مشاهده RSS Feed

mohammadikia

دیواری که نخواهد ریخت

به این مطلب امتیاز بدهید
اسلام علیک یا ابا الصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجت الشریف)
شعله های جنگ داشت تمام دنیا را می گرفت . جنگ جهانی اول بود و ایام اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس .
همه اش نگران بود که مبادا کشور از دست برود . شبی در حال توسل و گریه با ناراحتی به خواب رفت . دیواری در خواب دید که شبیه نقشه ی ایران بود . پر از ترک و در حال فرو ریختن . یک عده زن و بچه هم زیرش نشسته بودند .بیم ان بود که روی سر انها اوار شود . فریاد زد : «خدایا ! این وضع به کجا خواهد انجامید ؟»
آقا امد . انگشت مبارکش را به دیوار که خم شده بود گرفت ، وان را صاف کرد وسر جایش گذاشت .
فرمود :«ایران شیعه ، خانه ماست . میشکند . خم می شود . خطر هست . ولی ما نمی گذاریم سقوط کند . ما نگهش میداریم .»
برچسب ها: هیچ یک ویرایش برچسب ها
دسته بندی ها
دسته بندی نشده
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi