ملکوت* گامی تارهایی *
20-11-2010, 19:14
وخدا طوطی و کلاغ را زشت آفرید...
طوطی اعتراض کرد وزیبا شد.کلاغ به رضای خدا تن درداد.
وحال؛ طوطی درقفس است وکلاغ آزاد ورها ".
این جمله رافروشنده ی دوره گردی برروی تکه مقوایی بازغال! نوشته بود
وبه دکه کوچک فلزیش آویزان کرده بود.
وقتی امروز اورا دیدم ، یقین کردم که برای آن که حرف بزرگ ومغزداری
بزنی ، لازم نیست شکل وشمایل انسانهای دانشمند رابه خود بگیری.
یک دوره گرد پیر هم میتواندبایک تکه مقوا وذره های زغال ، اما فکری آسمانی
، به من بیاموزد ویا لااقل یادآوری کند که راضی باش به رضای خدا؛ حتی
اگرزشت آفریدت، که درآن هم حکمتی نهفته است.
خدای راشاکرم که امروز تلنگری برمن زد.
طوطی اعتراض کرد وزیبا شد.کلاغ به رضای خدا تن درداد.
وحال؛ طوطی درقفس است وکلاغ آزاد ورها ".
این جمله رافروشنده ی دوره گردی برروی تکه مقوایی بازغال! نوشته بود
وبه دکه کوچک فلزیش آویزان کرده بود.
وقتی امروز اورا دیدم ، یقین کردم که برای آن که حرف بزرگ ومغزداری
بزنی ، لازم نیست شکل وشمایل انسانهای دانشمند رابه خود بگیری.
یک دوره گرد پیر هم میتواندبایک تکه مقوا وذره های زغال ، اما فکری آسمانی
، به من بیاموزد ویا لااقل یادآوری کند که راضی باش به رضای خدا؛ حتی
اگرزشت آفریدت، که درآن هم حکمتی نهفته است.
خدای راشاکرم که امروز تلنگری برمن زد.