نرگس منتظر
09-12-2010, 00:08
فرزندكشی،قتل بی قصاص
http://img.tebyan.net/big/1389/09/2764581913417817222113895117243599739187.jpg
بخش حقوقی_چند روز پیش دادگاه کیفری تهران شاهد محاکمه مردی بود که آنقدر دخترش را ترسانده بود که در اتفاقی نادر در علم پزشکی دختر بیچاره قلبش ترکید و مرد.
طبق گزارش خبرگزاریها متهم اصلی این پرونده ، دختر 11 ساله خود را آنقدر شکنجه کرده که وی دچار ترکیدگی قلب شده است.
روز حادثه ماموران، رضا پدر این دختر را بازداشت و او را به اداره آگاهی انتقال دادند. این مرد که میگفت به شیشه اعتیاد دارد و مدتی قبل از مادر مقتول (سارا) جدا شده و حضانت فرزند خود را به عهده گرفته است در جریان بازجویی گفت به خاطر سوءظنی که به دخترش داشته او را به قتل رسانده است. رضا درباره نحوه ارتکاب این جنایت گفته بود ابتدا مریم را شکنجه کرده و او را با سیم به بخاری روشن بستم.بعد مقداری نفت روی او ریخته و او را به آتش کشیدم.
سرانجام هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران متهم را مجرم شناخته و او را به 12 سال زندان و 10 سال تبعید محکوم کرد.
ریشه فرزند کشی در کجاست؟
مرگ کودک به دست پدر، فاجعه چندان تازهای نیست و طی سالیان اخیر به وفور شاهد آن بودهایم.
راستی جنایات تکاندهندهای که هر روز در گوشه گوشه این دیار رخ میدهد و فرزند معصومی به دست بیمهر پدر رخ در خاک میکشد یا بدنش به وسیله پدر سوزانده و مجروح و استخوانهایش شکسته و خرد میشود، رقتآور و نگرانکننده نیست؟
فرزندكشی واژهای تلخ و تكاندهنده است كه در صفحات حوادث روزنامهها بارها دیده شده است. شاید بتوان ریشههای این حوادث را در مسائل مختلف حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... یافت.
فرزندکشی از منظر قانون
اگرچه نمی توان صرفا کشتن کودکان را مشمول عنوان فرزندکشی دانست، اما با توجه به اینکه کودکان از اقشار آسیب پذیر اجتماع بوده و وابسته به والدینشان هستند، لذا مصداق شایع فرزندکشی، کشتن کودکان است .
از نظر ماده 1کنوانسیون حقوق کودک (مصوب 1989مجمع عمومی سازمان ملل متحد) که ایران نیز در سال 1372به آن ملحق گردیده است؛ «کودک هر فرد انسانی زیر 18سال است ...» که نیازمند حمایتهای قانونی است و دولتها باید ترتیبی اتخاذ کنند تا به موجب آن هر گونه خشونت علیه کودکان را محدود و با آن مبارزه نمایند.
شاید بتوان دلیل عمده فرزند کشی را بازدارنده نبودن قانون در این زمینه دانست، ماده 220قانون مجازات اسلامی (مصوب 1372)مقرر داشته:
«پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.»
که بدین ترتیب ملاحظه میگردد که قتل عمدی فرزند توسطه پدر یا پدربزرگ پدری، موجب قصاص نفس نیست و مجازات آن پرداخت دیه به ورثه مقتول و حبس تعزیری از 6 تا 10 سال طبق ماده 612قانون مجازات اسلامی است
عدم قصاص پدر یا پدربزرگ پدری بواسطه قتل فرزند یا نوه در ماده 220مستند به نصوص قرآنی نیست و اتفاقاً خداوند در آیه 31سوره الاسراء ( لاتقتلو اولادکم … فرزندان خود را نکشید) فرزندکشی را نهی و اختصاصاً در آیه 9سوره تکویر ( بای ذنب قتلت … به کدامین گناه کشته شدی؟)
و آیه 59سوره نمل نیز دخترکشی را منع و نهی نموده است در قرآن کریم، قصاص مایه حیات و شور زندگی است و گریز و تبصرهای برای احدی نگذاشته به جز عفو و گذشت اولیای دم و در آیات متعدد قتل نفس را منع نموده و بر قاتلی که عمداً کسی را بکشد، لعنت فرستاده و خشم خود را نثار او کرده و وعده آتش جهنم داده است (سوره نساء و برای تسکین جامعه از التهاب وقوع قتل و نیز عبرت دیگران جواز قصاص قاتل را به جامعه بشری داده است.
http://img.tebyan.net/big/1389/09/2764581913417817222113895117243599739187.jpg
بخش حقوقی_چند روز پیش دادگاه کیفری تهران شاهد محاکمه مردی بود که آنقدر دخترش را ترسانده بود که در اتفاقی نادر در علم پزشکی دختر بیچاره قلبش ترکید و مرد.
طبق گزارش خبرگزاریها متهم اصلی این پرونده ، دختر 11 ساله خود را آنقدر شکنجه کرده که وی دچار ترکیدگی قلب شده است.
روز حادثه ماموران، رضا پدر این دختر را بازداشت و او را به اداره آگاهی انتقال دادند. این مرد که میگفت به شیشه اعتیاد دارد و مدتی قبل از مادر مقتول (سارا) جدا شده و حضانت فرزند خود را به عهده گرفته است در جریان بازجویی گفت به خاطر سوءظنی که به دخترش داشته او را به قتل رسانده است. رضا درباره نحوه ارتکاب این جنایت گفته بود ابتدا مریم را شکنجه کرده و او را با سیم به بخاری روشن بستم.بعد مقداری نفت روی او ریخته و او را به آتش کشیدم.
سرانجام هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران متهم را مجرم شناخته و او را به 12 سال زندان و 10 سال تبعید محکوم کرد.
ریشه فرزند کشی در کجاست؟
مرگ کودک به دست پدر، فاجعه چندان تازهای نیست و طی سالیان اخیر به وفور شاهد آن بودهایم.
راستی جنایات تکاندهندهای که هر روز در گوشه گوشه این دیار رخ میدهد و فرزند معصومی به دست بیمهر پدر رخ در خاک میکشد یا بدنش به وسیله پدر سوزانده و مجروح و استخوانهایش شکسته و خرد میشود، رقتآور و نگرانکننده نیست؟
فرزندكشی واژهای تلخ و تكاندهنده است كه در صفحات حوادث روزنامهها بارها دیده شده است. شاید بتوان ریشههای این حوادث را در مسائل مختلف حقوقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... یافت.
فرزندکشی از منظر قانون
اگرچه نمی توان صرفا کشتن کودکان را مشمول عنوان فرزندکشی دانست، اما با توجه به اینکه کودکان از اقشار آسیب پذیر اجتماع بوده و وابسته به والدینشان هستند، لذا مصداق شایع فرزندکشی، کشتن کودکان است .
از نظر ماده 1کنوانسیون حقوق کودک (مصوب 1989مجمع عمومی سازمان ملل متحد) که ایران نیز در سال 1372به آن ملحق گردیده است؛ «کودک هر فرد انسانی زیر 18سال است ...» که نیازمند حمایتهای قانونی است و دولتها باید ترتیبی اتخاذ کنند تا به موجب آن هر گونه خشونت علیه کودکان را محدود و با آن مبارزه نمایند.
شاید بتوان دلیل عمده فرزند کشی را بازدارنده نبودن قانون در این زمینه دانست، ماده 220قانون مجازات اسلامی (مصوب 1372)مقرر داشته:
«پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.»
که بدین ترتیب ملاحظه میگردد که قتل عمدی فرزند توسطه پدر یا پدربزرگ پدری، موجب قصاص نفس نیست و مجازات آن پرداخت دیه به ورثه مقتول و حبس تعزیری از 6 تا 10 سال طبق ماده 612قانون مجازات اسلامی است
عدم قصاص پدر یا پدربزرگ پدری بواسطه قتل فرزند یا نوه در ماده 220مستند به نصوص قرآنی نیست و اتفاقاً خداوند در آیه 31سوره الاسراء ( لاتقتلو اولادکم … فرزندان خود را نکشید) فرزندکشی را نهی و اختصاصاً در آیه 9سوره تکویر ( بای ذنب قتلت … به کدامین گناه کشته شدی؟)
و آیه 59سوره نمل نیز دخترکشی را منع و نهی نموده است در قرآن کریم، قصاص مایه حیات و شور زندگی است و گریز و تبصرهای برای احدی نگذاشته به جز عفو و گذشت اولیای دم و در آیات متعدد قتل نفس را منع نموده و بر قاتلی که عمداً کسی را بکشد، لعنت فرستاده و خشم خود را نثار او کرده و وعده آتش جهنم داده است (سوره نساء و برای تسکین جامعه از التهاب وقوع قتل و نیز عبرت دیگران جواز قصاص قاتل را به جامعه بشری داده است.