چشم بستن بر حقیقت یکی از کارهای همیشگی استعمارگران است. آنها هر جا که به نفعشان باشد میتوانند به سادگی حقیقت را انکار کنند و آن را وارونه نشان دهند.
تجاوز عراق به رهبری یک دیوانه قدرتطلب به نام صدام به خاک کشورمان یکی از آشکارترین نمونهها در این مورد است. عراق از مرز ما گذشته بود، شهرهای مرزی ما را اشغال کرده و در حال کشتار، غارت و ویران کردن بود؛ اما کشورهای استعمارگر در رادیو، تلویزیون و روزنامههای خود کشورهای درگیر جنگ را به آرامش دعوت میکردند!
آنها نمیخواستند این حقیقت آشکار شود که صدام با اجازه و حمایت آنها تجاوز به خاک ما را آغاز کرده است. آنها نمیخواستند آشکار شود که جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران بر اساس برنامهریزی آنها شکل گرفته و کشور ما هیچ نقشی در آغاز این جنگ نداشته است. آنها از یک طرف ایران را تحریم کردند و از طرف دیگر عراقیها را با انواع و اقسام تجهیزات پشتیبانی کردند و به جلو راندند. ماهوارههای جاسوسی آنها نوع آرایش نظامی و انتقال نیروهای ما را برای عراقیها مشخص میکرد، سلاح و مهمات ساختهشده در کارخانههای آنها در اختیار دشمن ما قرار میگرفت و در نهایت مجموعهای از حمایتهای فنی و اطلاعاتی شکل میگرفت تا مقدمات ضربهزدن به انقلاب اسلامی ایران فراهم شود. آنها برای مدتی طولانی تلاش کردند تا عراق تجاوزگر شناخته نشود؛ زیرا در حقیقت خودشان تجاوزگر بودند و نمیخواستند دنیا بداند که صدام، عروسکی بیش نیست و سرنخ در دستهای دیگری است. کشورهای استعمارگر نمیگذاشتند سازمان ملل تجاوزگری عراق را اعلام کند که این را شکست دیگری برای خود میدانستند.
سازمان ملل در نهایت ناچار شد تجاوزگری عراق را به طور رسمی بپذیرد؛ اما نتوانست از حامیان صدام بپرسد سهمشان در آغاز و ادامه این جنگ چه میشود؟