امام حسن (علیه السلام)
توسط
در تاریخ 02-08-2012 در ساعت 10:57 (873 نمایش)
[QUOTE=محب فاطمه;14065][I][COLOR=red][FONT=times new roman][COLOR=darkorange][B]6. دقّت در دوستیابی [/B][/COLOR][/FONT][/COLOR][/I]
[FONT=tahoma][COLOR=darkorange][B]رفیق و دوست عمیقترین تأثیر را بر زندگی و رفتار انسان دارد، تا آنجا که گفته شده: «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ؛ انسان بر آیین رفیقش است.» به این علّت در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوستیابی تاکید و سفارش شده است. امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز از نزدیکترین افراد خانواده تا شیعیان انتظار دارد که در انتخاب دوست و رفیق دقّت بخرج دهند و مراقب باشند که در دام دوستان ناباب گرفتار نشوند.[/B][/COLOR][/FONT]
[FONT=tahoma][COLOR=darkorange][B]در سفارشی به یکی از فرزندان خویش فرمود: «یا بُنَیَّ لا تُواخِ اَحَدا حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَاِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی اِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِی الْعُسْرَةِ؛(16) پسرم! با هیچ کس برادری [و دوستی] مکن مگر آنکه [اوّل] بدانی کجا رفت و آمد دارد و از چه خانوادهای میباشد، هر گاه به این مسئله پی بردی و معاشرت و دوستی او را [طبق معیارها] پسندیدی، پس با او برادری [و دوستی] کن، در گذشتن از لغزشها و همدردی در سختی.»[/B][/COLOR][/FONT]
[FONT=tahoma][COLOR=darkorange][B]حضرت در این باره فقط به سفارش اکتفا نکرده، بلکه گاه به معرّفی الگوهای عینی، و دوستانی که خود بر اساس معیارهای مطلوب انتخاب نموده میپردازد، و درباره یکی از دوستان خود چنین میفرماید: «او از دیدگاه من از همه مردم بزرگتر بود و اساس بزرگی او به دیده من، کوچکی دنیا در دیده او بود، از سلطه جهالت برون بود. دست دراز نمیکرد مگر نزد کسی که مورد اعتماد بود و سُودی در آن وجود داشت، نه شکایتی داشت و نه خشمگین و ناخشنود بود، بیشتر روزگارش را خاموش بود، پس هنگامی که سخن میگفت بر گویندگان و زبان آوران غلبه مییافت. مردی افتاده بود و مردم ناتوانش میانگاشتند؛ اما همین که زمان تلاش و جدّیت فرا میرسید، شیر بیشه را میماند!.» [/B][/COLOR][/FONT]
[FONT=tahoma][COLOR=darkorange][B]حضرت در ادامه بیان اوصاف دوست خوبش میفرماید: «کانَ اِذا جامَعَ الْعُلَماءَ عَلی اَنْ یَسْتَمِعَ اَحْرَصَ مِنْهُ عَلی اَنْ یَقُولَ، کانَ اِذا غُلِبَ عَلی الْکَلامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَی السُّکُوتِ، کانَ لا یَقُولُ ما لا یَفْعَلُ وَ یَفْعَلُ ما لا یقُولُ، کانَ اِذا عُرِضَ لَهُ اَمْرانِ لا یَدْری اَیُّهُما اَقْرَبُ اِلی رَبِّه نَظَرَ اَقْرَبَهُما مِنْ هَواهُ فَخالَفَهُ، کانَ لا یَلُومُ اَحَدا عَلی ما قَدْ یَقَعُ الْعُذْرُ فی مِثْلِهِ؛(17) چون با دانشمندان جمع میشد به شنیدن بیشتر شیفته بود تا به گفتن. اگر در سخن مغلوب میشد، در خاموشی مغلوب نمیگشت. آنچه را انجام نمیداد نمیگفت، ولی کارهاییانجام میداد که آن را به زبان نمیآورد. اگر در مقابل دو کار قرار میگرفت که نمیدانست کدامیک از آن دو خدا پسندانهتر است، آن را انجام نمیداد که نفسش میپسندید، هیچ کس را به کاری که زمینه عذر در آن بود سرزنش نمیکرد.»[/B][/COLOR][/FONT]
[FONT=tahoma][COLOR=darkorange][B]سخن را با شعری درباره کریم اهلبیت علیهمالسلام به پایان میبریم:(18)[/B][/COLOR][/FONT]
[CENTER][COLOR=darkorange][B][FONT=tahoma]ماییم و کرامات خدا دادِ حسن [/FONT][/B][/COLOR]
[COLOR=darkorange][B][FONT=tahoma]میلاد کرامت است، میلاد حسن [/FONT][/B][/COLOR]
[COLOR=darkorange][B][FONT=tahoma]دوریم گر از مدینه امروز ولی [/FONT][/B][/COLOR]
[COLOR=darkorange][B][FONT=tahoma]ما را به مدینه میبرد یاد حسن [/FONT][/B][/COLOR]
[/CENTER]
[/QUOTE]