برخی گمان می کنند که صفت «کریمه» حضرت معصومه(س) به دلیل باسخاوت بودن به ایشان تعلق گرفته است؛ حضرت فاطمه کبرا(سلام الله علیها) ملقب به معصومه، دختر امام موسی کاظم(علیه السلام) در اولین روز ماه ذی القعده سال ۱۷۳ هجری قمری، ۲۵ سال بعد از تولد حضرت امام رضا(علیه السلام) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود. از میان فرزندان امام موسی کاظم(علیه السلام)؛ امام رضا(علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.
حضرت معصومه(سلام الله علیها) به همراه امام رضا (علیه السلام) هر دو در دامان پاک یک مادر به نام حضرت نجمه خاتون(سلام الله علیها) که از مهاجران مغرب بود، متولد شده و پرورش یافته اند.
از سال ۱۳۸۶ روز میلاد باسعادت حضرت معصومه(سلام الله علیها) به عنوان روز دختر نامگذاری شده است. علت این تناسب و چگونگی بهره گیری از شاخص های کاربردی زندگی حضرت معصومه(سلام الله علیها) برای زندگی دختران و از سویی بارز بودن صفت «کریمه» برای ایشان؛ محور گفتگو با سرکار خانم «طاهره حیدری مجد» از اساتید جامعه الزهرا(سلام الله علیها) قرار گرفت که سخنان ایشان را در ادامه می خوانید:
از ویژگی های حضرت معصومه(س) می توان به عنوان الگویی برای دختران استفاده کرد
به نظر من تناسب زیبایی بود که تولد حضرت معصومه(سلام الله علیها) به عنوان روز دختر نام نهاده شد؛ چراکه در بین زنان اهل بیت(سلام الله علیها)، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عنوان الگویی از یک مادر موفق و حضرت زینب(سلام الله علیها) به عنوان الگویی از مادر، خواهر و یک مبارز موفق مطرح هستند، اما حضرت معصومه(سلام الله علیها) دارای ویژگی هستند که از آن ها می توان به عنوان الگویی برای دختران استفاده کرد.
کریمه یعنی کسی که دارای روح بزرگ و منزه از هر پستی است
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) دختر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) را با لقب «کریمه» بودن می شناسیم؛ برای اینکه بدانیم ایشان چگونه دختری بودند، خوب است به بُعد وجودی آن حضرت در ویژگی کرامت بپردازیم.
برخی گمان می کنند که صفت «کریمه» حضرت معصومه(سلام الله علیها) به دلیل باسخاوت بودن به ایشان تعلق گرفته است؛ در حالیکه این طور نیست؛ کرامت در مقابل هَوان و پستی است و کریمه بودن به معنای دارا بودن روح بزرگوار و منزه از هر پستی است.
کرامت، لباسی که خداوند بر تن فرزند آدم کرده است
موضوع کریم بودن انسان در قرآن کریم جزو مهم ترین موضوعات است؛ چراکه خداوند تبارک وتعالی انسان را به عنوان کریم معرفی می کند: «وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا؛ یعنی نوع انسان فی نفسه ذاتاً کریم خلق شده است و شایستگی کرامت زائد را هم دارد»(اسرا/۷۰)
در این آیه خدا به این حقیقت اشاره می کند که همه انسان ها زن، مرد و به طور کلی فرزند انسان ذاتاً کریم است. این کرامت لباسی است که خداوند بر تن فرزند آدم کرده است.
صفت کریم بودن در ابتدا به خداوند متعال «فَإِنَّ رَبِّی غَنِی کرِیمٌ»(نمل /۴۰) و سپس به پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه وآله) «رَسُولٍ کرِیمٍ»(حاقه/۴۰)؛ قرآن کریم «کتَابٌ کرِیمٌ»(نمل/۲۹)؛ فرشتگان «مَلَک کرِیمٌ»(یوسف/۳۱) و همچنین به انسان «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکمْ»(حجرات/۱۳) تعلق می گیرد و همه در صفت کریم مشترک هستیم.
شیطان به مقام کرامت انسان حسد ورزید
در سه سوره از قرآن کریم شامل آیات ۶۱ تا ۷۰ سوره اسرا، آیات ۳۴ تا ۴۵ سوره حجر و آیات ۷۰ تا ۸۳ سوره ص، شاهد گفتگویی بین خدا و شیطان هستیم که این آیات به صورت ۱۰ آیه پشت سرهم بیان شده است و به موضوع مهم جایگاه انسان اشاره دارد.
در آیه ۶۱ سوره اسرا بیان شده که وقتی خداوند به ملائکه می فرماید بر آدم سجده کنید: «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»، همه ملائکه سجده می کنند الا ابلیس: «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ» وقتی خداوند تبارک وتعالی از شیطان سؤال می کند که چرا به آدم سجده نمی کنی؛ شیطان در پاسخ می گوید: «قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا» من به کسی سجده کنم که از خاک است؟ در ادامه در آیه ۶۲ شیطان می گوید «قَالَ أَرَأَیتَک هَـذَا الَّذِی کرَّمْتَ»به من بگو چرا این انسان را کریم کردی؟؛ یعنی شیطان به این صفت ذاتی بشر که کرامت است، حسد ورزیده است.
شیطان در ادامه این گفتگو از خدا مهلت می خواهد تا نسل انسان را در اختیار خود بگیرد: «لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ إِلَّا قَلِیلًا؛ اگر تا روز قیامت به من فرصت بدهی، هر آیینه این انسان را تحت الحنک خود می کنم»؛ در واقع شیطان از خدا مهلت می خواهد تا تمام اختیار انسان را به دست بگیرد و بر او مسلط شود، چراکه خداوند در ادامه آیات می فرماید: «تو بر بندگان مخلص من مسلط نخواهی شد»
عبارت «تحت الحنک» به معنی حالتی است که انسان انتهای عمامه خود را باز کند و از زیر گردن به پشت بیندازد. در این حالت اگر کسی آن بخشی از عمامه که به روی کمر افتاده را بگیرد، اختیار انسان در دست آن فرد قرار می گیرد.
لازم به ذکر است «تحت الحنک» کردن علما، نشان دهنده سپردن کامل اختیار و فرمان خود به دست خداوند است. اما کسانی که تحت الحنک شیطان درمی آیند، اختیار خود را به او می سپارند و هر کاری که مورد رضای شیطان باشد انجام می دهند.
در ادامه آیه خداوند در پاسخ به شیطان فرمود: «قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَک مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُکمْ جَزَاءً مَّوْفُورًا» برو؛ هر کس از فرزندان آدم از تو پیروی کرد جزایش جهنم است.