❤ |
ویرایش توسط ناظرسایت : 22-05-2019 در ساعت 12:30
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), مناجات**انتظار سبز مهدوی** (11-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), توحید صمدی (13-01-2011), حور العین (11-01-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), خادمه زینب کبری(س) (13-01-2011), شكوه انتظار (11-01-2011), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013), عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس* (02-02-2011)
موضوعات تصادفی این انجمن:
- نیستان اندوه {ویژه نامه شهادت غریبانه امام...
- غروب هفتمین فروغ امامت * ویژه نامه شهادت...
- ۞۩*۩۞ويژه نامه شهادت جانگذار امام جعفر صادق...
- ویژه نامه شهادت مظلومانه مسلم بن عقیل{مسلخ...
- در سوگ خورشيد سامرا ۩|۩|۩ ويژه نامه شهادت...
- ۩۞۩ ويژه نامه وفات بانوي قهرمان کربلا،حضرت...
- ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام...
- llı §✿§ ıll خورشید در زنجیر{ویژه نامه شهادت...
- همسفر خورشید {ویژه نامه وفات حضرت خدیجه (س)
- منظومه غم{ ویژه نامه شهادت جانگذاز آقا امام...
❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:30
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), مناجات**انتظار سبز مهدوی** (11-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شكوه انتظار (11-01-2011), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013), عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس* (02-02-2011)
❤ |
ديدهها در ماتمت خون شد به جان غربتت
سينهها توفنده در آتشفشان غربتت
اشك ما دريا كه مى بايد برايت گريه كرد
ناله ها موجند در اين بيكران غربتت
اى امام رنجها و صبرها، غم نامهات
غصه مظلومىات در داستان غربتت
آسمان در حسرتى لبريز بىتابى كند
سرگذارد تا شبى بر آستان غربتت
دشمنانت فتنه آوردند و يارانت غريب
عمر بود و لحظههاى بى امان غربتت
مثل شمعى در سكوت بى كسى ها سوختى
كاش حس مى كرد همدردى زبان غربتت
هر نسيمى مى وزد از خاك مظلوم بقيع
آشكارا آورد سوز جهان غربتت
قصه مظلومىات ناگفته مىماند كه شد
تيربارانِ تن پاكت، نشان غربتت
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:32
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), مناجات**انتظار سبز مهدوی** (11-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شكوه انتظار (11-01-2011), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، آشنایِ غریب، مهربانِ غریب، بزرگ زاده غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم،
بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته،
پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
آمده ام؛ با تمام دلم، با قدم های احساسم،
با حضور هر چه تمام ارادتم.
آمده ام؛ تا فانوسهای روشن اشکهایم را،
بر مزار بی چراغت، بیاویزم!
آمده ام؛ تا شریک غربت بی نهایتت باشم.
آمده ام کبوترانه آمده ام تا از دستان مهربانت،
آب و دانه بدهی!
آمده ام؛ با دسته دسته یا کریم های اخلاص و محبّت،
تا شاید لحظهای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم.
ای کریم اهل بیت!
حالا این من و این وسعت بیحدّ و مرزِ لطف تو.
این دلِ کوچک من و این عنایت بزرگ تو.
این گدای غریب و این هم، سلطان غریب؛
بزم غریبانه مان جور است.
تو غریب، من هم غریب
امّا ... نه! غربت من کجا و غریبی تو کجا!
آخر شما، غربتت را هم از پدر به ارث برده ای و هم از مادر
مولای من!
چگونه میشود زینت شانه های پیامبر باشی،
خون علی و فاطمه در رگهایت جاری باشد،
سید جوانان اهل بهشت باشی و آن وقت،
این روزگار نامرد، دل به عشقت نسپارد.
امام مظلوم من!
چند بار از پشت، خنجر خورده ای؟!
چند بار نیش سوزناک خیانت را چشیده ای؟!
چند بار ...؟
انگار قصّه غربت شما پایان ندارد! آقا!
زهری که بر جگرت نشست، تنها زهر جعده نبود؛
زهر بدعتی بود که مسیر عشق را عوض کرد.
وقتی که دل به این بدعت بسپرند،
عجیب نیست اینکه حتی
در کنار همسفر زندگیت، غریب باشی!
یا کریم اهلبیت!
تو بزرگتر از آن بودی
که در ذهن کوچک بشر بگنجی.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 19-01-2012 در ساعت 02:27
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), مناجات**انتظار سبز مهدوی** (11-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شكوه انتظار (11-01-2011), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
ميلاد اولين گل بوستان زهراي اطهر (س)
نخستین مظهر و نشانهی كوثر كه بر دامان پاك فاطمهی اطهر (س) پا به عرصهی گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشانهای از تجلی مقدسترین پدیدهای كه از خجستهترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (س) گردید.
همان لؤلؤی كه از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامت به ظهور پیوست و معجزهی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان». (1) را تجسم بخشید و كلام خدا در كلمهی وجود چنین ظاهر شد.
از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاكیان و جلوهای برافلاكیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهرهای زهرایی كه عصای فرعون كوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زندهی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شكیبایی تضمین كرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مكتبش از خاك گرم مدینه به همه سوی جهان جهت یافت و با همهی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالتبخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید.
حضرتش در بقیع بی بقعه; در جوار جدهی پدریش فاطمه بنت اسد، برادر زاده نازنینش امام سجاد علیهالسلام و مضجع امام باقر و امام صادق علیهما السلام آرمیده است. (2)
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:35
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), مناجات**انتظار سبز مهدوی** (11-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
تولد و كودكی
فرزند گرامی رسول الله و نخستین نوهی او در مقدسترین ماههای سال قمری یعنی پانزدهم (3) رمضان سال سوم هجرت چشم به جهان گشود.
امام مجتبی علیه السلام در دامان حضرت زهرا (س) بزرگ شد. او از همان دوران كودكی از نبوغ سرشاری برخوردار بود وی با حافظهی نیرومندش، آیاتی را كه بر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نازل میشد، میشنید و همه را حفظ میكرد و وقتی به خانه میرفتبرای مادرش میخواند و حضرت فاطمه (س) آن آیات و سخنان رسول الله صلی الله علیه و آله را برای حضرت علی علیه السلام نقل میكرد و علی علیه السلام به شگفتی میپرسید: این آیات را چگونه شنیده است؟ و زهرای مرضیه میفرمود: از حسن علیه السلام شنیدهام. (4)
به داستانی در این مورد توجه كنید:
«روزی علی علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت میكند.
امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لكنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت:
مادر جان! گویا شخصیتبزرگی در این خانه است كه شكوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز میدارد». (5)
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:36
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از پدر
پس از آن كه حضرت علی علیه السلام در محراب عبادت خون خویش را به پای درخت توحید نثار كرد امام مجتبی غمگین در سوگ اسوهی صبر و بردباری، برفراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازی از سخنانش فرمود:
... لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لم یسبقه الاولون بعمل و لا یدركه الاخرون بعمل... (1)
«شب گذشته مردی از این جهان در گذشت كه هیچ یك از پیشینیان - در انجام وظیفه و اعمال شایسته بر او سبقت نگرفتند و از آیندگان نیز كسی را یارای پا به پایی او نیست...
و سپس فرمود: علی علیه السلام در شبی رخت از جهان بست كه در آن شب عیسای مسیح به آسمان عروج كرد، یوشع بن نون جانشین موسای پیامبر نیز در آن شب درگذشت.
پدرم در حالتی دنیا را ترك كرد كه هیچ سیم و زر و اندوختهای نداشت. مگر تنها هفتصد درهم كه از هدایای مردم به جا مانده بود كه قصد داشتبا آن خدمتكاری بگیرد.
در اینجا، امام گریست و مردم نیز همصدا با حضرت مجتبی علیه السلام گریستند.
سپس ادامه داد: من پسر بشیرم، من پسر نذیرم، من از خانوادهای هستم كه خداوند دوستی آنان را در كتاب خویش (قرآن) واجب كرده است آن جا كه میفرماید:
«قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا..». (2)
بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم در خواست نمیكنم جز دوست داشتن نزدیكانم [ اهل بیتم] ; و هر كس كار نیكی انجام دهد، بر نیكیاش میافزاییم».
بر این اساس دوستی ما - خاندان - همان حسنه و خوبی است كه خداوند بدان اشاره كرده است.
سپس بر جای خود نشست.
در این هنگام «عبدالله بن عباس» برخاست و به مردم گفت: این فرزند پیامبر شما و جانشین امام علی علیه السلام است، اكنون او رهبر و امام شماست. بیایید و با او بیعت نمایید!
مردم گروه گروه به سوی حضرت مجتبی علیه السلام روی آوردند و بیعت كردند. سپس امام علیه السلام خطبهای بیان فرمود كه در آن بر لزوم اطاعت از خدا و پیامبر و اولی الامر تاكید شده بود و مردم را از پیروی شیطان برحذر داشت و اهمیت ایمان و عمل خیر را یادآور گردید (3).
امام مجتبی علیه السلام در سال چهلم هجرت و در سن 37 سالگی با مردم بیعت كرد و با آنها شرط كرد كه: با هر كه من صلح كنم شما هم صلح كنید، با هر كه من جنگ كنم شما هم جنگ كنید و آنها قبول كردند (4).
در ضمن امام علیه السلام نامهای به معاویه نوشت و او را دعوت به بیعت كرد و متذكر شد كه اگر در امر ادارهی جامعه اخلال كند و جاسوس بگمارد با قاطعیتبرخورد خواهد كرد و در مورد دستگیری و اعدام دو جاسوس وی به او هشدار داد (5).
معاویه در پاسخ امام نوشت:
... من از تو سابقه بیشتری دارم، پس بهتر آن كه تو پیرو من باشی. من نیز قول میدهم كه خلافت مسلمانان، پس از من با تو باشد و هر چه بیتالمال عراق است در اختیار تو خواهم گذارد... (6)
و چنین بود كه معاویه از پذیرش حق امتناع ورزید و نه تنها از بیعت با امام حسن علیه السلام خودداری كرد، بلكه عملا به طرح توطئه علیه حضرت پرداخت و با خدعه و فریب و تطمیع، افرادی را برانگیخت تا نسبتبه قتل امام علیه السلام اقدام نمایند و سرانجام این امام مظلوم در بیتخودش به دست همسرش «جعده» زهر خورانده شد و به جای این كه نوشی برای مولی باشد نیشی شد كه جگر امام مجتبی علیه السلام را پاره كرد.
امام علیه السلام با دسیسه معاویه مسموم گردید... (7) و پس از چهل روز در روز بیست و هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجری به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاك سپرده شد. چونان خورشیدی در دل زمین (8).
پي نوشت:
1) ارشاد مفید، ص348- جلأ العیون مجلسی، ص378، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ 1353.
2) شوری / 23.
3) زندگانی چهارده معصوم علیه السلام، ص543، عماد زاده.
4) جلأ العیون، ص378.
5) ارشاد مفید، ص350.
6) نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج16، ص35.
7) پیشوای دوم، ص28.
8) آفتابی در هزاران آیینه، ص119،
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:38
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
امام حسن مجتبي عليه السلام در نگاه پيامبر اکرم صلوات عليه و آله
پیامبر اکرم(صلی الله علیهوآله) فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی (علیهالسلام) را بین مسلمانان تبلیغ میكرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقهی حقیقی كه به وی داشت همه جا سخن میگفت.آنچه از زبان پیامبر اکرم(صلی اللهعلیه وآله) در مورد حضرت مجتبی(علیهالسلام) بیان شده است چنین است:
«هر كس میخواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن(علیهالسلام) نگاه كند.»(1)
«حسن گل خوشبویی است كه من از دنیا برگرفتهام.»(2)
روزی پیامبر اكرم(صلیالله علیهوآله) به منبر رفت و امام حسن(علیهالسلام) را در كنارش نشانید و نگاهی به مردم كرد و نظری به امام حسن (علیه السلام) انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده كرده كه به بركت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد.»(3)
یكی از یاران پیامبر اکرم میگوید: پیغمبر(صلیاللهعلیهو له) را دیدم كه امام حسن(علیهالسلام) را بر دوش میكشید و میفرمود:
«خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار.»(4)
شبی پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) نماز عشاء میخواند و سجدهای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحت بودم كه پیادهاش كنم.(5)
انس بن مالك نقل میكند كه: رسول الله(صلیاللهعلیهوآل ) دربارهی امام حسن(علیهالسلام) به من فرمود:
ای انس! حسن فرزند و میوهی دل من است، اگر كسی او را اذیت كند، مرا اذیت كرده و هر كس مرا بیازارد، خدا را اذیت كرده است.(6)
زینب دختر ابو رافع میگوید: حضرت زهرا(سلام الله علیها) در هنگام بیماری رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هر دو فرزندش را نزد پیامبر (صلیالله علیهوآله) آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اكنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود:
«شرف و مجد و سیادتم را به حسن(علیه السلام) دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین(علیهالسلام) بخشیدم.»(7)
البته باید در این مورد توضیحی بدهیم و آن این که اگر پیامبر اکرم فرمودند که شرف و مجد و سیادتم را به حسن دادم؛ به این معنا نیست که این خصوصیات در امام حسین(علیهالسلام) وجود ندارد و یا شجاعت در امام حسن(علیهالسلام) وجود ندارد؛ بلکه ائمه اطهار به عنوان انسانهای کامل، تمام فضائل را دارا هستند ولی برخی از صفات در ائمه اطهار ظهور بیشتری پیدا کرده است.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:39
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), توحید صمدی (13-01-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
اسوه ي بزرگواري
امام حسن عليه السلام در طول زندگي پر بركتش همواره در راه هدايت و ارشاد مردم گام بر ميداشت و شيوهي برخوردش با عموم مردم حتي دشمنان چنان جالب و زيبا بود كه همه را به خود جذب ميكرد.
مورخين نوشتهاند «روزي امام مجتبي عليه السلام سواره از راهي ميگذشت. مردي شامي بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتي كه فحشهايش تمام شد، امام عليه السلام رو به او كرده و سلامش كرد! آنگاه خنديد و گفت: ا
ي مرد! فكر ميكنم در اين جا غريب هستي... اگر از ما چيزي بخواهي، به تو عطا خواهيم كرد. اگر گرسنهاي سيرت ميكنيم، اگر برهنهاي ميپوشانيمت، اگر نيازي داري، بينيازت ميكنيم، اگر از جايي رانده شدهاي پناهت ميدهيم، اگر حاجتي خواسته باشي برآورده ميكنيم، هماينك بيا و مهمان ما باش. تا وقتي كه اينجا هستي مهمان مايي...
مرد شامي كه اين همه دلجويي و محبت را از امام مشاهده كرد به گريه افتاد و گفت:
«شهادت ميدهم كه تو خليفهي خدا روي زمين هستي و خداوند بهتر ميداند كه مقام خلافت و رسالت را در كجا قرار دهد. من پيش از اين، دشمني تو و پدرت را به سختي در دل داشتم. اما اكنون تو را محبوب ترين خلق خدا ميدانم.
آن مرد، از آن پس، از دوستان و پيروان امام عليه السلام به شمار آمد و تا هنگامي كه در مدينه بود، همچنان مهمان آن بزرگوار بود.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:41
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
parsa (20-01-2011), محب الحسین (13-01-2011), مدير محتوايي (11-01-2011), نرگس منتظر (11-01-2011), ياس نيلي (07-02-2011), توحید صمدی (13-01-2011), خادم کریمه اهل بیت (01-01-2012), شهیده (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013), عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس* (02-02-2011)
❤ |
اسوه ي ايثارگري
يكي ديگر از صفات برجستهي امام مجتبي عليه السلام انفاق و بخشش بيسابقه ي اوست.
تاريخ نگاران نوشتهاند: امام حسن عليه السلام دوبار تمام ثروت خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار دارايياش را به دو نصف كرده، نيمي را براي خود گذاشت و نصف ديگر را در راه خدا انفاق كرد.
امام حسن عليه السلام ملجأ درماندگان، آرام بخش دلهاي دردمندان و اميد تهيدستان بود، هيچ گاه نشد كه فقيري به حضور آن بزرگوار برسد و دستخالي برگردد.
در همين مورد نقل كردهاند: مردي به حضور امام حسن عليه السلام آمد و اظهار فقر و حاجت كرد. امام حسن عليه السلام دستور داد تا پنجاه هزار درهم، به اضافهي پانصد دينار به او بدهند.
مرد سائل حمالي را صدا زد كه پولهايش را برايش ببرد. امام مجتبي عليه السلام پوستين خود را هم به آن مرد داد و فرمود: اين را هم به جاي كرايه به آن مرد بده.
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 18-01-2012 در ساعت 18:42
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
نرگس منتظر (11-01-2011), شهاب منتظر (08-01-2013)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)