نوشته اصلی توسط ranji مادر، می خواهم با اشک هایم، گلی بپرورم به رنگ خون دل و به قامت هزاران دریغ و آه، و روز مادر، بر مزارت گذارم. مادر، در این روز، آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش. هنوز باور ندارم که تو رفته ای. هنوز دست احساس تو را حس می کنم. تو زنده ای!
نوشته اصلی توسط ranji یا خدایا... یا خدایا ...یا خدا این دل درمانده دارد صد دعا وقت دنیا آمدن یاکه وداع این دل شوریده حالش چون گدا تا تو دریابی هرآنچه حس اوست چونکه از عشقت نگنجد توی پوست ای خدای من خدای مهربان ای که هستی خالق هفت آسمان راز دل را جز بر دلدار نیست در دل من عشق ...