╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز سیزدهم ماه رمضان *╣◄*►╣
توسط
در تاریخ 22-07-2013 در ساعت 04:16 (636 نمایش)
╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش ╣◄*►╣
*** ویژه نامه روز سیزدهم ماه مبارک رمضان ***
دعاى روز سیزدهم ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ
وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ
ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ
بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.
خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت
وشکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى ها
وتوفیقم ده در آن براى تقوى وهم نشینى با نیکان
به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.
تلاوت ترتیل جزء سیزدهم قرآن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
13-روزه ناقص
قال الباقر عليه السلام
لا صيام لمن عصى الامام و لا صيام لعبد ابق حتى يرجع
و لا صيام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصيام لولد عاق حتى يبر.
امام باقر عليه السلام فرمود:
روزه اين افراد كامل نيست:
1 - كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند.
2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد.
3 - زنى كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند.
4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود.
بحار الانوار ج 93، ص 295.
جانم فداي دوست كه هستم ز هستِ اوست
يك گردش نفس كرمِ نازِ شصتِ اوست
حيران روحم وسفر هر شبانهاش
گويا كه مرغ جان همه شب در الستِ اوست
از او عنايتي شده تا زندگي كنم
ور نه جهان به گفتن يك باز و بستِ اوست
شكرش فزون كه نعمت من را فزون نمود
يك روز بودنم كه اشارت ز دستِ اوست
اين دل چو ذرهاي و چنان ذره پرور است
بر دل عطا كند همه آنچه نشستِ اوست
اكنون تنم شده قفس و جان به عشقِ دوست
در بين اين قفس همه فكرش گسستِ اوست
امشب كسي كه تشنهي لطف و عنايت است
اين بندهي گنه زده و دل پرستِ اوست
پيش سفال عمر به تماشا نشستهام
تا كي بگويدش بشكن هان! شكست اوست
الهي! عاشقانه نامت را تكرار ميكنم
و كميليترين واژههايم را در گوش گلدستههاي قنوت ميخوانم
و تو را در بلندترين ارتفاع عشق مييابم
كه از بارش عنايت توست كه بذرهاي نيايش،
در شورهزار دلم جوانه ميزند
و از طلوع نگاه توست
كه غنچههاي استغفارم شكوفا ميشود...
الهي! قلبم در حصار زرق و برق دنيا زنداني است؛
ياريم كن تا آن را از محبت غير تو پاك گردانم
و تنها به ذكرت مشغول باشم...
شيريني و لطافت طاعت را چنان در وجودم قرار ده
كه لحظهاي از فرمانت بيرون نروم؛
عبادتي نصيبم كن كه سرشار از سرچشمه اميد تو باشد؛
عبادتي از جنس عبادت برگزيدگانت...
دست را بر سينه سوزان و سراسر تمنايم مزن
و اميدم را به سياهي نااميدي مبدل مساز
كه خود گفتي تو را بخوانم تا اجابتم كني...
استجب لی یا مجیب الدعوة المشتاقین
معارفی از جزء سیزدهم قرآن کریم
اکثر ایمانها، آلوده به شرک است
وَ مَا یُؤْمِنُ أَكْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِكُونَ(106- یوسف علیه السلام)
اکثر آنها كه ایمان مىآورند، ایمانشان آمیخته با شرك است و مشرک هستند.
مراد از این شرک آن شرک آشکار بت پرستان نیست؛ زیرا هیچ مومنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمی کند؛ بلکه منظور، شرک پنهان است(1) که امام هادی علیه السلام در توصیف آن فرمود: الْإِشْرَاكُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة(2)؛ نفوذ شرك در ضمیر مردم، پنهانتر از آنست كه مورچه سیاهى در شب تیره و تار بر روى گلیم سیاهى راه برود. وقتى انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شركی كه پنهانتر از آنست هم آگاه نخواهد شد.شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد.(3) امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: شِرْكُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْكَ عِبَادَةٍ(4)؛ شرک در این آیه شرک در طاعت است؛ نه شرک در عبادت.(5)
دو روایت مهم در توضیح این مطلب
1. امام باقر علیه السلام فرمود: گناهانی که مومنین مرتکب می شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کرده اند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شده اند.(6) در نتیجه می توان گفت که هر گناهی ریشه در شرک به خدا دارد. و این حکم به شرک در صورتیست که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است(7)؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می رسد.(8)
2. مالک بن عطیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مومنین که در آیه آمده است چیست؟ امام فرمودند: مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می گوید «اگر فلانى نبود من نابود می شدم»، «اگر فلان كس نبود من به فلان ناراحتى مبتلا مىشدم»، «اگر فلانى نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می رفتند». او با این اندیشه اشخاص را موثر در زندگى خود مىبیند و براى خدا در رازقیت و در تاثیر شریك قرار می دهد. عرض كردم: این چنین بگوید چطور؟ «اگر خداوند به وسیله فلانى بر من لطف و منت نمی گذاشت من نابود مىشدم» آیا باز هم اشكالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر این گونه بگوید مانعى ندارد.(9) چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله ساز و دیگرى را وسیله می داند.
تغییر سرنوشت در گرو خواست و حرکت خود ملت هاست
إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِم(11- رعد)
خداوند اوضاع هیچ ملتى را تغییر نمىدهد، مگر آنكه در خود دگرگونى ایجاد كنند.
این جمله یك قانون كلى و عمومى را بیان مىكند، قانونى سرنوشت ساز و حركت آفرین و نیز هشدار دهنده! این قانون كه یكى از پایههاى اساسى جهان بینى و جامعهشناسى در اسلام است به ما مىگوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هر كس در دست خود شما است و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها برمی گردد. شانس و اقبال و مانند اینها همه بی اساس است و آن چیزی که پایه دارد این است كه ملتى خود بخواهد سربلند و پیشرو باشد و یا به عكس، خودش تن به ذلت و شكست دهد، پس این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونى آنهاست كه آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب الهی مىسازد.
به تعبیر دیگر: این اصل قرآنى كه یكى از مهمترین برنامههاى اجتماعى اسلام را بیان مىكند به ما مىگوید هر گونه تغییرات برونى متكى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزى و شكستى كه نصیب قومى شود از همین جا سرچشمه مىگیرد.(10)
ویژگی های حق گرایان از نظر قرآن
الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ(20)وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ وَ یخََافُونَ سُوءَ الحِْسَابِ(21)وَ الَّذِینَ صَبرَُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبهِِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَةً وَ یَدْرَءُونَ بِالحَْسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئكَ لهَُمْ عُقْبىَ الدَّارِ(22- رعد)
کسانی اند كه به پیمان الهى وفا مىكنند و عهد را نمىشكنند و به پیوندهایى كه پروردگار بدان امر فرموده پا برجا بوده و از خداى خویش مىترسند و نگران بدى حساب هستند و نیز صبر مىكنند تا جلب رضایت پروردگار خویش نمایند. نماز را برپا داشته و از آنچه به آنها روزى شده، پنهان و آشكار انفاق مىكنند و به وسیله كارهاى پسندیده، اعمال زشت خود را از بین مىبرند. ایشان کسانی اند که در جهان آخرت، عاقبت خوبى در انتظارشان است.
در این آیات به چند ویژگی مهم و برجسته کسانی که به واقع طرفدار حق هستند اشاره کرده و آنها را چنین توصیف می کند:
1. به عهد الهى وفا مى كنند و آن عهد را نمىشكنند.(11) این عهد و میثاق دایره وسیعی دارد که تمام عهدهای فطری، عقلی و نقلی را در بر می گیرد.(12)
2. پیوندهایى را كه خداوند امر به حف0آن كرده برقرار مىدارند. که چون مطلق است دلالت مىكند بر هر ارتباط و پیوندی كه خدا به آن امر فرموده كه از معروفترین مصادیق آن صله رحم است.(13)
3و4. نسبت به پروردگارشان، خشیت دارند و از بدى حساب در دادگاه قیامت مىترسند.
فرق بین خشیت و خوف: خشیت تاثر در محدوده قلب است ولی خوف واکنش عملی برای خلاص شدن است هر چند كه در دل متاثر نگشته و دچار هراس نشده باشد.(14)
5. در برابر تمام مشكلاتى كه در مسیر اطاعت، ترك گناه، جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد براى جلب خشنودى پروردگار صبر و استقامت می ورزند.
6. نماز را بر پا مى دارند.
7. از آنچه به آنان روزى دادهایم در پنهان و آشكار انفاق مى كنند.
8. بوسیله حسنات، سیئات را از میان مىبرند. به این معنى كه وقتی گناهی از آنها سر بزند، تنها به ندامت و استغفار، قناعت نمىكنند، بلكه عملا با انجام کار خیر و عمل به وظایف فوت شده در مقام جبران بر مىآیند. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد كه آنها بدى را با بدى تلافى نمیكنند(15)، بلكه سعى دارند با انجام نیكى در حق کسی که به آنها بدی کرده است او را وادار به تجدید نظر كنند.(16)
آدرس مهمی که همه به دنبال آنند
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنُِّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُِّ الْقُلُوبُ(28- رعد)
کسانی اند که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. آگاه باشید! که دلها فقط به یاد خدا آرام مى گیرد.
آیه در وصف کسانی است که در آیه قبل آنها را «مَنْ أَنَابَ» نامید یعنی کسی که به سوی خدا بازگردد و رو به او کند.
آرامش و آسایش دو عنوان جدای از هم هستند که در بین انسانهای بیگانه با فرهنگ قرآن این دو به یک معنا و یا به جای هم گرفته می شوند. آسایش مفهومی مرتبط با جسم و تن دارد برخلاف آرامش که با روح و جان در ارتباط است.
گمشده بشر هر روز آرامش است و خود به تجربه فهمیده که وسایل آسایش برای او آرامش نمی آورد. بسیارند کسانی که مجهزترین زندگی و امکانات رفاهی روز دنیا را دارند؛ اما دریغ از ذره ای آرامش و راحتی جان؛ در عوض کم نیستند کسانی که با حداقل امکانات روزگار سپری می کنند و شور و نشاط و صفا و صمیمیت و از همه مهتر آرامش خاطر سراسر زندگی بیرون و وجود درونشان را لبریز کرده است.
راز این داستان کجاست؟ کلید حل این معما به دست کیست؟ قرآن کریم به این سوال مهم و بسیار کاربردی انسان پاسخ می دهد که هر کس به خدا رو کرد و به او ایمان آورد و برنامه او را در زندگی خود پیاده کرد یقین بداند که به آرامش واقعی خواهد رسید؛ آرامشی که محال است آن را بتوان در غیر این آدرس پیدا کرد.
روز سیزدهم: تقوی
دعای روز سیزدهم
خدایا در این روز مرا از پلیدی هوای نفس و گناهان پاک ساز و بر حوادث
خیر و شر صبر و تحمل عطا کن و بر پرهیزگاری و مصاحبت نیکوکاران
عالم موفق دار به یاری خود ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان.
تقوی چیست؟
از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر تقوی سؤال شد، حضرت فرمود:
«ان لا یفقدک الله حیث امرک و لا یراک حیث نهاک؛
تقوی آن است که خداوند تو را در جایی که امر فرموده
غایب و در جایی که نهی فرموده حاضر نبیند.» (1)
آثار و نتایج تقوی
1 - نزول رحمت:
قرآن کریم: «و لو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات
من السماء والارض؛ چنان که مردم آبادیها همه ایمان و تقوا داشتند،
درهای رحمت آسمان و زمین را برای آنها میگشودیم.» (2)
2 - خیر دنیا و آخرت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«من رزق التقی رزق خیر الدنیا والاخرة؛
هر کس را تقوا روزی شود خیر دنیا و آخرت نصیبش شده است.» (3)
3 - کرامت:
قرآن کریم: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛
گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.» (4)
4 - داروی امراض روحی:
علی علیه السلام:
«ان تقوی الله دواء قلوبکم؛
تقوا دوای دردهای روحی شماست.» (5)
5 - قبولی اعمال:
قرآن کریم: «انما یتقبل الله من المتقین؛
خداوند اعمال را از متقین میپذیرد.» (6)
6 - عزت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«من اراد ان یکون اعز الناس فلیتق الله؛
هر کس میخواهد عزیزترین مردم باشد، تقوا پیشه کند.» (7)
سفارش به «زیاد دعا کردن» در این ماه
من حالا یکی دو تا روایت می خوانم که اصل این روایات در
فروع کافی است ولی من از وسائل الشیعه نقل می کنم.
روایت از امام صادق (ع) است که
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛
(وسائل الشیعه)
یعنی علی(ع)فرمود:
«بر شما باد در ماه رمضان، به کثرت دعا و استغفار».
در روایت دیگر آمده است:
«کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ إِذَا کَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ یَتَکَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»
(وسائل الشیعه)
یعنی حضرت امام سجاد (ع) در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت
نمی کرد، مگر اینکه تمام جملاتی که از ایشان صادر می شد مضامین دعایی داشت.
ما در این زمینه روایات بسیاری داریم.
بنابراین آنچه در ماه مبارک رمضان وظیفه عبد است،
سخن گفتن با ربّ خود است