PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سيما و سيره ريحانه نبي اكرم حضرت فاطمه سلام الله عليها



مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 12:40
http://shiaupload.ir/images/dvmmwxzlkavj3uw9midd.gif (http://shiaupload.ir/images/dvmmwxzlkavj3uw9midd.gif)بسم رب الفاطمه http://shiaupload.ir/images/8akc5pdfaswzcfo7q1m.gif (http://shiaupload.ir/images/8akc5pdfaswzcfo7q1m.gif)

http://shiaupload.ir/images/n4vd8h9cncrrnmzqmi9a.jpg (http://shiaupload.ir/images/n4vd8h9cncrrnmzqmi9a.jpg)



در رواق سخن
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر بگوييم ريحانه سرفراز پيامبر محبوب ترين چهره و دوست داشتنى ترين شخصيت و پرجاذبه ترين پيشواى رشد و تعالى و شكوهبارترين نمونه انسانى در آسمان انسانيت است ، نه سخنى به گزاف بر زبان رانده و نه چيزى فراتر از حقيقت به قلم آورده ايم .
آن خورشيد جهان افروز اينك چهارده قرن است كه از افق سراى وحى و رسالت درخشيدن آغاز كرده و از همان پگاه طلوع و ظهور و تجلى شخصيت والا و ارجمندش تاكنون ، هماره در چشم انداز انسانهاى آگاه و كمال جو و ارزش خواه و هر آنكه با راه و رسم و سبك و سيره آزادمنشانه و خداپسندانه و خردگرايانه و پرمعنويت او آشنا شده ، به عنوان يك پيشواى محبوب و مطلوب ،
يك اسوه دلپذير و تحسين برانگيز،
يك نمونه برجسته و نورافشان ،
يك الگوى كامل و جامع و انديشاننده ،
و يك سمبل راستين والايى ها، ارزشها، قداست ها، معنويت ها، سرفرازى ها، ژرف انديشى ها، آينده نگرى ها، خردگرايى ها، انسان دوستى ها، مردم خواهى ها، عدالت طلبى ها، آزادگى ها و وارستگى ها مطرح بوده ، و قافله قافله دلها و جانهاى شيفته و شيداى حق و فضيلت و كمال و كرامت و عزت و شرافت را در گرو مهر و عشق خود داشته و قلبهاى بى شمارى را تسخير نموده و بسيارى را به راه نجات و رستگارى رهنمون گرديده است .
اين در حالى است كه بسيارى از مدعيان دوستى آن حضرت ، با اينكه به نام گرانقدر و در پرتو محبوبيت و جاذبه معنوى و اجتماعى و اخلاقى و انسانى آن حضرت به قدرت رسيدند و نظامها و سلطه ها بنياد كردند و بر اريكه حكومت تكيه كردند، نه به شخصيت جامع و كامل او درست و همه جانبه نگريسته و تصويرى خردمندانه و زيبا از سيماى نورافشانش ترسيم كرده اند و نه با پيروى واقعى از آن پيشواى راديها و با اقتدا به آن قهرمان سرفرازيها و با الهام از آزادگى و آزادمنشى و عدالت خواهى و انسان دوستى آن پرچم هماره برافراشته آزادى و عدالت و حقوق بشر، مايه زينت و آراستگى دعوت او هستند؛ نه با عملكرد شايسته و خردمندانه و دفاع منطقى از فرهنگ و آيين موردنظر آن حضرت ، ديگران را به راه و رسم پرجاذبه و سيره و سبك مترقى و آزادمنشانه او فرا مى خوانند و نه حتى دست فريب كاران و بازيگران را از ابزار سلطه و فريب ساختن نام و ياد مقدس و دين و آيين و خاندان پرافتخار و فرزندان معصوم و بشردوست و آزاده و عدالت پيشه اش ‍ كوتاه مى كنند.
راستى با اين همه كوتاهى ها و تقصيرها، راز اين همه محبوبيت آن پيشواى والاييها و اين همه نفوذ او بر دلها و انديشه ها و عواطف بشرى چيست ؟




http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 12:43
عوامل اسارت

خفت ،حقارت ،تزلزل شخصيت ،واپسگرايى ،دنباله روى ،تعصب كور،خمودى ،حق ناشناسى ،
ابزار سلطه ساختن دين و دفتر،و پايمال ساختن كرامت ، حرمت ، آزادى ، امنيت و حقوق انسان ها و آن گاه جهاد همه جانبه و قهرمانانه آن شيرزن و آن بزرگ انسان آزاده و پرشكوه در اوج بخشيدن انسان به جايگاهى كه اين آفت ها حاكم نباشد و با تردستى و فريب و زور عريان و نيمه عريان به عنوان ارزش قالب نشود؟
آيا راز اين محبوبيت را بايد در سيره فردى و خانوادگى آن حضرت جستجو كرد و يا در سبك و سيره اجتماعى اش ؟ كدام يك ؟
بى ترديد هركدام از اين ابعاد و ويژگيها و امتيازات ريحانه پيامبر در اين محبوبيت عظيم مردمى و اين پذيرفتگى ماندگار اجتماعى و اين نفوذ حيرت آور در دلها و گستره جانها كارساز و حياتى است ، اما به نظر مى رسد آنچه او را به صورت اسوه اى محبوب براى عصرها و نسلها ساخته است ، تنها ريشه و تبار پرافتخار يا عنايت ويژه آفريدگار هستى به آن حضرت ، يا معنويت و آفرينش نورى او، يا جهان بينى مترقى و يا عبادت و نيايش ‍ روح بخش و يا زهد و پارسايى و عفاف و وقار و اخلاق فردى آن يگانه راديها و سرفرازيها و برازندگيها نيست ؛ بلكه بيشتر از آنها، سيره و روش ‍ اجتماعى و انسانى و خردمندانه و انسان گرايانه و ستم ستيز و حق طلبانه و عدالتخواهانه و آزادمنشانه آن حضرت و دفاع خالصانه و خداپسندانه و شهامتمندانه اش از حقوق ، حرمت ، كرامت ، آزادى ، امنيت و سعادت انسانهاست ؛ به ويژه كه اين خردمندى و خردورزى و انسان دوستى و پيگيرى از رعايت حقوق و حرمت انسان از سوى آن حضرت و مبارزه با بلاى هستى سوز استبداد و خودكامگى و انحصار و سركوب و خشونت و زورمدارى در روزگارى صورت مى گرفت و تجلى مى يافت كه حاكمان و انحصارگران قدرت و امكانات ملى ، از مردم در بند، تصورى جز برده و تابع و ابزار كار و يا رعيت و موظف به اطاعت و پيروى كوركورانه و بدون چون و چرا و فاقد حقوق و آزادى ، ارائه نمى كردند و خود را حاكم مطلق و غيرمسئول و مالك بر سرنوشت آنان اعلام مى داشتند و اراده گزاف و بافته هاى سست و جاه طلبانه خويش را حق و عدالت ، و تراوشات ذهنى عليل خويش را قانون و فراتر از آن مى شمردند.
آرى ، در چنين شرايط و چنين دنياى تيره و تارى بود كه ريحانه پيامبر دوشادوش پدر و به همراه او از نجات و رستگارى و سعادت و كرامت انسان و حقوق بشر و حرمت و آزادى و برابرى او سخن مى گفت و از حق تصميم گيرى انسان و حاكميت اش بر سرنوشت خويش پرچم مى ساخت و آن را بر پرفرازترين قله ها بر مى افراشت و پس از آن نيز به همراه همتاى گرانقدرش ، و شايد به دلايلى گاه پيش از او و فراتر از او، به لطيف ترين و ظريف ترين شكل در گفتار و عملكرد و سيره و سبك و روش و كردارش ، اين حقيقت پرجاذبه و مترقى و ماندگار تجلى داشت



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 12:44
آرى ، اين شيوه و سبك خردمندانه و بشردوستانه ريحانه پيامبر و احترام به كرامت و آزادى و حقوق انسان و تلاش خالصانه و دلسوزانه و خداپسندانه در راه تاءمين و تضمين آن است كه بيشتر مايه محبوبيت و راز دلپذيرى و ماندگارى نام و ياد و راه و رسم اوست ؛ و گرنه عبادت و نيايش ، يا زهد و پارسايى ، يا شجاعت و شهامت ، يا ايمان و پروا و خودسازى فردى و حتى برترين دختر يا برترين زن يا والاترين مادر گيتى بودن و حتى تربيت والاترين پسران و دختران ، به تنهايى نمى تواند اين همه دلها را شيفته و شيداى او كند.
راز محبوبيت ريحانه پيامبر در اين است كه سخت خردمند و خردورز و هوشمند و ژرفنگر و نوانديش و آينده نگر و دورانديش و بادرايت و دقيق و به راستى انسان گرا و انسان دوست بود، همرنگ و همراه مردم مى زيست ، شريك درد و رنج آنان در راه رشد و تكامل جامعه بود، نمونه دگردوستى و مردم خواهى در ميدان عمل بود؛ تا آنجايى كه جامه عروسى اش را بدون سر و صدا به زنى بينوا و نيازمند مى بخشيد، شام فرزندانش را به يتيم و اسير و فقير انفاق مى كرد و به كسى نمى گفت و منت نمى گذاشت .
پرده خانه و دستبند فرزندانش را براى كمك به محرومان مى فرستاد،
گردنبند يادگارى مادرش ، هديه دختر عمويش ، حمزه ، زيرانداز كودكانش ، پس انداز زندگى ساده و قانعانه و تنها قرص نان سفره اش و...در همه اينها، محرومان را بر خود مقدم مى داشت و ايثار مى كرد و با خدا معامله مى نمود.
در اين است كه به مردم فكر مى داد، انديشه مى داد، آنان را رشد مى بخشيد، با حقوق و حرمت و آزادى و برابرى و عدالت آشنا مى ساخت و آنان را صاحب حق اعلام مى كرد و به سوى سعادت و نيكبختى و تكامل و حاكميت بر سرنوشت شان برمى انگيخت و آنان را برده صفت و برده منش ، دنباله رو و چاكرمنش ، و چاپلوس و حقير شده نمى پسنديد.
به آنان درس عزت مى داد،
درس استقلال مى داد،
درس ابتكار مى داد،
درس تدبير مى داد،
درس اعتدال مى داد،
درس اعتماد به نفس مى داد،
درس زيستن به صورت موجودى صاحب شعور و خرد مى داد،
درس قانون گرايى مى داد...و در همه اينها نمونه بود و الگوى راستين .
راز محبوبيت فاطمه (عليها السلام ) بيشتر در سيره و سبك خردمندانه و بشردوستانه و عدالت خواهانه و آزادمنشانه اوست .



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 12:44
در اين حقيقت است كه تنها به قالب و شكل و ظاهر عبادت خدا و نماز و روزه و دعا و نيايش و آراستگى ظاهر بسنده نمى كرد، بلكه روح و مغز و محتوا و جان آنها را - كه عدالت و آزادى و رعايت مرزهاى مقررات خدا و حقوق بندگان او و سند درستى ادعاى ايمان و اخلاص و صداقت در كارهاست - براى فرد و خانواده و مردم مى خواست تا جامعه از آفت زشتى و ستم و فريب و دجالگرى و انحصار و اختناق و عوام فريبى و عوام زدگى و تاريك انديشى و خشونت پاك باشد؛ چرا كه اگر جمعه و جماعت و كميل و سمات و دعا و نيايش مردمى از روح و محتوا تهى نشده و به صورت عادت و تشريفات و يا ابزار تاريك انديشى و ترويج خرافات و اوهام و در خدمت زورمدارى و استبداد و بت سازى و بت تراشى از حاكمان در نيامده باشد، هرگز در آن جامعه ميكرب قتال زشتى و خشونت و بيداد و برترى جويى و فاصله هاى هولناك طبقاتى و اقليتى همه كاره و از تمامى امكانات بهره ور و در كنار آنها مردمى از حقوق خويش محروم و به وسيله زور عريان و نيمه عريان محكوم و مجبور و بسان مردگانى متحرك پيدا نمى شود.
ان الصلوة تنهى عن الفحشاء والمنكر
در اين واقعيت است كه او تنها به گواهى دادن به وحى و رسالت به وسيله زبان قانع نبود و هدف هاى بعثت ها را - كه تحقق عدالت اجتماعى ، اقتصادى ، سياسى ، قضايى و عدالت و دادگرى در ديگر ابعاد و صحنه هاى زندگى است - آن را مى خواست و براى آن مبارزه مى كرد و بر آن بود تا مردم از آن بهره ور گردند؛ مگر قرآن هدف بعثت ها را برپايى عدل و داد اعلام نمى كند.
لقد اءرسلنا رسلنا بالبينات و اءنزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس ‍ بالقسط

راز محبوبيت ريحانه پيامبر در آزادگى و آزادمنشى اوست .
در اين است كه براى مردم آزادى و آزادگى را مى خواست ؛ آزادى فردى ، فكرى ، عقيدتى ، اجتماعى ، سياسى ، آزادى بيان و قلم ، انتقاد و اظهار نظر، چون و چرا و دليل و برهان خواستن از صاحبان قدرت و پاسخ ‌گو بودن آنان در برابر كارهايشان را مى جست .در اين راستاست كه براى زمامداران قانونگرايى و مرزشناسى و براى توده ها حقوق انسانى مى خواست .
مگر قرآن در وصف پيامبر گرامى ، او را براندازنده كند و زنجيرهاى ستم و بيداد از دست و پاى انسان و زداينده اوهام و خرافات از مغز و ذهن و وجدان و فطرت او وصف نمى كند.
و مگر تنها به مردمى نويد بهشت و رستگارى نمى دهد كه سخنان و ديدگاه هاى گوناگون را بشنوند و خردمندانه ، بهترين آنها را برگزينند.



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 12:46
فبشر عباد الذين يستمعون القول و يتبعون اءحسنه اءولئك الذين هداهم الله
راز محبوبيت و ماندگارى او اين است كه با نابرابريهاى گوناگون اجتماعى و سياسى و حقوقى و فاصله هاى هولناك طبقاتى و امتيازطلبى ها و برترى طلبى هاى گروهى برترى جو و انحصارطلب و خودخواه كه با دستاويز ساختن پيشگامى در اسلام و يا حضور در جبهه و ميدان جهاد، اينك پس از رحلت پيامبر همه چيز را براى خود مى خواستند و تمامى امكانات رشد و پيشرفت را بدون حساب و كتاب و فراتر از قانون و مقررات در اختيار گروه خود مى نهادند و صاحبان اصلى آن را به جرم آزاديخواهى و عدالت طلبى و مبارزه با قانون شكنى ها و قانون ستيزى ها و نابرابرى ها و برترى جويى ها، با انواع سانسور و تفتيش عقايد، از مشاركت در امور و دخالت در سرنوشت خويش دور مى ساختند و حقوق طبيعى و انسانى آنان را با زشت ترين شيوه ها پايمال مى نمودند، سخت اعلام مخالفت مى كرد و اين كار و اين شيوه آنان را با سيره و سبك پيامبر خدا سخت نا سازگار و با روح دين و آيين بيگانه مى شمرد.
راز محبوبيت آن پيشواى والايى ها در اين حقيقت است كه پس از رحلت جانسوز پيامبر، آن گاه كه گروهى متشكل و تاريك انديش و خشن ، زير ستار دين و به بهانه جلوگيرى از هرج و مرج و بروز فتنه و نا امنى و خطر از هم گسيختگى جامعه و مترسك تراشى از بيگانگان ، به قبضه قدرت ملى و انحصار امكانات عمومى و پايمال ساختن حقوق و حرمت و آزادى و امنيت آگاهان و سلطه ناپذيران و عدالت خواهان و مرزبانان مرزهاى مقررات خدا و حقوق مردم ، دست يازيدند و دهان خيرخواهان را بستند و با مشت آهنين به جاى دليل و منطق و مهر و انسان گرايى ، وارد صحنه شدند، او با شهامت و درايتى تحسين برانگيز و با نهايت دلسوزى و خيرخواهى و بشردوستى در برابر آن جريان زشت و خشونت بار و آن بدعت ناهنجار ايستاد و با همه وجود كوشيد و روشنگرى كرد و از جان مايه گذاشت ، تا همگان را متوجه خطر سازد و با جلوگيرى از آفت انحصار و سركوب از كرامت و عزت انسان و سيره و سنت عادلانه پيامبر پاس ‍ دارد.
آرى ، آن حضرت بود كه پس از باران دليل و برهان بر ظالمانه بودن آن جريان كه در انديشه انحصار قدرت بود، دلسوزانه و دردمندانه فرمود:
اءلا و قد قلت ما قلت على معرفة منى بالخذلة التى خامرتكم والغدرة التى استشعرتها قلوبكم ...فدونكموها فاحتقبوها دبرة الظهر، نقبة الخف ، باقية العار، موسومة بغضب الله و شنار الاءبد
((آگاه باشيد كه آنچه را گفتم و بر كوير دلها باراندم ، با آگاهى كامل از انگيزه سستى و يارى نمودن حق و عدالت از سوى شما و نيرنگ و بازيگرى هايتان بود؛ كه گستره دلهايتان را پوشانده و با روحتان درآميخته است .))
اين سخنان روشنگرانه ، خروشى بود كه از جان سرچشمه گرفت و آهى كه از خشم من در برابر آفت انحصار و زورمدارى برخاسته و از توانفرسايى و ناآرامى من در برابر باطل و بيداد حكايت مى كرد و نيز شكايتم از دلتنگى و روند نامطلوب جامعه بود و اتمام حجت بر همگان !
اينك اين شما و اين هم شتر خلافت و رياست ؛ شما شيفتگان قدرت بر آن سوار شويد و يكه تازى كنيد؛ اما بدانيد كه پشت آن ، زخم دار و پايش لنگان ، و ننگ و رسوايى آن ، ماندگار و جاويدان است ؛ بر پيشانى آن خشم خدا خورده است و ننگ و عار آن پاك شدنى نيست و فرجام اين انحصار قدرت و پايمال ساختن حقوق مردم به آتش دردانگيز خدا - كه لهيب آن بر ژرفاى دلها نفوذ مى كند و مى سوزاند - پيوند دارد.
و نيز پس از روشنگرى تحسين برانگيزى خطاب به رهبر نظام انحصارى سقيفه خروشيد كه :
فدونكها مخطومة مرحولة ، تلقاك يوم حشرك ...
اينك كه با بازى با واژه ها و مفاهيم دين خدا و با دروغ بستن به پيامبر، در انديشه انحصار قدرت و به كف گرفتن امكانات مردم هستيد و از هيچ حق كشى پروا نمى داريد، اين شما و اين هم ((فدك )) و ((خلافت ))؛ كه بسان شتر مهار شده و باركرده در انحصار شماست ؛ اما بدان كه روز رستاخيز تو با آنها رو به رو خواهى گشت و بايد حساب پس دهى !



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:11
راز محبوبيت آن پيشواى آزادى در اين حقيقت است كه در برابر كنار نهادن شايستگان و دانشوران و خوبان و عدالت پيشگان و پيش انداختن كسانى كه فاقد اين ارزشها بودند، ايستاد و حاكميت روابط به جاى ضوابط را مردود اعلام كرد.
استبدلوا والله الذنابى بالقوادم والعجز بالكاهل ....
در اين حقيقت است كه با ابزار سلطه ساختن مذهب ، و باورهاى مقدس ، به مبارزه برخاست و روشنگرى كرد كه نبايد به فرد يا گروهى اجازه داد تا به نام دين به غصب و حق كشى و ظلم و اختناق و فريب و نيرنگ سياسى و تحميل يافته ها و بافته ها و باورها و سليقه هاى خود بپردازد.
لقد جئت شيئا فريا!افعلى عمد تركتم كتاب الله ونبذتموه وراء ظهوركم ؟
و سرانجام اين كه ، راز محبوبيت او در جامعيت و كمال و توسعه شخصيت و گستردگى ابعاد وجود گران مايه آن حضرت است ؛ در اين واقعيت ظريف است كه او نمونه يك انسان جامع و كامل ، همه سو نگر و ژرف انديش ، سمبل اعتدال و اعتماد و سلامت نفس و علو روح است .
به ويژگى بردبارى و حلم آراسته است و ديدگاه ها را با سعه صدر مى شنود، هر كدام از آنها درست است ، با كرامت و چهره اى گشاده تاءييد مى كند و هر كدام نياز به نقد و روشنگرى دارد، با مهر و انصاف نقد و تصحيح مى نمايد، و بدين وسيله از حق زيستن انسان به صورت موجودى خردمند و خردورز و صاحب شعور و برخوردار از حق مقايسه و انتخاب دفاع مى كند.
كتاب قطور و ارزشمند وجود او بسان كتاب گسترده و پاك و پاكيزه طبيعت ، زيبا و تفكرانگيز است .
اگر در اين طبيعت زيبا، كسى به آسمان نيلگون با خورشيد، ماه ، ستارگان زيبا و تفكرانگيزش نگاه كند و يا به زمين ، اين گاهواره آرام ، با كوه ها، جنگل ها، رودخانه ها، چشمه سارها، جويبارها، شاهراه ها، معادن و منابع و گنجينه ها و هزاران پديده پراكنده در آن نظر افكند و يا به دنياى شگفت انگيز درياها و اقيانوس هاى مواج و مليون ها پديده پراسرار شناخته شده و ناشناخته آن نظاره كند، نبايد چنين پندارد كه كتاب قطور طبيعت را مطالعه كرده و پديده هاى گوناگون و تفكرانگيز آن را شناخته و ارتباط شگرف و نظام آنها را كشف كرده و راز و رمز حيات و تحرك و تلاش و انسجام آن ها را دريافته است ، تا چه رسد به آن كسى كه تنها گوشه اى و يا پديده اى و برگى و يا صفحه اى و فرازى از كتاب طبيعت را بنگرد، آن گاه بخواهد يافته ها و برداشت هايش را به ديگران باز گويد و اصرار ورزد كه طبيعت همان است كه او مى گويد و مى شناسد و همگان بايد شناخت او را بپذيرند.چنين كسى چقدر از حقيقت بيگانه است و تحميل بافته هاى او چه اندازه زيان بار و كمرشكن و انحطاط آور.




http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:14
در مورد شخصيت پرشكوه و دنياى پيچيده و اسرارآميز و پر راز و رمز وجود گران مايه ريحانه پيامبر نيز كه پرتوى است از خورشيد رسالت ،
و فروغى است از آن چراغ هدايت ،
و شعله اى است از آن مشعل نجات ،
و نسخه اى است از آن كتاب پراسرار،
و كتابى است بسان كتاب قطور و شعورآفرين و تفكرانگيز طبيعت ، موضوع همان گونه است ؛ به همين جهت است كه هر گروه و جريان و نسلى از آن حضرت دريافت و برداشت و باور و پندارى دارد و اين باورها و دريافتها گوناگون ، حتى گاه با هم سخت ناهمساز است و راز آن نيز شايد همين گستردگى كتاب پراسرار وجود فاطمه (عليهاالسلام ) و عدم شناخت شايسته و بايسته آن از سوى شيفتگان و دلدادگان آن حضرت و مردمى است كه دوستدار او و مدعى پيروى از اويند؛ درست بسان اسلام و قرآن و خود پيامبر و اميرمؤمنان .<يكى از راه مى رسد و با برداشت سطحى و ناقص خويش ، ريحانه پيامبر را بزرگ بانويى مى نگرد كه پرده نشينى و پرده گزينى و تقواى گريز را انتخاب كرده و سبك و سيره اش در زندگى ، گويا به گونه اى است كه نه هرگز مردى بايد او را ببيند و صداى او را بشنود، نه او مردى را؛ و نزديكترين لحظه هاى تقرب به خداى براى زن را لحظه اى مى نگرد كه در قلب و قعر خانه خويش ‍ باشد و گسسته از مسئوليت هاى اجتماعى و فرهنگى و سياسى و انسانى اش و برق خورشيد هم بر او نتابد.در نتيجه چنين برداشت و ديدگاه و پندار و جريانى در مورد سمبل و نمونه بى همتاى زن مسلمان ، هنگامى كه به قدرت سياسى و نظامى و مديريت و يا اقتدار مذهبى مى رسد، با زن آن گونه رفتار مى كند كه او را از همه حقوق و آزادى انديشه ، عقيده ، زيستن به صورت موجودى با شعور و خرد، داشتن حق انتخاب ، دخالت در سرنوشت ، حق داورى ، مديريت ، قضاوت ، گواهى ، استقلال ، ابتكار، حاكميت بر سرنوشت ، حق مشورت و تبادل نظر، حق امنيت ، دفاع و كرامت ، محروم مى سازد و او را - كه نيمى از پيكر جامعه و دنياى خويش ‍ است - مى برد و قيچى مى كند و مى گسلد و به جاى ايجاد شرايط انسانى رشد و شكوفايى و توسعه شخصيت و دادن امكانات گوناگون براى اوج و آمادگى هاى لازم براى دفاع از حقوق ، آزادى ، امنيت ، كرامت ، عفاف ، نجابت ، وقار، شكوه ، معنويت ، جسم ، روح ، عاطفه ، جان و نعمتهاى دنياى وجود خويش با قدرت انديشه و ابتكار و ابداع و بيان و قلم و خرد و تدبير و ديگر امكانات ، و به جاى تشويق زن به آراستگى به پرواى ستيز و داشتن نقش مثبت و مترقى و خلاق در جامعه ، به بهانه صيانت از عفاف و نجابت او، وى را در صدف انزوا مى نهد و به پرواى گريز و ناتوانى و عقب ماندگى مى خواند و عاطل و باطل و بى هدفش مى خواهد و او را از هستى ساقط مى كند و به موجودى وابسته ، اسير، آسيب پذير، ابزار و پديده اى تبديل مى سازد و آن گاه كوچه ، خيابان ، مراكز گوناگون زندگى و ادارى اش و اگر بتواند شهر و ديارش را نيز جدا مى سازد و اين كار را خدمت به بشريت و به صلاح زن و مرد و جامعه و تاريخ مى نگرد.


http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:14
مگر آفتهاى ويرانگر و جريانهاى افراطى و خمود و خشن ، هم اينك در گوشه و كنار دنياى اسلام چنين نمى كنند و چنين نمى خواهند؟
ديگرى از راه مى رسد و به بهانه حضور ريحانه پيامبر در ((احد)) و پانسمان زخم چهره پدرش ، پيامبر، زن را برون از خانه و در جامعه مى خواهد؛ اما فدايى و سرباز و گوش به فرمان و در چنبر اسارت خويش و در بند و زنجير و حصارى ديگر؛ نه اينكه زن انسان وار بينديشد و بينديشاند، انسان گرايانه بفهمد و بفهماند، داراى ابتكار و شناخت و باورى ژرف و انسانى و مترقى و آزاد از اوهام و خرافات و بافته هاى جاه طلبانه و سلطه جويانه باشد، از حقوق و كرامت و آزادى و امنيت و حق انتخاب و تصميم گيرى خويش ‍ سخن گويد، چون و چرا كند، انتقاد نمايد، دليل و برهان بخواهد و از نابرابريهاى دهشتناك حقوقى اجتماعى و سياسى و اقتصادى و فرهنگى و هنرى و جهانى و خانوادگى فرياد برآورد و حقوق غصب شده و سلب شده عصر و نسل محروم خويش را مطالبه كند.
و سومى از راه مى رسد و با دستاويز ساختن گوشه اى ديگر از دنياى گسترده و پراسرار وجود فاطمه (عليها السلام ) مدعى مى گردد كه آن حضرت را شناخته است و بايد همگان همان گونه فكر كنند كه او فكر مى كند.
يكى آن بانوى راديها و سرفرازيها را نمونه خشم و قهر انقلابى در برابر انحصار و سركوب و ارتجاع مى نگرد و بس ؛ و ديگرى نمونه مهر و محبت و لطافت و ظرافت انسانى و ديگر هيچ .
يكى او را نمونه تلاش و سخت كوشى و پشتكار و سرفرازى و پيروزى مى نگرد؛ ديگرى او را هماره گريان و نالان و گرفته و غم زده .
يكى او را بانوى كرامت و اعجاز مى نگرد و ديگرى كدبانوى خانه ؛ يكى او را والاترين مادر گيتى مى شناسد و ديگرى برترين همتاى زندگى براى امير والاييها؛ در حالى كه هر كدام از اين جريان ها و ديدگاه ها و گروه ها حتى در صورت صداقت و حسن نيت و به فرض عدم سوء استفاده از باورهاى مقدس دينى و ابزار سلطه ساختن پاكان و خوبان و نام و ياد جان بخش آنان ، دريافت و پندار خود را نمايندگى مى كنند و نه ديدگاه و عملكرد و سيما و سيره انسان ساز و شخصيت كامل و جامع و پرشكوه و پرمعنويت و پرجاذبه و جاودانه و درخشان ريحانه پيامبر را؛ چرا كه هيچ يك از پندارها و چهره هاى تك بعدى و بى رنگ و فاقد روح و جامعيت و جاذبه ، سيما و سيره پرفروغ ، كامل ، جامع ، نورافشان ، انسانى ، آسمانى و زيباى فاطمه نيست .



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:14
چرا كه او به راستى تبلور جهان بينى قرآن ،
روح انسان گرايانه اسلام
روح خردمندى و خردورزى ،
روح هوشمندى و حساسيت و بيدارى وجدان ،
روح تفكر و انديشه ،
روح ژرف نگرى و نوانديشى ،
روح فرهنگ و شناخت ،
روح دانش و بينش ،
روح قانون شناسى و قانون گرايى ،
روح پرستش خالصانه ،
روح نيايش عارفانه ،
روح ايمان و باور عميق ،
روح ايثار و فداكارى ،
روح زهد و پارسايى ،
روح عزت و قناعت ،
روح پروا و تقوا،
روح راستى و درستى
روح بخشايندگى و بلندنظرى ،
روح بردبارى و حلم قهرمانانه ،
روح مدارا و تحمل و مردم دارى ،
روح شكيبايى و پايدارى ،
روح حيا و وقار،
روح پاكى و عفاف ،
روح آراستگى و برازندگى ،
روح ادب و رفتار انسانى ،
روح فروتنى و تواضع ،
روح مردم خواهى و دگردوستى ،
روح سختكوشى و تلاش ،
روح نظم و انضباط
روح تربيت و سازندگى ،
روح مديريت و برازندگى ،
روح اعتدال و ميانه روى ،
روح شهامت و شجاعت ،
روح مهر و عشق ،
روح عاطفه و فضيلت ،
روح ساده زيستى و زندگى با روح و صفا،
روح احساس مسئوليت اجتماعى ،
روح سياست و تدبير،
روح دادگرى و عدالتخواهى ،
روح آزادى و آزادگى ،
روح حق طلبى و حقوق بشر،
روح مقاومت و اعتراض در برابر ستم ،
روح پيكار با حق كشى و بيداد،
روح مبارزه با استبداد،
واپسگرايى ،
وابستگى ،
اختناق ،
سانسور،
انحصار،
سركوب ،
فزون خواهى ،
برترى طلبى ،
ابزار سلطه ساختن دين ،
بهره ورى ابزارى از انسان ،




http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:15
و روح پيكار اصلاح طلبانه و روشنگرانه با همه نارواها و فاصله هاى هولناك طبقاتى و بهره كشى ها و نابرابريها براى تاءمين و تضمين حقوق و آزادى و امنيت انسان و برپايى كاخ شكوهبار عدالت و نجات انسان از ظلمت به سوى نور و در هم شكسته شدن غل و زنجير بيداد و نامردمى بود؛ و سبك و سيره اش تجلى گاه اين ابعاد گوناگون و جامع و پرجاذبه و زندگى ساز، و رمز محبوبيت و جاذبه و راز جاودانگى او نيز همين شخصيت شگفت انگيز و جامع و همه سونگر و معتدل و تماشايى اوست .
براى نمونه ، آن پيشواى بزرگ راديها و سرفرازيها، از سويى سمبل عفاف ، وقار، نجابت ، حيا، پروا و پاكى و تبلور معنويت و ايمان و نيايش و نماز و كارهاى شايسته است ، و از دگر سو در همان حال در ميدان سياست و اجتماع و فرهنگ ، پيشاپيش حركت تاريخ و روند رويدادها، پناهگاه هوشمند و شايسته فكرى ، مذهبى ، عقيدتى ، اجتماعى ، سياسى و انسانى نه تنها براى زنان مترقى و آزاده و كمال طلب و عدالت خواه است كه پناهگاه فكرى و مرجع علمى و دينى و اجتماعى مردان برجسته و بزرگ و نامدار نيز هست ؛ و در جهت حق و عدالت و تاءمين حقوق و آزادى انسان و بسط ارزشها، با آنان ديدار مى كند؛ سخن مى گويد، مشورت مى نمايد، برايشان خيرخواهى مى كند، از آنان انتقاد مى نمايد، گله مى كند، گاه برخى را به باد نكوهش مى گيرد و روشنگرى مى نمايد، گاه به ديدار پاره اى مى رود و گاه برخى را فرا مى خواند.



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:16
براى نمونه :
1- روايات بسيارى نشانگر آن است كه آن حضرت بارها و بارها با چهره هاى پرواپيشه و بزرگى چون : سلمان ، ابن مسعود، ابوذر، ابن عباس ، بلال ، عمار، مقداد، جابر، سهل بن سعد، محمود بن لبيد، و...ديدار و مشاوره و گفت و شنود داشته است ؛ به گونه اى كه مى توان گفت آنان از شاگردان آن حضرت به شمار مى روند؛ درست همان گونه كه انبوهى از زنان و دختران روشن بين و نوانديش و ترقى خواه ، از چشمه سار جوشان دانش و كمال فاطمه بهره مى گرفتند.
2- و نيز نشانگر آن است كه انسانهاى حق طلب و كمال جويى چون : ابو رافع ، ابو درداء، ثوبان ، ابولبابه ، ابن ابى مليكه ، بريده ، معاذ بن جبل ، به حضور پر معنويت آن بانوى دانش و فرهنگ و پروا، بارها شرفياب شده و از او روايت آورده اند.
3- و نيز نشانگر آن است كه سياستمدارانى چون ابوبكر، عمر و...به ديدار آن يگانه عدالت و سياست عادلانه و انسانى شتافته و با آن حضرت گفتگو كرده اند.
4- و نيز نشانگر آن است كه آن بزرگ مبارز بى نظير راه آزادى و تقوا، به خانه سران مهاجر و انصار رفته و با هر كدام از آنان به گفتگو نشسته ضمن روشنگرى روند تاريخ و خطر استبداد و واپسگرايى و خشونت و انحصار، و هشدار از ابزار سلطه ساختن دين و دفتر از سوى جريان سقيفه ، آنان را به رويارويى هوشمندانه و اصلاح طلبانه ، به مقاومت منطقى و مسالمت آميز و شجاعانه در برابر انحراف و استبداد برانگيخته و از آنان دادخواهى كرده است .
5- و نيز نشانگر آن است كه به هنگام يورش گماشتگان ظلمت و اختناق و سردسته هاى آنان به كانون وحى و رسالت ، آن حضرت با شهامت و شكوهى وصف ناپذير در برابر آنان ظاهر شد و با آنان به گفتگو پرداخت و عملكرد زشت و ظالمانه آنان را به باد نكوهش گرفت .
6- و نيز نشانگر آن است كه آن پيشواى شهامت و آزادگى ، براى دفاع از حق و عدالت و رفع ستم از امير والايى ها به سوى دژخيمانى كه آن حضرت را به بند كشيده و براى گرفتن راءى مثبت براى استبداد به سوى مسجد مى بردند، شتافت و با آنان به بحث و گفتگو پرداخت و خيرخواهانه و بشردوستانه ، آنان را از زورمدارى و خشونت و سياهكارى و شرارت برحذر داشت و به حق و عدالت و قانون گرايى دعوت فرمود و تا رهايى بخشيدن شهسوار بزرگ توحيد، از تلاش و دفاع شجاعانه و گفتگوهاى هوشمندانه و خداپسندانه و كارساز با دوست و دشمن و آشنا و بيگانه در اين راستا فروگذار نكرد.
7- و نيز روايات رسيده نشانگر آن است كه ريحانه پيامبر در برابر مردم كوچه و بازار و نيز انبوه مردمى كه در مسجد گرد آمده بودند، شجاعانه و با صدايى رسا به ميدان آمد و از دين و دفتر و حق و عدالت و آزادى و حقوق بشر و آينده انسانها دفاع كرد و از خطر استبداد و واپسگرايى و انحصار و سركوب ، پيامبرانه هشدار داد.





http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:16
با اين بيان ، بايد راز محبوبيت و رمز پذيرفتگى و سر جاودانگى اين شخصيت والا را درست كشف كرد و آن گاه ، هم خود درس گفت و براى زندگى شمعى از آن مشعل پرفروغ افروخت ، و هم او را با آن سيما و آن چهره و آن رازها و رمزها و اسرار پرجاذبه و ماندگارش به زن و دختر روشنفكر و كمال جو و قهرمان طلب نشان داد و آنان را با اين الگوى زنده و پاينده و اين سرمشق زيبنده و آراسته و اين نمونه جامع و والا و اين پيشتاز مترقى و كامل و اين پيشرو در همه ميدانها و عرصه هاى جمال و كمال و ارزشهاى زنده و پوينده و هماره عطرآگين خواست ، و فضا و محيط و دنياى مناسب و شرايط مساعد و مورد نظر او را براى زندگى و رشد پديد آورد، و باور داشت كه رشد و آراستگى و سلامت همه جانبه زن ، بسان مرد، در حضور آگاهانه و انسانى و آراسته به وقار و متانت او در قلب جامعه و در تقواى ستيز اوست ، نه پرده نشينى و پرده گزينى و پايمال ساختن حقوق و كرامت و آزادى او، و يا تحميل تقواى گريز و انزوا بر او؛ چرا كه در اين صورت است كه زن به كالا يا ابزار تبديل مى گردد و از پى آن ، هر روز به رنگى به ابتذال كشيده مى شود و هماره مهجور و نابالغ و محروم و در چنبر اسارت هاى رنگارنگ مى ماند.آخر به نيمى از پيكر جامعه در صورتى كه مجهز به بينش و آگاهى سياسى و اجتماعى و مسلح به رشد فكرى و عقلى و آراسته به ارزش هاى انسانى بود و در جامعه حضورى زنده و بانشاط و كارساز داشت ، چگونه مى توان زور گفت و يا از او به صورت ابزارى بهره برد؟!
آرى ، زمانى مى توان از زن به صورت ابزارى استفاده كرد و او را هماره بسان كودك ببازى گرفت و به دلخواه و در جهت زورمندان و لذت جويان از او بهره برد كه حق دخالت جدى در سرنوشت خويش را از او گرفت و او را با بهانه ها و دستاويزهاى رنگارنگ و يا مقدس مابانه از حضور كارسازش در جامعه منع و در عزلت و انزوا، وابسته و زندانى ساخت .
تجربه طولانى زندگى بشر ثابت كرده است كه هماره اسارت و ابتذال زن با انزوا و پرده گزينى و پرده نشينى او و تبديل شدنش به ابزار و كالا و وابسته و طفيلى شدنش گره خورده است ؛ درست همان گونه كه آزادى و آزادگى شرافتمندانه و رسيدن او به حقوق انسانى اش با حضور آگاهانه و آراسته به پروا و وقار شايستگى او متناسب و همساز است .در اين راستا مى توان به زندگى برترين و شايسته ترين نمونه ها و الگوها، از زنان بزرگ و نامدار تاريخ اديان توحيدى نگريست ، زنان آگاه و پروا پيشه اى چون : آسيه ، آن پيكره ايمان ،
هاجر، مام پراخلاص اسماعيل ،
ساره ، همسر ابراهيم ،
يوكابد، مادر قهرمان موسى ،
صفورا، همسر باوفا و دلير او،
مريم ، خواهر هوشمند او،
بلقيس ، ملكه نوانديش و آزادمنش و حق گراى سباء،
خديجه ، بانوى خردمند و نوگراى حجاز،



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:16
مريم ، مام گرانقدر مسيح ، و سرآمد و سالار همه آنان ريحانه متفكر و توحيدگرا و بشردوست و اصلاحگر و ژرف انديش پيامبر و دختران قهرمانش ، زينب و فاطمه و شمارى از شاگردان راستين آنان كه در همان حال كه شايسته ترين دختر و بهترين و پاك ترين زن و آگاه ترين و پرمهرترين مادر بودند، بسان يك انسان آگاه و والا بار سنگين مسئوليت فكرى ، فرهنگى ، تربيتى ، اجتماعى ، سياسى ، اصلاحى ، مذهبى و تاريخى و جهانى خويش را توانمندانه به دوش كشيدند و نشان دادند كه جايگاه زن در جامعه كجاست و ميزان حضور و نقش او در روند تحولات چگونه است و او چگونه بايد به راستى در پرتو درايت و ايمان ، با دستى گاهواره فرزندش را به حركت درآورد و نسلى عدالتخواه و بشردوست و رعايتگر حقوق همنوع بپرورد و با دست ديگر دوشادوش مردان راستين ، براى عصرها و نسلها، آينده اى روشن و زيبا و سرشار از امكانات و فرصت هاى برابر براى رشد و اوج و پيشرفت بسازد.





http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:16
بخش 1: روح حيات در كالبد زمان

روح حيات در كالبد زمان

او اگر خورشيد جهان افروز بود، برتر از اين مشعل پر شكوه آسمانى ، والاتر از اين كانون نور و روشنايى ، برتر از اين ارزانى دارنده زندگى و حركت و حرارت و طراوت و نشاط و آسايش بود!
و اگر ماه بود، زيباتر از اين شمع شب افروز و دلرباتر از اين سمبل و نمونه جمال و زيبايى و روشنى بخش تر از اين چراغ منظم و اسرارآميز، و شكوهمندتر و خيره كننده تر و تحسين برانگيزتر از اين آفريده فرمانبردار و اين رهرو گرم رفتار و اين آيت و نشان اقتدار و عظمت خدا بود!
اگر زمين بود، رنگين تر از اين خوان گسترده ، پربركت تر از اين گنجينه معادن ، پر رازتر از اين دربردارنده عجايب ، شگرف تر از اين آفريده پراسرار، گسترده تر از اين عرصه پهناور و پاك و پاكيزه تر از هر زمين طيب و طاهرى بود كه انواع گلها و گياهان و دانه ها و ميوه ها را به فرمان خدا مى روياند و در دامان خويش مى پرورد!
و اگر كوه ، اين سمبل شكيبايى و پايدارى و مقاومت و رمز استوارى و پايمردى بود، به راستى قله اى پرفراز، سر به آسمان ساييده ، تسخيرناپذير و ثابت و پايدار در برابر طوفانها، گردبادها و امواج بنيان كن حوادث بود.
اگر درياى خروشان و مواج و پر تلاطم ، اين سرچشمه طراوت ، نشاط، خرمى و شادابى زندگى و موجودات زنده بود، انبوه انبوه لؤ لؤ و مرجان ، مرواريد، گوهرهاى رخشان و گرانبها و ناياب را در خود داشت !
و اگر اقيانوس ژرف و بى كرانه بود به راستى كه پراسرارتر از اين گنجينه اسرار، و سرشارتر از اين مخازن عجايب ، و پر رازتر از اين معماى شگفت انگيز آفرينش و پرثمرتر و مفيدتر از اين سفره احسان خدا بود.
اگر آبشار ريزان و شفاف و زلال بود، با همان شفافيت جان و زلالى دل و پاكى قلب و طهارت روح و قداست روان ، هماره دانش و بينش ، درايت و فرزانگى ، آگاهى و آينده نگرى ، ژرف انديشى و هدفدارى ، عشق و اخلاص ، فداكارى و ايثار، گذشت و صفا، شهامت و شجاعت ، عظمت و كرامت ، مهر و محبت ، دگردوستى و مردم خواهى ، حق جويى و حق گويى ، حق طلبى و حق پرستى ، آزادگى و آزادمنشى ، توحيد و تقوا، امانت و راستى ، درخشندگى و روشنگرى ، شگفتى و شگرفى ، پارسايى و پايدارى ، همت و اعتماد به نفس ، ايمان و عرفان و ديگر ارزشهاى والاى انسانى و خداپسندانه ، هماره از شاخسار وجودش بر تشنگان و جويندگان آب حيات ريزش داشت !
و اگر باران بود، باران رحمتى را مى ماند كه دانه هاى بى شمار قطرات جان بخش و زلال و پاك و زندگى ساز و شفابخش و بموقع خود را براى زنده ساختن زمين و زمان ، گل و گياه ، دانه و ميوه ، پرنده و انسان ، سخاوتمندانه مى باراند تا از سويى ميكربهاى كشنده و هستى سوز، بدانديشى ها و بدخواهى ها، كج فهمى ها و كودنى ها، خودخواهى ها و خودپرستى ها، شرارت ها و حماقت ها، تجاوزها و زورگويى ها، هواها و هوسها، نوع پرستى ها و بت تراشى ها، حق كشى ها و شيادى ها، تملق ها و چاپلوسى ها، وابستگى ها و دنباله روى ها، سنگدلى ها و بى رحمى ها و تمامى ضد ارزشها را از كران تا كران زمين پاك خدا بشويد و يكسره با زباله دان تاريخ بريزد و نابود سازد، و از دگر سو گل ها و گل بوته هاى نيكبختى و بهروزى را بروياند و بپرورد و شكوفا سازد و به ميوه بنشاند و زندگى را عطرآگين كند.



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:16
بخش 1: روح حيات در كالبد زمان
روح حيات در كالبد زمان
او اگر خورشيد جهان افروز بود، برتر از اين مشعل پر شكوه آسمانى ، والاتر از اين كانون نور و روشنايى ، برتر از اين ارزانى دارنده زندگى و حركت و حرارت و طراوت و نشاط و آسايش بود!
و اگر ماه بود، زيباتر از اين شمع شب افروز و دلرباتر از اين سمبل و نمونه جمال و زيبايى و روشنى بخش تر از اين چراغ منظم و اسرارآميز، و شكوهمندتر و خيره كننده تر و تحسين برانگيزتر از اين آفريده فرمانبردار و اين رهرو گرم رفتار و اين آيت و نشان اقتدار و عظمت خدا بود!
اگر زمين بود، رنگين تر از اين خوان گسترده ، پربركت تر از اين گنجينه معادن ، پر رازتر از اين دربردارنده عجايب ، شگرف تر از اين آفريده پراسرار، گسترده تر از اين عرصه پهناور و پاك و پاكيزه تر از هر زمين طيب و طاهرى بود كه انواع گلها و گياهان و دانه ها و ميوه ها را به فرمان خدا مى روياند و در دامان خويش مى پرورد!
و اگر كوه ، اين سمبل شكيبايى و پايدارى و مقاومت و رمز استوارى و پايمردى بود، به راستى قله اى پرفراز، سر به آسمان ساييده ، تسخيرناپذير و ثابت و پايدار در برابر طوفانها، گردبادها و امواج بنيان كن حوادث بود.
اگر درياى خروشان و مواج و پر تلاطم ، اين سرچشمه طراوت ، نشاط، خرمى و شادابى زندگى و موجودات زنده بود، انبوه انبوه لؤ لؤ و مرجان ، مرواريد، گوهرهاى رخشان و گرانبها و ناياب را در خود داشت !
و اگر اقيانوس ژرف و بى كرانه بود به راستى كه پراسرارتر از اين گنجينه اسرار، و سرشارتر از اين مخازن عجايب ، و پر رازتر از اين معماى شگفت انگيز آفرينش و پرثمرتر و مفيدتر از اين سفره احسان خدا بود.
اگر آبشار ريزان و شفاف و زلال بود، با همان شفافيت جان و زلالى دل و پاكى قلب و طهارت روح و قداست روان ، هماره دانش و بينش ، درايت و فرزانگى ، آگاهى و آينده نگرى ، ژرف انديشى و هدفدارى ، عشق و اخلاص ، فداكارى و ايثار، گذشت و صفا، شهامت و شجاعت ، عظمت و كرامت ، مهر و محبت ، دگردوستى و مردم خواهى ، حق جويى و حق گويى ، حق طلبى و حق پرستى ، آزادگى و آزادمنشى ، توحيد و تقوا، امانت و راستى ، درخشندگى و روشنگرى ، شگفتى و شگرفى ، پارسايى و پايدارى ، همت و اعتماد به نفس ، ايمان و عرفان و ديگر ارزشهاى والاى انسانى و خداپسندانه ، هماره از شاخسار وجودش بر تشنگان و جويندگان آب حيات ريزش داشت !
و اگر باران بود، باران رحمتى را مى ماند كه دانه هاى بى شمار قطرات جان بخش و زلال و پاك و زندگى ساز و شفابخش و بموقع خود را براى زنده ساختن زمين و زمان ، گل و گياه ، دانه و ميوه ، پرنده و انسان ، سخاوتمندانه مى باراند تا از سويى ميكربهاى كشنده و هستى سوز، بدانديشى ها و بدخواهى ها، كج فهمى ها و كودنى ها، خودخواهى ها و خودپرستى ها، شرارت ها و حماقت ها، تجاوزها و زورگويى ها، هواها و هوسها، نوع پرستى ها و بت تراشى ها، حق كشى ها و شيادى ها، تملق ها و چاپلوسى ها، وابستگى ها و دنباله روى ها، سنگدلى ها و بى رحمى ها و تمامى ضد ارزشها را از كران تا كران زمين پاك خدا بشويد و يكسره با زباله دان تاريخ بريزد و نابود سازد، و از دگر سو گل ها و گل بوته هاى نيكبختى و بهروزى را بروياند و بپرورد و شكوفا سازد و به ميوه بنشاند و زندگى را عطرآگين كند.





http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:17
بخش 1: روح حيات در كالبد زمان
روح حيات در كالبد زمان
او اگر خورشيد جهان افروز بود، برتر از اين مشعل پر شكوه آسمانى ، والاتر از اين كانون نور و روشنايى ، برتر از اين ارزانى دارنده زندگى و حركت و حرارت و طراوت و نشاط و آسايش بود!
و اگر ماه بود، زيباتر از اين شمع شب افروز و دلرباتر از اين سمبل و نمونه جمال و زيبايى و روشنى بخش تر از اين چراغ منظم و اسرارآميز، و شكوهمندتر و خيره كننده تر و تحسين برانگيزتر از اين آفريده فرمانبردار و اين رهرو گرم رفتار و اين آيت و نشان اقتدار و عظمت خدا بود!
اگر زمين بود، رنگين تر از اين خوان گسترده ، پربركت تر از اين گنجينه معادن ، پر رازتر از اين دربردارنده عجايب ، شگرف تر از اين آفريده پراسرار، گسترده تر از اين عرصه پهناور و پاك و پاكيزه تر از هر زمين طيب و طاهرى بود كه انواع گلها و گياهان و دانه ها و ميوه ها را به فرمان خدا مى روياند و در دامان خويش مى پرورد!
و اگر كوه ، اين سمبل شكيبايى و پايدارى و مقاومت و رمز استوارى و پايمردى بود، به راستى قله اى پرفراز، سر به آسمان ساييده ، تسخيرناپذير و ثابت و پايدار در برابر طوفانها، گردبادها و امواج بنيان كن حوادث بود.
اگر درياى خروشان و مواج و پر تلاطم ، اين سرچشمه طراوت ، نشاط، خرمى و شادابى زندگى و موجودات زنده بود، انبوه انبوه لؤ لؤ و مرجان ، مرواريد، گوهرهاى رخشان و گرانبها و ناياب را در خود داشت !
و اگر اقيانوس ژرف و بى كرانه بود به راستى كه پراسرارتر از اين گنجينه اسرار، و سرشارتر از اين مخازن عجايب ، و پر رازتر از اين معماى شگفت انگيز آفرينش و پرثمرتر و مفيدتر از اين سفره احسان خدا بود.
اگر آبشار ريزان و شفاف و زلال بود، با همان شفافيت جان و زلالى دل و پاكى قلب و طهارت روح و قداست روان ، هماره دانش و بينش ، درايت و فرزانگى ، آگاهى و آينده نگرى ، ژرف انديشى و هدفدارى ، عشق و اخلاص ، فداكارى و ايثار، گذشت و صفا، شهامت و شجاعت ، عظمت و كرامت ، مهر و محبت ، دگردوستى و مردم خواهى ، حق جويى و حق گويى ، حق طلبى و حق پرستى ، آزادگى و آزادمنشى ، توحيد و تقوا، امانت و راستى ، درخشندگى و روشنگرى ، شگفتى و شگرفى ، پارسايى و پايدارى ، همت و اعتماد به نفس ، ايمان و عرفان و ديگر ارزشهاى والاى انسانى و خداپسندانه ، هماره از شاخسار وجودش بر تشنگان و جويندگان آب حيات ريزش داشت !
و اگر باران بود، باران رحمتى را مى ماند كه دانه هاى بى شمار قطرات جان بخش و زلال و پاك و زندگى ساز و شفابخش و بموقع خود را براى زنده ساختن زمين و زمان ، گل و گياه ، دانه و ميوه ، پرنده و انسان ، سخاوتمندانه مى باراند تا از سويى ميكربهاى كشنده و هستى سوز، بدانديشى ها و بدخواهى ها، كج فهمى ها و كودنى ها، خودخواهى ها و خودپرستى ها، شرارت ها و حماقت ها، تجاوزها و زورگويى ها، هواها و هوسها، نوع پرستى ها و بت تراشى ها، حق كشى ها و شيادى ها، تملق ها و چاپلوسى ها، وابستگى ها و دنباله روى ها، سنگدلى ها و بى رحمى ها و تمامى ضد ارزشها را از كران تا كران زمين پاك خدا بشويد و يكسره با زباله دان تاريخ بريزد و نابود سازد، و از دگر سو گل ها و گل بوته هاى نيكبختى و بهروزى را بروياند و بپرورد و شكوفا سازد و به ميوه بنشاند و زندگى را عطرآگين كند.


http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:17
اگر رعد بود، فريادش رساتر و غرشش تكان دهنده تر و طنين جاودانه اش ‍ براى بيدار ساختن خواب رفتگان و هشيارى بخشيدن به غفلت زدگان و به هوش آوردن كسانى كه دچار انواع مستى ها و پستى ها هستند، كارسازتر و هشداردهنده تر بود!
و اگر برق بود، نور خيره كننده اش مشعل پرنور فرا راه ، چراغ راه هدايت و روشنى بخش مسير براى راه جويان و راه پويان آرمان خواه و هدفدار بود!
اگر گل ، اين سمبل جمال و كمال و تجسم بارز زيبايى و دلاويزى و دل انگيزى بود، به راستى زيباتر از همه گل ها، جالب تر از همه لاله ها، عطرآگين تر و ظريف تر از همه گلبرگ ها، تفكرانگيزتر از همه شكوفه ها و دل انگيزتر از تمامى دشت هاى پوشيده از گل و سنبل و باغستان هاى پر از لاله ها و شكوفه هاى رنگارنگ بود!
و اگر سرو، اين سرمشق پايدارى و برافراشتگى بود، خداى را سوگند! كه برافراشته تر و پايدارتر و شكيباترين آنها در برابر تندباد حوادث بود!
اگر دختر بود، دخترى بى همتا و بى همانند،
دخترى سرشار از خردمندى و خردورزى ،
ادب و عاطفه ،
پاكى و صفا،
معنويت و فضيلت ،
كمال و جمال ،
خداجويى و خداخواهى ،
خدابينى و خداپرستى ،
ايمان و پروا،
توحيد و توكل ،
شهامت و دليرى ،
عفاف و درستى ،
دانش و آگاهى ،
ژرف نگرى و نوانديشى ،
شهامت و شجاعت ،
زيبندگى و برازندگى ،
حق شناسى و انصاف ،
عدالتخواهى و دادگرى ،
حق طلبى و ستم ستيزى ،





http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:17
آزادگى و آزادمنشى و به يك كلام راز و رمز خلقت و معماى انسانيت بود كه لقب بلند ام ابيها را از پيامبر گرفت و بارها آن كاروانسالار انسانيت دست او را بوسه باران ساخت و با همه وجود فرمود: ((فاطمه جان ! پدرت به قربانت !))
و اگر زن بود، بانويى بى نظير و بى مثال ،
شاخص و نمودار كامل يك بانوى نمونه ،
اسوه راستين و پرشكوه و بالنده زن آزاده و آزادانديش و اسطوره جاودانه جنس زنان و در ميدان جلوه هاى شكوه زن بودن پايدارتر از كوه ها و مقاوم تر از رودبارهاى هميشه جارى و چشمه سارهاى هماره جوشان بود.
اگر مادر بود، در عرصه مادرى لطيف تر از شبنم بهار،
نوازشگرتر از نسيم سحر،
ظريف تر از برگ زيباى گل ،
و عطرآگين تر و دوست داشتنى تر از لاله هاى معطر بود.
اگر همسر بود، در گستره همسرى و در كانون خانه على (عليه السلام) گرمابخش تر از آفتاب جهان تاب ، دلنوازتر از مهتاب ، دل انگيزتر از نسيم بهارى ، و بخشنده تر و پربارتر از ابر باران زا و نزديكتر از پروانه بى قرار و دلسوخته به شمع روشن و پر شهامت تر و فداكارتر از هر همدل و همرزم و هر يار و همراه راستين راه خدا بود!

هرچه بود و هركه بد، اعجوبه جهان خلقت ، معماى انسانيت ، راز و رمز هستى ، گوهر گرانبهاى آفرينش ، آيت قدرت بى كران خدا از آفريدن آفريدگان ، خلاصه فضيلت ها، عصاره كرامت ها، مجموعه موهبت ها و فرزانگى ها و نشان توانايى بديع و عجيب آفريدگار فرزانه در آفريدن از جنس ((زنان )) بود.
شگفت انگيزترين انسان و شگرف ترين بشرى بود كه در پست دخترى ، همراز و همسنگ و همراه و پشتيبان كارآمد و دلسوز و مشاور پدر، و در مقام همسرى يار و مددكار و مشاور و مدافع و گرمابخش زندگى همسر، و محبوب ترين يار و نزديكترين دوست و پرتوان ترين غمخوار او، و در گستره شكوه زن بودن و عضو حساسى از جامعه بشرى به حساب آمدن ، جارى تر از رودخانه هاى هميشه جارى ،
خروشان تر از سيلاب خروشان ،
دل انگيزتر از آبشارهاى هميشه ريزان ،
غرنده تر از رعد،
روشنگرتر از درخشش برق ،
دليرتر از شير ژيان ،
شكيباتر از تك درخت بيابان ،
حماسه سازتر از تمامى حماسه سازان ،
و سرسخت تر و نستوه تر و پرشورتر از پيامبران ، در راه حق و عدالت و آزادى و حقوق بشر بود.
او آدم ، ((پدر انسانها))، و برگزيده خدا در سپيده دم آفرينش انسان نبود، اما شگفتا كه ((علم اسماء)) و دانشى را كه آفريدگار هستى به آدم آموخت و آن گاه او، در امتحان و آزمون از فرشتگان پيشى گرفت ، همه را آموخته بود و مى دانست و از آدم گوياتر و رساتر خبر مى داد!


http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:17
او به ظاهر مسجود فرشتگان ، به فرمان خدا نبود، اما همسخن و همراه و مورد تكريم و تحسين و اعجاب و احترام آنها بود!
خانه او و پدرش فرودگاه فرشتگان بود.آنان براى زيارت او سر از پا نمى شناختند و افتخار خدمت به آن دردانه جهان آفرينش را به هيچ بهايى معامله نمى كردند؛ چرا كه خوب مى دانستند كه نه تنها سجده در برابر آدم به فرمان خدا، به احترام او و پدر گرانقدر و شوى شهسوار و فرزندان شكوهبارش بود كه آفرينش هستى به خاطر آنان است .
او نوح ، آن بنده سپاسگزار، آن پيامبر برگزيده ، آن سازنده و ناخداى كشتى نجات و آن پيام رسان شكيبا و پراستقامتى كه نهصد و پنجاه سال به فرمان خدا پايدارى كرد و سلام و درود خداى را نصيب خود ساخت ، نبود، اما بانوى بانوان ،
سالار شايستگان ، بنده وارسته و شايسته خدا، دخت گرانمايه پيامبر، پاره تن و رگ حيات و مايه زندگى محمد(صلى الله عليه و آله ) بود، و مادر قهرمان بزرگى است كه ناخداى كشتى نجات و چراغ هدايت است و خود نيز افزون بر اين امتيازات ، محدثه بود و بر او الهام مى شد و مقامى بس ‍ والا و موقعيتى بسيار عظيم در بارگاه خدا داشت ، به گونه اى كه معيار حق و باطل بود و مام پرفضيلت و والا مقام خاندانى كه به بيان پيشواى بزرگ توحيد، داستانشان داستان كشتى نوح است كه هر كس به آن پناه برد، نجات خواهد يافت و هر كس از آن دورى گزيند، غرق خواهد گشت .
او ابراهيم و اسماعيل و يونس و صالح و زكريا و يحيى و ادريس و شعيب و هود و موسى و عيسى و...نبود، اما از همه اين سرفرازان و قافله سالاران دانش و تقوا و ايمان و عمل و شهامت و شجاعت و ايثار و فداكارى و بردبارى و شكيبايى و آزادى و آزادگى و حق محورى و مردم خواهى ، بيشترين نشانه ها را داشت ، و ارزش هاى عقيدتى و اخلاقى و انسانى و معنوى آن برگزيدگان خدا، يكجا در كران تا كران اقيانوس مواج وجودش ‍ موج مى زد.
او محمد (صلى الله عليه و آله )، برترين انسان و آخرين و والاترين برگزيده خدا نبود، و در طلوع جهان افروز نور وجودش ايوان پر زرق و برق استبداد نشكافت و كنگره هاى آن فرو نريخت ، و شعله هاى سركش آتشكده فارس ‍ به خاموشى نگراييد و درياچه ساوه خشك نشد و ((كسرى )) و درباريانش ‍ دچار خواب هاى آشفته نشدند و بتهاى بتكده ها و بتخانه هاى مكه سرنگون نگرديد، و پس از ولادت ، بى درنگ نداى عظمت خدا را بدين گونه طنين افكن نساخت كه : الله اكبر، والحمد لله كثيرا، سبحان الله بكرة واصيلا، اما همه گواهى داده اند كه با ولادتش نورى درخشان تلؤ لؤ كرد و شعاع آن نه تنها مكه و خانه هاى آن ، كه تا فرسنگ ها فاصله را نورباران ساخت ، و همان لحظات پس از ولادت ، زبان به ستايش خداى بى همتا گشود و نداى شكوه و عظمت خدا و آزادى و آزادگى و كرامت انسان و نفى پرستش هاى چندش آور و ذلت بار، و رسالت پيامبر و امامت پيشوايان راستين نور را سر داد و در قالب آن ، استبداد و خودكامگى و زورمدارى و فريب و حق كشى و قيم مآبى را مردود اعلان كرد:
اشهد ان لا اله الا الله ، وان ابى رسول الله سيد الانبياء، و ان بعلى سيد الاوصياء، وان ولدى سادة الاسباط
او فرمان بعثت نيافت و قرآن بر او فرود نيامد و رنج رساندن پيام خدا را به طور مستقيم و در درجه نخست نچشيد،



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:18
در مورد شخصيت پرشكوه و دنياى پيچيده و اسرارآميز و پر راز و رمز وجود گران مايه ريحانه پيامبر نيز كه پرتوى است از خورشيد رسالت ،
و فروغى است از آن چراغ هدايت ،
و شعله اى است از آن مشعل نجات ،
و نسخه اى است از آن كتاب پراسرار،
و كتابى است بسان كتاب قطور و شعورآفرين و تفكرانگيز طبيعت ، موضوع همان گونه است ؛ به همين جهت است كه هر گروه و جريان و نسلى از آن حضرت دريافت و برداشت و باور و پندارى دارد و اين باورها و دريافتها گوناگون ، حتى گاه با هم سخت ناهمساز است و راز آن نيز شايد همين گستردگى كتاب پراسرار وجود فاطمه (عليهاالسلام ) و عدم شناخت شايسته و بايسته آن از سوى شيفتگان و دلدادگان آن حضرت و مردمى است كه دوستدار او و مدعى پيروى از اويند؛ درست بسان اسلام و قرآن و خود پيامبر و اميرمؤمنان .<

يكى از راه مى رسد و با برداشت سطحى و ناقص خويش ، ريحانه پيامبر را بزرگ بانويى مى نگرد كه پرده نشينى و پرده گزينى و تقواى گريز را انتخاب كرده و سبك و سيره اش در زندگى ، گويا به گونه اى است كه نه هرگز مردى بايد او را ببيند و صداى او را بشنود، نه او مردى را؛ و نزديكترين لحظه هاى تقرب به خداى براى زن را لحظه اى مى نگرد كه در قلب و قعر خانه خويش ‍ باشد و گسسته از مسئوليت هاى اجتماعى و فرهنگى و سياسى و انسانى اش و برق خورشيد هم بر او نتابد.در نتيجه چنين برداشت و ديدگاه و پندار و جريانى در مورد سمبل و نمونه بى همتاى زن مسلمان ، هنگامى كه به قدرت سياسى و نظامى و مديريت و يا اقتدار مذهبى مى رسد، با زن آن گونه رفتار مى كند كه او را از همه حقوق و آزادى انديشه ، عقيده ، زيستن به صورت موجودى با شعور و خرد، داشتن حق انتخاب ، دخالت در سرنوشت ، حق داورى ، مديريت ، قضاوت ، گواهى ، استقلال ، ابتكار، حاكميت بر سرنوشت ، حق مشورت و تبادل نظر، حق امنيت ، دفاع و كرامت ، محروم مى سازد و او را - كه نيمى از پيكر جامعه و دنياى خويش ‍ است - مى برد و قيچى مى كند و مى گسلد و به جاى ايجاد شرايط انسانى رشد و شكوفايى و توسعه شخصيت و دادن امكانات گوناگون براى اوج و آمادگى هاى لازم براى دفاع از حقوق ، آزادى ، امنيت ، كرامت ، عفاف ، نجابت ، وقار، شكوه ، معنويت ، جسم ، روح ، عاطفه ، جان و نعمتهاى دنياى وجود خويش با قدرت انديشه و ابتكار و ابداع و بيان و قلم و خرد و تدبير و ديگر امكانات ، و به جاى تشويق زن به آراستگى به پرواى ستيز و داشتن نقش مثبت و مترقى و خلاق در جامعه ، به بهانه صيانت از عفاف و نجابت او، وى را در صدف انزوا مى نهد و به پرواى گريز و ناتوانى و عقب ماندگى مى خواند و عاطل و باطل و بى هدفش مى خواهد و او را از هستى ساقط مى كند و به موجودى وابسته ، اسير، آسيب پذير، ابزار و پديده اى تبديل مى سازد و آن گاه كوچه ، خيابان ، مراكز گوناگون زندگى و ادارى اش و اگر بتواند شهر و ديارش را نيز جدا مى سازد و اين كار را خدمت به بشريت و به صلاح زن و مرد و جامعه و تاريخ مى نگرد.




http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:19
اما او قامت بلند انديشه ،
سرو برافراشته آگاهى و آزادگى ،
آبشار زلال و شفاف دانش و بينش ،
برترين بانوى هستى ،
محبوب ترين انسان ها در پيشگاه پيامبر،
شبيه ترين انسان ها در صورت و سيرت به او،
قرين و همتا و همشاءن امير والايى ها،
مام پرفضيلت پيشوايان نور،
اقيانوس بى كرانه ارزش ها و والايى ها و قداست ها،
موهبت خدا به پيامبر،
تضمين گر جاودانگى دين و دفتر،
كوثر گواراى جويندگان آب حيات ،
الگوى بى بديل رهروان راه كمال ،
ارمغان خدا به پيامبر،
دخت وصف ناپذير بهشت ،
و پرتوى از نور جاودانه پروردگار بود.
او، ((حوا))، مادر انسان ها،
((هاجر))، آن بانوى فداكار و پراخلاص ،
((ساره ))، آن زن شجاع و پاكباخته ،
((آسيه ))، آن شير زن ظلم ستيز و خداجو،
((مريم ))، آن سمبل قداست و تقرب به خدا،
و ((خديجه ))، آن بانوى خردمند و تجسم حق جويى و فداكارى و شهامت و استقلال انديشه و نجابت - كه به بيان پيامبر، زيبنده ترين زنان تاريخ انسانيت اند - نبود، اما خود يك تنه و به تنهايى ، بانوى بانوان بهشت ،
سالار زنان آگاه و با ايمان ،
سرور زنان گيتى ،
برجسته ترين الگو در كران تا كران تاريخ ،
آيينه تمام نماى حقيقت ،
تجسم روشن فضيلت ،
اختر تابناك عصمت و طهارت ،
دردانه خاندان رسالت ،
نمونه كامل يك دختر شايسته و بايسته براى پدر،
ترجمان راستين يك بانوى تمام عيار براى زندگى ،
تفسير درست يك عضو سازنده و تاريخ ‌ساز براى جامعه ايده آل ،
مفهوم حقيقى يك مادر برجسته و والا براى نسل سرفراز،
تبلور درخشان گوهر عفاف و پاكى ،
تجليگاه انديشه هاى والا،
قبله گاه ارزش هاى همه شايستگان و تمامى بندگان وارسته و برگزيده خدا،
و شاهكار بى همانند قدرت آفرينش از جنس زن و يكى از علل آفرينش ‍ جهان هستى بود.
او از جنس زنان بود و سند افتخار و مايه مباهات آنان در همه عصرها و نسل ها، در دنيا و آخرت و در ميان پريان و آدميان و فرشتگان و حوريان بهشت است .



http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:19
نام و لقب بلند آوازه و شكوهبارش : فاطمه ، هاديه ، مهديه ، ملهمه ، محدثه ، صديقه ، طاهره ، مطهره ، حانيه ، مباركه ، معصومه ، زكيه ، نوريه ، سماويه ، حره ، راضيه ، مرضيه ، سيده ، زهراء، بتول ، عذراء، فهيمه ، جميله ، عالمه ، حكيمه ، عليمه ، صفيه ، عابده ، زاهده ، شفيقه ، رشيده ، كريمه ، منصوره ، شريفه ، سعيده ، عزيزه ، حوريه و...بود، اما تو گويى حوريه اى انسان نما، فرشته اى بهشتى ، لؤ لؤ يى نورانى ، گوهرى گرانبها و ناياب ، الگو و سرمشق و نمونه اى كامل و تمام عيار، و مجموعه فضيلت ها، عصاره موهبت ها، چكيده والايى ها، فشرده ارزش ها و شبيه ترين انسان ها در سيما و صورت ، رفتار و سيرت ، گفتار و سخن ، حركات و سكنات ، روح و جان ، انديشه و روان ، به برترين بنده خدا و سرفرازترين برگزيده او ((محمد)) بود.
در حقيقت دخت گرانمايه شخصيت بى همانندى كه خداوند، كتاب قطور و شگرف آفرينش را به خاطر او گشود و به خاطر خاندان سرفراز و پرافتخارش كه فاطمه ، آرى ، فاطمه ، اين بانوى بهشت و اين برجسته ترين الگوى زن در همه جهان ها، محور و مركز و مدار و مام راستين اين خانواده بود.
دوران زندگى اش كوتاه بود اما چنان پربركت ، پرمحتوا، كامل و جامع ، كه به راستى كتاب قطور انسان ساز و جامعه پردازى را مى ماند كه از بخش هاى متنوع و گوناگون فكرى ، عقيدتى ، عبادى ، اخلاقى ، خانوادگى ، هنرى ، اجتماعى ، فرهنگى ، مبارزاتى ، سياسى و...تشكيل شده باشد؛ آن هم در سطحى ممتاز و عالى و بى همانند و وصف ناپذير؛ بسان قرآن ، نهج البلاغه ، صحيفه سجاديه و صحيفه فاطميه ....
توحيد گرايى و يكتاپرستى خالص و ناب ، سرآغاز و سرفصل كتاب وجود فاطمه را تشكيل مى دهد و از پى آن ، بخش بندگى خالصانه ، پرستش ‍ عاشقانه ، راز و نيازها و نيايش ها و رنگ خدا گرفتن ها و الهى شدن هاى اوست كه خواندنى است و شنيدنى و حس كردنى و الهام گرفتنى .
بخش سوم كتاب وجود او را معادشناسى و ايمان به آخرت و حساب و كتاب و برنامه و هدفدارى آفرينش و پرواى از خدا ساخته است كه پژوهشگران را بهت زده مى سازد و انگشت حيرت بر دهان مى گيرند.





http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
07-10-2009, 13:19
پس از آن ، ارزش هاى انسانى و اخلاقى و معنويت اوست كه مطالعه كنندگان كتاب وجود دخت گرانمايه پيامبر را واله و شيداى آن عصاره ارزش ها و چكيده شايستگى ها مى كند.
بخش پنجم كتاب وجودش بخش هنرى است .
هنر دختر نمونه بودن در شعاع رسالت ،
هنر همشاءن و همتا و همسر و مشاور و معاونى بى نظير بودن در زندگى مشترك ،
هنر مادر سرفراز شدن و نسل سرفراز پروراندن براى هميشه ،
هنر زن بودن و عضوى كارآمد و سازنده و نمونه براى جامعه ....
و بخش ديگر كتاب وجود فاطمه را نورافشانى هاى علمى و تربيتى و اجتماعى ، مبارزات فكرى ، فرهنگى و عقيدتى و تلاش ها و روشنگرى هاى خالصانه و قهرمانانه و مسالمت آميز او به منظور صيانت از دين و دفتر و قرآن و عترت و مرزبانى از عدالت و آزادگى شكل مى دهد.
روزگارى را كه همه جا دوشادوش پدر بود و شاهد فداكارى ها و مجاهدت ها و رنج هاى گران او در رساندن پيام خدا نجات بشريت از عفريت شوم جهل و بيداد و خرافات و تعصبات ويرانگر و انواع اسارتها و حقارتها، و غمخوار و اميدبخش و پناه فكرى و عاطفى او بودن ، در سخت ترين شرايط و سهمگين ترين بحران ها.
روزگارى را كه قرين امامت راستين بود و همسنگر و همراز و مشاور و معاون بلندمرتبه اميرمؤمنان و مام پرفضيلت فرزندانش ، و روزگارى كه در اوج تركتازى بازيگران قدرت و خداوندگاران ريا و فريب و زهد و تظاهر و زورمدارى و خودكامگى و تاريك انديشى ، كه مردى يافت نمى شد تا از شهسوار حق و محور عدل و جانشين راستين محمد و ميراث معنوى و سياسى و آرمان نبوى دفاع كند، او، آرى ، فاطمه ، قهرمانانه گام به ميدان جهاد فكرى و فرهنگى و عقيدتى نهاد و موج آفريد و حماسه اى جاودانه پديد آورد و در عرصه هاى گوناگون ، جهادى سترگ و پايان ناپذير و روشنگرانه و انسانى را پى ريخت و تا مرز شهادت و دفن شبانه و پنهانى ، تشييع غريبانه و مظلومانه و مزار ناپيدا و تفكرانگيز و درس آموز و سرشار از ((چرا؟)) پيش رفت و بخش پايان ناپذير كتاب و جود خويش را گشود.
او بر ضد افعى استبدادى كه دگر باره در حال جان گرفتن بود، به پاخاست .
براى خاموش ساختن لهيب سوزان تجاوز و تهاجمى كه در راه بود، حركت كرد.
براى نجات جامعه از شراره طغيانى كه بر ضد آن در حال سازماندهى ارتجاعى ترين نيروها براى سوزانيدن هستى آن بود، بادرايت و شجاعت به خروش آمد.
براى متزلزل ساختن پايگاه هاى چپاول و غارت و ستمى كه به نام عدالت و قسط در حال بنياد بود، فرياد كشيد.






http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif (http://img33.picoodle.com/img/img33/5/11/25/f_flower559m_41d7d38.gif)