توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایه 34 و 35 سوره فصلت و اخلاق پسندیده
حور العین
22-12-2010, 21:26
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد داشتن اخلاق خوب ....
وَ لا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى، هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَ نَّهُ وَلىٌّ حَميمٌ _ وَ ما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَروا و ما يُلَقّاها إِلاّ ذو حَظٍّ عَظيمٍ؛(سوره فصلت، آيه 34 و 35. )
هرگز خوبى و بدى يكسان نيست، بدى را با خوبى دفع كن تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند. امّا جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمىرسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نمىگردند.
http://www.askdin.com/gallery/images/3338/1_1_56770chuyw0egsj.gif
حور العین
22-12-2010, 21:29
در برابر كسانى كه مردم را به خدا دعوت مىكنند افراد بى تفاوت و نااهل و بدرفتارى پيدا مىشوند كه اگر مبلّغ دين، با اخلاق خوش و سعهى صدر با آنان برخورد نكند توفيقى حاصل نمىشود.
اين آيه سفارش مىكند كه بدىها را با خوبى پاسخ بده و اهل انتقام نباش؛ همان گونه كه در دعاى مكارم الاخلاق، امام زين العابدين عليه السلام از خداوند مىخواهد كه به او توفيق دهد كه در برابر غيبت مردم از او، نيكى مردم را بگويد و از بدى آنان بگذرد و هر كس با او قطع رابطه كرد با او معاشرت كند.
بارها در سيرهى پيامبر اكرم و اهل بيت معصوم آن حضرت نمونههايى از اين برخوردها را مىخوانيم كه سرسختترين مخالفان را به طرفدار آنان تبديل كرده است.
مردم چند دستهاند:
كسى كه دوست خود را حفظ مىكند.
كسى كه دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مىكند.
كسى كه دوست خود را به دشمن تبديل مىكند.
كسى كه دشمن را به دوست تبديل مىكند.
روش برخورد با مخالفان
مخالفان به چند دسته تقسيم مىشوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
* گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مىگيرند و دشمنى مىكنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مىدهد.
در آيات ديگر نيز در اينباره آمده است:
1- و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، با آنها سخنى مسالمتآميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»(34)
2- و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»(35)
* گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد.
شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»(36)
شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»(37)
ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»(38)
حور العین
22-12-2010, 21:33
* گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد.
برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. «انّا كنّا لخاطئين... لا تثريب عليكم اليوم»(39)
هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمىزنم. «لئن بسطت الىّ يدك لتقتلنى ما انا بباسط يدى اليك لاقتلك»(40)
* گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابىهاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات «ذرهم»(41) (آنان را به حال خود واگذار) و «اعرض عنهم»(42) (از آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.
* گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مىكند:
«واغلظ عليهم»(43) با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن.
«اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره»(44) و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مىورزند و آنان را به مسخره مىگيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.
«لا تتخدوا اليهود و النصارى اولياء»(45) يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.
«اخذوا و قتّلوا تقتيلا»(46) كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.
* گاهى دشمنى آنان با دست بردن به اسلحه و مبارزهى مسلحانه است كه قرآن مىفرمايد: «فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم...»(47) همان گونه آنان بر شما تعدّى كردند بايد با آنان مقابله به مثل كنيد.
بعضى در تفسير آيهى 40 سورهى شورى «و جزاء سيّئة سيئة مثلها»
گفتهاند: مراد اين است كه اگر بدى كسى را با بدى پاسخ داد شما هم مثل او هستى، چنانكه در آيهى 43 همان سوره مىفرمايد: «و لمن صبر و غفر انّ ذلك لمن عزم الامور» و كسى كه تحمّل بدى مردم را داشته باشد و از آنان بگذرد، اين از تصميمات شايسته است.
34) فرقان، 63.
35) فرقان، 72.
36) ابراهيم، 10.
37) حج، 5 .
38) بقره، 23.
39) يوسف، 91 - 92.
40) مائده، 28.
41) انعام، 91 و حجر، 3.
42) مائده، 42 ، نساء، 63 و 81.
43) توبه، 73.
44) نساء، 140.
45) مائده، 51 .
46) احزاب، 61.
47) بقره، 194.
تفسیر نور foz3
حور العین
22-12-2010, 21:36
پيام ها
1- يكى از راههاى دعوت الى اللّه آن است كه تنش زدايى نماييم و بدى ديگران را با نيكى دفع كنيم. «و من احسن قولاً ممّن دعا الى اللّه... ادفع بالتى هى احسن»
2- فكر نكنيد مرور زمان مسايل را كهنه مىكند و همه چيز فراموش مىشود. (برخوردهاى مثبت و منفى هرگز يكسان نيست، و آثار آن در عمق روح افراد باقى مىماند. «لا تستوى الحسنة و لا السيّئة»
3- يك نمونهى عملى دعوت به سوى خدا (كه در آيهى قبل آمده بود) دفع بدىهاى مردم با برخوردهاى خوب است. «ادفع بالتى هى احسن»
4- در برخورد با مخالفان، اخلاق نيك كافى نيست، تهاجم اخلاقى لازم است «ادفع بالتى هى احسن» (دفع بدىهاى دشمن با روش نيكو كافى نيست، بلكه به نيكوترين روشها و برترين رفتارهاى اخلاقى نياز است).
از محبت خارها گل مىشود
از محبت سركهها مُل مىشود
5 - كيمياى واقعى، آن نيست كه مس را طلا كند، بلكه برخوردى است كه دشمنى را به محّبت تبديل نمايد. «ادفع بالتى هى احسن» (روز فتح مكّه شعار بعضى از مسلمانان «انتقام، انتقام» بود ولى
پيامبر اكرم فرمود: امروز روز انتقام نيست بلكه روز رحمت و مرحمت است).
6- سعهى صدر شرط توفيق در تبليغ است. «ادفع بالتى هى احسن -... كانّه ولىّ حميم»
7- توجّه به نتيجهى كار، انگيزهى انسان را بالا مىبرد. (اگر بدانيم كه نتيجهى برخورد خوب، تبديل دشمن به دوست است، انگيزهى اين كار در ما زياد مىشود. «ادفع بالتى هى احسن -... كانّه ولىّ حميم»
8 - در رفتارهاى شايسته، اگر دشمن دوست نشود لااقل حيا و شرمندگى در او به وجود مىآيد و او را به رفتار دوستانه وادار مىكند. «كانّه ولىّ حميم»
9- ارزش دوست به گرمى اوست. «ولىّ حميم»
تفسیر نور foz3
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.