╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز نهم ماه رمضان *╣◄*►╣
توسط
در تاریخ 18-07-2013 در ساعت 14:26 (1190 نمایش)
╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش ╣◄*►╣
*** ویژه نامه روز نهم ماه مبارک رمضان ***
دعاى روز نهم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
االلهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ
واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ
وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ
بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین.
خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانـت
وراهنمائیم کن در آن به برهان وراههاى درخشانت
وبگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات
بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان.
تلاوت ترتیل جزء نهــم قرن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
9-روزه واقعى
قال اميرالمومنين عليه السلام
الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب.
امام على عليه السلام فرمود:
روزه پرهيز از حرام ها است همچنان كه شخص از خوردنى
و نوشيدنى پرهيز مى كند.
بحار ج 93 ص 249
بیمار می شوم که پرستاری ام کنی
خود را زمین زدم که هواداری ام کنی
گوشم پر از نصیحت و حرف است ای رفیق
من آمدم که رفع گرفتاری ام کنی
گفتی تو سنگ دل شده ای خب شدم ولی
نزد تو آمدم که قلم کاری ام کنی
اصلاً مرا به چوب ادب بستنت چه بود؟
اصلاً که گفته بود فلک کاری ام کنی؟
نانی ز من بگیری و نانی دگر دهی
بر تو نیامده که دل آزاری ام کنی
رو دست خوردم از همه حتی ز دست خویش
کی خواستم که کاسب بازاری ام کنی
فریادم از قلیلی آب و طعام نیست
من جار می زنم که شبی جاری ام کنی
با من دوباره قصۀ شاه و گدا مخوان
حیف است صرف غصه ی تکراری ام کنی
من اختیار خویش به دست تو داده ام
حیف است وقف آتش اجباری ام کنی
فردا بیا و نامه ی ما را به آب ده
زآن پیش تر که مجرم طوماری ام کنی
اوقات خویش ز ناله ام اعلام می شوند
وقتش رسیده ساعت دیواری ام کنی
دعوای ما به قوت خود باقی است و باز
من بر همان سرم که سحر یاری ام کنی
محمد سهرابی
الهی ضعیفان را پناهی ؛
قاصدان را بر سر راهی ؛
مومنان را گواهی ؛
چه عزیز است آنکس که تو خواهی!
الهی هر که ترا شناسد ؛ کار او باریک
و هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک .
الهی توانائی ده که در راه نیفتیم
و بینائی ده که در چاه نیفتیم .
الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ؛
خواست خواست توست ؛ من چه خواهم .
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست
دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.
الهی ترسانم از بدی،
خود بیامرز مرا به خوبی خود.
الهی بنیاد توحید ما خراب مکن
و باغ امید ما بی آب مکن.
الهی هرکس ازآنچه ندارد
مفلس است و من از آنچه دارم.
الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،
کار به عنایت بود ،باقی بهانه.
الهی اگر مجرمم، مسلمانم
و اگر بد کرده ام پشیمانم.
الهی کدام درد از این بیش باشد
که معشوق توانگر بود و عاشق درویش..
معارفی از جزء نهم قرآن کریم
ایمان و عمل ما درست شود، برکات هم نازل میشود
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِْم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ (96- اعراف)
در این آیه خداوند متعال به صراحت وعده میدهد که اگر باورهای مردم باورهای توحیدی شود و از شرک و خرافه پاک گردد و در عمل هم به آنچه خدا گفته است به قدر میسور عمل کنند درهای رحمت و برکت الهی از آسمان و زمین به روی مردم گشوده میشود.
از اهل القری؛ مردم یک منطقه به دست میآید که ملاک نزول برکات، ایمان و عمل اکثری مردم است پس اگر بیشتر مردم دین باور و دین دار بودند وعده حق عملی خواهد شد و بی مبالاتی تعدادی از مردم، تأثیری در عملی شدن آن وعده نخواهد داشت اما اگر برعکس شد درهای رحمت نیز بسته میشوند و دین داری عدهای هم نمیتواند آنها را باز کند.(1)
سه ویژگی که متکبران دارند
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَایَاتیَِ الَّذِینَ یَتَکَبرَُّونَ فیِ الْأَرْضِ بِغَیرِْ الْحَقِّ وَ إِن یَرَوْاْ کُلَّ ءَایَةٍ لَّا یُؤْمِنُواْ بهَِا وَ إِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَ إِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا (146- اعراف)
طبق این آیه متکبرانی که مانند ابلیس(2) از دین و دستور خداوند متعال روی برمی گردانند کسانیاند که دارای این سه ویژگیاند:
1. آنها اگر تمام آیات و نشانههای الهی را ببینند، ایمان نمیآورند.
2. اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد.
3. اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، راه خود انتخاب میکنند.(3)
بشارتی که قرآن به گنهکاران پشیمان میدهد
الَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیَِّاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَ ءَامَنُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ. (153- اعراف)
کسانی که گناه کردند اما بعد پشیمان شده و به واقع توبه کنند و ایمان بیاورند، یعنی از عقاید گذشته خود که ریشه گناهانشان بوده دست شسته و باورهای خود را بر اساس اسلام قرار دهند؛ خداوندی که بسیار آمرزنده و رحیم است از گناهانشان در گذشته و سعادت دنیا و آخرت آنها را تضمین میکند.
هر چند توبه و بازگشت به آغوش مهر پروردگار برای همه ممکن است اما نباید پنداشت که هر بازگشتی با یک استغفاری که به زبان جاری میشود محقق میگردد. توبه شرایطی دارد که پشیمانی قلبی و جبران کاستیهای گذشته(4) از شرایط آن است.
کسی که در قرآن تشبیه به سگ شد
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی ءَاتَیْنَاهُ ءَایَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَنُ فَکاَنَ مِنَ الْغَاوِینَ(175) وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بهَِا وَ لَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلیَ الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَئهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ (176- اعراف)
این دو آیه مربوط به کسی است که با وجود علم و بهره از برخی موهبتهای خدادادی؛ خدا او را به سگ تشبیه کرد. قرآن کریم به عنوان کتابی که هم بیماری را نشان میدهد و هم ریشه و درمان آن را بیان میکند علت این سقوط را چنین تحلیل کرده است:
«فَانسَلَخَ مِنْهَا؛ او از پوست به در آمد» این عبارت کنایه از این است که او علم و دادههای الهی را گرفت اما آنها را به درونش نفوذ نداد و به جانش پیوند نزد تا بشود عقیده؛ بلکه در حد پوست و پوستین در بر خود نگه داشت تا اینکه بالاخره در آزمونهای الهی این پوستین را انداخت و ماهیت واقعی خود را آشکار کرد.(5)
قرآن قدمی جلوتر رفته و علت این مشکل او را هم بیان میکند و آن میل او به دنیا و تبعیتش از هوای نفس بود که سبب شد دانستهها و «دین دانی» اش تبدیل به «دین داری» نشود.
وقتی آژیر شیطان را شنیدید به پناهگاه خدا بروید
وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(200- اعراف)
زمانی که آژیر خطر به صدا در میآمد گویندهای با صدای دلهرهآورش چنین میگفت: توجه! توجه! علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است بعد میگفت محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید. بلافاصله بعد از پیام او صدای آژیر گوش خراشی در همه جا طنین انداز میشد و مردمی را میدیدی که با دستپاچگی و سرعت خاصی برای حفظ جان خود به سوی محل امنی در حال دویدناند.
قطعاً خیلی مضحک و خنده دار خواهد بود که کسی در این وضعیت قرار بگیرد و به جای فرار به سوی پناهگاه در معرض خطر بایستد و زیر لب مدام تکرار کند «من به پناهگاه میروم». این داستان بسیار شبیه جریانی است که قرآن کریم نقل میکند.
قرآن میفرماید: وقتی وسوسه شیطان را حس کردید به خدا پناه ببرید(6) که او هم به خواسته شما ترتیب اثر میدهد و هم اینکه میداند شما را چگونه نجات دهد.
پناه بردن به خدا باید با تمام وجود باشد درست به مانند همان مضطر زیر بمباران؛ والا اگر بایستد و مدام بگوید اعوذ بالله اعوذ بالله کاری از پیش نخواهد برد.
این گروه حقاً که مؤمن اند
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتُهُ زَادَتهُْمْ إِیمَانًا وَ عَلیَ رَبِّهِمْ یَتَوَکلَُّونَ(2)الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ(3)أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا (4- انفال)
قرآن کریم در این بخش به پنج ویژگی کسانی که به واقع مؤمن هستند اشاره میکند و در پایان با عبارت «أُوْلَئکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» حقانیت ایمان آنها را امضاء میکند. آن ویژگیها که سه قسمت آن جنبه معنوی و باطنی دارد و دو قسمت آن جنبه علمی و خارجی، عبارتند از: احساس مسئولیت، تکامل ایمان، توکل، ارتباط با خدا و ارتباط و پیوند با خلق خدا.(7) که در آیه به این ترتیب آمده است:
1. هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها به خاطر احساس مسئولیت در پیشگاهش ترسان میگردد.
2. هنگامی که آیات خدا بر آنها خوانده شود بر ایمانشان افزوده میشود.
3. تنها بر پروردگار خویش تکیه و توکل میکنند.
4. نماز را (که مظهر رابطه با خداست) بر پا میدارند.
5. از آنچه به آنها روزی دادهایم در راه بندگان خدا انفاق میکنند.
دین، مایه حیات انسان و جوامع بشری است
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُْیِیکُمْ (24- انفال)
این تعبیر کوتاهتر ین و جامعترین تعبیری است که درباره اسلام و آئین حق آمده است. اگر کسی بپرسد اسلام هدفش چیست؟ و چه چیز میتواند به ما بدهد؟ در یک جمله کوتاه میگوییم هدفش حیات بخشیدن به بشر در تمام زمینههاست.(8)
آیه میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبر را به هنگامی که شما را به چیزی میخواند که شما را زنده میکند و این صراحت دارد در اینکه دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی است حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینههاست.
نا گفته پیداست که این روح وقتی در کالبد فرد یا جامعه دمیده میشود که اسلام واقعی به خوبی شناخته شده و به دقت بدان عمل شود وگرنه اسم اسلام یا اسلام آمریکایی که خود مرده است قطعاً نمیتواند حیات بخش باشد.
تقوا پیشه کنید تا در کارهایتان در نمانید
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یجَْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَ یُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکمُْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ(29- انفال)
تقوا یا همان خداترسی که در پرهیز از محرمات الهی نمود پیدا میکند عاملی است که برای کسب بصیرت. بصیرت آن دید با نفوذی است که پوسته ظاهر را شکافته و به واقعیت درونی راه پیدا میکند. یکی از کاربردهای مهم این حالت که خداوند آن را در اثر تقواپیشگی نصیب انسان میکند در تشخیص حق از باطل است.
«فرقان» به معنی چیزی است که میان دو چیز فرق میگذارد که در آیه مورد بحث مراد ابزار فرق گذاری میان حق و باطل است، چه در اعتقادات (جدا کردن ایمان و هدایت است از کفر و ضلالت) و چه در عمل (جدا کردن اطاعت از معصیت و چه در رأی و نظر (جدا کردن فکر صحیح از فکر باطل)؛ آنچه مهم است این است که همه اینها نتیجه و میوهای است که از درخت تقوا به دست میآید.(9) که البته باید برداشتن آثار گناه و بخشش آنها را هم به این نتیجه اضافه کرد.
تا زمانی از عذاب الهی در امانیم که استغفار در بینمان رواج داشته باشد
وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ(33- انفال)
این کریمه دو عامل را مانع نزول بلاهایی معرفی میکند که در اثر و کفر و طغیان بر سر اقوام گذشته آمد. این دو عامل یکی وجود رسول خدا صلی الله و علیه و آله بود که از این دنیا رخت بر بست و عالمی را در حسرت حضورش گذاشت دیگری استغفار یا طلب بخشش الهی است که تا انسان در این عالم وجود دارد آن هم میتواند جریان داشته باشد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در کلامی گهربار این نکته را مطرح کرده میفرمایند: «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ»(10) دو چیز در این دنیا میتواند مانع نزول عذاب الهی شود که یکی از آن دو رفت و دیگری همچنان در دست شماست به آن خوب چنگ بزنید و محکم آن را بگیرید. بعد فرمودند: آن امانی که از دست شما رفت رسول خدا صلی الله و علیه و آله بود و آن دیگری که همچنان در بین شماست استغفار است و بعد همین آیه را تلاوت کردند تا دلیل سخنشان را هم ذکر کرده باشند.
سرپرستی بیت الله الحرام فقط با پرهیزگاران است
إِنْ أَوْلِیَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَ لَاکِنَّ أَکْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(34- انفال)
پیام آیه روشن است: تنها کسانی حق سرپرستی و تولیت خانه خدا را دارند که موحد و پرهیزگار باشند. بنابراین غیر مسلمانان و نیز کسانی که جانب تقوا را رعایت نمیکنند نمیتوانند تولیت و مدیریت مسجدالحرام را تصاحب کنند.
گر چه این حکم در باره مسجدالحرام گفته شده است، ولی در واقع شامل همه کانونهای دینی و مساجد و مراکز مذهبی میشود؛ حکمی که بر اساس آن «متولیان» آنها باید از پرهیزکارترین و فعالترین مردم باشند که این کانونها را پاک و زنده و مرکز تعلیم و تربیت و بیداری و آگاهی قرار دهند؛ نه مشتی افراد کثیف و وابسته و خود فروخته و آلوده که این مراکز را تبدیل به محل کسب و یا مرکز تخدیر افکار و بیگانگی از حق سازند. اگر مسلمانان همین دستور اسلامی را در باره مساجد و کانونهای مذهبی اجرا میکردند امروز جوامع اسلامی شکل دیگری داشت.(11)
دیگر امروز کسانی که بویی از تقوا و خداترسی نبرده اند نمیتوانستند خود را خادم حرمین شریفین بخوانند و بر مسند تولیت این مکان مقدس تکیه بزنند.
روز نهم: رحمت خداوند
دعای روز نهم
ای خدا مرا نصیبی کامل از رحمت واسطه خود عطا فرما و به ادله و براهین
روشن خود هدایت فرما و مرا به سوی رضا و خشنودی که جامع هر نعمت
است هدایت نما، به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان .
موجبات رحمت خداوند
1 - احسان و نیکی:
قال الله تعالی: «ان الله قریب من المحسنین ؛
البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است» (1)
2 - یاد خدا:
علی علیه السلام: «بذکر الله تستنزل الرحمة;
رحمتخداوند به واسطه ذکر او نازل میشود» (2)
3 - عفو وگذشت:
علی علیه السلام: «بالعفو تنزل الرحمة;
رحمتبه واسطه عفو و بخشش نازل میشود.» (3)
4 - اطاعت خدا و رسول:
قال الله تعالی: «و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون ؛
از خدا و رسول اطاعت کنید که مشمول حمتخدا شوید.» (4)
5 - موعظه پذیری:
قال علی علیه السلام: «رحم الله امرءا اتعظ ؛
انسان پندپذیر مشمول رحمتخداست.» (5)
6- ترحم بر ضعفا:
علی علیه السلام: «رحمة الضعفاء تستنزل الرحمة;
ترحم بر ضعیفان موجب نزول رحمتخداست»(6)
7 - مراقبه:
علی علیه السلام: «رحم الله عبدا راقب ذنبه و خاف ربه; خداوند
رحمت کند کسی را که گناهانش مد نظرش باشد و از خدا بترسد.» (7)
توفیق در توبه
(برداشتی از دعای ابوحمزه ثمالی)
خدایا، مرا چه شده که همّتم در طاعت فروشکسته، حالِ مناجات و راز
و نیاز ازمن گرفته شده و توفیق توبه از من سلب گردیده است.
مولای من، شاید که مرا از درگاه لطفت رانده ای و از
خدمت بندگی ات محرومم ساخته ای.
اید که من حق بندگی ات را سبک شمرده ام و از تو روی گردانده ام
یا مرا با دروغگویان یافته ای و شکر نعمت از من نشنیده ای.
شاید از مجلس اهل علم دورم دیده ای و در میان اهل غفلتم
یافته ای.شاید به الفتم با اهل باطل با من غضب کرده ای
یا به جرم و گناهم به مکافات گرفته ای.
خدایا، با این همه، تو شایسته عفوی و سزاوار لطف؛ پس مرا نه به
خاطرعملم که به فضل و احسانت ببخش و بیامرز
[و توفیق توبه ای راستین نصیبم فرما].