دل نوشته هایی از ranji

[عهد آسمانى]

از خودت غافل مشو

از خودت مشوغافل
باش بعد از این عاقل
بی خیال هر چه دل
بی خیال آدم ها

هر چه اتفاق بد
بر سر کسی آمد
فکر تو خودت باشد
بی خیال آدم ها

این که مهربانی چیست؟
یا که مهربان تر کیست؟
پرسش قشنگی نیست
بی خیال آدم ها
گفت و گفت این ها را
این شعار زیبا را
تا که خر کند ما را
بی خیال آدم ها

ایینه اطرافیان
ایینه از دست تو خسته ست
بغضش شده در هم تلنبار
هستی خودت ایینه دق
هی می روی با خود کلنجار

ایینه ات اطرافیانند
خود را ببین در اشک خواهر
در اخم های ترش بابا
در گریه های تلخ مادر

ایا شده خود را ببینی
در باور اطرافیانت؟
یا این که تنها دوست داری
آماده باشد آب و نانت

[عهد آسمانى]

باز هم این دل پر از غم گشته است
لحظه لحظه درد وماتم گشته است
باز هم فکر وخیالش آمده
در سرم شوق وصالش آمده
باز هم هجران مرا بیمار کرد
دل هوای آن گل بیخار کرد
باز هم باید صبوری پیشه کرد
تا میان باغ قلبش ریشه کرد
باز هم دلواپس آینده ام
از سرود عشق او آکنده ام
باز هم پیمانه لبریز شراب
این جهان باشد مثال یک سراب
باز هم چشمان من گریان شده
دل درون سینه ام بریان شده
باز هم امید ها دارم به دل
گر چه خوابم روزگاری زیر گل
باز هم آیینه رخشان میشود
این دل غمدیده خندان میشود
باز هم یوسف به کنعان میرود
وین سر شوریده سامان میرود

[عهد آسمانى]

یا خدایا... یا خدایا ...یا خدا
این دل درمانده دارد صد دعا
وقت دنیا آمدن یاکه وداع
این دل شوریده حالش چون گدا
تا تو دریابی هرآنچه حس اوست
چونکه از عشقت نگنجد توی پوست
ای خدای من خدای مهربان
ای که هستی خالق هفت آسمان
راز دل را جز بر دلدار نیست
در دل من عشق تو انکار نیست
چون بسویت دست خود کردم دراز
قلب من از هر کسی شد بی نیاز
هر که مهرت در دلش افتاده است
نام او هم لیلی دلداده است
وانکه پیش تو ندارد ارزشی
با خیال تو نکرده گردشی

[عهد آسمانى]

خداوندا در این ایام هجران
رسان ما را به فیض نور قران
که هر خطش نشانی از تو دارد
در آن باشد همه احکام وارکان
خداوندا جوانی وقت خوبیست
برای فهم واستنباط قران
بگیرم من وضو گه صبح وگه شب
برای خواندن آیات قرآن
به هر جایی گره در کار بینم
بخوانم چند خطی را ز قرآن
چو لطف بی حسابش بوده عیان
برای مرد و زن الطاف قرآن
زهر چیزی وهر حد ومکانی
سخن با من بگفت هر نقطه قرآن
فروغ آسمانها وزمین است
بود کاملترین اهداف قرآن

[عهد آسمانى]

خدایا پرم کن از عبادت تو
پرم کن از سخاوت تو
خدایا پرم کن از خوبیها
پرم کن از لبخندها
خدایا پرم کن از قرآنت
پرم کن از برهانت
خدایا پرم کن از الطافت
پرم کن از اهدافت

[عهد آسمانى]

خدایا از تو میخواهم...
عشق را...
احساس را...
ادراک را...
تو خود مراآفریدی پس همراهم باشم...
ومرادر وادی زندگی تنها مگذار...
فقط خودت یاریم ده ...
که جز تو یاریگری نیست...
تابه غیر تو دل نبندم...
خدایا از تو میخواهم ,مرا از هر چه غیر توست آزاد کن...
این دل پژمرده ام راشاد کن...
کوچه هاو شهر ودنیای مرا آباد کن...
خدایا ازتو میخواهم مرا دریابی در بهبهه در التهاب در لحظه های تب وتاب...
خدایا مرا آفریدی بادلیل پس تنهایم مگذار تا بفهمم دلیل آفرینش را ...
خدایا از تو میخواهم با من باشی ومرابه حال خود رهانکنی ...
میدانم که نیازی به گفتن من نیست امامیگویم چون تو حالم رامیدانی ...
خدایا همیشه دوستت داشتم ودارم وخواهم داشت ...چون همه من ازتوست...

پس ای همه من ,یاریم ده... یاریم ده...یاریم ده...

[عهد آسمانى]

تا به کی سر در گمی وجاهلی...؟
پس کجا انسان رسد به کاملی...؟
یک زمان باشد زدوره بچگی...
هر چه کردیم گشته وصف کودکی...
آن زمان وقتی رسد سن خوردگی...
تازه میفهمی که عمری مرده ای...
بعد از آن فکرت چنین است وچنان...
که چرا این رانکردم یاکه آن....
بعد میگویی که برخیز ای جوان...
نیست وقت گفتن جمله عیان...
پس بکوش تا که بفهمی از نهان...
تا نمانی عقب از اسرار جان...
ای خدای من خدای مهربان...
ای که هستی خالق هفت آسمان...
ما بدنبال توییم سجده کنان...
تا که روزی تو شوی ناجیمان...
پس مرا یاری بده در این جهان...
تاکه شرمنده نباشم آن جهان...

[عهد آسمانى]

عشق آنست که پیدا کرد ازاو دل نام خویش
عاشقان را میکشد همواره او در کام خویش
عشق آنست کزو پروانه پر آتش زند
عاشق آنست که چون پروانه در آتش زند
عشق انست که دلها میشود شیدای او
عاشقان مستند ومجنون از رخ شهلای او
عشق آنست که عاشق میکند او درکل
عاشق آنست چوبلبل بسراید از گل
عشق آنست که داری خلوت خوش باخیالش
عاشق آنست که پیوسته کند شکر وصالش
عشق آنست که در وصلش نگرددکس ذلیل
عاشق آنست که در دنیا نماند بی دلیل
عشق آنست که میگرددتو را همچون نفس
عاشق آنست که بی عشق میرد او اندر قفس

[عهد آسمانى]

با سلام خدمت تمامی دوستان ومدیران وکاربران محترم در آیه های انتظار
بنده پوزش میطلبم چون تا مدتی به دلیل اشکالات اینترنتی و رایانه ای و همچنین مشغله کاری نتوانستم ونمی توانم همراه خوبی در این ایام در انجمن ها باشم واز معلومات دوستان استفاده نمایم وفقط لحظات کوتاهی وقت دارم که آنرااختصاص دادم برای خواندن مطالب دوستان
با تشکر
التماس دعا
یا حق

[عهد آسمانى]

از همه عاصی و دلشکسته ام
بازهم دلم گرفته
باز هم روزگار تلخ من تلخ تر شده
خدایا تحمل اینهمه بی حرمتی روندارم
چرا ؟باید چکار کنم؟به کی بگم؟کجا برم؟
خدایا خدایا خدایااااااااااااااااااااا اااااااااااااا
ای خدا


همه چی آرومه من چقدر خوشبختم

ببار باران ببار باران دانه دانه باران
امان هر جا بیشیم ده بازم اخاک زاکیم

چکنم از اینهمه بی عدالتی از اینهمه حقارت از اینهمه مرگ بی صدا

دوباره آسمان دیل پورا بو سیا ابران جیر مهتاب کورا بو
ستاره دانه دانه نور بیگیفته عجب امشب بساط غم جورا بو

خالی سفره زمین دست سخاوت تو کو؟
زخمیه شونه های عشق مرهم رحمت تو کو؟
سنگین پلک لحظه ها
نبض زمین نمیزنه
قلب قناریهای عشق بی تو یقین نمیزنه
من از عبور جمعه ها از بوی تنهایی پرم
روی غبار شهر شب ثانیه هارو می شمرم
مزرعه شرقی مونو هجومی از ملخ زده
شعله خورشیدی بزن رو قلبایی که یخ زده
اسب بهارو زین بکن
تا باغچمون جون بگیره
رو غبار جاده ها شرشر بارون بگیره