صفحه 7 از 65 نخستنخست ... 345678910111757 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 650

موضوع: دانشنامه امام جواد علیه السلام

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    احمد بن حجر هیثمی مکی


    محدث و مفتی حجاز و فقیه شافعی مؤلف «الصواعق المحرقة فی الرد علی أهل البدع و الزندقة» (متوفی 974 ه) درباره‌ی امام جواد علیه‌السلام می‌نویسد:
    «و مما اتفق انه بعد موت أبیه بسنة واقف و الصبیان یلعبون فی أزفة بغداد إذ مر المأمون ففروا و وقف محمد و عمره تسع سنین، فألقی الله محبته فی قلبه فقال له: یا غلام ما منعک من الإنصراف».
    «یک سال پس از وفات حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام مأمون به بغداد آمد. روزی به عزم شکار حرکت کرد. امام جواد علیه‌السلام در کناری ایستاده بود و چند کودک در آن نزدیکی به بازی مشغول بودند، همین که موکب مأمون را دیدند، فرار کردند ولی محمد بن علی جواد علیه‌السلام در حالی که تنها نه سال از عمرش گذشته بود، بر جای خود ایستاد، خداوند محبت او را در قلب مأمون انداخت و پرسید: چه باعث شد تو با سایر کودکان فرار نکردی؟ حضرت جواد علیه‌السلام فورا جواب داد: ای امیرالمؤمنین راه تنگ نبود که من با رفتن خود آن را برای عبور خلیفه وسعت داده باشم و مرتکب گناهی هم نشده‌ام که از ترس مجازات فرار کنم و من نسبت به خلیفه‌ی مسلمین حسن ظن دارم، گمانم این است که او بی‌گناهان را آسیب نمی‌رساند. بدین جهت در جای خود ماندم و فرار نکردم».
    «فأعجبه کلامه و حسن صورته فقال له: ما اسمک و اسم أبیک؟..»
    «مأمون از سخنان محکم و منطقی کودک و همچنین قیافه‌ی جذاب و گیرای او تعجب کرد و پرسید اسم شما و اسم پدرت چیست؟».
    فرمود: «محمد بن علی الرضا» هستم «مأمون» نسبت به پدر او از خداوند طلب رحمت کرد و راه خود را در پیش گرفت.
    چون به صحرا رسید، نظرش به دراجی افتاد بازی از پی آن رها کرد آن باز مدتی ناپدید شد چون از هوا برگشت ماهی کوچکی در منقار داشت که هنوز نیمه رمقی در آن بود مأمون از مشاهده آن حال در شگفت شد و آن ماهی را در دست گرفت و برگشت چون به همان موضع که هنگام رفتن حضرت جواد علیه‌السلام در آنجا بود، رسید باز دید که کودکان فرار کردند ولی او همچنان در جای خود ایستاد وقتی خلیفه نزدیک شد گفت: ای محمد این چیست که در دست من است؟ حضرت فرمود: ای امیرالمؤمنین خداوند با قدرت خود در دریا ماهیان ریزی آفریده بازهای پادشاهان و خلفا آن را شکای می‌کنند و پادشاهان آن را در کف می‌گیرند سلاله‌ی نبوت را با آن امتحان می‌نمایند. مأمون از مشاهده‌ی این وضع تعجبش افزون شد و گفت: حقا که تو فرزند امام رضا هستی؟ یعنی از فرزند آن بزرگوار این عجائب و اسرار بعید نیست.
    «و أخذه معه و أحسن إلیه و بالغ فی إکرامه، فلم یزل مشفقا به لما ظهر له بعد ذلک من فضله و علمه و کمال عظمته و ظهور برهانه مع صغر سنه عزم علی تزویجه بابنته «ام‌الفضل».
    «و او را طلبید و مورد اعزاز و اکرام بسیار قرار داد و پیوسته به خاطر فضل و علم و کمالی که با وجود کمی سنش از او ظاهر می‌شد، به او مهربانی می‌کرد سرانجام تصمیم گرفت دختر خود «ام‌الفضل» را به عقد او درآورد».
    «بنی‌عباس» از شنیدن این قضیه به فغان آمدند زیرا ترسیدند که کار حضرت جواد بدان جا بکشد که کار پدرش حضرت رضا علیه‌السلام کشیده بود از این رو دسته جمعی نزد مأمون آمده و گفتند: ای امیرالمؤمنین تو را به خدا سوگند می‌دهیم که از تصمیم خود درباره‌ی تزویج ابن الرضا علیه‌السلام خودداری کنی؟
    «فلما ذکر لهم انه إنما اختاره لتمیزه علی کافة أهل الفضل علما و معرفة و حلما مع صغر سنه فنازعوا فی اتصاف محمد بذلک».
    «چون مأمون به آنها گفت که محمد بن علی را به خاطر برتری در علم و دانش و حلم بر همه‌ی دانشمندان زمان در حالی که کودکی بیش نیست برای دامادی خود برگزیده است. عباسیان این بار در اتصاف محمد علیه‌السلام با این اوصاف مخالفت کردند».
    رأی همه آنان بر این قرار گرفت که از «یحیی بن أکثم» - که قاضی بزرگ آن زمان بود - بخواهند تا حضرت محمد بن علی علیه‌السلام را طوری سؤال پیچ کند که از پاسخ سؤالات وی باز ماند».
    برای این کار وعده‌ی اموال نفیس و نویدهای فراوانی به او دادند آنگاه به همراه «ابن‌أکثم» به نزد مأمون بازگشتند. مأمون دستور داد برای حضرت جواد علیه السلام تشکی پهن کنند و دوبالش روی آن بگذارند امام جواد علیه السلام در آن مجلس حاضر شد و در جایگاه خود نشست دیگران هر یک در جای خود نشستند و «یحیی بن أکثم» نیز پیش روی آن حضرت نشست.
    «فسأله یحیی مسائل أجابه عنها بأحسن جواب و أوضحه فقال له الخلیفة: أحسنت أباجعفر فإن أردت أن تسأل یحیی و لو مسألة واحدة..».
    «یحیی از او مسائلی پرسید و امام به سؤالات وی به احسن وجه پاسخ داد و مسأله را روشن نمود و خلیفه زبان به تحسین وی گشود و گفت: آفرین بر تو ای ابوجعفر. و اگر بخواهی تو هم می‌توانی از «یحیی» مسأله‌ای بپرسی؟»
    «فقال له: ما تقول فی رجل نظر إلی امرأة أول النهار حراما ثم حلت له ارتفاعه ثم حرمت علیه عنه الظهر ثم حلت له عند العصر ثم حرمت علیه المغرب ثم حلت له العشاء ثم حرمت علیه نصف اللیل ثم حلت له الفجر، فقال یحیی لا أدری».
    «حضرت فرمود: چه می‌گوئی درباره‌ی مردی که زنی را در او روز نگاه کند که بر او حرام بود و چون روز بلند شد، بر او حلال گردید. چون ظهر شد حرام گردید چون عصر شد حلال گردید چون آفتاب غروب کرد حرام گشت چون وقت عشا رسید حلال شد چون نصف شب شد حرام گشت چون سپیده صبح دمید بر او حلال شد بگو این چگونه زنی است و برای چه حلال و برای چه حرام می‌شود؟! «یحیی» گفت: نمی‌دانم».
    فرمود:
    «این زنی است که کنیز مردی بوده و بامداد مرد بیگانه‌ای او را نگاه کرد چنین نگاهی بر آن مرد حرام بود و چون روز بالا آمد و او را از مولایش خرید، بر او حلال شد و چون ظهر شد آزادش کرد، با آزاد شدن حرام شد و بعدا او را برای خود عقد کرد و بدین ترتیب برای او حلال شد چون غروب شد ظهار کرد بر او حرام شد و چون هنگام عشا شد، کفاره ظهار را داد و بر او حلال شد و چون نیمه شب شد به یک طلاق او را طلاق داد پس حرام شد و چون سپیده زد، رجوع کرد پس بر او حلال شد».
    «مأمون» به حاضران مجلس که اغلب از عباسیان بودند، رو کرد و گفت: آیا دانستید آنچه را که نمی‌پذیرفتید؟ سپس در همان مجلس دختر خود «ام‌الفضل» را به عقد ازدواج حضرت جواد علیه‌السلام درآورد... [1] .
    به گفته‌ی «ابن‌حجر هیثمی»: «مأمون او را به دامادی خود انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه‌ی دانشمندان برتری داشت» [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] الصواعق المحرقة، ص 204.
    [2] همان کتاب، ص 205.
    منبع: امامان اهل‌بیت در گفتار اهل سنت؛ داود الهامی؛ مکتب اسلامی چاپ اول پاییز 1377.




    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    ابن ابی الحدید شافعی

    ابن ابی‌طلحه در کتاب مطالب السئول فی مناقب آل‌الرسول خود می‌نویسد: امام جواد ابوجعفر ثانی است که در پدرانش ابوجعفر محمد باقر بن علی علیه‌السلام بوده و او نیز به این نام و کنیه در آمده نامش نام جدش محمد و به ابی‌جعفر ثانی معروف گردیده، حضرتش اگرچه صغیر السن است ولیکن کبیرالقدر و رفیع الذکر می‌باشد این بزرگوار بعد از پدرش علی بن موسی الرضا علیه‌السلام به امر امامت قیام نموده و در امامت از پدر بزرگوارش به او تصریح و اشاره شد چنانکه جماعتی در ثقات عدول به آن خبر داده‌اند و این چنان است که ما آن را از نصوص منقوله و تصریحات مرویه و اشارات خاصه و تلویحات صریحه در امامت آن جناب به اصغر سن مبارکش ذکر کردیم.
    ابن‌صباغ مالکی نیز در فصول المهمه خود می‌نویسد ابی‌جعفر محمد الجواد بن علی الرضا علیه‌السلام نهمین امام است و از تاریخ ولادت و وفات و نسب و لقب آن حضرت مطالبی نوشته که پیش از این به بعضی از آن اشاره شده و نیز ابن‌صباغ از شیخ کمال الدین بن طلحه شافعی در مناقب امام جواد علیه‌السلام این مطالب را می‌نویسد: اما مناقب ابی‌جعفر محمد الجواد کسیرا در خور آن نیست که بتواند در اطراف آن چنانکه بایست بیانی کند و یا روزگاری را از عمر خود صرف آن نموده و به جائی برسد این امام ناکام اگرچه روزگار به او مجالی نداد و دوره‌ی زندگانی حضرتش ادامه و دوامی نیافت و مقدرات الهی به قلت بقای او در دنیا جاری شده بود و زیست و دوام او در دار دنیا از سایر ائمه کمتر شده و ایام و لیالی عمر وی کوتاهتر بود به او وجود این خدای متعال او را به انوار مقدسه خودش تخصیص داده در مطالع تعظیم او را جلوه و جلال بخشیده و اخبار و آثار او در معارج و مدارج تفضیل و تکریم برقرار و پایدار است
    آیا چه گوئیم ما در جلالت و مقام امام جواد و فضیلت و کمال و عظمت و جلال او، حضرتش در میان طبقات ائمه سنش کمتر از همه و قدر و شانش اعظم است او در اندک مدتی از عمر شریفش کراماتی بسیار و معجزاتی بی‌شمار از خود نشان داده و معارج فضیلت و کمال را طی کرده از رشحات و تراوش دانش و بینش خود اثرها گذاشته و از نفحات و ریزش فضل و کمالش بی‌اندازه حساب و شمار فیوضاتی به عالم علم نثار فرموده چه بسا مجالس و محافلی که متکلم به احکام گردیده و از مسائل حلال و حرام را بیان نموده و زبان دشمنان و خصم بد فرجام را به منطق فصیح و گفتار ملیح خود الکن و کلیل کرده و چه بسیار انجمن و محفلی که در صدر جلساء و راس خطبا و بلغاء قرار گرفته و در برابر خود تمامی فصحا و بلغا و علما و حکما را تحت الشعاع گذارده و مانند یحیی بن اکثم قاضی زبردست و توانای عصر را به عجز و فتور خود اعتراف داده حبذا بر این عظمت و کبریا هزاران هزار تحسین و آفرین بر این بیان شیوا و گفتار متین و دلربا و این عزت و جلال و شوکت و جبروت اینک ما در این کتاب خود بعون الله و حسن تابیده بعضی از آن مقالات و محاورات و مناظره و مباحثات را که با زعمای اهل علم و رؤسای اهل حل و عقد از اهل خلاف نموده و از محامد صفات و حسن ذات و استعداد و جلالت شان و نبالت مقام و علوم درجات حضرتش با تاثیر کلام در دربار آن بزرگوار که توجه مأمون را به جانب او جلب نموده و عاطفه او را به طرف جنابش متوجه کرده تا اینکه به مقر سلطنت و مرکز دولت خود برگشته و دختر خود را به تزویج حضرتش درآورده و به دامادی و مصاهرت او افتخار نموده تا حدی با خامه نارسا و قلم ناتوان و اندیشه قاصر خود به مورد تحریر و بیان می‌گذاریم (ان شاءالله)
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: سرور الفؤاد یا زندگانی حضرت امام جواد محمد بن علی التقی؛ ابوالقاسم سحاب؛ دارالکتب اسلامیه.





    امضاء


  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ادعائی بزرگ از کودکی 25 ماهه


    طبق آنچه محدثین و مورخین ثبت کرده‌اند:
    حضرت ابوجعفر، امام محمد جواد علیه‌السلام موهای سرش کوتاه و فر خورده شده و چهره‌ی مبارکش نمیکن بود، که تقریبا از این جهت مقداری شبیه افراد سیاه‌پوست به نظر می‌رسید.
    به همین جهت، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژه‌ای هستند تا بتوانند ضربه‌ی خویش را وارد سازند.
    لذا در نسب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند: این فرزند امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نیست.
    به قدری این شایعه و تهمت در افکار عده‌ای اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت جواد علیه‌السلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش سپری نگشته بود، بردارند و نزد افراد قیافه‌شناس و نسب شناس آورند تا موضوع برای همگان روشن و ثابت شود که این کودک از چه خانواده‌ای است.
    همین که آن کودک معصوم را نزد قیافه‌شناسان - که در جمع عده‌ای از اشخاص مختلف بودند - بردند، ناگاه همگی آن نسب‌شناسان از عظمت و هیبت آن کودک به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:
    وای بر شماها! این ستاره‌ی درخشان و این اختر روشنائی بخش را بر ما عرضه می‌دارید؟!
    به خدای بزرگ سوگند، این کودک پاک و منزه از هر نوع رجس و آلودگی است، او از خانواده‌ای پاک و تکامل یافته است، او در تمام مراحل انتقال در ارحام، نیز پاک و منزه قرار گرفته است.
    به خدا سوگند، او از ذریه‌ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و از فرزندان امیرالمؤمنین، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام می‌باشد.
    بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسه‌های نابخردانه، توبه نمائید و در نسب او هیچ‌گونه شک و تردید نداشته باشید.




    امضاء


  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    امام محمد جواد علیه‌السلام در تمام این حالات و لحظه‌ها، حمد و ثنای خداوند متعال را بر زبان جاری می‌نمود.
    پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه‌ای طولانی - که همه‌ی افراد را که از اقشار مختلف بودند، به تعجب و حیرت واداشت - اظهار نمود:
    شکر و سپاس خدای را، که را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین نیکان، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و حجت و راهنمای بندگانش قرار داد و....
    بعد از آن فرمود: ای جمعیت حاضر! همانا من محمد جواد، پسر علی رضا، فرزند موسی کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمد باقر، فرزند علی زین العابدین، فرزند حسین شهید، فرزند امیرالمؤمنین علی مرتضی و فاطمه‌ی زهراء دختر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم هستم.
    آن گاه افزود: مرا به افراد قیافه شناس عرضه می‌دارند؟!
    به خداوند یکتا سوگند، من نسبت به نسبت‌های همه‌ی مردم از خودشان و از دیگران آشناترم، من به تمام اسرار درونی و علنی اشخاص کاملا آگاه هستم.
    و در ادامه، بعد از بیان مطالبی بسیار مهم، اظهار داشت: چنانچه دولت‌های کفر و افراد دنیاپرست نمی‌بودند و بر علیه ما و دیگر مؤمنین شورش نمی‌کردند، مطالبی را اظهار می‌نمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجب قرار گیرند.
    و سپس دست مبارکش خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود:
    ای محمد! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائی را پیشه‌ی خود قرار بده؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله منما، همانا که مخالفین جزای گفتار و اعمالشان را خواهند دید. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] هدایة الکبری حضینی: ص 296، حیلة الأبرار: ج 4، ص 534، ح 2.
    منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.




    امضاء


  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    اثر انگشت در سنگ و آب شدن سینی فلزی


    مرحوم طبری، بحرانی، شیخ حر عاملی و دیگر بزرگان آورده‌اند که شخصی به نام عمارة بن زید حکایت کند:
    روزی در مجلس حضرت ابوجعفر، امام محمد بن علی علیهماالسلام نشسته بودم، به حضرت عرض کردم: یا ابن رسول الله! علائم و نشانه‌های امام چیست؟
    حضرت فرمود: هر کس بتواند کاری را که هم اکنون من انجام می‌دهم، انجام دهد، یکی از نشانه‌های امام در او می‌باشد.
    و سپس انگشتان دست مبارک خود را روی صخره‌ای - که در کنارش بود - نهاد، و هنگامی که دست خود را از روی آن سنگ برداشت، دیدم جای انگشتان دست حضرت روی آن سنگ به طور روشن و واضح اثر گذاشته است.
    و نیز حضرت را مشاهده کردم که قطعه‌ی آهنی را با دست مبارک خود گرفته است و بدون آن که آن را در آتش نهاده باشند - همانند قطعه‌ای کش و لاستیک یا فنر - از دو سمت می‌کشد و پاره نمی‌شود. [1] .
    - همچنین آورده‌اند:
    عبدالله بن محمد - که یکی از راویان حدیث است - گوید:
    روزی همراه عمارة بن زید بودم، او ضمن صحبت‌هائی، حکایت عجیبی را برایم بیان کرد، گفت: روزی امام محمد جواد علیه‌السلام را در حالی که یک سینی بزرگ گرد - مجمعه - جلویش نهاده بود، دیدم؛ پس از ساعتی به من خطاب کرد و فرمود: ای عماره! آیا مایل هستی که به وسیله‌ی این سینی - فلزی - یک کار عجیب و حیرت انگیز را مشاهده کنی؟
    عرضه داشتم: بلی، میل و علاقه دارم.
    پس ناگهان حضرت دست مبارک خود را بر آن سینی نهاد و سینی به شکل مایع درآمد؛ سپس آن‌ها را جمع نمود و در طشت و قدحی که کنارش بود، ریخت؛ و بعد از آن دست خود را روی آن مایع کشید و به صورت همان سینی اول درآمد.
    و امام علیه‌السلام در پایان فرمود: امام یک چنین قدرتی را دارد - که در همه چیز می‌تواند با اراده‌ی الهی تصرف کند و تغییر و دگرگونی ایجاد نماید. [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] مدینة المعاجز: ج 7، ص 322، ح 2359، نوادر المعجزات: ص 181، ح 7، اثبات الهداة: ج 3، ص 345، ح 63.
    [2] اثبات الهداة: 3، ص 346، ح 66، مدینة المعاجز: ج 7، ص 324، ح 2362، بحارالأنوار: ج 50، ص 59، دلائل الامامة: ص 400، ح 357.
    منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.




    امضاء


  7. Top | #66

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    استواری پیش از اظهار


    اظهار الشی‌ء قبل أن یستحکم مفسدة له. [1] .
    اظهار چیزی قبل از آنکه محکم و پایدار شود سبب تباهی آن است.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] تحف العقول ، ص 457.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.







    امضاء


  8. Top | #67

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    افشاگری زمان


    الأیام تهتک لک الأمر عن الأسرار الکامنة. [1] .
    روزگار و گذشت زمان، پرده از روی کارهای نهفته‌ات برمی‌دارد.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 245.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.







    امضاء


  9. Top | #68

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    اعتماد به خدا، نردبان ترقی

    ألثقة بالله ثمن لکل غال و سلم الی کل عال. [1] .
    اعتماد به خداوند بهای هر چیز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه‌ای است.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 244.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.






    امضاء


  10. Top | #69

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اسباب رضوان خدا و رضایت آدمی


    ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله تعالی:
    کثرة الاستغفار، و لین الجانب، و کثرة الصدقة. و ثلاث من کن فیه لم یندم: ترک العجلة. و المشورة، و التوکل علی الله عند العزم. [1] .
    سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده می‌رساند:
    1- زیادی استغفار.
    2- نرمخو بودن.
    3- و زیادی صدقه.
    و سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند، پشیمان نشود:
    1- ترک نمودن عجله،
    2- مشورت کردن،
    3- و به هنگام تصمیم، توکل بر خدا نمودن.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 247.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.



    اسما و صفات الهی
    ابوهاشم جعفری گوید : نزد آن حضرت بودم که مردی از ایشان پرسید : خداوند در کتابش برای خود نامها و صفتهایی را ذکر کرده، نامها و صفتهای خداوند خود او هستند.
    امام فرمود : این سخن تو دو چهره دارد : اگر بگویی : آنها همان خدا هستند، یعنی در خداوند کثرت جای داشته و او مرکب است، این معنی در خدا متصور نیست و خدا برتر از این معانی است، و اگر مرادت آن است که : این صفات و نامها همواره با خدا بوده است، همواره بودن دو معنا دارد : اگر بگویی : این صفات جاودانه در علم و دانش خداوند بوده و او شایسته‌ی آنهاست این حرف درست است، اگر بگویی : تصور این صفات و حروف کلماتش نزد او بوده، پس خداوند برتر است از اینکه چیزی با او بوده باشد، بلکه خداوند بوده در حالیکه مخلوقی با او نبود، آنگاه اسماء و صفات را به عنوان وسیله‌ی یاد کردن او خلق کرده، و خدا بود و نام و یادی نبود و آنچه یاد می‌شود همان خداوند جاودانه‌ای است که همواره بوده است.
    و اسماء و صفات الهی مخلوق اویند، و معانی آنها و مقصود آنها خدایی است که اختلاف و همبستگی در او جای ندارد، چرا که اختلاف و همبستگی در اموری صدق می‌کند که مرکب و دارای اجزاء باشد، از این رو نمی‌توان گفت : خداوند همبستگی پیدا کرده است، و نه اینکه خدا کم و زیاد است، و لکن خداوند در ذاتش قدیم و ازلی است، و هر چیزی که بیش از یکی باشد مرکب است و خداوند یگانه‌ای که ترکیب در او نیست، و توهم کمی و زیادی در او جای ندارد و هر مرکبی از توهم شده‌ای به کمی و زیادی مخلوق اوست، و راهنمائی است بر آنکه خالق و آفریدگاری دارد.
    پس در این سخنت : خداوند قادر است، و در حقیقت خبر می‌دهی که هیچ چیز او را ناتوان نمی‌کند، و با این کلمه عجز را از خدا دور ساخته و عجز را در ماوراء او قرار دادی، و همچنین در این سخنت : خداوند داناست، با این سخن جهل را از او زدودی، و جهل را غیر او دانستی، و هرگاه خداوند اشیاء را فانی ساخت صورت و حروف و کلمات را نیز فانی ساخته است، و همواره و جاودانه و دانا بوده است.
    آن مرد گفت : پس چگونه پروردگارمان را شنوا نامیدیم؟ فرمود : زیرا هرچه را گوشها می‌یابند از دید او مخفی نمی‌باشد، او را به گوشی که در سر قرار دارد توصیف نمی‌کنیم، و همچنین خداوند را بینا می‌نامیم زیرا آنچه دیدگان درک می‌کنند از دید او مخفی و پنهان نمی‌باشد، رنگ باشد یا شخصی یا غیر اینها، و او را به دیدگان که در سر قرار داشته و می‌بیند توصیف نکرده‌ایم.
    و همچنین او را دقیق و باریک‌بین نامیدیم، چرا که به اشیاء کوچک همچون پشه و پنهانتر از آن و مولکولهای بدنشان آگاه است، و نیز به غریزه و شهوات آنان برای تولید نسل و توجه به آن، و جایگزینی گروهی از آنان در جایگاه دیگران، و انتقال غذا و آب به فرزندانشان در کوهها و بیابانها و دشتها و بیشه‌ها آگاه است، از این رو دانستیم آفریدگار آن باریک‌بین است و چگونگی ندارد، و چگونگی داشتن برای آفریده شده‌ای است که آن گونه خلق کرده است.
    و همچنین پروردگارمان را نیرومند و توانا می‌نامیم، منظور قدرت جسمانی که از مخلوقها دیده‌ایم نمی‌باشد، و اگر نیروی او توانائی گرفتن که در مخلوقین است باشد تشبیه در خداوند صورت گرفته و احتمال زیاد از مخلوقین در او می‌رود و آنچه احتمال زیاد دارد ناقص باشد، و آنچه ناقص باشد قدیم و ازلی نیست و هرچه قدیم نباشد عاجز و ناتوان است.
    پس پروردگار بزرگ ما شبیه نداشته و ضد و همانندی ندارد و کیفیتی برای او نبوده و نهایتی ندارد و دیدگانی بر او واقع نمی‌گردد، و بر قلوب حرام است که او را به چیزی شبیه کنند، و بر اوهام که او را محدود سازند، و بر جانها که او را تکون و وجود بخشند، برتر و بزرگوارتر از آن است که دارای وسایل مخلوقاتش بوده و نامهای آفریده‌هایش بر او صدق نماید و از همه‌ی این امور بسیار والاتر است.
    کلامه فی أسماء الله تعالی و صفاته
    روی ابوهاشم الجعفری قال : کنت عند ابی‌جعفر الثانی علیه‌السلام فساله رجل فقال : اخبرنی عن الرب تبارک و تعالی له اسماء و صفات فی کتابه؟ و اسماؤه هی هو؟
    فقال ابوجعفر علیه‌السلام : ان لهذا الکلام وجهین : ان کنت تقول : هی هو، ای انه ذو عدد و کثرة فتعالی الله عن ذلک، و ان کنت تقول : هذه الصفات و الاسماء لم تزل، فان، «لم تزل» محتمل معنیین : فان قلت : لم تزل عنده فی علمه و هو مستحقها فنعم، و ان کنت تقول : لم یزل تصویرها و هجاؤها و تقطیع حروفها، فمعاذ الله ان یکون معه غیره، بل کان الله و لا خلق ثم خلقها وسیلة بینه و بین خلقه یتضرعون بها الیه و یعبدونه، و هی ذکره و کان الله و لا ذکر، و المذکور بالذکر هو الله القدیم الذی لم یزل.
    و الاسماء و الصفات مخلوقات، و المعانی و المعنی بها هو الله الذی لا یلیق به الاختلاف و لا الائتلاف، و انما یختلف و یأتلف المتجزی‌ء، فلا یقال : الله موتلف، و لا الله قلیل و لا کثیر، ولکنه القدیم فی ذاته، لان ما سوی الواحد متجزی‌ء، والله واحد لا متجزی‌ء و لا متوهم بالقلة و الکثرة، و کل متجزی‌ء او متوهم بالقلة و الکثرة فهو مخلوق دال علی خالق له.
    فقولک : ان الله قدیر، خبرت انه لا یعجزه، فنفیت بالکلمة العجز و جعلت العجز سواه، و کذلک قولک : عالم، انما نفیت بالکلمة الجهل و جعلت الجهل سواه، و اذا افنی الله الاشیاء افنی الصورة و الهجاء و التقطیع، و لا یزال من لم یزل عالما.
    فقال الرجل : فکیف سمینا ربنا سمیعا؟ فقال : لانه لا یخفی علیه ما یدرک بالاسماع و لم نصفه بالسمع المعقول فی الراس، و کذلک سمیناه بصیرا، لانه لا یخفی علیه ما یدرک بالابصار، من لون او شخص او غیر ذلک، و لم نصفه ببصر لحظة العین.
    و کذلک سمیناه لطیفا، لعلمه بالشی‌ء اللطیف مثل البعوضة، و اخفی من ذلک، و موضع النشوء منها، و العقل و الشهوة للسفاد و الحدب علی نسلها، و اقام بعضها علی بعض، و نقلها الطعام و الشراب الی اولادها فی الجبال و المفاوز، و الاودیة و القفار، فعلمنا ان خالقها لطیف بلا کیف، و انما الکیفیة للمخلوق المکیف.
    و کذلک سمینا ربنا قویا، لا بقوة البطش المعروف من المخلوق، ولو کانت قوته قوة البطش المعروف من المخلوق لوقع التشبیه و لاحتمل الزیادة، و ما احتمل الزیادة احتمل النقصان، و ما کان ناقصا کان غیر قدیم، و ما کان غیر قدیم کان عاجزا.
    فربنا تبارک و تعالی لا شبه له و لا ضد، و لا ند و لا کیف، و لا نهایة و لا تبصار بصر، و محرم علی القلوب ان تمثله، و علی الاوهام ان تحده، و علی الضمائر ان تکونه، و جل و عز عن اداة خلقه و سمات بریته، و تعالی عن ذلک علوا کبیرا.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: صحیفه امام جواد؛ جواد قیومی اصفهانی؛ دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول 1381.





    امضاء


  11. Top | #70

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,165 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    اسما و صفات الهی


    ابوهاشم جعفری گوید : نزد آن حضرت بودم که مردی از ایشان پرسید : خداوند در کتابش برای خود نامها و صفتهایی را ذکر کرده، نامها و صفتهای خداوند خود او هستند.
    امام فرمود : این سخن تو دو چهره دارد : اگر بگویی : آنها همان خدا هستند، یعنی در خداوند کثرت جای داشته و او مرکب است، این معنی در خدا متصور نیست و خدا برتر از این معانی است، و اگر مرادت آن است که : این صفات و نامها همواره با خدا بوده است، همواره بودن دو معنا دارد : اگر بگویی : این صفات جاودانه در علم و دانش خداوند بوده و او شایسته‌ی آنهاست این حرف درست است، اگر بگویی : تصور این صفات و حروف کلماتش نزد او بوده، پس خداوند برتر است از اینکه چیزی با او بوده باشد، بلکه خداوند بوده در حالیکه مخلوقی با او نبود، آنگاه اسماء و صفات را به عنوان وسیله‌ی یاد کردن او خلق کرده، و خدا بود و نام و یادی نبود و آنچه یاد می‌شود همان خداوند جاودانه‌ای است که همواره بوده است.
    و اسماء و صفات الهی مخلوق اویند، و معانی آنها و مقصود آنها خدایی است که اختلاف و همبستگی در او جای ندارد، چرا که اختلاف و همبستگی در اموری صدق می‌کند که مرکب و دارای اجزاء باشد، از این رو نمی‌توان گفت : خداوند همبستگی پیدا کرده است، و نه اینکه خدا کم و زیاد است، و لکن خداوند در ذاتش قدیم و ازلی است، و هر چیزی که بیش از یکی باشد مرکب است و خداوند یگانه‌ای که ترکیب در او نیست، و توهم کمی و زیادی در او جای ندارد و هر مرکبی از توهم شده‌ای به کمی و زیادی مخلوق اوست، و راهنمائی است بر آنکه خالق و آفریدگاری دارد.
    پس در این سخنت : خداوند قادر است، و در حقیقت خبر می‌دهی که هیچ چیز او را ناتوان نمی‌کند، و با این کلمه عجز را از خدا دور ساخته و عجز را در ماوراء او قرار دادی، و همچنین در این سخنت : خداوند داناست، با این سخن جهل را از او زدودی، و جهل را غیر او دانستی، و هرگاه خداوند اشیاء را فانی ساخت صورت و حروف و کلمات را نیز فانی ساخته است، و همواره و جاودانه و دانا بوده است.
    آن مرد گفت : پس چگونه پروردگارمان را شنوا نامیدیم؟ فرمود : زیرا هرچه را گوشها می‌یابند از دید او مخفی نمی‌باشد، او را به گوشی که در سر قرار دارد توصیف نمی‌کنیم، و همچنین خداوند را بینا می‌نامیم زیرا آنچه دیدگان درک می‌کنند از دید او مخفی و پنهان نمی‌باشد، رنگ باشد یا شخصی یا غیر اینها، و او را به دیدگان که در سر قرار داشته و می‌بیند توصیف نکرده‌ایم.
    و همچنین او را دقیق و باریک‌بین نامیدیم، چرا که به اشیاء کوچک همچون پشه و پنهانتر از آن و مولکولهای بدنشان آگاه است، و نیز به غریزه و شهوات آنان برای تولید نسل و توجه به آن، و جایگزینی گروهی از آنان در جایگاه دیگران، و انتقال غذا و آب به فرزندانشان در کوهها و بیابانها و دشتها و بیشه‌ها آگاه است، از این رو دانستیم آفریدگار آن باریک‌بین است و چگونگی ندارد، و چگونگی داشتن برای آفریده شده‌ای است که آن گونه خلق کرده است.
    و همچنین پروردگارمان را نیرومند و توانا می‌نامیم، منظور قدرت جسمانی که از مخلوقها دیده‌ایم نمی‌باشد، و اگر نیروی او توانائی گرفتن که در مخلوقین است باشد تشبیه در خداوند صورت گرفته و احتمال زیاد از مخلوقین در او می‌رود و آنچه احتمال زیاد دارد ناقص باشد، و آنچه ناقص باشد قدیم و ازلی نیست و هرچه قدیم نباشد عاجز و ناتوان است.




    امضاء


صفحه 7 از 65 نخستنخست ... 345678910111757 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi