئوال يحيى بن اكثم
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654 (http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654)




يحيى بن اكثم از علماى برجسته (دربارى ) و ازقاضيانى بود كه در عصر ماءمون به عنوان قاضى كهنه كار و زيرك شناخته مى شد سيزده سئوال مشكل را تنظيم كرد و توسط موسى مبرقع (برادر امام هادى (عليه السلام )) براى امام هادى (عليه السلام ) فرستاد تا آن حضرت جواب آن ها را بدهد.



موسى مبرقع نزد برادرش امام هادى (عليه السلام ) آمد و ماجرا را گفت امام هادى (عليه السلام ) لبخندى زد و به موسى فرمود: آيا پاسخش را دادى او عرض كرد من پاسخ آن سئوال ها را نمى دانم امام (عليه السلام ) فرمود: آن سئوال ها چيست ؟


موسى سيزده سئوال يحيى بن اكثم را به ترتيب شمرد:




سئوال اول : مطابق آيه 39 سوره نمل :
قال الذى عنده علم من الكتاب انا اتيك به قبل ان يرتد طرفك فلما رآه مستقرا عنده .
آن كسى كه علمى از كتاب داشت (يعنى وزير سليمان به نام آصف ) به سلمان گفت من تخت بلقيس را پيش از آن كه چشم بر هم نهى نزد تو حاضر مى كنم .
يحيى سئوال من اين است مگر حضرت سليمان (عليه السلام ) به علم آصف محتاج بود؟





سئوال دوم : خداوند در قرآن مى فرمايد: يوسف آيه 100:
ورفع ابويه على العرش وخزواله سجدا يوسف پدر و مادرش را بر فراز تخت برد و آن ها و فرزندانش در برابرش به سجده افتادند سئوال من اين است كه چگونه حضرت يعقوب پيغمبر (عليه السلام ) و فرزندانش براى يوسف سجده كردند؟



سئوال سوم يحى بن اكثم :
طبق آيه شريفه در سوره يونس آيه 93 يا 94
فان كنت فى شك مما انزلنا اليك فسئل الذين يقرؤ ن الكتاب من قبلك اگر از آن چه كه بر تو نازل كرديم در شك هستى از آن ها كه قبل از تو مى خوانند بپرس ؟
سئوال من اين است اين آيه خطاب به كيست ؟ اگر خطاب به پيغمبر است چگونه او شك دارد و اگر خطاب ديگرى است قرآن بر چه كسى جز پيامبر نازل شده است ؟



سئوال چهارم يحيى بن اكثم :
در قرآن كريم خداوند مى فرمايد:
ولو ما فى الارض من شجره اقلام و البحر يمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت كلما الله ان الله عزيز حكيم ((لقمان 36)).

منتظر از اين كلمه (ابحر) يعنى درياها مراد چيست و در كجا قرار دارد؟
ترجمه و اگر همه درختان روى زمين قلم شود و دريا براى آن مركب گردد و هفت دريا به آن افزوده شود اين ها همه تمام مى شود ولى كلمات خدا پايان نمى گيرد مرا از ابحر چه چيز است ؟



سئوال پنجم يحيى بن اكثم :
خداوند در سوره زخرف در وصف بهشت مى فرمايد:
وفيها ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين و انتم فيها خالدون ((زخرف آيه 70)).
خداوند مى فرمايد: هر چه دل بخواهد و چشم از آن لذت برد در بهشت موجود است پس چرا خداوند آدم را كه تنها گندم خورد عذاب و كيفر نمود.



سئوال ششم يحيى ابن اكثم :
خداوند در سوره شورى مى خوانيم :
اويزوجهم ذكرانا و اناثا ويجعل من يشاء عقيما انه عليم قدير ((شورى آيه 49 يا 50)).
خداوند اگر بخواهد پسر و دختر را براى آنان جمع مى كند جايى كه خداوند مطابق اين آيه پسران را به بندگانش تزويج كندچگونه قومى را به خاطر اين عمل (لواط) كيفر داده است ؟








http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5650

اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
21-11-2010, 09:15
پاسخ ها
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654 (http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654)



امام هادى (عليه السلام ) به موسى مبرقع فرمود: بنويس او عرض كرد چه بنويسم فرمود (در جوابش ) بنويس :





بسم الله الرحمن الرحيم



خدا تو را به راه راست هدايت كند نامه ات ريسد خواسته اى ما را با اين خرده گيرى ها امتحان كنى تا شايد نقطه ضعفى از ما بيابى و عيب جوئى كنى خدا تو را به خاطر سوء نيت جزا دهد همه سئوال هايت را پاسخ مى گوييم خوب گوش فرا ده و آماده فهم آن باش حواس خود را جمع كن كه حجت بر تو تمام شده است .




جواب امام در مورد سئوال اول :


آن كسى كه علمى از كتب داشت آصف بن برخيا بود و حضرت سليمان (عليه السلام ) از شناختن آن چه را كه آصف مى شناخت عاجز نبود بلكه مى خواست به امت خود از جن انس بفهماند كه حجت بعد از من آصف است و آن علم را سليمان (عليه السلام ) به امر خداوند به آصف سپرده و آموخته بود تا مردم در مورد امامت و راهنمايى هاى آصف اختلافى ننمايند چنان چه در زمان حضرت داود (عليه السلام ) نيز مسائلى به حضرت سليمان (عليه السلام ) تعليم داده شده بود تا پيامبرى و پيشواى سليمان بعد از پدر آشكار گردد و حجت بر مردم تمام شود.





پاسخ سئوال دوم :


در مورد سئوال دوم سجده يعقوب و فرزندانش در برابر يوسف (عليه السلام ) براى اطاعت از خدا و اظهار محبت به يوسف چنان چه سجده فرشتگان بر آدم (عليه السلام ) براى آدم (عليه السلام ) نبود بلكه اطاعت از خدا و اظهار علاقه به آدم (عليه السلام ) بود سجده يعقوب و فرزندانش در برابر يوسف سجده شكر بود.


به شكرانه اين كه خداوند آن ها را در كنار هم جمع نموده است آيا نمى بينى كه يوسف (عليه السلام ) در سوره يوسف آيه 100 پروردگارا بخشى (عظيم ) از حكومت به من بخشيدى و مرا از علم و تعبير خواب ها آگاه ساختى .



پاسخ سئوال سوم :


در مورد سئوال سوم مورد خطاب در آيه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است و او در آن چه خداوند به او نازل كرده شك نداشت .


ولى جاهلان گفتند چرا خداوند پيامبرى از فرشتگان را نفرستاده است و پيغمبرش را با ما فرقى نگذاشته چرا كه او هم مثل ما مى خورد و مى نوشد و در بازار راه مى رود خداوند وحى كرد كه در حضور اين جاهلان از آن ها كه پيش از تو به كتاب هاى آسمانى آشنا بوده اند

بپرس آيا خداوند تاكنون پيغمبرى براى بشر فرستاده كه نخورد نياشامد و در بازارها حركت نكند تو هم مثل آن ها و اين تعبير كه اگر شك دارى با اين كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) شك نداشت از نظر مماشات و همراهى با طرف است

چنان چه خداوند در آيه مباهله دستور مى دهد بياييد تا فرزندان ما و فرزندان شما زنان ما و زنان شما خود ما و خود شما را دعوت كنيم سپس نفرين كنيم و لعنت خدا را بر دروغ گويان قرار دهيم (البته دروغ گويان مسيحيان بودند و در اين امر شكى نبود ولى )

اگر مى گفت لعنت خدا بر شما قرار دهيم مسيحيان براى مباهله حاضر نمى شدند و خداوند مى دانست كه پيامبرش ‍ رسالت هاى او را ابلاغ مى كند و دروغ گو نيست در اين جا نيز پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به راست گويى خود يقين داشت ولى مى خواست با مدعى به عنوان بى طرف گفت و گو كند.



پاسخ سئوال چهارم يحيى بن كثم :
اگر درخت هاى دنيا قلم شود و دريا را هفت دريا مدد كند و چشمه از زمين بجوشد آب ها تمام شود آن ها پيش از آن كه كلمات خدا پايان پذيرند تمام مى شوند. و هفت دريا عبارت است :

اول چشمه كبريت دوم چشمه يمن سوم چشمه برهوت چهارم چشمه طبريه پنجم آب گرم ماسبدان (محلى در خوزستان ) ششم آب گرم ا فريقيه معروف به لينان هفتم چشمه بحرون و كلما پايان ناپذير خداما هستيم كه فضائل ما بيرون از مرز درك بشر است .


پاسخ سئوال پنجم يحيى بن كثم :
مورد سئوال پنجم البته هرچه از خوراكى و پوشيدنى و سرگرمى كه دل بخواهد و لذت بخش باشد در بهشت وجود دارد و همه را خداوند براى آدم (عليه السلام ) حلال كرده بد اما آن درختى كه خداوند آدم و همسرش را از آن نهى كرده بود درخت حسد بود (كه به عنوان استعاره بر آن نامه درخت ناميده شده است )

خداوند به آن ها سفارش كرده بود كه به چشم حسد بر كسانى كه خدا بر مخلوقات ديگر فضيلتشان داده ننگرند آدم فراموش كرد و بر آن ها حسد برد و عزم و تصميمى نداشت .



پاسخ سئوال ششم :
در مورد سئوال ششم : منظور از جمع بين پسران و دختران اين است كه خداوند گاهى دو نوزاد (دو قلو) پسر و دختر عطا مى كند و دو عددى كه با هم قرين باشند به آن جفت گفته مى شود هر يكى جعفت ديگرى است نه آن كه منظور ازدواج باشد پناه بر خدا كه مرادش نيز نگهاى (از لواط) باشد كه تو ساخته اى كه مجوز زشت كارى تو باشد.






http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5650

اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
21-11-2010, 09:15
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654 (http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654)




سئوال هفتم يحيى بن اكثم :
چگونه در بعضى از دعواها گواهى يك زن كافى است ؟ با اين كه خداوند در مورد مردان مى فرمايد:
واشهدوا ذوى عدل منكم و دومردان عادل از خودتان را گواه بگيريد.
((طلاق آيه 2)).




سئوال هشتم يحيى بن اكثم :
درباره خنثى حضرت (عليه السلام ) (براى تشخيص زن يا مرد بودن و وتعيين ارث ) دستور داد ببيند او در كدام مجرا ادرار مى كند.
سئوالم اين است كه چه كسى بايد اين تحقيق را انجام دهد زن يا مرد اگر زن نگاه كند شايد او مرد باشد و اگر مرد انجام دهد شايد او زن باشد و اين هر دو صورت جايز نيست .



سئوال نهم يحيى بن اكثم :
مردى ديد كه چوپانى با گوسفنده آميزش مى كند چون نگه به صاحب گله افتاد كنار رفت و آن گوسفند در ميان گوسفندان ديگر گم شد اين گوسفندها را چگونه سر ببرند آيا گوشت آن ها حلال است يا حرام ؟



سئوال دهم يحيى بن اكثم :
نماز صبح چرا بلند خوانده مى شود با اين كه از نمازهاى روزانه است و بلند خواند به نمازهاى شب مربوط است ؟



سئوال يازدهم يحيى بن اكثم :
على (عليه السلام ) به ابن رموز (قاتل زبير) آن گاه كه زبير دست از جنگ جمل كشيد و ابن جرموز او را در نماز غافل گير كرد و كشف فرمود ابن صفيه (زبير) را به آتش بشارت ده و با اين عبارت فهماند كه ابن جرموز اهل دوزخ است چرا على (عليه السلام ) كه امام بود اين قاتل را نكشت .



سئوال دوازدهم يحيى بن اكثم :
چرا على (عليه السلام ) در جنگ صفين (جنگ با معاويه ) همه افراد سپاه معاويه را مى كشت چه مهاجر و چه فرارى و چه زخمى ولى در جنگ جمل جنگ با سپاه طلحه و زبير به فرارى و مجروح كارى نداشت و اعلان كرد كه هر كس به خانه ام آيا ايمن است و هر كس اسلحه اش را بيفكند ايمن اس اين اختلاف روش براى چه بود اگر شيوه اول درست بوده ناجار شيوه دوم نادرس خواهد بود.



سئوال سيزدهم يحيى بن اكثم
هرگاه مردى اقرار كند كه لواط كرده آيا بايد حد بخورد يا نه ؟





http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5650

اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
21-11-2010, 09:16
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654 (http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654)




پاسخ سئوال هفتم :
در مورد سئوال هفتم پذيرش گواهى يك زن تنها در مرود قابله (در موضوع زنده بودن يا مرده بودند نوزاد هنگام ولادت ) است كه اگر آن قابله مورد اطميان باشد گواهى او در اين مورد پذيرفته است و گرنه كم تر از دو زن كافى نيست.



و به حكم ضرورت به جاى دو مرد به حساب مى آيد چرا كه در اين جا مرد نمى تواند كار زن را بر عهده گيرد و اگر تنها كى زن وجود داشت گواهى او با سوگند پذيرفته خواهد شد.



پاسخ سئوال نهم يحيى بن كثم :
در مورد گوسفند و چوپان اگر گوسفند معلوم بود بايد آن را سر ببرند و بسوزانند و گرنه با قرعه تعيين مى كنند به ترتيب كه گله را دو نصف مى كنند و قرعه مى كشند به نام هر يك در آمد نصف ديگر آزاد است ،

باز همين نصف را دو نيمه مى كنند و قرعه مى كشند و اين كار را هم چنان ادامه مى دهند تا دو تا بيش تر نماند آن گاه بين آن دو قرعه مى زنند قرعه به نام هر كدام افتاد آنرا سر مى برند و مى سوزانند و بقيه آزاد مى شوند.



پاسخ به سئوال دهم يحيى بن اكثم :
(راجع به نماز است ) اما بلند خواند نماز صبح براى آن است كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) وقتى آن را مى خواند كه هوا تاريك بود از اين جهت بود كه در حكم قرائت هاى شبانه است .




پاسخ به سئوال يازدهم :
در مورد اين كه على (عليه السلام ) فرمود قاتل زبير را به دوزخ بشارت بده اين مژده اى بود كه قبلا پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) داده بود و قاتل از خوارج بود كه در جنگ نهروان شركت كرد و على (عليه السلام ) از اين جهت او را نكشت كه مى دانست او در جنگ نهروان كشته خواهد شد.




پاسخ به سئوال دوازدهم يحيى بن اكثم :
جواب از سئوال دوازدهم اين كه على (عليه السلام ) در جنگ صفين مهاجم و فرارى را مى كشت ولى در جنگ جمل فرارى و زخمى را نمى كشت و تعقيب نمى كرد و همچنين در جنگ جمل آن ها را كه اسلحه خود را مى افكندند يا به خانه ها پناه مى بردند امان مى داد


از اين رو بود كه فرمانده سپاه دشمن در جنگ جمل (طلحه و زبير) كشته شده بود ديگر پايگاه و جمعيتى نداشتند كه به آن باز گردند (فتنه را از سر گيرند) همه به خانه هاى خود برگشتند ديگر جنگ واو معارض نبود آن ها راضى بودند كه كسى به آن ها كارى نداشته باشد

در اين صورت ناگزير وظيفه در برابر آن ها كه در فكر جمع آورى لشگر و از سر گرفتن جنگ نبودند خوددارى از جنگ و آزار رسانى است ولى در جنگ صفين سپاه دشمن به پايگاه خود بازميگشت داراى فرمانده و تجهيزات بود و در فكر تجديد قوا و از سرگرفتن جنگ نبودند خوددارى از جنگ و آزار رسانى است

ولى در جنگ صفين سپاه دشمن به پايگاه خود باز مى گشت داراى فرمانده و تجهيزات بود و در فكر تجديد قوا و از سرگرفتن جنگ به سر مى برد.


سران دشمن شمشير در بين آن ها پخش مى كردند و جايزه به آن ها مى دادند و تجهيزات جنگ را فراهم مى ساختند بيماران را عبادت و دست و پاشكسته شدگان را مداوا مى نمودند به پياده ها مركب و به برهنگان لباس ‍ مى دادند و باز دوباره همه را به ميدان مى فرستاد


از اين رو على (عليه السلام ) اين دو گروه را يكسان نديده وظيفه جنگ با گويندگان لااله الا الله را خوب مى دانست حق را براى آن ها شرح مى داد هر كس حق را نمى پذيرفت شمشير بر رويش مى كشيد جز اين كه توبه كند.



پاسخ به سئوال سيزدهم يحيى بن اكثم :
در پاسخ سيزدهم در مورد مردى كه به لواط اقرار كرده اگر دو شاهد شهادت نداده و او به دلخواه خود اقرار نموده است در اين صورت حاكم شرع مى تواند به او منت نهاده و او را معاف دارد يا كيفر كند آيا سخن را نشنيده اى كه به حضرت سليمان مى فرمايد هذا عطاؤ نا فامنن او امسيك بغير حساب اين نعمت سلطنت و قدرت اعطاى ما است اينك بى حساب به هر كه خواهى ببخش و از هر كس مى خواهى امساك كن .




((سوره ص آيه 38)).








امام هادى (عليه السلام ) در پايان فرومد: به همه سئوال هاى تو (يحيى بن اكثم ) پاسخ داديم آن را فراگير و بدان .









http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5650


((تحف العقول ، ص 563)).

اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
21-11-2010, 09:16
مسلمان شدن قيصر روم از پاسخ امام هادى (عليه السلام )
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654 (http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5654)



قيصر روم براى يك از خلفاى بنى عباس در ضمن نامه اى نوشت ما در كتاب انجيل ديده ايم كه هر كس از روى حقيقت سوره اى بخواند كه خالى از هفت حرف باشد خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام مى كند و آن هفت حرف عبارت است از :

(ث ) (ج ) (خ ) (ز) (ش ) (ظ) (ف ) ما هر چه بررسى كرديم چنين سوره اى را در كتاب هاى تورات و زبور و انجيل نيافتيم آيا شما در كتاب آسمانى خود چنين سوره اى ديده ايد؟



خليفه عباسى دانشمندان را جمع كرد و اين مسئله را با آن ها در ميان گذاشت آن ها از جواب آن درماندند سرانجام اين سئوال را از امام هادى (عليه السلام ) پرسيدند

آن حضرت در پاسخ فرمود:

آن سوره سوره حمد است كه اين حروف هفت گانه در آن نيست

پرسيدند فلسفه نبودند اين هفت حرف در اين سوره چيست فرمود:

(ث ) به ثبور (هلاكت )

حرف (ج ) اشاره جحيم نام يكى از دركات دوزخ

و حرف (خ ) اشاره به خبيث ناپاك

و حرف (ز) اشاره به زقموم اغذاى بسيار تلخ دوزخ

و حرف (ش ) اشاره به شقاوت بدبختى

و حرف (ظ) اشاره به ظلمت تاريكى


و حرف (ف ) اشاره به افت است .



خليفه اين پاسخ را براى قيصر روم نوشت پس از دريافت نامه بسيار خوشحال شد و به اسلام گرويد و در حالى كه مسلمان بود از دنيا رفت .













http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=762&pictureid=5650
((سيره چهارده معصوم ، ص 888)).

شكوه انتظار
21-11-2010, 09:38
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

roz2 چهل حدیث هادویroz2
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gifhttp://img.tebyan.net/big/1386/10/1711871453719491148117562221483386170184.jpghttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gif
1. یگانگی خدا


لَمْ یزَلَِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ 1
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

2. فروتنی


عن الامام الهادی(ع):
التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛2
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

3. نقد پذیری


لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ 3
امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده‌ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).

4. جایگاه اجابت دعا


اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛4
همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.

5. دنیا جایگاه آزمایش


ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً 5
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.

6. ستمکار بردبار


اِنَّ الظالِمَ الحالِِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ 6
به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حق‌دار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند.

7. انسان بی‌شخصیت


مَنْ هانَتْ علیه نَفْسَهُ فلاتَأمَنْ شَرَّهُ 7
کسی که خود را پس شمارد، از شر او در امان مباش.

8. حکمت ناپذیری دل فاسد


اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ 8
حکمت، اثری در دل‌های فاسد نمی‌گذارد.

9. خدا ترسی


مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق
فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛9
هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می‌شود.

10. اطاعت خیرخواه


مَنْ جَمَعَ لَکَ وَدَّهُ وَ رایهُ فَاجْمَعْ له طاعَتَکَ؛10
هر که دوستی و نظر نهایی‌اش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.

http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

شكوه انتظار
21-11-2010, 09:39
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif
11. اوصاف پروردگار


اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ 11
به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

12. رذایل اخلاقی


اَلْحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ المَقتِ، وَالعُجْبُ صارِفُ عَنْ طَلَبَ الِْعِلْمِ داعٍ اِلی الغَمْطِ وَ الجَهْلِ، وَ البُخْلُ اَذَمُّ اْلاَخْلاقِ وَ الَّطَمَعُ سَجیهٌ سَیئَهٌ؛12
حسد نیکویی‌ها را نابود سازد، و فخر فروشی دشمنی آورد، و خودپسندی مانع از طلب دانش است و به سوی خواری و جهل فرامی‌خواند، و بخل ناپسندیده‌ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.

13. خدا، آری. روزگار، نه.


روزی یکی از یاران امام هادی(ع) که بر اثر تصادف با حیوانی صدمه دیده بود، بر آن حضرت وارد شد و با اشاره به زخم‌هایی که برداشته بود، به روزگار بد می‌گفت. آن حضرت، خطاب به او سخنی به این مضمون فرمودند: روزگار را ملامت نکن؛ زیرا همه حوادث عالم به دست خداوند است و روزگار هیچ نقشی در پیدایش امور ندارد و غیر خداوند به گونه مستقل در زندگی مردم مؤثر نیستند و نیز فرمودند: «لاتَعُدْ و لاتَجْعَل للایام صنعاً فی حکم الله؛ یعنی برای روزگار اثر و نقشی در حکم خداوند، به حساب نیاور و قرار مده.».
آن شخص با شنیدن سخنان امام?، به واقعیت امر، آگاه شد و توبه کرد.13

14. نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا


من اَمِنَ مَکرَ الله و الْیمَ اَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتی یحِلَّ به قضاؤه و نافَذَ اَمْرُهُ، وَ مَنْ کان علی بینَهِ مِنْ رَبَّهِ هانَتْ علیه مَصائِبُ الدنیا و لو قُرِضَ و نُشِرَ؛14
هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده باشد، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خدا پرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک اید؛ اگر چه (بدنش) قیچی شود و ریز ریز گردد.

15. تقیه

لو قلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقیهِ کتارک الصَّلاهِ لَکُنْتُ صادقاً؛15
اگر بگویم: هر کس تقیه را ترک کند، مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر اینه راست گفته‌ام.

16. شکرگزار و شکر


اَلشَّاکِرُ اَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَهِ الَّتِی اَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لِاَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرَ نِعَِمٌ وَ عُقْبی؛16
شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمند‌تر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.

17. دنیا جایگاه سود و زیان


اَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَروُنَ؛ 17
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته‌ای زیان بینند.

18. پرهیز از تملق

http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gifhttp://img.tebyan.net/big/1386/10/8647146137871741941621372537517794194122247.jpghtt p://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gif

قال ابوالحسن الثالثُ(ع) لِرَجُلٍ و قَدْ اَکْثَرَ مِنْ اِفْراطِ الثَّناءِ علیه اَقْبِلْ علی شَأنِکَ، فَاِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ علی الظِّنَّهِ و اذا حَلَلْتَ مِنْ اَخِیکَ فی مَحَلِّ الثَّقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ المَلَقِ الی حُسْنِ النِّیهِ؛18
امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار می‌آورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده.

19. جایگاه حسن ظن و سوءظن


اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛19
هر گاه در زمانه‌ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه (آدمی) بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش‌بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند.

20. زیباتر از زیبایی


خَیرٌ مِنْ الخیر فاعِلُهُ، و اَجْمَلُ من الجمیل قائِلُهُ، و اَرْجَحُ من العلم حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَرِّ جالِبُه، وَ اَهُوَلَ مِنَ الهَوْلِ راکِبُهُ؛20
بهتر از نیکی، نیکوکاری است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

شكوه انتظار
21-11-2010, 09:39
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif
21. توقع بی‌جا


لاتَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنُ کَدَرْتَ علیه، وَلاَ الْوَفَاء لِمَنْ غَدَرْتَ به، و لا النُّصحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ الیه، فَاِنَّها قَلْبُ غَیرِکَ کَقَلْبِکَ له؛21
از کسی که بر او خشم گرفته‌ای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کرده‌ای، وفا طلب نکن، و از کسی که به او بدبین شده‌ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.

22. برداشت خوب از نعمت‌ها


اَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ التَمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشُّکْرِ علیها، وَاعْلَمُوا اَنَّ النَّفْسَ اَقْبَلُ شَیءٍ لِما اُعْطِِیتْ وَ اَمْنَعَ شَیءٍ لِما مُنِعَتْ؛22
نعمت‌ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی روآورنده‌ترین چیز است به آنچه به آن بدهی، و باز دارنده‌ترین چیز است، از آنچه آن را بازداری.

23. خشم بر زیردستان


اَلْغَضََبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ؛ 23
خشم به زیردستان از پستی است.

24. عاق والدین


اَلْعُقُوقُ ثُکْلُ مَنْ لَمْ یثْکَلْ؛ 24
نافرمانی(فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.

25. تأثیر صله رحم در طول عمر


اِنَّ الرَّجُلَ لَیکُونَ قَدْ بَقِی مِنْ ثَلاثون سَنَهً فَیکُونَ وُصُولاً لِقَرابَته وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثَلاثه و ثلاثین سَنَهً، وَ إنَّهُ لَیکُونَ قَد بَقِی مِنْ أََجْلِهِِ ثَلاثٌ و ثلاثون سَنَهً فیکون عاقّاً لِقَرابَتِهِ قاطِعاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثلاثَ سنینَ؛25
چه بسا شخصی که مدت عمرش سی سال مقدّر شده باشد، اما به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به 33سال برساند، و چه بسا کسی که مدت عمرش 33سال مقدر شده باشد، ولی به سبب آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.

26. نتیجه عاق والدین


اَلعُقُوقُ یعَقِّبُ القِلَّهَ اِلَی الذِّلَّه؛26
نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند.
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gifhttp://img.tebyan.net/big/1386/10/2531711301173112817492472339515157223135199.jpghtt p://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gif
27. بی‌طاقتی در مصیبت


اَلْمُصِِیبَهُ للِصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتانِ؛27
مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی‌طاقتی می‌کند، دوتاست.

28. همراهان دنیا و آخرت


اَلَنَّاسُ فی الدنیا بالاموالِ و فی‌الاخره بالاعمال؛ 28
میزان ارزیابی مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان است.

29. شوخی بیهوده


اَلْهَزْلُ فُکاهَهُ السُّفَهاءِ وَصَناعَهُ الْجُهّالِ؛29
مسخرگی، تفریح سفیهان و هنر جاهلان است.

30. زمان جان دادن


اَذُکُرُ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی اَهْلِکَ و لا طَبِیبٌ یمْنَعُکَ و لا حَبیبٌ ینْفَعُکَ؛30
وقت جان دادنت را نزد خانواده‌ات یاد کن که در آن هنگام طبیبی نیست که جلوی مرگت را بگیرد و نه دوستی که به تو نفع رساند.
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif

شكوه انتظار
21-11-2010, 09:40
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif
31. نتیجه جدال


اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛31
جدال، دوستی قدیمی را تباه می‌کند و پیوند اعتماد را می‌گشاید و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.

32. درک لذت در کاستی


اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الجُوعُ یزِیدُ فی طِیبِ الطَّعامِ؛32
شب بیداری، خواب را لذت بخش‌تر، و گرسنگی گوارایی غذا را زیاد می‌کند.

33. اسیر زبان


راکِبُ الحَروُنِ اَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛33
کسی که بر اسب سرکش سوار است، اسیر هوای نفس خویش و نادان اسیر زبان خوش است.

34. تصمیم قاطع


اَذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْرِیطِ بِاَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ؛34
افسوس خوردن کوتاهی در انجام دادن کار را، با تصمیم‌گیری قاطع جبران کن.

35. خشم و کینه‌توزی


اَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِِنَ الحِقدِ؛35
سرزنش و تندی کلید کم مهری است، و سرزنش بهتر از کینه توزی است.
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gifhttp://img.tebyan.net/big/1386/10/1892276291571591751291882081072077295183212.jpghtt p://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_145.gif
36. ظهور مقدّرات

المقادیرُ تُرِیکَ ما لم یخْطُرْ بِبالِکَ؛36
مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می‌سازد که به فکرت خطور نکرده است.

37. خودخواهان مغضوب


مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ علیه؛37
هر که از خود راضی باشد، خشم‌گیران بر او زیاد خواهند بود.

38. تباهی فقر


اَلْفَقْرُ شِِرَّهُ النَّفْسِ وَ شِدَّهُ الْقُنُوطِ؛38
فقر مایه آزمندی نفس و سبب ناامیدی زیاد است.

39. راه پرستش


لو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً وسیعاً لَسَلَکْتُ وادِی رَجُلٍ عَبَدَ اللهَ وَحْدَهُ خالصاً؛ 39
اگر مردم به راه‌های گوناگون روند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می‌پرستد، خواهم رفت.

40. آشکار نکردن برنامه‌ها


اِظْهارُ الشی قبل اَنْ یسْتَحْکِمَ مُفْسِدَهٌ له؛ 40
آشکار کردن هر کاری پیش از آنکه به سامان برسد، آفت آن کار است.
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif



[۱] . بحارالانوار، ج۵۴، ص۸۳.
[۲] . الکافی، ج۲، ص۱۲۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۷۳، ح۲۰۴۹۷.
[۳] . وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸؛ مستدرک، ج۴، ص۴۷۴، ح۹۵۷۷.
[۴] . بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳.
[۵] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵.
[۶] . تحف العقول، ص۲۹۸.
[۷] . بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۰.
[۸] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰.
[۹] . بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۲.
[۱۰] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵؛ تحف العقول، ص۴۸۳.
[۱۱] . بحارالانوار، ج۴، ص۳۰۳، باب ۴.
[۱۲] همان، ج۶۹، ص۱۹۹.
[۱۳] . وسائل الشیعه، ج۷، ص۵۰۹؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۳.
[۱۴] . تحف العقول، ص۴۸۳.
[۱۵] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۱.
[۱۶] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۱۷.
[۱۷] . همان، ج۷۵، ص۳۶۶.
[۱۸] . همان، ج۷۰، ص۲۹۵.
[۱۹] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب ۲۸.
[۲۰] . همان.
[۲۱] . همان.
[۲۲] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب۲۸.
[۲۳] . همان.
[۲۴] . مستدرک، ج۱۵، ص۱۹۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۹، باب۲۸.
[۲۵] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۳.
[۲۶] . همان، ج۷۵، ص۳۱۸، باب۲۸.
[۲۷] . مستدرک، ج۲، ص۴۴۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸، باب۲۸.
[۲۸] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
[۲۹] . همان، ۳۶۹.
[۳۰] . همان، ص۳۷۰.
[۳۱] . همان، ص۳۶۹.
[۳۲] . همان، ص۳۷۹.
[۳۳] . همان، ص۳۶۹.
[۳۴] . همان، ص۳۷۰.
[۳۵] . همان، ص۳۶۹.
[۳۶] . همان، ص۳۷۹؛ اعلام الدین، ص۳۱۱.
[۳۷] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
[۳۸] . همان، ص۳۶۸.
[۳۹] . همان، ج۶۷، ص۱۱۲.
[۴۰] . تحف العقول، ص۴۵۷.

شكوه انتظار
21-11-2010, 09:44
http://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gifhttp://shiaupload.ir/images/ozdv00705w0rdfg8o8o8.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_200887310574198747881071611401367021674162.jpg

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_4MiniDeco-1.gif
ميلاد با سعادت دهمين ناخداي کشتي
امامت و ولايت بر عاشقان مبارک
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_4MiniDeco-1.gif

خادمه زینب کبری(س)
21-11-2010, 10:07
http://www.shiaupload.ir/images/45881448115962636961.jpg


دنیای گل نرگس

از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور....
...و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه‌ها را می‌شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوسهایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب.
امشب، فرشتگان بر خانه خورشید نُهُم، سبد سبد گلِ بهشتی می‌پاشند.
امشب، نوزادِ مبارکی به دنیا می‌آید تا خورشیدِ هدایتِ انسان به ملکوت شود.
او می‌آید تا پرچمدار علم مکتب جعفری باشد.
او می‌آید تا با نورِ دانش، ظُلمت «متوکل عباسی» را بشکافد.
او می‌آید تا خون خدا را در شریان جهان مرده جاری کند.
او می‌آید تا آسمان را چون کوله باری سبز بر دوش گیرد و رسالت هزاران ساله دین را به مقصد برساند.
خورشید دهم، می‌آید تا پدر خورشید یازدهم و دنیای گل نرگس باشد.
امشب، مدینه در باغی از عطر گُل محمدی جاری ست.
شانه‌های شهر، خیس باران گُل و ستاره است.
از هفت آسمان، صدای دَف می‌بارد.
و آوای تهنیت فرشتگان در ملکوت شب شنیدنی ست.

روزبه فروتن پی


http://www.shiaupload.ir/images/85777120420176021930.gifhttp://www.shiaupload.ir/images/85777120420176021930.gif

خادمه زینب کبری(س)
21-11-2010, 10:12
http://www.shiaupload.ir/images/46715198832825193683.jpg


در سيره تربيتى امام هادى عليه ‏السلام براى تربيت نفوس و زدودن صفات ناپسند از وجود آدمى به زمينه ها و ريشه ‏هاى خودپسندى اشاره شده است. آن حضرت مى‏فرمايد: «مَنْ اَمِنَ مَكْرَ اللَّهِ وَ أَلِيمَ أَخْذِهِ تَكَبَّرَ حَتَّى يَحِلَّ بِهِ قَضَاوُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ وَ مَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ هَانَتْ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَلَوْ قُرِضَ وَ نُشِرَ؛(1) هر كس از مكر و مؤاخذه دردناك خداوند، خود را در امان احساس كند، تكبر مى‏ورزد تا اينكه با قضا و تقدير خداوند مواجه گردد؛ اما انسانى كه بر دليل روشنى از پروردگارش دست يافته است، مصيبتهاى دنيا بر او سخت نخواهد بود؛ گرچه قطعه قطعه شده و [اجزاء بدنش] پراكنده شود.»
هر كس از خود راضى باشد، غضب كنندگان بر او بسيار خواهند شد

طبق اين رهنمودِ ارزشمند، هر شخصى در راه رسيدن به تكامل و مقام والاى انسانيت لازم است كه هرگز از وجود خداوند متعال و محاسبه و مؤاخذه‏اش غفلت نكند. غفلت از خداوند و روز معاد، انسان را به انواع مفاسد دچار مى‏كند و در حقيقت از خدا فراموشى به خود فراموشى تنزل يافته، هدف خود را در زندگى گم مى‏كند. چنين فرد غافلى از خود هرگز نمى‏پرسد كه:
از كجا آمده‏ام آمدنم بهر چه بود به كجا مى‏روم آخر ننمايى وطنم
اما اگر انسان خود را در پرتو نور الهى قرار دهد و از نسيم رحمت حق بهره‏ور گردد، هرگز در مقابل حوادث و مصائب دنيوى مغلوب نمى‏گردد؛ چرا كه به پشتوانه‏اى قوى همچون نيروى حق تكيه زده و در حصارى محكم پناه گرفته است.
بنابراين، ريشه مهم لغزشها، خطاها و آلوده شدن به صفات ناپسند، همان غفلت از خداوند و خود فراموشى است كه اشخاص را از رسيدن به اهداف والاى انسانى باز مى‏دارد.
عذاب جهنم و محروميت از الطاف الهى از ديگر رهاوردهاى تكبر است

امام دهم عليه‏السلام در روايتى ديگر به عواقب زيانبار صفت ناپسند تكبر اشاره كرده و در اين مورد هشدار داده و فرموده است: «مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْهِ؛(2) هر كس از خود راضى باشد، غضب كنندگان بر او بسيار خواهند شد.»
صفت تكبر انسان را نه تنها در معرض خشم مردم، بلكه مورد غضب خداوند نيز قرار مى‏دهد كه در قرآن فرمود: «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ»؛(3) «خداوند گردنكشان [و متكبران] را دوست ندارد.» عذاب جهنم و محروميت از الطاف الهى از ديگر رهاوردهاى تكبر است.
خويشتن را بزرگ مى‏بينى؟ راست گفتند يك دو بيند لوچ
در روايت آمده است كه روزى حضرت سليمان بن داود عليهماالسلام امر كرد كه تمام پرندگان و انس و جن به همراه او بيرون آمده، در بساط شگفت انگيز سليمان عليه‏السلام جاى گيرند. دويست هزار نفر از بنى آدم و دويست هزار نفر از جنيان با او بودند. بساط او به قدرى بلند شد كه صداى تسبيح ملائكه را در آسمانها شنيد. سپس بساط او آن قدر پايين آمد كه كف پايش به دريا رسيد. در آن حال، ندايى آسمانى به اصحاب سليمان عليه‏السلام گفت: اگر در دل فرمانرواى شما (سليمان عليه‏السلام) ذره‏اى تكبر بود، بيشتر از آنچه بلند كرده‏اند، او را به زمين فرو مى‏بردند.(4)

ز خاك آفريـدت خداوند پاك پس اى بنده افتادگى كن چو خاك
تواضع سر رفعت افرازدت تـكــبــر بــه خــاك انــدر انـــدازدت

1. تحف العقول، ص 483. 2. بحارالانوار، ج 69، ص 316. 3. نحل / 23. 4. معراج السعاده، ص 270.




http://www.shiaupload.ir/images/94504125004572577522.gif

نرگس منتظر
21-11-2010, 13:27
http://www.shiaupload.ir/images/44255030298698990926.gif
http://www.shiaupload.ir/images/18124240795256618858.jpg
http://www.shiaupload.ir/images/44255030298698990926.gif

پنج درس ارزشمند و آموزنده

۱ یکى از اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادى صلوات اللّه علیه به نام اسحاق بن ابراهیم حکایت کند:
روزى به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شدم ، شخصى را دیدم که در مجلس حضرت اظهار داشت : مدّتى است که مبتلا به سردرد شدیدى گشته ام .

امام علیه السلام فرمود: ظرفى را با مقدارى آب بردار و این آیه شریفه قرآن را بر آن بخوان :

أ وَلَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا انَّ السَّمواتِ وَ الاْ رْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتّقْنا هُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیٍ حَیُّ أ فَلا یُؤْمِنُونَ.(۵۵)
و سپس آن را بیاشام ، که انشاءاللّه سردرد برطرف خواهد شد.(۵۶)

حضور داشتند، چنین فرمود: اسم اعظم خداوند متعال ، داراى هفتاد و سه حرف مى باشد که آصف بن برخیا - وصىّ حضرت سلیمان علیه السلام - یک حرف از مجموع آن ها را مى دانست و زمین برایش کوچک شد، به طورى که توانست در کمتر از یک لحظه عرش بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام آورد.
ولیکن نزد ما اهل بیت رسالت هفتاد و دو حرف موجود است و یک حرف آن نزد خداوند متعال محفوظ مى باشد.(۵۷)

۳ هنگامى که خداوند متعال نوزادى به حضرت ابوالحسن ، امام هادى علیه السلام عطا نمود، عدّه اى از اصحاب ، خدمت حضرت آمدند تا تهنیت و تبریک گویند.
وقتى بر حضرت وارد شدند، او را شادمان و مسرور نیافتند؛ علّت را جویا شدند؟
امام علیه السلام فرمود: به نوزاد امیدى ندارم ، چون که او عدّه بسیارى را گمراه مى گرداند.
پس پیش گوئى حضرت و علّت ناراحتى آن بزرگوار تحقّق یافت و این نوزاد همان جعفر کذّاب شد.(۵۸)

۴ ابوهاشم جعفرى حکایت کند:
روزى در محضر شریف امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم ، کودکى وارد شد و شاخه گلى را تقدیم آن حضرت کرد.
امام علیه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئید و بر چشم خود نهاد و بوسید؛ و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت :
هر که شاخه گلى را ببوید و بر چشم خویش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نماید؛ و نیز بسیارى از خطاها و لغزش هایش را مورد عفو قرار مى دهد.(۵۹)

۵ یکى از اهالى کوفه در شهر سامراء خدمت حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى علیه السلام شرفیاب شد و اظهار داشت :
یاابن رسول اللّه ! من از دوستان و علاقه مندان به شما و اجدادتان مى باشم ، و داراى قرض سنگینى هستم و چون توان پرداخت آن را ندارم به قصد شما آمده ام .
امام هادى علیه السلام فرمود: همین جا بِایست تا چاره اى بیندیشم .
پس از گذشت لحظاتى ، مقدار سى هزار دینار از طرف متوکّل - خلیفه عبّاسى - براى حضرت آوردند.
حضرت سلام اللّه علیه آن پول ها را از ماءمور متوکّل گرفت و بى درنگ و بدون آن که محاسبه نماید، تمامى آن سى هزار دینار را تحویل آن شخص کوفى داد.
پس آن مرد کوفى مقدار ده هزار دینار از آن ها را برداشت و اظهار نمود: یاابن رسول اللّه ! من بیش از ده هزار دینار نیاز ندارم ، چون به همان مقدار بدهکار هستم و براى من همین مقدار کافى است .
ولى امام علیه السلام از پس گرفتن آن بیست هزار دینار خوددارى و امتناع نمود.
لذا آن مرد کوفى تمامى آن هدیه را گرفت و گفت : خداوند بهتر مى داند که چه کسانى را امام و حجّت خود بر انسان ها قرار بدهد، و سپس عازم شهر کوفه شد.(۶۰)

**********************************************
۵۵- سوره انبیاء: آیه ۳۰.
۵۶- بحارالا نوار: ج ۹۲، ص ۵۱، ح ۷.
۵۷- بحارالا نوار: ج ۲۷، ص ۲۶، ح ۳.
۵۸- عیون المعجزات : ص ۱۳۵.
۵۹- کافى : ج ۶، ص ۵۲۵، ح ۵، حلیه الا برار: ج ۵، ص ۳۷، ح ۳.
۶۰- ینابیع المودّه : ج ۳، ص ۱۲۸.

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif

شكوه انتظار
21-11-2010, 14:21
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif
امام هادی علیه السلام دومین امامی بود که در خردسالی به امامت رسید. ایشان در هنگام شهادت پدر ارجمندشان حضرت جواد علیه السلام ، هشت سال بیشتر نداشت و همانند پدر گرامی شان، از همان اوان کودکی وارث امامت گردید. آن حضرت علیه السلام به حقیقت شایسته کلام جد بزرگوارش، حضرت رضا علیه السلام بود که: «ما اهل بیت پیامبر، از یکدیگر ارث می بریم و کودکانمان بدون هیچ تفاوتی مانند بزرگانمان هستند». شایستگی حضرت هادی علیه السلام در امامت به نحوی بود که همگان را در برابر وقار و هیبت چشم گیر ایشان به کرنش و فروتنی وا می داشت.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif

شكوه انتظار
21-11-2010, 17:49
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif
اى امام دهمین، اى همه معناى دین
آشنا با نام تو جمله اهل یقین
هر کس شد مست تو از شراب دست تو
شد به پا از هست تو، آسمانها و زمین
ما نبودیم و غمت در دل ما جا گرفت
عاشقى معنا گرفت، چون به یادت شد قرین
هر که دیده طلعتت مانده مات و حیرتت
دل کشیده منتت تا شود با تو عجین
جان فداى جان تو، یک جهان خواهان تو
ریزه خوار خوان تو، انبیاء و مرسلین
هادى دلها تویى، دلبر زهرا تویى
قبله گاه ما تویى اى بهشت دلنشین
مصحف جامعه ‏ات شرحى از ولایتت
دین ما محبتت تا به روز آخرین
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif

نرگس منتظر
21-11-2010, 21:24
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_Untitled-5.gif

امام هادى علیه السلام:
۱ـ «مَنِ اتَّقىَ اللّه یُتَّقى، وَ مَن أطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَن أطاعَ الخالِقَ لَم یُبالِ سَخَطَ المَخلُوقینَ، وَ مَن أسخَط الخالِق فَقَمِن أن یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ المَخلُوقین»
(بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۸۲، ح ۴۱، أعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۹)
کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى‏شوند و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسانها نخواهد داشت، و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد. پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسانها قرار گیرد.

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_miscellaneous_301a.gif

خادمه زینب کبری(س)
21-11-2010, 21:39
http://www.shiaupload.ir/images/17811243798276938959.jpg

امام هادی (علیه‌السلام) و زنان پاکدامن

زنان همواره دوشادوش مردان در موقعیت‌های مهم اجتماعی و تاریخی حضور پررنگ و مؤثر خویش را به اثبات رسانیده‌اند ایشان در کنار و پشتیبان مردان الهی کوشیده اند دین مبین اسلام را زنده نگهداشته و از آماج حوادث مصون دارند. از جمله ایشان همسران ائمه معصومین (علیهم‌السلام) است که برخی از ایشان از چنان شخصیت و عظمتی برخوردار بوده‌اند که در عصر خویش کوشیده‌اند امام زمان خود را یار و یاوری حقیقی باشند. گرچه برخی از ایشان همچون همسر امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) خائن به همسر و دین و اسلام بود امّا کم نیستند همسران پاک و معصوم ائمه (علیهم‌‌السلام) که خود مادران امامان بعدی می‌باشند.

امام هادی (علیه‌السلام)و همسر بزرگوارشان
امام هادی(علیه‌السلام) امام دهم شیعیان همسری دارند به نام «حُدَیث» و به قولی سلیل که مادر امام حسن عسکری(علیه‌السلام) هستند. ایشان به لقب «جدّه» معروف می‌باشند. زیرا جدّه(مادربزرگ) حضرت امام زمان(عج) بودند و در واقع شهرتشان بیشتر به اعتبار نوه گرانقدرشان است. البته تنها جدّه بودن ایشان سبب شهرت و اعتبارشان نیست بلکه ایشان صاحب مقام و عظمت و جلالتی است که بعد از امام حسن عسکری ایشان را مفزع الشیعه می‌نامیدند.(1) یعنی ملجأ شیعه این بانوی بزرگوار بود. ایشان در زمان شهادت امام حسن عسکری حدوداً 50-60 ساله بودند.
امام هادی(علیه‌السلام) امام دهم شیعیان همسری دارند به نام «حُدَیث» و به قولی سلیل که مادر امام حسن عسکری(علیه‌السلام) هستند. ایشان به لقب «جدّه» معروف می‌باشند. زیرا جدّه(مادربزرگ) حضرت امام زمان(عج) بودند و در واقع شهرتشان بیشتر به اعتبار نوه گرانقدرشان است.

مردی می‌گوید به خدمت عمه امام عسکری حکیمه خاتون دختر امام جواد رفتم با ایشان صحبت کردم و راجع به عقاید واعتقادات و مسأله امامت و غیره نظرات ایشان را شنیدم تا رسید به امام حسن عسکری که ایشان فرمودند فعلاً امام من فرزند اوست که الان مستور و مخفی است. گفتم حال که ایشان مخفی هستند اگر ما مشکلی داشته باشیم به چه کسی رجوع کنیم؟ گفتند به جدّه رجوع نمایید! و فرمودند امام حسن عسکری همان کاری را کردند که حسین بن علی(علیهما‌السلام) کردند.

وصی واقعی امام حسین(علیه‌السلام) علی بن الحسین امام زین العابدین(علیه‌السلام) بودند امّا وصایای خود را به خواهرشان زینب(علیهاالسلام) نمودند. وصی واقعی و در باطن امام حسن عسکری نیز فرزندی است که هم اکنون مخفی است ولی در ظاهر(برای حفظ حضرت حجت(عج)) وصی خود را این زن با جلالت قرار دادند. جایگاه و رتبه ایشان بسیار بالا بود و در نهایت صلاح و ورع و تقوا بودند.

بیان امام درباره همسرشان
امام هادی(علیه‌السلام) در مورد ایشان فرمودند: سلیل از هر آفت و هر پلیدی و نجاست بیرون کشیده شد و سپس فرمودند به زودی حق تعالی به تو حجت خود را بر خلق، عطا فرماید که زمین را از عدل پر کند همان طور که از جور پر شده باشد.(که منظور فرزند امام حسن عسکری و حضرت صاحب الزمان(عج) می‌باشد.) 2

امام هادی (علیه‌السلام) و مادر بزرگوارشان
مادر بزرگوار امام هادی(علیه‌السلام) سمانه مغربیه است که معروف به «سیده» می‌باشد. کنیه ایشان مخدوم الفضل بوده است و روایت شده که ایشان همواره روزه داشتند و در زهد و تقوا مثل و مانندی نداشتند.
مردی می‌گوید به خدمت عمه امام عسکری حکیمه خاتون دختر امام جواد رفتم با ایشان صحبت کردم و راجع به عقاید و اعتقادات و مسأله امامت و غیره نظرات ایشان را شنیدم تا رسید به امام حسن عسکری که ایشان فرمودند فعلاً امام من فرزند اوست که الان مستور و مخفی است. گفتم حال که ایشان مخفی هستند اگر ما مشکلی داشته باشیم به چه کسی رجوع کنیم؟ گفتند به جدّه رجوع نمایید!

بیان امام درباره مادرشان
محمدبن فرج و علی بن مهزیار روایت کرده‌اند از حضرت هادی (علیه‌السلام) که فرمودند: مادرم به حق من عالافه است و او از اهل بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمی‌شود و مکر جبار عنید به او نمی‌رسد. خداوند نگهبان و حافظ اوست و از امهات صدیقین و صالحین تخلف نمی‌کند.

فرزندان دیگر
ایشان در نیمه ذی الحجه سال 212 در حوالی مدینه در موضعی که آن را حریا گویند امام هادی (علیه‌السلام) را به دنیا آوردند و جهان را از نور ایشان روشن کردند. دیگر فرزندانشان ابواحمد موسی مبرقع، ابواحمد حسین و ابوموسی عمران و دخترانشان فاطمه، خدیجه و ام‌کلثوم و حکیمه بودند. نسل امام جواد (علیه‌السلام) همسر بزرگوارشان از طریق اولاد ایشان است و از همسر دیگر ایشان که ام الفضل دختر مأمون و قاتل حضرت جواد (علیه‌السلام) است فرزندی نبوده است.3
این چنین زنان با تقوا و اهل ورع و پاکدامنی عهده‌دار پرورش نسل امامان معصوم (علیهم‌‌السلام) در دامان پر مهر خویش بودند که توانستند گوهرهای صدف آفرینش را به خوبی محافظت نمایند. ایشان زنان با جلالت و عظمتی بودند که به راستی کفو و همسرانی شایسته برای امامان معصوم(علیهم‌السلام) بودند.


http://www.shiaupload.ir/images/83131297958845561749.gif


رادفر، کارشناس ارشد فلسفه اسلامی
گروه دین و اندیشه تبیان

1- الانوار البهیّه- محدث قمی
2- اثبات الوصیه- مسعودی
3- منتهی الامال- شیخ عباس قمی
منابع و مآخذ
1- الانوار البهیه
2- اثبات الوصیه
3- منتهی الامال
4- سیری در سیره ائمه اطهار- شهید مطهری
5- گلچین احمدی- احمدی گورجی- ج2

نرگس منتظر
21-11-2010, 22:13
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_200887310574198747881071611401367021674162.jpg
http://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gif


دو ركعت است در ركعت اول سوره "حمد" و "یس" و در ركعت دوم سوره "حمد" و "الرحمن" :

دعای آن حضرت

یَا بَارُّ یَا وَصُولُ یَا شَاهِدَ كُلِّ غَائِبٍ وَ یَا قَرِیبُ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ
یَا غَالِبُ غَیْرَ مَغْلُوبٍ وَ یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُ كَیْفَ هُوَ إِلَاّ هُوَ
یَا مَنْ لاَ تُبْلَغُ قُدْرَتُهُ أَسْأَلُكَ اَلَلّهَُمّ بِاسْمِكَ اَلْمَكْنُونِ اَلْمَخْزُونِ اَلْمَكْتُومِ
عََمّنْ شِئْتَ اَلَطّاهِرِ اَلْمُطََهّرِ اَلْمُقََدّسِ اَلنُّورِ اَلَتّامِّ اَلْحَیِّ اَلْقَیُّومِ اَلْعَظِیمِ
نُورِ اَلَسّمَاوَاتِ وَ نُورِ اَلَأْرَضِینَ عَالِمِ اَلْغَیْبِ وَ اَلَشّهَادَةِ اَلْكَبِیرِ اَلْمُتَعَالِ اَلْعَظِیمِ

صَلِّ عَلَی "مُحََمّدٍ" وَ "آلِ مُحََمّدٍ"

http://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/590/590935ankbyj1xx4.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-11-2010, 22:24
http://www.shiaupload.ir/images/91464300306934120991.jpg

نماز "حضرت هادي عليه السلام"
دو ركعت است در ركعت اول سوره "حمد" و "يس" و در ركعت دوم سوره "حمد" و "الرحمن" :
دعاي آن حضرت
يَا بَارُّ يَا وَصُولُ يَا شَاهِدَ كُلِّ غَائِبٍ
وَ يَا قَرِيبُ غَيْرَ بَعِيدٍ وَ يَا غَالِبُ غَيْرَ مَغْلُوبٍ
وَ يَا مَنْ لاَ يَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلَاّ هُوَ يَا مَنْ لاَ تُبْلَغُ قُدْرَتُهُ
أَسْأَلُكَ اَلَلّهَُمّ بِاسْمِكَ اَلْمَكْنُونِ اَلْمَخْزُونِ اَلْمَكْتُومِ عََمّنْ شِئْتَ
اَلَطّاهِرِ اَلْمُطََهّرِ اَلْمُقََدّسِ اَلنُّورِ اَلَتّامِّ اَلْحَيِّ اَلْقَيُّومِ اَلْعَظِيمِ
نُورِ اَلَسّمَاوَاتِ وَ نُورِ اَلَأْرَضِينَ عَالِمِ اَلْغَيْبِ وَ اَلَشّهَادَةِ اَلْكَبِيرِ
اَلْمُتَعَالِ اَلْعَظِيمِ صَلِّ عَلَي "مُحََمّدٍ" وَ "آلِ مُحََمّدٍ"

http://www.shiaupload.ir/images/73665469390878220183.gif

شكوه انتظار
22-11-2010, 08:56
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif
«خدا را پیوسته برای هدایت مردم، حجت‌هاست. امام هادى(ع)، هادى امت و هدایت‌یافته غیب بود.

فروغی که از خورشید وجودش می‌تابید، روشن‌گر افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم،
آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد، ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی می‌بخشید و بر دل‌های محبان حکومت داشت؛ نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى، که با فضیلت اخلاقى.
سخن‌چینان از جاذبه معنوی و برتری علمی‌اش در آتش حسد می‌‌سوختند و حاکمان، او را رقیب حکومت می‌دانستند. او را از مدینه به سامرا بردند تا مدینه بی‌خورشید بماند و پروانه‌ها، سرگردان و شیعه، پریشان، ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند که فروغ جهان‌تاب او را درک کنند.
آنچه او را محبوب دل‌ها ساخته بود، پیوند با خدا، تکیه بر خالق، غنای از مخلوق، وارستگی از دنیا، وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.
سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر، گواه یک عمر تهجد و شب‌زنده‌داری‌اش بود».
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif

شكوه انتظار
22-11-2010, 10:50
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_Untitled-25.gif
خورشید دهم، افق، مدینه، نور http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifآوای فرشتگان، دف و تنبور
امشب، دف ماه؛ در دو دست عشق http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gif امشب، هستی؛ سیاهْ مستِ عشق
امشب، هستی؛ رکوع خواهد کرد http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifخورشید دهم طلوع خواهد کرد
جدّ گل نرگس است این مولود http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifیاری ده مفلس است این مولود
نور ازلی‏ست این که می‏آید http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifاز نسل علی علیه‏السلام ست این که می‏آید
می‏آید تا امامِ جان باشد http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifهادی علیه‏السلام هدایت جهان باشد
می‏آید آسمان شود دین را http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifپرواز دهد تُرَنگِ آمین را
او در دل جهل، نور خواهد کاشت http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifشب از دل او هراس خواهد داشت
جهلی که از آن جهان به زنجیر است http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifدر پرتو علم او زمین‏گیر است
نوری‏ست که ریشه‏کن کند ظلمت http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifمی‏آید تا کفن کند ظلمت
حیران شده خاندانِ عباسی http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifانگشت به لب، کسانِ عباسی:
ـ کاین نورِ شگفت، از کجا آمد؟ http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifانگار که از دلِ خدا آمد
کم مانده از او تَلَف شود ظلمت! http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifقربانیِ نور و دف شود ظلمت!
پاییز دلِ خلیفه شد ویران! http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifاز جلوه این بهارِ بی‏پایان
این کیست که نور مُطلقش یار است؟! http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifیاری بکنید! ظلم، بر دار است!
گفتند؛ ولی نور؛ تلاطم کرد http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifظلمت، سر و جانِ خویش را گم کرد
شب، باطل شد، دلِ جهان آمد http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifخورشیدِ دهم از آسمان آمد
او آمد و جانِ خانه روشن شد http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifچشمِ پدر و «سمانه» روشن شد.
«امشب، شبِ تهنیت، شبِ شادی» http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gif امشب، شبِ ارتقای آزادی

درگاه محبوب
22-11-2010, 12:02
http://zaban.iau-tnb.ac.ir/Portals/12/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%D9%8A-%D8%B9.jpg



چراغ فروزان هدایت




سلام بر نور، بر روشنایی، بر دهمین خورشید!

سلام بر تابناک‌ترین ودیعه الهی در زمین، بر مجد و شرافت، بر پاکی و عزت!

سلام بر او که یادگار فضیلت و پارسایی، سخاوت و پاکیزگی بود!

نخل‌های هدایت از برکت دستانش ثمربخش بود و سَحَر از دیدن قامت زیبایش تبسم بر لب داشت.

دست‌های حاجتمندان، بی آنکه سرشار باشند، از درگاهش دور نمی‌شد و همگان در برابر شکوهش فروتن بودند.

باران رحمت آگاهی را بر سر و قلب مردمان جاری می‌کرد و مؤمنان از پیشگاه همتش نیرو می‌گرفتند.


آن گاه که ناباوران و دشمنان به شکستن قد است و شکوهش می‌اندیشیدند، خود، می‌شکستند و فرو می‌ریختند!


او خواب تاریک دلان را برمی آشفت و پرچم توحید را در بلندترین قله های حیات برمی افراشت

او خواب تاریک دلان را برمی آشفت و پرچم توحید را در بلندترین قله های حیات برمی افراشت.

او چراغ فروزان هدایت بود و یاور و راهنمای همیشه امت؛ کتاب دانایی و پارسایی و زهد را به هم درآمیخته بود و از مدینه تا سامرا، نور و روشنایی ریخته بود.

میلاد خجسته و پرفروغش مبارک باد!

درگاه محبوب
22-11-2010, 12:07
http://img32.imageshack.us/img32/7573/ememhadi.jpg




دنیای گل نرگس



از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور....

...و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه‌ها را می‌شمارد.

امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.

ستاره ها، فانوسهایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب.
امام هادی (ع)

امشب، فرشتگان بر خانه خورشید نُهُم، سبد سبد گلِ بهشتی می‌پاشند.

امشب، نوزادِ مبارکی به دنیا می‌آید تا خورشیدِ هدایتِ انسان به ملکوت شود.

او می‌آید تا پرچمدار علم مکتب جعفری باشد.

او می‌آید تا با نورِ دانش، ظُلمت «متوکل عباسی» را بشکافد.

او می‌آید تا خون خدا را در شریان جهان مرده جاری کند.

او می‌آید تا آسمان را چون کوله باری سبز بر دوش گیرد و رسالت هزاران ساله دین را به مقصد برساند.

خورشید دهم، می‌آید تا پدر خورشید یازدهم و دنیای گل نرگس باشد.

امشب، مدینه در باغی از عطر گُل محمدی جاری ست.

شانه‌های شهر، خیس باران گُل و ستاره است.

از هفت آسمان، صدای دَف می‌بارد.

و آوای تهنیت فرشتگان در ملکوت شب شنیدنی ست.

خادمه زینب کبری(س)
22-11-2010, 13:35
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/26696650153676098407.jpg

روزگار را نباید فحش داد!movazeb bash


گاهى این نكته به ذهن مى‏آید كه آیا واقعا برخى زمانها، مكانها و یا عوامل و حوادث طبیعى در زندگى انسان دخالت دارند؟ آیا بدى و خوبى و شوم بودن را مى‏توان به روزها و روزگاران نسبت داد؟

امام هادى علیه‏السلام پاسخ این پرسش را به یكى از یارانش توضیح داد.

حسن به مسعود مى‏گوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادى علیه‏السلام رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمى شده و شانه‏ام در اثر تصادف با اسب سوارى صدمه دیده و در یك نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتى تمام در حضور آن گرامى گفتم: عجب روز شومى برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد! امام هادى علیه‏السلام فرمود: «یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِى بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؛ اى حسن! این [چه سخنى است كه مى‏گویى] با اینكه تو با ما هستى، گناهت را به گردن بى‏گناهى مى‏اندازى! [روزگار چه گناهى دارد!]»
حسن بن مسعود مى‏گوید: با شنیدن سخن امام علیه‏السلام به خود آمدم و به اشتباهم پى بردم. گفتم: آقاى من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مى‏شوید، به ایام بدبین مى‏شوید و به روز بد و بیراه مى‏گویید! حسن گفت: اى پسر رسول خدا!، براى همیشه توبه مى‏كنم و دیگر عكس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمى‏دهم. امام در ادامه فرمود: «یَا حَسَنُ اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِى بِالاْءَعْمَالِ عَاجِلاً وَ آجِلاً؛ اى حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش مى‏دهد و عقاب مى‏كند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات مى‏كند.» 1
1. بحارالانوار، ج 56، ص 2.


http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/00824838807345326619.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/00824838807345326619.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/00824838807345326619.gif

شكوه انتظار
22-11-2010, 16:44
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_Untitled-25.gif
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور... .
...و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه‏ها را می‏شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی‏ست.
ستاره‏ها، فانوس‏هایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن‏ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب.
امشب، فرشتگان بر خانه خورشید نُهُم، سبد سبد گلِ بهشتی می‏پاشند.
امشب، نوزادِ مبارکی به دنیا می‏آید تا خورشیدِ هدایتِ انسان به ملکوت شود.
او می‏آید تا پرچمدار علم مکتب جعفری باشد.
او می‏آید تا با نورِ دانش، ظُلمت «متوکل عباسی» را بشکافد.
او می‏آید تا خون خدا را در شریان جهان مرده جاری کند. او می‏آید تا آسمان را چون کوله‏باری سبز بر دوش گیرد و رسالت هزاران ساله دین را به مقصد برساند.
خورشید دهم، می‏آید تا پدر خورشید یازدهم و نیای گل نرگس باشد.
امشب، مدینه در باغی از عطر گُل محمدی جاری‏ست.
شانه‏های شهر، خیس باران گُل و ستاره است.
از هفت آسمان، صدای دَف می‏بارد.
و آوای تهنیت فرشتگان در ملکوت شب شنیدنی‏ست.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_4MiniDeco-1.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-11-2010, 17:10
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_180124197371965914713718820517815219920443169.jp g


السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا وَلِيَّيِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا حُجَّتَيِ اللَّهِ

السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا نُورَيِ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ

السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا مَنْ بَدَا لِلَّهِ فِي شَأْنِكُمَا

أَتَيْتُكُمَا زَائِرا عَارِفا بِحَقِّكُمَا مُعَادِيا لِأَعْدَائِكُمَا

مُوَالِيا لِأَوْلِيَائِكُمَا مُؤْمِنا بِمَا آمَنْتُمَا بِهِ كَافِرا بِمَا كَفَرْتُمَا بِهِ

مُحَقِّقا لِمَا حَقَّقْتُمَا مُبْطِلا لِمَا أَبْطَلْتُمَا

أَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمَا أَنْ يَجْعَلَ حَظِّي مِنْ زِيَارَتِكُمَا

الصَّلاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

وَ أَنْ يَرْزُقَنِي مُرَافَقَتَكُمَا فِي الْجِنَانِ مَعَ آبَائِكُمَا الصَّالِحِينَ

وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُعْتِقَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ يَرْزُقَنِي شَفَاعَتَكُمَا وَ مُصَاحَبَتَكُمَا

وَ يُعَرِّفَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا وَ لا يَسْلُبَنِي حُبَّكُمَا وَ حُبَّ آبَائِكُمَا الصَّالِحِينَ

وَ أَنْ لا يَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِكُمَا وَ يَحْشُرَنِي مَعَكُمَا فِي الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حُبَّهُمَا وَ تَوَفَّنِي عَلَى مِلَّتِهِمَا

اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِي آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ انْتَقِمْ مِنْهُمْ

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِينَ مِنْهُمْ وَ الْآخِرِينَ وَ ضَاعِفْ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ

وَ ابْلُغْ بِهِمْ وَ بِأَشْيَاعِهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ وَ مُتَّبِعِيهِمْ

أَسْفَلَ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِيمِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ

اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ

وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ [فَرَجِهِ‏] يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_lfiubf9wvml7mayig1a1.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-11-2010, 18:23
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_10811158175123197532551041831242111512618338.jpg

اى امام اسرار پنهان!

امروز، وقتى آفتاب جمال تو طلوع كند، خورشیدِ زیارت جامعه كبیره از افقِ جانت سر خواهد زد. هادى، نامى است كه عصاره معناى توست.
اى امام اسرار پنهان عشق! وقتى در جاده عشق قدم مى‏گذارى، سرنوشتت را پل‏هاى پشت سر معلوم خواهند كرد كه تو، بقیه نور معصوم امامتى.

اى امام هدایت!
اىامام هدایت و روشنى! میلاد تو، جاده‏ها را بى‏طاقت مى‏كند تا با همهرگ‏هایشان، نبض قدم‏هاى تو را انتظار بكشند. تو سر مى‏رسى، تا قلب‏ها درسایه‏سار بلند نام تو آرام گیرند.
اگر چه شهر، در پیله تاریك خود فرورفته بود، اما شوق آمدن تو، كوچه‏هاى بنى‏هاشم را به تپش واداشت تا درمژده دیدار صبر مجسم، به ادامه ریسمان نجات چنگ بزنند.
گرچه یوسفِ جمالِ تو را در اسارتگاه‏ها پنهان كنند، وعده«اِنَّ اللّه تُعِّزُ مَنْ تشاء و تُذِّل مَنْ تشاء»، سرود زندگى تو خواهد بود، اى نور هدایت.

طراوت امامت
اىقتیل عشق! آن هنگام كه پا به جهان گذاشتى، گل‏ها ـ دسته‏جمعى سپیدى را ازروحت آموختند و سرخى را از پایانت و زردى را از رخسار شب‏زنده‏دارت. امروز،آسمان، شعر تازه‏اى سروده است: اى پنجره‏هاى بسته! با یاد ذریه زهرا روزهرا باز كنید تا آسمان، زمین را لمس كند.
هرچند مى‏خواهند طراوت‏بارانى امامتش را پنهان كنند؛ ولى این اقیانوس را سدّ سنگ‏ریزه‏هاى كفر، مسدود نخواهد كرد.

در آغوش سامرا
آمدى؛آن هنگام كه عباسیان، در اندیشه‏اى عبث غوطه مى‏خوردند و زنجیرهایى رابراى بریدن نفس، در خیال خود مى‏بافتند. ناگهان درهاى آسمان، به روى زمینگشوده شد و مژده رسیدنت، همچون زلال چشمه‏اى، در خانه‏اى محقر فوران كرد. تو از شكوه یقین آمده‏اى تا در تاریك‏ترین شب‏هاى تاریخ، تیرگى غبار اندوهرا از قلب‏هاى مؤمنان بزدایى. سامرا، آغوش گشود تا قدم‏هاى تو را بوسهبزند.
واحیرتا! كه در هر گوشه آسمان آل زهرا، صیادى به كمین نشستهاست تا كبوترى از شما را اسیر كند؛ اما معجزه عشق، فراگیرتر از آن است كهرؤیاى پر گشودن در هواى شما را از آسمان نگاهمان بگیرد.




السلام علیك یا على‏النّقى

با دلى از آینه و تن‏پوشى از نسیمِ علم و عرفان و آتشفشانى به لب، بر اهل زمین خوش آمدى.
اى بهشت سامرا! چه خوش است آرامشِ ماندن زیر چتر ولایت تو، در صبحى كه چون آفتاب سپیده دم، برآیى!


http://www.shiaupload.ir/images/56150781467075918122.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-11-2010, 20:51
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_16725217420611513532214137105166180199178254223. jpg


توحید در گفتار حضرت امام هادی علیه السلام

فتح بن یزید جوجانی نقل می کند که در مسیر بازگشتم از مکه به خراسان با امام هادی علیه السلام که به سمت عراق می رفت همسفر شدم شنیدم،
که حضرت می فرمود:
هر کس تقوای خدا را رعایت کند مصون می ماند و هر کس خدا را اطاعت کند از او اطاعت می کنند.

فتح می گوید:
به خدمت حضرت مشرف شدم و بر آن حضرت سلام کردم او هم جوابم را داد و دستور نشستن داد و گفتارش را این چنین آغاز کرد:
ای فتح هر کس خداوند خالق را اطاعت کند از خشم مخلوق باکی و هراسی ندارد و هر کس خالق را به خشم آورد، یقین داشته باشد که خداوند او را گرفتار خشم و غضب مخلوق می سازد، به درستی که خالق وصف نیست مگر همانگونه که او خود را وصف فرموده است و چگونه ممکن است خالقی که حواس از ادراکش عاجزند، و اندیشه ها از دستیابی به آن ناتوانند آنرا احاطه کنند، توصیف شود، خداوند برتر است از این که توصیف گران او را وصف کنند.

خداوند در نزدیکی هایش دور است و در دوری اش نزدیک است، خداوند به کیفیت هستی بخشیده است پس نمی توان درباره اش گفت چگونه است و به مکان هستی عنایت کرد پس نتوان گفت کجاست، او خدای واحد صمدی است که نزاده و زائیده نیست و همانند او احدی نیست و عظمت و جلالش بسیار بزرگ است



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/3_osi0wtmwxc3ri65sxun.gif

شكوه انتظار
23-11-2010, 02:02
http://www.shiaupload.ir/images/56150781467075918122.gif
مولودى از نیمه ذى‏حجه مى‏آید و آسمان، رخت آبى‏اش را با پشته‏هاى سپید ابر مى‏آراید و صبحگاهان، خمیازه گل‏ها را که با لبان ظریف گلبرگ‏هاشان رو به روى جویبار زلال مى‏کشند، با بشارتى نو، به گلخنده‏اى شیرین مبدل مى‏کند.
گل سرخ، ده گلبرگ خوش‏رنگ را شبنم مى‏زند.
ماهى‏هاى قرمز، ده حباب طلایى در آب مى‏فرستند.
شب‏بوها، ده شب از عطر دل‏انگیزشان را به مهتاب مى‏دهند.
پرستوها بر ده شاخه بلوط، گل رُز مى‏آویزند.
و اقاقى‏ها، آرام مى‏شمارند؛ اولین، دومین... دهمین، آرى دهمین ستاره مى‏آید.
فرجام گریز از خویش
ما را بیاموز ورقى از درس استقامت خویش، در لحظه‏هاى تنهایى؛ زمانى که در محله عسکرها، شبت را به نماز و استغفار و روزت را به روزه و دست‏گیرى از دیگران مى‏گذرانیدى. راستى، متوکل چرا زبان از کام «ابن سکّیت» بیرون کشید؟
چرا همیشه شب از سیاهى خویش مى‏گریزد و خویش را به زور تدلیس، به رنگ روز و روشنىِ خورشید مى‏بیند؟
گویا این خودستایى براى سبکْ‏شأنان مرسوم است و مرض ناعلاج صاحبان کوشک‏هاى طاق بر آسمان چسبیده است، که زبان‏ها مى‏برند و پیکرها آتش مى‏زنند.
امام هادى علیه‏السلام : «اَلْعجبُ صارفٌ عَنْ طَلَبِ العِلْمِ، داعٍ إِلَى الغَمْطِ و الْجَهْل؛ خودپسندى، آدمى را از دانش‏جویى باز مى‏دارد و به ناسپاسى و انکار حق وامى‏دارد».
http://www.shiaupload.ir/images/56150781467075918122.gif

خادمه زینب کبری(س)
23-11-2010, 07:50
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/11616227557936276228.jpg


پيشوايان معصوم عليهم السلام در بالاترين درجه مقام شناخت‏حق تعالى قرار داشتند و همين درك و بينش عميق، آنان را به ارتباط و انس هميشگى با خدا واداشته و شعله‏هاى آتش عشق به معبود و وصال به حق بر جانشان شرر مى‏افكند و آرامش را از آنان سلب مى‏كرد.
امام هادى عليه السلام شب هنگام به پروردگارش روى مى‏آورد و شب را با الت‏خشوع به ركوع و سجده سپرى مى‏كرد و بين پيشانى نورانى‏اش و زمين جز سنگ ريزه و خاك حائلى وجود نداشت و پيوسته اين دعا را تكرار مى‏نمود:
«الهى مسى‏ء قد ورد، و فقير قد قصد، لا تخيب مسعاه و ارحمه و اغفر له خطاه. »
بارالها! گنهكارى بر تو وارد شده و تهيدستى به تو روى آورده است، تلاشش را بى نتيجه مگردان و او را مورد عنايت و رحمت‏خويش قرار داده و از لغزشش درگذر.
پارسايى و انس با پروردگار، آنچنان نمودى در زندگى امام نقى عليه السلام داشت كه برخى از شرح حال نويسان در مقام بيان برجستگى‏ها و صفات والاى آن گرامى به ذكر اين ويژگى پرداخته‏اند. «ابن كثير» مى‏نويسد:
«كان عابدا زاهدا»
او عابدى وارسته و زاهد بود.
يافعى مى‏گويد:
«كان متعبدا، فقيها، اماما. »
او كمر همت‏به عبادت بسته، فقيه و پيشوا بود.
ابن عباد حنبلى، نيز مى‏گويد:
«كان فقيها، اماما، متعبدا. »


http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/48837555763749819009.gif
ghalb2ghalb2ghalb2
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/48837555763749819009.gif

خادمه زینب کبری(س)
23-11-2010, 08:20
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/4_Untitled-15.gif

حلم و بردبارى از ويژگيهاى مهمى است كه مردان بزرگ به ويژه رهبران الهى كه بيشترين برخورد و اصطكاك را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو اين خلق نيكو افراد بسيارى را به سوى خود جذب كردند.
امام هادى همچون نياكان خود در برابر ناملايمات بردبار بود و تا جايى كه مصلحت اسلام ايجاب مى‏كرد با دشمنان حق و ناسزاگويان و اهانت كنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردبارى برخورد مى‏كرد.
«بريحه‏» عباسى - كه از سوى دستگاه خلافت‏به سمت پيشنمازى مكه و مدينه منصوب شده بود - از امام هادى عليه السلام نزد متوكل سعايت كرد و براى او نوشت:
«اگر نيازى به مكه و مدينه دارى «على بن محمد» را از اين دو شهر بيرون كن، زيرا او مردم را به سوى خود خوانده و گروه زيادى از او پيروى كرده‏اند. »
بر اثر سعايتهاى پى‏درپى «بريحه‏» متوكل امام را از كنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا(ص) تبعيد كرد. هنگامى كه امام(ع) از «مدينه‏» به سمت «سامرا» در حركت‏بود «بريحه‏» نيز او را همراهى كرد. در بين راه «بريحه‏» رو به امام(ع) كرد و گفت:
«تو خود مى‏دانى كه عامل تبعيد تو من بودم. با سوگندهاى محكم و استوار سوگند مى‏خورم كه چنانچه شكايت مرا نزد اميرالمؤمنين يا يكى از درباريان و فرزندان او ببرى، تمامى درختانت را (در مدينه) آتش مى‏زنم و بردگان و خدمتكارانت را مى‏كشم و چشمه‏هاى مزرعه‏هايت را كور خواهم كرد و بدان كه اين كارها را خواهم كرد. »
امام عليه السلام متوجه او شد و فرمود:
«نزديك‏ترين راه براى شكايت از تو اين بود كه ديشب شكايت تو را نزد خدا بردم و من شكايت از تو را كه بر خدا عرضه كردم نزد غير او از بندگانش نخواهم برد. »
«بريحه‏» چون اين سخن را از امام(ع) شنيد، به دامن آن حضرت افتاد و تضرع و لابه كرد و از او تقاضاى بخشش نمود. امام(ع) فرمود: تو را بخشيدم.


http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/47793613692103294156.gif