همه خوابند و او بیدار همه مستند واو هوشیار همه غمدیده او غمخوار همه دلداده او دلدار یکی عاشق یکی بیزار یکی سرد ویکی تب دار یکی نیک ویکی بدکار همه دوار و او پرگار همه گوشند و او گفتار همه در راه و او رهدار
یک شب پرستاره یک طپش دوباره برگ امید خشکیده باید بارون بباره یکی عاشقه اما... یکی از عشق بیزاره یکی چشمش به جاده ست هنوز تو انتظاره... یکی یه چیزی خواسته اما کسی نداره یکی داره نمی ده میگن ندید بدیده... یه دست پر شده عالی یه دست تهی وخالی ...
کاش اینجا یکنفر میخواند احساس مرا شکوه ها و عشوه های نغمه پرداز مرا ازمیان آمدن تادرک فهمیدن کجاهارفته ام کاش اینجا یک نفر می دید پرواز مرا در هوای سرد و گرم روزگار سخت خویش من به دنبال کمی آرامشم از بخت خویش کاش اینجا یک نفر میخواند احساس مرا خنده ها و گریه ...
نوشته اصلی توسط نوای عشق بسم الله الرحمن الرحیم ساعت 3 نیمه شب بود از شلوغی حرم کم شده بود مشغول صحبت با هم کشیکم بودم که دکتر وارد کفشداری شد. از قرمزی بیش از حد چشمهایش معلوم بود که خیلی گریه کرده. پیش از احوالپرسی با نگرانی گفتم چی شده دکتر؟ ودکتر بدون اینکه بمن جوابی بدهد سرش را به دیوار گذاشت و با شدت شروع به گریه کرد بعد از چند دقیقه سرش را برداشت و گفت میرم داخل و زیارتی میکنم بعد میام برات میگم . حدود نیم ساعت ...