مشاهده RSS Feed

نرگس منتظر

ミミ✿ミミشهید علم‌الهدی می‌گفت اگر اصل ولایت فقیه نباشد انقلاب‌مان به هدر می‌رودミミ✿ミ ミ

به این مطلب امتیاز بدهید
توسط در تاریخ 07-01-2012 در ساعت 10:13 (1871 نمایش)
نقل قول نوشته اصلی توسط نرگس منتظر نمایش پست ها





گفت‌وگوی مشروح فارس با خواهران شهید «حسین علم‌الهدی»

شهید علم‌الهدی می‌گفت اگر اصل ولایت فقیه نباشد انقلاب‌مان به هدر می‌رود

خبرگزاری فارس: حسین می‌گفت "اگر قرار باشد اصل ولایت فقیه در قانون اساسی نباشد پس برای چه انقلاب کرده‌ایم؟ اگر نباشد، انقلاب‌مان به هدر می‌رود و بعد از مدتی از بین می‌رود و دوباره همان‌هایی که بودند بر می‌گردند.
این همه جوان از دست دادیم که انقلاب شود تا ولایت و سرپرستی یک فقیه در کشورمان برپا شود".





به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، شهید سیدحسین علم‌الهدی همان دانشجوی پیرو خط امامی است که عاقلانه فکر و عاشقانه عمل کرد.
در سالروز شهادت این علمدار غریب جبهه‌های هویزه پای سخنان زهره و خدیجه علم‌الهدی خواهران این شهید نشستیم.
مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

* پدرم و امام (ره) دوستانی صمیمی بودند

پدرم و امام (ره) دوستانی صمیمی بودند و با اینکه هم سن بودند ولی پدرم به امام عشق می‌ورزید. بعد از دستگیری امام، پدر به مادرم گفت "زیارت جامعه را دست بگیرید و برای آزادی امام ختم صلوات کنید". قرار شد پنج شنبه‌ها صبح که پدرم وقت بیشتری داشتند و طلبه‌ای به منزل نمی‌آمد این برنامه را داشته باشیم. این خبر بین متدینین اهواز پخش شد.
پنج شنبه‌ها مدت زیادی طول نمی‌کشید که همه اتاق‌ها و حیاط پر از مردم می‌شد و ختم 14000صلوات در عرض یک ربع ساعت تمام می‌شد. بعد از آن زیارت جامعه کبیره شروع می‌شد. البته هنوز هم این برنامه را در مسجد محلمان برای سلامتی رهبری داریم. البته ساواک خیلی اذیت می‌کرد و هر وقت که از خانه بیرون می‌آمدیم می‌دیدیم دو نفر ساواکی خانه را زیر نظر دارند . اتفاقا همسایه روبرویی هم پاسبان بود و چه بچه‌های بدی داشت، لات و بی سرو پا ولی با همه این شرایط ما کار خودمان را می‌کردیم.

*ساواکی گفته بود "همه فتنه‌ها از این خانه بیرون می‌آید"
به خاطرم می آید قبل از انقلاب که روی پشت بام‌ها الله اکبر می‌گفتند، مأموری آمده بود جلوی در خانه و خواهرم در را باز کرده بودند.
مأمور گفته بود شب‌ها صدای الله اکبر می‌آید. خواهرم هم جواب داده بود "مگر هر صدایی می‌آید یعنی از خانه ماست؟" ساواکی هم گفته بود "در این شهر همه فتنه‌ها از این خانه بیرون می‌آید.
ما دخترها وقتی کلاس ششم را تمام کردیم، پدرم گفت "چون معلم کلاس‌های بالاتر مرد هستند و با چادر هم اجازه نمی‌دهند به مدرسه بروید، لزومی ندارد ادامه تحصیل دهید ولی هر هنری را که علاقه داشته باشید می توانید شروع کنید و به پایان برسانید.
اتفاقا تعدادمان هم زیاد بود و مادر خیاطی بلد نبودند به خاطر همین همه رفتیم کلاس خیاطی.
البته بعد از انقلاب که مدارس شبانه شروع به کار کردند، پدرم گفت حالا تا هر مقطعی که مایل باشید می‌توانید ادامه تحصیل دهید و مانعی نیست.






برچسب ها: هیچ یک ویرایش برچسب ها
دسته بندی ها
دسته بندی نشده

نظرات

© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi