شیرزنی از قبیله خورشید {ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام}
توسط
در تاریخ 12-04-2014 در ساعت 04:35 (3091 نمایش)
◆*◆*◆شیرزنی از قبیله خورشید◆*◆*◆
ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام
وفات جانگداز اسوه مـاندگار مهرو محبت
بـانوی دوم خـانه مـولا علی علیه السـلام
مادر دلسوز یتیمان فاطمه سلام الله علیها
بانوی مرد آفرین ,مادر چهار شهید کربلا
حضرت ام البنین علیه السلام تسلیت بـاد
چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد
چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد
تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونین
مسافر تو نیامد مسافری اگر آمد
چهار مرتبه شن زارهای ظهر، تنت را
گریستند و تو را داغ های مستمر آمد
چنان گریسته ای روزهای خستگی ات را
که تکّه تکّه خاک بقیع نوحه گر آمد
از آن گلایه تلخت به گوش علقمه بانو!
هر آنچه رود از آن لحظه سر به زیرتر آمد
چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودی
چهار بار تو بودیّ و اسب بی پسر آمد
تو کوه بودی و از پشتِ شانه های بلندت
چهار مرتبه خورشید سر بریده برآمد
حسین هدایتی
ای بانو، ای فاطمه دیگر خانه علی!
درود بی کران خداوند و رسولش بر تو.خوب یتیم نوازی کردی،
خوب فرزندان فاطمه را در آغوش پر مهر خویش گرفتی،
خوب فرزندانت را محب فرزندان فاطمه تربیت کردی.
ای مادر ماه بنی هاشم! ای مادر فضایل و کرامات بی شمار
و ای مادر پسران دلیر و پر توان!
رحمت به تو و بر فرزندان دلیرت. چه بر دهان آنان نهادی
که هنوز غریو غیرتمندانه آنان به گوش می رسد.
چه دستی بر سر آنان کشیدی که سایه مهر و عطوفتت هنوز
بر دلهای سودازده حماسه می آفریند و چه نگاهی به فرزندانت انداخنی
که هریک از آنها در اندازه آسمان رشد کرده اند. آسمان باید در
مقابل بزرگواری تو سجده کند که به هر چه
خوبی بود فرزندانت را متمایل کردی
و آنان را با تمام مردانگی، مردانی از جنس احساس و عشق پروریدی....
آری ای فاطمه، عباس شیرمرد مردستان عاشورا، نام آورترین فرزند توست.
اکنون که رحل اقامت به جهان دیگری افکنده ای، سلام ما را
به فرزندت برسان و چشمان سرشاز از وفا و مهربانی
او را از جای ما ببوس!...
اما خدا صبرت دهد فاطمه!اکنون که پس از گذشت سالها،
فرزند دلبندت را با چشمانی خونین، فرقی شکافته و دستانی جدا از تن می نگری!
درود خداوند بر تو و بر فرزندان رشید
تو ای مادر ماه تشنه، ای ام البنین
درود بر تو ای کسی که عزیز حضرت زهرا بودی
سلام بر تو ای مادر ماههای درخشان ،
ای فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب که لقب داده شدی
( از طرف حضرت علی ) به ام البنین ( مادر پسران )
و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
خدا و پیامبرش را گواه می گیرم که همانا تو با اهدای فرزندانت
و قربانی کردن آنها در راه آرمانهای حسین علیه السلام جهاد نمودی؛
و بندگی خدا را با تحت ولایت قرار گرفتن امامان معصوم
با خلوص کامل به جا آوردی و بر آن مصیبت جانکاه و عظیم ( که برای فرزندانت اتفاق افتاد )
صبر نمودی چرا که آنرا در پیشگاه حضرت حق می دانستی
و همواره در سختی ها و شدائد ، امام علی بن ابی طالب را یاری می کردی
و همواره در نهایت اطاعت و وفاء نسبت به این خاندان بودی .
وهمانا تو به خوبی کفالت و خدمتگزاری در خانه ی علی را عهده دار شدی
و با حفظ و نگهداری دو یادگار زهرای اطهر – امام حسن و امام حسین –
امانت بسیار بزرگ خدا را ادا کردی و حجت های خدا را برگزیده
و در راه به ثمر نشستن اهداف آنها تلاش نمودی .
و در خدمتگزاری به فرزندان رسول خدا سعی و تلاش نمودی
در حالیکه نسبت به ایشان معرفت کامل داشته
و به صدق گفتارشان یقین داشتی و در نهایت مهربانی و دلسوزی
نسبت به ایشان بودی و برگزیدی هواخواهی ایشان را .
و فرزندان رسول خدا را بیشتر از فرزندان سعادتمند خودت دوست می داشتی
و محبت نسبت به ایشان را در محبت نسبت به اولاد خودت ، ترجیح می دادی .
پس درود خدا در هر لحظه از شبانه روز بر تو باد .
خبر رسیده قافله و چشم های تر دارد
برای ام بنین یک نفر ... خبر دارد
خدا کند که مراعات سن او بشود
خبر ، خبر .. همه بر قلب او ضرر دارد
نخواست او که بپرسد جه شد ابالفضلش
سوال بود برایش ...حسین سر دارد ؟
براش گفت چه شد ؟ماجرا چه بود ؟ آنکه
به روی آینه اش گرد از سفر دارد
تمام واقعه این بود : بین نخلستان
جماعتی سر حمله به یک نفر دارد
تمام قامت او را به باد می دهد و
بدون آنکه ز چشمش ، دست بردارد
شهید می شود عباس نه !...حسین دمی
که جان سپردن عباس را نظر دارد
گذشت واقعه اما تصورش باقیست
هنوز مرد خدا دست بر کمر دارد
زسمت علقمه سمت خیام می آید
چرا که پیکر عباس درد سر دارد
ز ضربه های عجیب و غریب بی رحمی
که قصد بی ادبی با سر قمر دارد
شنید ، ام بنین ، گفت : نام من این نیست
چرا که " ام بنین ...لا اقل پسر دارد
مجتبی کرمی
مادر....
مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند
و نگاهش بر افق، که آیا «کاروان عشق» را بازگشتی خواهد بود؟
مادری که دلش برای همیشه در کنار «نهر علقمه»،
سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت در زیبایی و شجاعت!
مادری که دلش در میدان «قتلگاه» بود
و نگاهش بر آسمان، که چه وقت، «ماه»، بار دیگر خواهد تابید!
مادری که یک عمر، دست از «حسین حسین» گفتن بر نداشت
و تمام غریبانه هایش را، حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه السلام همراهی کرد!
مادری که «ام البنین علیهاالسلام » بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا،
تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزهها روایت میکرد!
مادری که حتی کوچه های «مدینه»، مرثیه سرای
اندوه سترگ او شدند و به استقامت و صبر او ایمان آوردند!
مادری که «وفا»، اولین درس زندگی و «شجاعت»، عالیترین سرشت
همسری اش بود و «صحبت»، بالاترین باور مهر پروری اش.
مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، به یاد پسرانش، لالایی سرود
و سروده هایش را فرات، هر روز، هنگام غروب نجوا میکند!
مادری که بعد از شهادت «عباس علیه السلام »، دیگر به ماه نگاه نکرد
و آسمان مدینه، نعمت نورافشانی اش را از دست داد!
مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند و دل از «گودال قتلگاه» نگرفت
و فریاد «یا حسین»اش را نه تنها در مدینه، که از صحن مطهر کربلا میتوان شنید!
درود خداوند و سلام پاکان، بر روح بلند و وفاداری بی نظیرش باد!
روح آسمانی اش، در سایه سار کوثر، شاد، و شفاعت بشکوهش، دستگیرمان باد!
لینک مطالب پیرامون حضرت ام البنین علیه السلام
سوگ نشين نهرعلقمه(ویژه نامه وفات خانم ام البنين(سال 90 تا92)
السلام عليک ياام العباس ( وفات حضرت ام النبين(س)(سال 89)
گالری تصاویر ویژه شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
ماجرای کامل معجزه حضرت أم البنين با کودکی به نام سجاد
دانلود مداحی و روضه خوانی وفات حضرت ام البنین (س)
بررسی تاریخچة زندگانی ام البنین ( س ) در تاریخ اسلام
مادر ماه/ پژوهشی در زندگی و شخصیت ام البنین(س)
متن و ترجمه زیارتنامه حضرت ام البنین علیه السلام
......توسل به حضرت ام البنین علیها السلام ......
...ام البنین علیهاالسلام ؛بانوی مردآفرین...