مناجات الهی نامه
توسط
در تاریخ 09-09-2014 در ساعت 01:44 (673 نمایش)
مناجات الهی نامه
الهی دل تمنّای تو دارد ღ سرم بر سینه سوداری تو دارد
الهی دل گرفتار تو خوشتر ღ بپای دل خس و خار تو خوشتر
الهی دل زهجرت پاره پاره است ღ بجز وصلت غم دل را چه چاره است
الهی اندر ین دلهای خاکی ღ ز نور خویشتن ده تابناکی
الهی هر دلی خود دل نباشد ღ دل بی نور تو جز گِل نباشد
الهی پاک کن از گِل دلم را ღبه حق می کن مبّدل باطنم را
الهی سینه ء بی کینه ام ده ღ به مردانت صفای سینه ام ده
الهی سینه ای ده تابناکم ღ بکن ز آلودگیها جمله پاکم
الهی سینه ای ده با غم و آه ღدر آن سینه دلی از دردت آگاه
الهی سوز و درد و آه و ناله ღ بسوی تو مرا باشد حواله
الهی هر که را ندهی غم و درد ღ دلی بی نور دارد سینه ء سرد
الهی دوستانت را غم و داغ ღ بسی خوشتر ز روح و راحت و باغ
الهی داغ ما را مرهمی نه ღ ز رحمتهای خود بر آن همی نه
الهی نار شوق جانفزایت ღ بنه بر این دل ویران سرایت
الهی در نهادم آتشی نه ღ بر آن آتش ز شوقت تابشی نه
الهی آتشی جانسوز دارم ღ شب در دست چنان نوروز دارم
الهی آتشین تر کن زبانم ღ که یارد گفتن از سوز نهادم
الهی از غم هجرم رها کن ღبه وصل خویشتن دردم دوا کن
الهی کن مرا از خود خلاصم ღرهی دادی خدا در بزم خاصم
الهی اینکه فارغ کن ز خویشم ღ منه زین بیش غم بر جان ریشم
الهی جز تو من یاور ندارم ღخدایی غیر تو باور ندارم
الهی جز محمد رهبرم نیست ღبه دل غیر از ولای حیدرم نیست
الهی دوستدار هشت و چارم ღبه ایشان کن به روز حشر یارم
الهی دانش قرآنم آموز ღبه نور معرفت جانم بیفروز
الهی از کرم بخشا گناهم ღبده در سایه لطفت پناهم
الهی گر مرا غیر از گنه نیست ღبه پیش رحمتت نام گنه چیست
الهی بنده گر شد در خور بند ღامید عفو دارد از خداوند
الهی وصل خود را سهل گردان ღبه وصل خویشتن دردم دوا کن
الهی بنده خود گر بخوانیم ღز نفس بندگی تن را رهانیم