مشاهده RSS Feed

آيه هاي انتظار

╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز شانزدهم ماه رمضان *╣◄*►╣

به این مطلب امتیاز بدهید


╣◄*►╣
لحظه های ناب عشق و نیایش ╣◄*►╣

*** ویژه نامه روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
***





دعاى روز شانزدهم ماه مبارك رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ
وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ
وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِ
بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.

خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان

ودورم دار در آن از رفاقت بدان
وجایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش
به خدایى خودت اى معبـود جهانیان.









تلاوت ترتیل جزء شانزدهم قرن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید



16-روزه و صدقه

قال الصادق عليه السلام


صدقه درهم افضل من صيام يوم.

امام صادق عليه السلام فرمود

يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.

وسائل الشيعه، ج 7 ص 218، ح 6



اَللّهُمَّ لَكَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ

روزه دار رمـضانم فَــتَـقَـبَّـل مِـنّـا
اين بُودخطّ امانم فَــتَـقَـبَّـل مِـنّـا


آمده ماه مبارك مَـهِ تسبيح ُدعا
تا سحر اشك فشانم فَتَقَبَّل مِنّا


عهد كردم سرِِسجّاده ميان محراب
پــاي اَلـــعَـفـو بــمانم فَــتَـقَـبَّـل مِـنّا


چَشم برهم زدم ُموي سرم گشت سپيد
بـِنـِگـر رو بـه خـزانـم فَــتَـقَـبَّـل مِــنّا


من كه جامانده ي ياران خميني هستم
تـو بـده راه نـشـانـم فَــتَـقَـبَّـل مِــنّا


به شهيدان سر كوي تو من مديونم
مـددي كُـن ، بِـپَـرانـم فَــتَـقَـبَّـل مِــنّا


ماه مهمانيِ مخصوص خداوند رسيد
از سَرِ سُفـره مَـرانم فَــتَـقَـبَّـل مِــنّا


سَحرِ ماه مبارك بعدِ تسبيح و دعا
غـــزل آمــد به زبانـم فَــتَـقَـبَّـل مِنّا


اصغر چرمي



خدا یا !
من عشق به تورا هم از تو میخواهم و عشق به عاشقان تورا
و عشق به هر کاری که مرا به تو نزدیک کند


خدایا !
عشقت را در دلم انداز و عشق به اولیائت را
و عشق به جاده منتهی بهسوی تورا


و عشق به علامات راهنمای به سوی تو ،
و عشق بهزائران و رائدان راه تورا.


خودت را معشوق ترین من قرار ده
و مرا عاشق ترین خویش


گلدانهای آرزوی مرا به خشکی منشان
و نردبان امید را از زیر پای دلم مکشان
و تا پایان این راه بی پایان مرا
به خودم وا مگذار و دستم را بگیر


خدا یا !
توفیق اطاعت و بٌعد معصیت ، آنچنانم عطا کن
که تا قله ی شفاعتمحمد (ص) صعود توانم کرد
و تا گذرگاه نسیم غفران تو توانم رسید.


ای کریم ترین برای حاجتمندان ،
ای مهربانترین برای قاصدان ،


ای مونس ترین برای تنهایان و بی کسان
ای مامن ترین برای آوارگان

ای گرم ترین آغوش برای وا ماندگان
و ای پر قدرت و مهر ترین دست برای مستمندان


من دست نیاز و واماندگی و حیرانی به دامان
صمدیت و جبروت و سبحانی تو آویخته ام

دستم را به تازیانه ی حرمان میازار
و به خنجر یاًس کوتاه مکن


آمین یا مجیب دعوة المضطرین







معارفی از جزء شانزدهم قرآن کریم

مأموریت عجیب دو پیامبر

وَ أَمَّا الجِْدَارُ فَکاَنَ لِغُلَامَینْ‌ِ یَتِیمَینْ‌ِ فیِ الْمَدِینَةِ وَ کاَنَ تحَْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَ کاَنَ أَبُوهُمَا صَلِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجَا کَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی(82- کهف)


و اما داستان دیوار که متعلق به دو پسر یتیم این شهر بود و زیر آن گنجی برای آن‌ها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگارت می‌خواست وقتی که آن‌ها بالغ شدند، آن گنج را از زیر دیوار خارج کنند. این لطفی از جانب پروردگارت بود و من این کار را از پیش خود نکردم.

این آیه، پرده از راز یکی از سه مأموریتی بر می‌دارد که موسی به همراه خضر علیهمالسلام و به رهبری او انجام دادند. آن‌ها در این مأموریت، دیوار در حال تخریبی را بازسازی کردند(1) و وقتی موسی علیه‌السلام از سرّ این کار سوال کرد؛ خضر علیه‌السلام پاسخ داد: گنجی در زیر این دیوار نهفته که متعلق به دو بچه یتیم است. خدا اراده کرد تا زمانی که این‌ها بزرگ می‌شوند و آن را استخراج می‌کنند گنجشان محفوظ بماند. چون پدر آن‌ها مرد صالحی بود ما مأمور شدیم دیوار را بازسازی کنیم تا مبادا گنج ظاهر شود و اموال این یتیم‌ها به خطر افتد.(2)
نکته عجیب در این داستان: چون پدر این دو بچه یتیم، انسان صالحی بود خدا دو پیامبر را مأمور می‌کند تا از اموال فرزندان او محافظت کنند.

نکته عجیب‌تر اینکه:


امام صادق علیه‌السلام فرمود: « انه کان بینهما و بین ذلک الأب الصالح سبعة آباء»(3) آن مرد صالح، جد هفتم این دو یتیم بود.


نتیجه اینکه: کسی چند صد سال قبل می‌زیسته؛ چون انسان صالح و متدینی بوده است خداوند متعال به دو پیامبر خود که یکی از آن‌ها نیز اولوالعزم است مأموریت می‌دهد تا از اموال دو یتیم در نسل او مراقبت کنند و این امر بسیار شگفت انگیز است.


زیانکارترین انسان‌ها چه کسانی‌اند؟

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً(103)الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُُمْ فیِ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَْسَبُونَ أَنهَُّمْ یحُْسِنُونَ صُنْعًا(104- کهف)
بگو: [می‌خواهید] شما را از زیانکارترین مردم با خبر کنم؟ آن‌ها کسانی‌اند که تمام سعی و تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته با این حال خیال می‌کنند کار خوبی انجام می‌دهند.


این آیه از کسانی خبر می‌دهد که در عمل از هر زیانکاری زیان کارترند و آن‌ها کسانی هستند که در زندگی دنیا هم از عمل خود بهره نگرفتند؛ چون «ضلال سعی» همان خسران و بی‌نتیجگی عمل است(4) و چون این‌ها علاوه بر غفلت از ضرر، آن را سود هم تلقی می‌کنند از این رو به زیانکار ترین افراد لقب گرفته‌اند.
خسران و خسارت در کسب و کارهایی صورت می‌گیرد که به منظور سود انجام می‌شود و وقتی خسران تحقق می‌یابد که کاسب به غرضی که از تلاش خود داشته، نرسد؛ بلکه مقداری از سرمایه هم نابود شود و یا حداقل منفعتی عاید او نگردد در نتیجه سعیش بی‌نتیجه شود. و این همان است که آیه شریفه آن را «ضلال سعی» خوانده است.(5)
اگر کسی ضرر کرد و فهمید ضرر کرده است به فکر چاره افتاده و سعی می‌کند که جبران کند؛ اما بیچاره کسی که ضرر می‌کند و گمان می‌کند که دارد سود می‌برد. چنین کسی چون امیدی به بازگشت و جبرانش نیست پس در حقیقت زیانکار تر از او هم کسی پیدا نمی‌شود.

آنگاه در دو آیه بعد ریشه این وارونه انگاری آن‌ها را چنین بیان می‌کند که: آن‌ها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال] را به وسیله او منکر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و تمسخر گرفتند.

خدا عنایت می‌کند؛ اما تو هم تکانی بخور!

وَ هُزِّی إِلَیْکِ بجِِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا(25- مریم سلام الله علیها)
تکانی به این تنه نخل بده تا برایت رطب تازه فرو ریزد.


این سخن زمانی به مریم سلام الله علیها گفته می‌شود که او برای دنیا آوردن فرزندش از مسجد فاصله گرفته و پای تنه نخلی خشکیده نشسته است. وقتی فرزندش به دنیا می‌آید به او گفته می‌شود تو این نخل خشکیده را تکان بده به قدرت الهی این تنه، صاحب رطب تازه شده و بر تو فرو می‌ریزد.(6)

نکته قابل توجه در این داستان

برای خدایی که نخل خشکیده را پر ثمر کرده و آن را در یک چشم بر هم زدن، صاحب رطب تازه می‌کند؛ بی شک ریختن آن‌ها و در دسترس قراردادنشان نیز ممکن بود؛ اما این جریان به ما می‌آموزد که قرار نیست تمام امور بشر حتی برگزیدگان الهی(7) از راه امدادهای غیبی اداره شود. کمک‌های ویژه و امدادهای غیبی الهی که از مسیر غیر عادی و ناشناخته نصیب برخی می‌شود حقیقتی است انکار ناپذیر؛ اما این بدان معنا نیست که چون خدا می‌تواند پس بشر بابد دست روی دست گذاشته و فقط منتظر غیب باشد.

انسان باید بداند که این عنایت‌ها به مانند سایر اموری که از خداوند متعال صادر می‌شود تحت مدیریت حکمت الهی قرار دارند و هر کجا که حکمتش اقتضاء کند انسان را به امداد غیبی یاری می‌کند.

راه محبوب شدن در بین مردم

إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَیَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا(96- مریم سلام الله علیها)
بی تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می‌دهند، [خدای] رحمان به زودی برای آنان محبتی [در دل‌ها] قرار خواهد داد.


کلمه «وُدّ» و «مودّت» به معنای محبت است. این آیه شریفه وعده‌ای زیبا از ناحیه خدای متعال است به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح می‌کنند که به زودی محبت آن‌ها را در دل‌ها قرار می‌دهد. همان‌گونه که در آیه نمایان است این بشارت را مقید به قیدی نکرده است از این رو دلیلی ندارد که ما آن را منحصر در فرد خاصی کنیم و یا آن را مربوط به بهشت یا قلوب همه مردم در دنیا و یا مقید به قیود دیگری کنیم.(8)

به عبارت دیگر آیه مطلق است و پیامش این است هر کس اهل ایمان و انجام عمل صالح باشد خداوند محبت او را در دل دیگران انداخته و او بدون اینکه قدمی در این جهت برداشته باشد محبوب دیگران می‌شود.در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آ له آمده است: هنگامی که خداوند کسی از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل می‌گوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار! جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمان‌ها ندا می‌دهد که‌ای اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست بدارید! که به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست می‌دارند؛ آنگاه پذیرش این محبت در زمین نیز منعکس می‌شود.

و هنگامی که خداوند کسی را دشمن بدارد به جبرئیل می‌گوید من از او متنفرم، او را دشمن بدار! جبرئیل هم او را دشمن می‌دارد. سپس در میان اهل آسمان‌ها ندا می‌دهد که خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید! همه اهل آسمان‌ها از او متنفر می‌شوند؛ آنگاه این تنفر در زمین نیز منعکس می‌شود.(9)

اصلی‌ترین عامل سختی‌های آزار دهنده

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعَا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنیّ‌ِ هُدًی فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَی(123)وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَ نحَْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَی(124- طه)


خداوند متعال به آدم و حوا فرمود: از بهشت به سوی زمین فرود آیید که برخی از شما دشمن برخی دیگرند. زین پس هرگاه از سوی من هدایتی به شما رسید، اگر کسی از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه به مشقت و رنج می‌افتد و اگر کسی از هدایت من که سبب یاد نمودن من در همه امور است، روی بگرداند برای او زندگی تنگ و سختی خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم.

از این فراز شریف چند مطلب فهمیده می‌شود:

1. اگر کسی از هدایتگران الهی که انسان را به سوی خدا و آن کمال مطلق هدایت می‌کنند پیروی کند؛ نه گمراه می‌شود و نه به مشقت و رنج می‌افتد.
2. اینکه به طور مطلق فرموده «گمراه و شقی نمی‌شود» می‌رساند که هم ضلالت و شقاوت دنیایی از او نفی شده هم آخرتی.
3. به جای اینکه بفرماید «و من لم یتبع هدای؛ و هر که هدایت مرا پیروی نکند» فرمود: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» تا به علت حکم اشاره کند و معلوم شود که علت تنگی معیشت در دنیا و کوری در روز قیامت، فراموش کردن خدا و اعراض از یاد او است.(10) ‌

4. آرامش غیر از آسایش است. آسایش راحتی تن است و آرامش راحتی جان. پیام آیه ناظر به سلب آرامش در صورت غفلت از یاد خداست؛ چون بسیارند کسانی که از یاد خدا اعراض کرده‌اند؛ اما غرق در ثروت و امکانات و آسایشند؛ ولی همان‌طور که می‌بینیم و آیه به آن اشاره دارد این افراد از آن آرامش روحی «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »(11) بهره‌ای ندارند.

5. اصولاً تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، دلیل آن هم عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود و وابستگی بیش از حد به جهان ماده است؛ ولی آن کس که به خدا ایمان دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانی‌ها در امان است.(12)






روز شانزدهم: ابرار و اشرار

دعای روز شانزدهم

«اللهمَّ وَفقِنی فیهِ لِمُوافَقَةِ الابرارِ، وَ جَنّبنی فیهِ مُرافَقَةَ الاشرار،
وَ آوِنی فیهِ بِرَحمَتِكَ الی دارِ القَرارِ بِالهیّتِكَ یا الهَ العالَمین»






ویژگی‏های ابرار

1 - صاحب بهترین‏ ها:
قرآن کریم: «و ما عندالله خیر للابرار؛
آنچه نزد خداست ‏برای نیکان از هرچیز بهتر است» (1)


2 - غرق نعمت‏ها:
قرآن کریم: «ان الابرار لفی نعیم‏؛
محققا نیکوکاران درون نعمت‏ها متنعم‏اند» (2)


ویژگی‏های اشرار

1 - پیشوایان گمراه و گمراه کننده:
علی علیه السلام: «ان شر الناس عندالله امام جائر ضل و ضل به؛
بدترین مردم، پیشوایان گمراه و گمراه کننده‏اند» (3)

و نیز آن امام بزرگوار موارد زیر را از اشرار شمردند:

2 - «من لا یقبل العذر;
کسی که عذر را نمی‏پذیرد.»


3 - «من لایبالی ان یراه الناس مسیئا;
کسی که ابا ندارد که مردم او را گناهکار ببینند.»


4 - «العلماء اذا فسدوا;
عالمان، زمانی که فساد کنند.»


5 - «المشاؤون بالنمیمة; سخن چینان.»

6 - «المفرقون بین الاحبة;
کسانی که بین دوستان تفرقه می‏اندازند.»



شرح دعای روز شانزدهم؛

انتخاب رفیق خوب


اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِکَ إِلَی (فِی) دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیَّتِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِین [1]

ای خدا در این روز مرا بر موافقت(همراهی) مردان نیک موفق فرما و از رفاقت اشرار جهان دور گردان و مرا در بهشت دار القرار به رحمتت منزل ده به حق الهیت و معبودیتت ای خدای عالمیان.

اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ

خدمت به خلق و با خدا بودن ملاک اصلحیت


خدایا کاری کن که من با خوبان موافق باشم، مثلا اگر قرار است برای ریاست جمهوری یا انتخابات مجلس شورای اسلامی رای گیری کنند، اگر فردی خوب است من با او موافقت کنم و اگر بد است به او رای ندهم و دنبال باند و باند بازی نباشم و دنبال منافع شخصی خودم نباشم بلکه هر جا رضای خدا را دیدم به او رای بدهم و همیشه به کسی رای بدهیم که اهل نماز شب و اهل خلوت با خدا و در پی خدمت به خلق باشد.

وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ

با این افراد رفاقت نکنیم


خدایا کاری کن که من با بدان رفیق نشوم، با اهل دود و دم رفیق نشوم، اگر پسر عموی شما سگ بغل می کند با او رفیق نشو ، حالا چون از ارحام است و صله رحم باید کرد در حد یک تلفن و سلام و احوال پرسی با او رابطه داشته باشید؛ با رَحِم باید سلام و علیک کرد، ولی اگر اهل تقوی نیست با او رفیق نشو.

با چه کسی مجالست کنیم؟


حواریون از حضرت عیسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) سئوال کردند که با چه کسی مجالست کنیم؟ فرمود:

«من یُذَکِّرکُم اللهُ رُویَتَه » کسی که نگاه به او شما را به یاد خدا بی اندازد. به دنبال دوستانی باشید که شما را به یاد خدا می اندازند ؛ حتی شما حق نداری با هر عالمی رفاقت کنی !

حدیثی از امام صادق(علیه السلام) وارد شده است که از حضرت سوال کردند که آیا حدیث « النَظَرُ اِلی وَجه العالِم عِبادة » [2] درست است؟ حضرت فرمودند؛ درست است اما کلیت ندارد، بعد حضرت قیدی به آن اضافه نمودند که؛ نظر به عالمی عبادت است که « هُو العالمُ الذِی إذا نَظَرت إِلَیهِ ذَکَّرک الآخِرَة » عالمی که وقتی به او نگاه می کنی تو را به یا خدا بیاندازد « وَ مَن کَان خلافُ ذلک » و اگر عالمی بود که وقتی به او نگاه می کنی تو را به یاد آخرت نمی اندازد « فَالنظُر اِلیه فِتنَة » [3] نظر کردن به او هلاکت است . با عالمی که شما را به شک می اندازد رفیق نشوید.

چند خصلت باید در عالم باشد

در حدیث آمده است با عالمی همنشین شوید که شما را از چند امر به چند امر دعوت کند:

از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص، از رغبت به دنیا به زهد از دنیا [4]

مثل مرحوم شیخ حسین زاهد که وقتی در محضر او بودی و او را می دیدی رغبت انسان نسبت به دنیا کم می شد؛ اگر ریاکار بودی خالص می شدی، اگر اهل شک بودی اهل یقین می شدی.

من شنیده ام بعض اهل علم به طلبه ها گفته اند؛ شما چرا طلبه شده اید مگر ما به کجا رسیده ایم که شما می خواهید برسید؛ این چه حرفهای باطلی است که می زنند؛ باید مراقب باشید حتی با هر عالمی هم همنشین نشوید

گرفتاری در برزخ به خاطر ممانعت از تحصیل در حوزه

مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد تقی بروجردی(ره) کتابی دارد به نام «سیر المنازل» و در آن کتاب آورده است که پدر و مادر من راضی نبودند من طلبه بشوم؛ من فرار کردم و به گلپایگان و اصفهان و نجف رفتم و سالها زحمت کشیدم و به در جه اجتهاد رسیدم و پدر و مادرم مرحوم شده بودند، در عالم خواب و رویا ایشان را دیدم که به من می گفتند: ما در این عالم گرفتار هستیم و به ما می گویند: شما چرا به پسرتان می گفتید که طلبه نشو.

آن آخوندی هم که به شما می گوید؛ طلبه نشو او هم در قیامت گرفتار است و جهنمی می شود.

خاطره

سید مهدی خرازی پدر آیت الله خرازی برای من نقل کرد: بعضی از اهل علم به من می گفتند؛ شنیده ایم که پسرت را می خواهی طلبه کنی! این کار را نکن؛ ایشان به آیت الله خوانساری جریان را می گوید؛ تا مجبور شود فرزندش را به حوزه بفرستد و طلبه شود. هم اکنون فرزند ایشان یکی از بزرگان حوزه است و به درجه اجتهاد رسیده و دارای آثار و برکات فراوانی است.

ادامه حدیث

سه ویژگی همنشینی در کلام حضرت عیسی (ع)

از حضرت مسیح سئوال شد که « مَن نُجالس » با چه کسی همنشین شویم؛ حضرت فرمودند:

اول- کسی که دیدن او شما را به یاد خدا می اندازد «مَن یُذَکِّرُکُم الله رؤیَتَه»

دوم- کسی که کلام او بر علم شما بی افزاید « مَن یزید فِی عِلمِکُم مَنِطِقُه»

سوم- کسی که عمل او رغبت شما را نسبت به آخرت زیاد کند « مَن یَرغبکُم فِی الآخره عَمَله » [5] با کسی مجالست کن که یک پله از تو بالاتر است؛ اهل نماز شب و یاد خدا باشد

شعر:

با هر که نشستی و نشد جمع دلت * و ز تو نرهید زحمت آب و گلت

زنهار ز صحبتش گریزان می باش * ور نه نکند روح عزیزان بحلت [6]

رفیق خوب سبب سعادت است

اگر من طلبه شدم بخاطر دوست خوبی بود که داشتم؛ ایشان روزی به من گفتند؛ که برای قرائت قرآن به مجلسی برویم، بعد مدتی به من گفت که برای نماز جماعت به مسجد خندق آباد برویم و من هم رفتم؛ در آن مسجد آقا سیدی بودند که مشغول تدریس صرف بودند و «ضرب ؛ ضربا» درس می دادند و من هم علاقه مند شدم و در کلاس درس ایشان شرکت می کردم، بعد مدتی به درس شیخ علی اکبر برهان رفتم و یواش یواش ذوق طلبگی پیدا کردم و.. این همه برکات بخاطر رفیق خوب بود.

شعر:

گلی خوشبوی در حمام روزی * رسید از دست محبوبی به دستم

بدو گفتم که مشکی یا عبیری * که از بوی دل آویز تو مستم

بگفتا من گلی ناچیز بودم * و لکن مدتی با گل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد * وگرنه من همان خاکم که هستم [7]

وَ آوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِکَ إِلَی (فِی) دَارِ الْقَرَارِ

خدایا مرا با خوبان رفیق کن و به رحمت خودت مرا در بهشتت جای بده!

بالَهِیَّتِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِین

به خدایی خودت قسم که این دعاهای مرا مستجاب کن و در بهشتت جای بده، تازه اگر من را به جهنم بردی با دوری تو چه کنم؟!

امیر المومنین در دعای کمیل خطاب به خداوند می فرمایند: خدایا گیرم که من به آتشت صبر می کنم، ولی فراق تو را چه کنم!؟ [8]




باز شدن درهاي آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد




روايت از پيغمبر اکرم(ص) است؛
«إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ
رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ».

حضرت فرمودند:
درهاي آسمان در اولين شب از شب هاي ماه مبارک رمضان
باز مي شود و تا آخرين شب از شب هاي اين ماه هم بسته نمي شود.


اين يعني چه؟
منظور از «سماء» در اينجا آسمان نيست!
اشتباه نکنيد.

«سماء» اشاره به آن جهت عِلوي از عوالم وجودي و آن نشئه
برتر عالم وجود است. ما در اين «دنيا» در عالم ناسوت هستيم.
اين عالم دنيا پست ترينِ عوالم وجود است.


اينکه در روايت فرمود که خدا شب اوّل ماه مبارک رمضان
درهاي آسمان را باز مي کند، يعني چه؟

يعني مي خواهد بگويد از ناحيه آن عوالم برتر وجودي
هيچ مانع و حاجبي در کار نيست.


پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف من است.
او دارد راز مي گويد، اما گوش من نمي شنود.

حالا من چه کار کنم تا اين حجاب ها را رفع کنم؟
در مقامات معنويه مقامي هست که آن را بايد به دست بياوريم؛














نظرات

© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi