صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 88

موضوع: ◄*♥*►اشعار ودلنوشته ها و پیامک تسلیت درسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*►

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►



    شمع‌ هر جا كه‌ انجمن‌ دارد پر پروانه‌ سوختن‌ دارد
    بخدا نيست‌ خارجي‌ پدرم‌ دين‌ به‌ قلب‌ پدر وطن‌ دارد
    گرچه‌ در كربلاست‌ پيكر او دست‌ اغيار پيرهن‌ دارد
    چوب‌ تأديب‌ خوب‌ مي‌داند كه‌ چه‌ بوسيدني‌ دهن‌ دارد
    سوي‌ اغيار، ليكن‌ انظر گرفت‌ بهر احباب‌ بانگ‌ «لن‌» دارد
    معجري‌ هست‌ بر سرم‌ امروز پدر من‌ اگر كفن‌ دارد
    نيمه‌ باز است‌ كام‌ خوني‌ او به‌ گمانم‌ پدر سخن‌ دارد
    گر بيايي‌ ز جان‌ بپردازم‌ ديدنت‌ هر قدر ثمن‌ دارد
    «لن‌ تراني‌» مگو كه‌ از هوسم‌ «اَرِني‌» مي‌رسد ز هر نفسم‌
    غير احياء نمي‌كنم‌ امشب‌ جز «خدايا» نمي‌كنم‌ امشب‌
    منكه‌ دل‌ كنده‌ام‌ ز عقبي‌ دوش‌ ميل‌ دنيا نمي‌كنم‌ امشب‌
    قرب‌ دختر به‌ بوسه‌ پدر است‌ جز تمنا نمي‌كنم‌ امشب‌
    من‌ زبوني‌ نمي‌كشم‌ از چرخ‌ من‌ مدارا نمي‌كنم‌ امشب‌
    بايد امشب‌ كنار من‌ باشي‌ بي‌ تو «فردا» نمي‌كنم‌ امشب‌
    چند بوسه‌ به‌ من‌ بدهكاري‌ صبر از آنها نمي‌كنم‌ امشب‌
    نوبتي‌ هم‌ بود زمان‌ من‌ است‌ پس‌ تماشا نمي‌كنم‌ امشب‌
    ناز طفل‌ مريض‌ بيشتر است‌ بي‌ تو «لالا» نمي‌كنم‌ امشب‌
    خواب‌، بي‌ بوسة‌ پدر تا كي‌؟ دور از خانه‌، در بدر تا كي‌؟
    اللّه‌ اللّه‌ عجب‌ سحر دارم‌ سحري‌ در بر پدر دارم‌
    آنچه‌ ديشب‌ به‌ طشت‌ زر ديدم‌ حاليا در طبق‌ به‌ بر دارم‌
    دست‌ افكنده‌ام‌ به‌ گردن‌ او عمه‌ جان‌ عمه‌ جان‌ پدر دارم‌
    ليك‌ چشمي‌ نمانده‌ بنگرمش‌ ليك‌ دستي‌ نمانده‌ بر دارم‌
    آمده‌ همرهش‌ مرا ببرد بخدايش‌ قسم‌ خبر دارم‌
    تو مپندار اي‌ پدر كه‌ كنون‌ سُرمه‌ بر ديدگان‌تر دارم‌
    لختة‌ خون‌ گرفته‌ چشم‌ مرا لخته‌ خوني‌ كه‌ از سفر دارم‌
    گره‌ در موي‌ من‌ چو ابروي‌توست‌ تو ز سنگ‌ و من‌ از شرر دارم‌
    تا نريزم‌ به‌ سيلي‌ از لب‌ خون‌ لب‌ نمي‌گيرم‌ از لب‌ تو كنون‌


    امضاء

  2. تشكر

    شهاب منتظر (18-12-2012)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►


    به‌ گيسوان‌ پريشان‌ نظاره‌ جايز نيست‌

    نظر به‌ پيرهن‌ پاره‌ پاره‌ جايز نيست‌
    نگاه‌ دختر شامي‌ نگاه‌ ترديد است‌

    براي‌ دوست‌ شدن‌ استخاره‌ جايز نيست‌

    به‌ جان‌ خسته‌ سزاوار نيست‌ خنده‌ زدن‌

    به‌ جسم‌ سوخته‌ حتي‌ اشاره‌ جايز نيست‌

    ز خار پاي‌ غريبي‌ چو بوسه‌ باران‌ بود

    دواندنش‌ به‌ بيابان‌ دوباره‌ جايز نيست‌

    هنوز دامن‌ آتش‌ گرفته‌ مي‌سوزد

    به‌ جان‌ سوخته‌ دامن‌ شراره‌ جايز نيست‌

    به‌ سوي‌ قافلة‌ بانوان‌ معصومه‌

    نگاه‌ خيره‌ سر چشم‌ پاره‌ جايز نيست‌

    براي‌ بردن‌ سوغات‌ نزد دختر خويش‌

    ز گوش‌ پارة‌ من‌ گوشواره‌ جايز نيست‌

    به‌ قصد سيلي‌ و ترساندن‌ و زدن‌ دل‌ شب‌
    به‌ نعره‌ در پي‌ دختر سواره‌ جايز نيست‌

    امضاء

  5. تشكرها 4

    نرگس منتظر (29-12-2011), شكوه انتظار (11-01-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  6. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►



    منكه‌ زهراي‌ سه‌ ساله‌ هستم‌ كنج‌ خرابه‌ در ناله‌ هستم‌
    داد از جدايي‌ اي‌ پدر كجايي‌
    بابا حسين‌جان‌
    اگر مشتاِق روي‌ زهرايي‌ بايد به‌ سوي‌ دختر آيي‌
    خوردم‌ اي‌ پدر جان‌ سيلي‌ فراوان‌
    بابا حسين‌جان‌
    تو اگر آيي‌ مي‌بوسم‌ رويت‌ مانند عمه‌ بوسم‌ گلويت‌
    گر با سر بيايي‌ جان‌ كنم‌ فدايي‌
    بابا حسين‌جان‌


    امضاء

  7. تشكرها 3

    نرگس منتظر (29-12-2011), شكوه انتظار (11-01-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  8. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►



    دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود

    گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود

    جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی

    هیچ‌کس در گوشه ویران به یاد ما نبود

    دخترم روزی که من در خیمه بوسیدم تو را

    ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود

    جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب

    پاسخم جز کعب نی ،جز سیلی اعدا نبود

    دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت

    عمه آیا در کنارت بود بابا ،یا نبود

    جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را مي‌زدند

    ذره‌ای رحم و مروت در دل آنها نبود

    دخترم وقتی عدو مي‌زد تو را برگو مگر

    حضرت سجاد زین‌العابدین آنجا نبود

    جان بابا بود، اما دستهایش بسته بود

    کس به جز زنجیر خونین، یار آن مولا نبود

    دخترم آن شب که در صحرا فتادی از نفس

    مادرم زهرا (س) مگر با تو در آن صحرا نبود

    جان بابا من دویدم زجر هم مي‌زد مرا

    آن ستمگر شرمش از پیغمبر و زهرا نبود

    دخترم من از فراز نی نگاهم با تو بود

    تو چرا چشمت به نوک نیزه اعدا نبود

    جان بابا ابر سیلی دیده‌ام را بسته بود

    ورنه از تو لحظه‌ای غافل دلم بابا نبود

    دخترم شورها بر شعر میثم داده‌ایم

    ورنه در آوای او فریاد عاشورا نبود

    جان بابا دست آن افتاده را خواهم گرفت

    ز آن که او جز ذاکر و مرثیه خوان ما نبود

    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  9. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  10. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    shamee پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►



    هجر تو ای پدر جان مرا دیوانه کرده
    دختر تو مکان گوشةِ ویرانه کرده
    مانده بر پیکرم بابا نشانه
    جای سیلی و نقشِ تازیانه
    ای حسین جان، حسین جانم

    صورتم را ببین ای پدر گردیده نیلی
    گشته رُخساره ی من سیه از ضرب سیلی
    مانده بر پیکرم بابا نشانه
    جای سیلی و نقش تازیانه
    ای حسین جان حسین

    مَنِ خونین جگر میوه ی قلب رسولم
    پاره ای از تن و جانِ زهرای بتولم
    مانده بر پیکرم بابا نشانه
    جای سیلی و نقش تازیانه
    ای حسین جان حسین






    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  11. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  12. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►

    آن شب سپهر دیده ی او پر ستاره بود
    داغ نهفته در جگرش بی شماره بود
    در قاب خون گرفته ی چشمان خسته اش
    عکس ِ سر بریده و یک حلق ِ پاره بود
    شیرین و تلخ خاطره های سه سال پیش
    این سر نبود بین طبق ، جشنواره بود
    طفلک تمام درد تنش را زیاد برد
    حرفی نداشت ، عاشق و گرم نظاره بود
    با دست خسته معجر خود را کنار زد
    حتی کلام و درد ِ دلش با اشاره بود
    زخم نهان به روسری اش را عیان نمود
    انگار جای خالی یک گوشواره بود
    دستش توان نداشت که سر را بغل کند
    دستی که وقت خواب علی گاهواره بود
    در لابه لای تاول پاهای کوچکش
    هم جای خار هم اثر سنگ خاره بود
    ناگاه لب گشود و تلاطم شروع شد
    دریای حرف های دلش بی کناره بود
    کوچکترین یتیم خرابه شهید شد
    اما هنوز حرف دلش نیمه کاره بود
    امضاء


  13. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  14. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►

    آنكو در اين مزار شريـف آرميـده اسـت
    ام البكّا رقيه محـنت كشيــده اســت
    اين قبر كوچك است از آن طفل خـردسال
    كز دهر سالخورده بسى رنـج ديـده است
    اينجا زتاب غم دل زينب شـده اسـت آب
    بس ناله يـتـيـم بـرادر شنيـده اسـت
    اينجـا ز پا فـتاده و او را ربـوده خـواب
    طفلى كه روى خــار مـغيلان دويده است
    يا رب به جـز رقيــه كدامـين يتيـم را
    سر تسكين بديـدن سـر از تـن بريده است
    نازم به آنكه هستى خـود داد و از خـداى
    روز ازل مـتاع شفـاعت خـريده اسـت
    تنهــا زمين نگشتـه عـزا خانـه حـسين
    پشت فـلك هـم از غم آن شه خميده است
    امضاء


  15. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  16. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►


    از نواي نيمه جانم کاخ عدوانم شکست
    دشمن دون ضربه خورد از اشک چشمانم شکست
    بود همچون ذوالفقاري در غلاف آواي من
    چون برون امد سپاه کفر عدوانم شکست
    ظلم افشا شد هدف برگشت ظالم خوار شد
    اين همه در پرتوي فرياد سوزانم شکست
    ابتکار ناله ام روح ستم را خورد کرد
    در خرابه کاخ را احوال نالانم شکست
    شام ويران را احد کردم زآه پر طنين
    همچو زهرا تکيه گاه بيت الاحزانم شکست
    هرچه گفتم زخمي ام با تازيانه کم يزن
    زير دست وپاي دشمن جسم بي جانم شکست
    شد لباس کهنه ام چون پرچمي دشمن شکن
    داد استکبار را موي پريشانم شکست
    من ستون محمل پروانه هاي نيلي ام
    گفت دشمن رکن زينب جمع ارکانم شکست

    امضاء


  17. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  18. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►



    نيمه‌ شب‌ غرِ آهم‌

    زائر قرص‌ ماهم‌
    آه‌

    اي‌ پدر اي‌ روح‌ و روانم‌

    درد و بلاي‌ تو به‌ جانم‌
    بي‌ تو دگر زنده‌ نمانم‌
    يا ابتا واي‌ حسين‌ جان‌...
    دلبر بهتر ز جان‌
    دارم‌ چندين‌ ارمغان‌
    آه‌

    دست‌وسرم‌پرزنشان‌است‌

    چشم‌ ترم‌ داغ‌ نشان‌ است‌
    اين‌ جگرم‌ شعله‌ كشان‌ است
    ‌ يا ابتا واي‌ حسين‌ جان‌
    بابا بعد از عاشورا
    نديدم‌ روي‌ ترا
    آه‌

    اي‌ سر پرخون‌ بدن
    كو اي‌ رخ‌ مجروح‌ تنت‌
    اي‌ رخ‌ مجروح‌ تنت‌ كو

    جان‌ پدر پيرهنت‌ كو


    امضاء

  19. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

  20. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : ◄*♥*♥*►اشعار٬پيامک ودلنوشته هاي شمادرسوگ شهادت حضرت رقيه(س)◄*♥*♥*►


    تا پای بوسی شکنجه و زخم
    مریم سقلاطونی
    گوش‏واره‏هایت کو رقیه؟
    چرا صورتت نیلی است؟
    گیسوانت چرا بوی آتش می‏دهند؟
    چرا پیراهنت پاره است؟
    چرا دست‏های کوچکت زخمی است؟
    چرا بازوانت کبودند؟
    چرا آهسته آهسته قدم برمی‏داری
    مگر پاهایت زخمی‏اند
    مگر انگشتان کوچکت شکسته‏اند
    چرا چشم‏هایت را می‏بندی؟
    سرت را بر زانوان عمه بگذار، رقیه!
    چشم‏هایت را مبند!
    بگذار تا باران خون رنگ چشمانت
    آبروی این شب سیاه را ببرد
    بگذار تا ردّ تازیانه بر بازوانت
    پرده از چهره ستم بردارد
    بگذار تا صدای روشنت
    گوش شام را کر کند
    بگذار تا پاهای برهنه‏ات
    کمر شام را بشکند
    بیابان را شعله شعله بسوزاند
    بگذار برق چشمان خونبارت
    زمین را یک جا چنگ بزند
    بیدار شو!!
    ببین چه بر سر کاروان آمده است!
    ببین چه بر سر خیمه‏گاه آمده است!
    رقص شمشیرها و تازیانه‏ها را تماشا کن!
    ببین چه‏قدر کوچه‏ها سنگدل شده‏اند،
    چه‏قدر آسمان گرفته است،
    چه‏قدر مرگ می‏بارد!
    زخم تازیانه‏هایت را بپوشان رقیه!
    دیگر سراغ گاهواره را از من مگیر
    دیگر دل سوخته‏ام را آتش نزن
    لب‏های خونی‏ات را بپوشان!
    این‏جا شام است
    شام بی‏حرمتی‏ها
    شام نیرنگ‏ها و دسیسه‏ها
    شام کسالت‏آور رنج
    شام بدبختی و پریشانی
    شام زنجیرها و شلاق‏ها
    شام تهمت و مصیبت
    شهر بام‏های سنگ انداز
    شهر کوچه‏های دشنام
    ما به پای بوسی شکنجه آمده‏ایم
    به پای بوسی تازیانه آمده‏ایم
    مگذار تا صدایت را خفاش‏ها بشنوند
    مگذار زخم‏هایت را شماره کنند
    چشم‏هایت را منبد رقیه!
    مرا مسوزان!
    از خرابه‏های شام سراغت را بگیرم یا از تلّ زینبیه؟
    در کاروان اسیران جستجویت کنم یا در گودی قتلگاه؟
    که چشم‏های تو، هم خرابه‏های شام را زیابت کردند و هم تلّ زینبیه را به تماشای خون نشستند و هم در کاروان اسیران، زیر باران شکنجه و سنگ، خون گریستند
    کربلا از نگاه کودکانه تو زیباتر است
    که چشم‏های تو هم گودی قتلگاه را
    هم به آتش کشیدن خیمه‏گاه را
    هم تازیانه بر بدن پاره پاره شهیدان را
    و هم زخم زنجیر و تهمت را به تماشا نشستند
    چشم‏هایت را مبند رقیه!
    ما را به میهمانی شلاق و شمشیر آورده‏اند
    برایمان جشن خون و گریه به راه انداخته‏اند
    مجلس دشنام و تهمت ترتیب داده‏اند
    ما را بر سر سفره خون نشانده‏اند
    با سنگ به استقبالمان آمده‏اند
    با تازیانه تحویلمان گرفته‏اند
    مصیبت تو را در گوش کدام سنگ بخوانم که
    ذره ذره بشکند.
    ای صوبر سه ساله!
    که خداحافظی تو
    سر آسمان شام را بر جاده‏ها کوبید
    و استخوان پیشانیِ زمین را
    رشته رشته کرد.
    که خداحافظی تو
    پیراهن مرگ بر تن دریا کرد
    اندوه تو، گریبان‏گیر عالم شده است
    ای طعمه تازیانه‏های بی‏رحم
    ای هوای گُر گرفته اندوه
    ای بنفش دقایق دمشق
    شهرِ ستم‏های پیاپی
    حمیده رضایی
    ای شام! ای دیوارهای تا همیشه نامرد! صدایت، آهنگ ناموزون دشمنی‏ست، خاک در هم خواهد پیچید آن چنان‏که نعره می‏زنی
    چشم‏هایت گودال‏های جهنّم است که شعله می‏کشد بر خاک
    هوایت دوزخی‏ست، آبستن حادثه‏هایی تلخ.
    ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکم‏تر بزن این تازیانه‏های پی در پی را که فردا از جای تازیانه‏ها، هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابه‏هایت، آرامگاه ملایکی‏ست که بر دیواره‏های ویرانِ شرم سر می‏کوبند
    چشم‏های گستاخت، گردباد دوزخی است که ویران می‏کند
    به پیشوازمان آمدی، با هزاران دسیسه، با چشم‏هایی از آتش به پیش‏وازمان آمدی، با خنجرهای از نیام برآمده، با شلاق‏های بی‏رحم
    این خاک، مظلومیتمان را در خود خواهد پیچید.
    به باروهای شهر، کمند انداخته پنجه‏های در خون شناور ابلیس. کجاوه‏هایمان را به کجا می‏برید؟ از شهر صبر آمده‏ایم
    از کوفه، از دردِ چاه‏های نخلستان شریان‏هایمان موج می‏زند به کجا می‏برید کجاوه‏هامان را؟ کربلا روبرویمان تکرار می‏شود، آن‏گاه که دروازه‏های شهر، به استقبالمان، با پنجه‏های نامرد، چنگ بر چهره تاریخ می‏کشد
    هنوز خورشید، عزادار واقعه‏های دیروز است.
    آه ای دوشیزه شب‏های شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانه‏ها، خوابِ پروانه‏هایی را می‏بینی که بر شاخه‏هایِ نازکِ احساست یخ می‏زنند.
    گریه نکن! خرابه‏های شام، گهواره توست
    هزاران فرشته برایت آغوش گشوده‏اند، گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخره‏های تاریخ نوشته خواهد شد
    فردا، اشک‏هایت بر شاخه‏های خشک شهر شکوفه خواهد داد
    فردا خرابه‏های شام، فرشته‏ای را تا آسمان عروج می‏دهند و ملایک، او را دست به دست می‏کنند.
    فردا خورشید در کنج خرابه‏هایِ سفّاک شام غروب می‏کند.
    شام، شهر ستم‏های پیاپی! هوای لبریزت بوی گستاخ حادثه می‏دهد
    کربلا روبروی خرابه‏ای خاموش نفس می‏زند
    هیچ بارانی سیاهی‏ات را نخواهد شست که هر چه شب در منافذِ خاکت رسوب کرده است
    ای شام! ای دیوارهای تا همیشه نامرد!


    امضاء

  21. تشكرها 2

    نرگس منتظر (29-12-2011), شهاب منتظر (18-12-2012)

صفحه 3 از 9 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi