سلام و عرض ادب خدمت سروران گرامی***
من اولین باری که نماز خوندمو قشنگ یادم مونده،چون
شبش یه خواب عجیب و خوبی دیدم که از همون خواب به بعد فهمیدم که
خدای عزیزم دوس داره منه بنده ی کوچیکشو درحال نماز و عبادت به عشق خودش ببینه،میدونید؟خدا با من خیلی مدارا کرده قربونش برم
خللاصه اینکه شب خواب دیدم و خوابم این بود چون یکم بچه بودم و خیلی درک الانمو نداشتم اما همیشه از هیجان استقبال میکردم
خواب دیدم روی یه بلندی ای ک فک کنم پرتگاه بود نشسته بودم،بعد دیدم پایین این پرتگاهه یه جانماز هست که دقیقا همون جانماز عزیزی بود که من باهاش نماز خونده بودم،یهو پام مث اینکه لغزید و از پرتگاه پرت شدم پایین،اما نیفتادم میدونید چرا؟؟؟چون همون جانمازم مثل قالیچه ی حضرت سلیمان عزیزم یهو به حرکت دراومد و اومد و من افتادم روی اون و هیچیم نشد...این
خواب از اول راهنماییم به بعد یادم موند و تو حافظه ام سیو شد الحمدلله...
ان شاءالله یه روزی منم مامان بشم و بچه دار،حتما براش این خوابو تعریف میکنم که بدونه نمازی که به عشق خدا باشه ارزش داره نه نمازی که بخاطر ترس از این و اون باشه!!!آدم نون نیتشو میخوره مگه نه؟؟؟؟
ببخشید زیاد حرف زدم