صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 53

موضوع: ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,724
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,865
    مورد تشکر
    7,626 در 2,115
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩



    عمّۀ مظلومه‌ام
    ، دست خدا یار تو
    وقت جدایی شده، خدانگهدار تو

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    طایر عشق حسین، فتاده از زمزمه
    شبانه دفنم کنید، چو مادرم فاطمه

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    گاه به من، مادر و گاه پدر، می‌شدی
    گاه مرا سایه‌بان، گاه سپر، می‌شدی

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    الا اسیران همه من به سفر می‌روم
    با رخ نیلی‌شده، پیش پدر می‌روم

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    در این خرابه دلم، تنگ علی‌اکبر است
    در نظرم دم‌به‌دم روی علی اصغر است

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    به گلسِتان جنان یاد کنم از همه
    سلامتان را برم، به مادرم فاطمه

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    اگر چه من بوده‌ام، طفل صغیر حسین
    دگر به شام بلا شدم سفیر حسین

    گریه به حالم کنید دگر حلالم کنید

    غلامرضا سازگار



    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩




    چه فرقی می کند که نامش «آمنه» باشد یا «امینه»، «امیمه» باشد یا «امامه»؟(۱) زیرا همیشه القابی هستند که به جلال اسماء پهلو می زنند و شکوهمندی صاحبانشان را بیکران می کنند.
    خصوصا اگر آن لقب را پدری چون حسین بن علی (ع) داده؛ یا مادری چون رباب (س) برگزیده باشد. مادرش او را سکینه (سُکینه) لقب داد، و پدرش درست روز واقعه (۲) «خِیَرَه النسوان» یعنی برگزیده ی زنان خطابش کرد.
    به جناب ابوالفضل (ع) علاقه ی خاصّی داشت؛ عمو عبّاس(ع) هم او را بی اندازه دوست می داشت. گفته اند وقتی امام عطشان، جسم نیمه جان برادر را به خیمه ها می برد عباس، امام را به جدش رسول خدا (ص) سوگند داد و فرمود: «... بگذار همین جا باشم.» امام پرسید: «چرا برادرم؟» عرض کرد: «من از دخترت سکینه شرم دارم. به او وعده ی آب داده بودم...»(۳)
    امام جسد عبّاس را کنار فرات گذاشت و در حالی که اشکهای خود را پاک می کرد به خیمه ها برگشت. (۴)
    در آنسوی این پیوند عاطفى، دلواپسی دختری است که ته مانده ی آرامش را از خیمه های دل نگران می برد؛ وقتی می دود و عنان اسب پدر را می گیرد و می پرسد: «باباجان!ایا از عمویم عباس خبر دارى؟» امام گریه می کند و می فرماید: «دخترم! عمویت عباس، کشته شد و روحش به بهشت پر کشید.»
    وداع امام حسین (ع) با سکینه(س) نیز جانکاه است؛ به همان دردناکی وداع حسین(ع) با فاطمه(س) دیده اند: به هفتاد و دو یار شهید خود نگاه کرد. به خاک افتاده بودند. رو به خیمه ها فرمود: «ای سکینه! ای فاطمه! ای زینب! ای امّ کلثوم! از من بر شما باد سلام!»(۵)
    سکینه ی سیزده ساله، دیگر خوب مفهوم این «سلام» را می فهمید. پس صدا زد: «باباجان! آیا تسلیم مرگ شدى؟» و چقدر غصّه ای منتشر، فضا را آکند، وقتی فرمود: «چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یار و یاوری ندارد؟!»(۶)
    در آخرین لحظه های وداع، لباسی برای امام (ع) آوردند تا زیر لباس رزم بپوشد و تنش عریان نماند... همانجا سکینه، خیره خیره به پدر نگاه می کرد و بلندبلند می گریست. امام (ع) او را به سینه چسباند و اشعاری به این مضمون خواند:
    «سکینه جان! بدان پس از من آنگاه که مرگ گرفتاریم ساخته – گریه ی تو طولانی خواهد بود. تا جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان. ای بهترین بانوان! هر زمان که کشته شدم، تو از هر کس دیگر برای سوگواری من سزاوارترى.»(۷)
    آخرین پرده ای که راوی از حضرت سکینه (س) در کربلا روایت می کند، آنجاست که می گوید: به خدا قسم زینب (س) از گریه ی خود، هر دوست و دشمنی را به گریه انداخت؛ سپس سکینه، بدن پدر خود را بغل گرفت.
    توصیف معاشقه ی دختر با پیکر پاک پدر از زبان راوی ناگفته می ماند و باز هم به رسم همه ی قاصران اَلکنی که تاریخ تشیع را نتوانستند مو به مو و نسل به نسل منتقل کنند، گزیده ی و بی تفصیل ادامه می دهد: عده ای از عربها آمدند و سکینه را از نعش پدر جدا کردند. (۸) و شاید برای مراعات هیأتی های دلسوخته، همین بهتر که نگفتند چگونه جدا کردند او را...


    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩






    از آن پس بانوی ما، سکینه خاتون، یکی از مقتل گویان شاهد بود؛ که ابلاغ پیام پدر را به فراموشها نسپرده و در سفر و حضر همراه با عموی بزرگوار و عمّه ی داغدارش به اقامه ی قیام صبورى، قامت بست.
    بعدها خانه ی این بانوی عالمه و محدثه، محلّ تجمّع شعرا و مأمن مناقشه و بحث و نقد ادبی شد.(۹) و از آنرو که کریمه (۱۰) نیز لقب داشت، به شاعران بزرگ چون فرزدق و جریر صله عطا فرمود. سید بن طاووس درباره ی ایشان می گوید: «برترین زنان عصر خودش بود.»(۱۱)
    حدود هفتاد سال، دنیا نفسهای قدسی او را استشمام کرد و عاقبت از قفسی که بسیاری اندوهش او را رنجانده و آزار داده بود، رها شد و دنیای فانی را با فریفتگانش تنها گذاشت...
    مدینه، مقتل جدّه ی بزرگوارش، میعادگاه زائران این بانوی کم نظیر هم هست.
    به امید روزی که خاکشان را بوسه باران کنیم.
    پی نوشت:
    ۱- فرهنگ عاشورا، ص۲۲۷.
    ۲- روز عاشورا سال ۶۱ ه ق.
    ۳- «... و دیگر آنکه، علمدار تو بودم، چنانچه اصحاب تو مرا کشته ببینند، توان و بردباری شان کم می شود» موسوعه کلمات الامام الحسین، ترجمه ى علی مویدى، ص۵۲۵.
    ۴ و ۵- همان، ص۵۲۷، ح ۴۲۹.
    ۶- همان، ص۵۴۷، ح ۴۵۰ گفتنی است، «سلام در اینجا به مفهوم «خداحافظی» و «وداع» می باشد.
    ۷- همان، ص ۵۴۵، ح ۴۹۹.
    ۸- لهوف، ترجمه ى: عقیقی بخشایشى، ص ۱۶۳.
    ۹- فرهنگ عاشورا، ص ۲۲۸.
    ۱۰ و ۱۱- لهوف، ص ۱۶۲، پاورقى.






    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 28-12-2011 در ساعت 22:20
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩




    چشمان سیلی خورده‏ام طاقت ندارد
    با گونه‏ هایم خنجرت الفت ندارد
    سیلی بزن دستان تو غیرت ندارد
    گفتند آن سر، روی نیزه مال باباست
    مادر بگو این حرف‏ها صحت ندارد
    مادر بگو این‏قدر بر بابا نتازند
    چشمان سیلی خورده‏ام طاقت ندارد
    از خون و خاکستر جدا کن کفترت را
    آخر به این گهواره‏ها عادت ندارد
    بلعید آتش خیمه‏ها را آه، مادر!
    پاهای من دیگر چرا قدرت ندارد

    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩





    اندوهت را می‏گذاری و می‏روی
    ثانیه‏های محنت‏بارت، صفحات خیالم را می‏سوزاند.
    بر کتیبه‏های سوخته می‏نویسمت و وجدان‏های بیدار جهان را به قضاوت می‏طلبم.
    ناله‏های کودکی‏ات، خاطر بادها را پریشان کرده است.
    قناریان تنها، تاریک خرابه را به یاد می‏آورند و می‏گریند.
    پنجره ‏ها، کابوس‏های سیاهت را تب می‏کنند.
    خارها، پاهای برهنه‏ات را جگرریش می‏کنند.
    می‏روی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامی‏گذاری. اندوهت را بر صورت خرابه می‏پاشی و می‏گذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.





    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩



    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩


    من‌ دختر شاه‌ عطشانم‌ ((س)) من‌ زائر روي‌ جانانم‌
    من‌ مرهم‌ زخم‌ لبهايم‌ تشنه‌ به‌ لبهاي‌ بابايم‌
    بابا حسين‌ اي‌ حسين‌ جانم‌
    گمگشتة‌ منكه‌ پيدا شد مهمان‌ من‌ رأس‌ بابا شد
    من‌ بهر او مو پريشانم‌ جان‌ مي‌دهم‌ بهر مهمانم‌
    بابا حسين‌ اي‌ حسين‌ جانم‌
    عمه‌ بيا وقت‌ هجران‌ است‌ عمر گل‌ تو بپايان‌ است‌
    اي‌ قد خميده‌ خداحافظ‌ محنت‌ كشيده‌ خداحافظ‌
    بابا حسين‌ اي‌ حسين‌ جانم‌

    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    khmgin پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩

    غمنامه حضرت رقیه



    يا ابا عبدالله الحسين


    حسين فاطمه سلام


    حسين مصطفي سلام


    حسين مظلوم علي


    شهيد کربلا سلام


    اون که مي گفت تو کربلا


    خيمه هاتو آتيش زدند


    نگفت کجا به بچه ها


    زخم زبون و نيش زدند


    اون که مي گفت يه دختره


    آتيش به دامن روديده


    نگفت تو اون صحرا چرا


    راه نجف رو پرسيده


    اون که ميگفت زينب تو


    رگ بريدت رو بوسيد


    نگفت ميون نيزه ها


    فقط سر تو رو مي ديد


    اون که مي گفت ديده بوده




    گوش يکي خون مي چکيد


    نگفت کجا سيلي زدو


    گوشوارشو گرفت کشيد


    اون که مي گفت انگشت تو


    از بدنت جدا شده


    نگفت که انگشترتو





    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    khmgin پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩




    غنيمت کيا شده


    اون که مي گفت يه زنجيري


    به گردن علي ديده


    نگفت کجا با خطبه هاش


    بساط ظلم رو کوبيده


    اون که مي گفت بچه هاتو


    با تازيانه مي زدند


    نگفت دليلشون چي بود


    با چه بهونه مي زدند


    مي خوام بگم که ماجرا


    ازاونجايي آب مي خوره


    که ظالم اولي گفت


    علي بايد کنار بره


    اون روزي که حسين من


    مادرتو کتک زدند


    کينه خيبري رو با


    قباله فدک زدند


    اون روزي که آتش کين


    بر در خونتون نشست


    برادرت قربوني شد


    پهلوي مادرت شکست


    اون روزي که دست علي


    بسته بود و تو کوچه ها


    فاطمه شو کتک زدند






    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    khmgin پاسخ : ۩ ╬♥╬ ۩ ويژه نامه لاله پرپرشده بوستان حسيني٬حضرت رقيه (س)۩ ╬♥╬ ۩




    جلوي چشم بچه ها


    اون روزي که خونتونو


    به شعله ها در کشيدند


    تخم نفاق و کينه رو


    ميون امت پاشيدند


    مي خوام بگم بعد تو باز


    خيل خوارج اومدند


    اونايي که مادرتو


    زدند دوباره اومدند


    دلم دیگه راضي نشد


    دست خالي پا بکشيم


    اوني که زينب کشيده


    يه خوردشم ما بچشيم


    زينبي که تو ازدواج


    مي گفت يه شرط خوب دارم


    هرجا حسين من بره


    منم بايد باهاش برم


    زينبي که بعد دو روز


    اومد پي تو قاصدش


    حق داره بعد مرگ تو


    شوهرشم نشناسدش


    اون که وصيت تو رو


    همش به جون و دل خريد


    يه دخترت گم شده بود


    ميگن تا صبح پي اش دويد


    ميخوام بگم خواهر تو


    خيلي مصيبت کشيده


    بطوريکه همه ميگن





    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi