مشاهده RSS Feed

عهد آسمانى

فرشته ای به نام مادر

به این مطلب امتیاز بدهید
توسط در تاریخ 12-05-2012 در ساعت 10:38 (1282 نمایش)
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید،اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد:در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد.کودک ادامه داد: من چگونه می‌توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی‌دانم؟..خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو، زیباترین و شیرین‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنیکودک با ناراحتی گفت: وقتی می‌خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟ اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست‌هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعا کنی..کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان‌های بدی هم زندگی می‌کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود. خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود.در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد.کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.او به آرامی‌یک سوال دیگر از خداوند پرسید:خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:نام فرشته ات اهمیتی ندارد،می‌توانی او را مـادر صدا کنی.
تصاویر پیوست شده تصاویر پیوست شده  
تصاویر پیوست شده فایل های پیوست شده
دسته بندی ها
دسته بندی نشده
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi