مدير اجرايي (21-12-2012), نرگس منتظر (21-12-2012), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (21-12-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (21-12-2012)
❤ |
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی
مهربانی دل رحیمی یا حسن
صاحب رزقی و جودت بی کران
ریزه خوار سفره ات هر انس و جان
آن قدر بخشنده ای محبوب من
بر سر خوان تو حاتم میهمان
از می کوثر چو آبم می دهی
بر خم زلفت چو تابم می دهی
آن قدر خوبی که هر چه بد کنم
با کریمی تو جوابم می دهی
تا خدا پرداخت جسم و جان وتن
پر نمودم از غم و رنج و محن
روی قلبم از ازل حک کرد او
هست این مخلوق مجنون الحسن
بی کس شهر پیمبر یا حسن
غربت تو همچو حیدر یا حسن
من چه گویم شرح دردت ای غریب
ای عصای دست مادر یا حسن
گریه کردن کار هر روز و شبت
آمده از گریه ها جان بر لبت
من نمی گویم که در کوچه چه شد
آن قدر گویم کمان شد زینبت
در میان کوچه دشمن راه بست
حرمت صدیقه زهرا شکست
آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد
بی تأمل مادرت از پا نشست
خیره مانده چشم هایت سوی در
داغ آن کوچه هنوزت بر جگر
تا زمانی که به دنیا زیستی
دیگر از آن کوچه ننمودی گذر
مدير اجرايي (21-12-2012), نرگس منتظر (21-12-2012), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (21-12-2012), خادم کریمه اهل بیت (21-12-2012), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (21-12-2012)
❤ |
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
وقتی سکوتش این همه محشر به پا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست
در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست
کرب وبلا با آن همه داغ مصیبت
همپایه ی درد و بلای مجتبی نیست
طوری تمام هستی اش وقف حسین شد
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست
او جای خود دارد در این دنیا مجال ِ
رزم آوری بچه های مجتبی نیست
یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم
ما خاک پای خاک پای مجتبائیم
آیا شده بال و پرت افتاده باشد
در گوشه ای از بسترت افتاده باشد
آیا شده مرد جمل باشی و اما
مانند برگی پیکرت افتاده باشد
آیا شده در لحظه های آخرینت
چشمت به چشم خواهرت افتاده باشد
من شک ندارم که عروس فاطمه نیست
وقتی به جانت همسرت افتاده باشد
آیا شده سجاده ات هنگام غارت
دست سپاه و لشگرت افتاده باشد
مظلوم و تنها و غریب عالمین است
گریه کن غم های این بی کس حسین است
علی اکبر لطیفیان
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (21-12-2012), مدير اجرايي (21-12-2012), نرگس منتظر (21-12-2012), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (21-12-2012), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (21-12-2012)
❤ |
یا حسن مجتبی (ع)!
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیده¬ای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند
و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند.
امام خمینی (ره)
╬♥╬╬♥╬-زندگينامه شهدا╬♥╬╬♥╬-
╬♥╬╬♥╬-وصيت نامه شهدا╬♥╬╬♥╬-
شهدا شرمنده ایم
http://www.ayehayeentezar.com/galler...6595422563.gif
مدير اجرايي (21-12-2012), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (08-01-2013), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (22-12-2012)
❤ |
ریحانه رسول خدا
آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است
افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است
آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
یاقوت خون زلعل لب او روان یکی است
آن لعل درفشان که زمرد نگار شد
داد از وفا به سوده الماس، جان، یکی است
آن نخل طور کز اثر زهر جانگداز
از فرق تا قدم شده آتش فشان یکی است
آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم
نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است
آن خضر رهنما که شد از آب آتشین
فرمانروای مملکت جاودان یکی است
آن نقطه بسیط محیط رضا که بود
حکمش مدار دائره کن فکان یکی است
آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد
هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است
چشم فلک ندیده بجز مجتبی کسی
شایان این معامله، آری همان یکی است
طوبی مثال گلشن آلعبا بود
ریحانه رسول خدا مجتبی بود
آیةالله غروی اصفهانی
مدير اجرايي (21-12-2012), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (08-01-2013), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (22-12-2012)
وقتی سخن از مدینه ، بعد از رسول خدا شد
احساس کردم دل من ، از قالب جان جدا شد
موضوع باغ فدک را ، با رأی داغ سقیفه
بگذار باشد حسابی از انتخاب خلیفه
حتّی غمی را که بشکست ، جام شکیب علی را
لحظه به لحظه عیان کرد ، رنگ سرشک ولی را
حتّی غمی را که دیدی ، آن شب به صحرا دمادم
با یاد زهرا نهان شد ، هم سنگ غمهای عالم
هریک به نوعی مهم اند ، امّا مهم تر از آن ها
این نکته باشد، که دارد ، از حق و باطل نشانها:
آن روز ، وقتی که بردند ، اسباب خیمه به غارت
آن روز ، وقتی ز پستی ، شد بر امامت جسارت
آن روز ، وقتی حسن را ، سردار جاهل رها کرد
راه خودش را ز راه حق و حقیقت ، جدا کرد
آن روز وقتی به ظلمت ، گشتند راضی جماعت
اسرار اصرار مردم ، شد برملا در خیانت
آن روز ، وقتی که قصد جان حسن را نمودند
یک تن از آنان مسلمان ، حتی به ظاهر نبودند
شد آن زمان آشکارا ، مفهوم غربت چه بوده ست
غربت ، نه تنها که حجم اندوه و محنت ، چه بوده ست
وقتی علی بود ، با خود ، یاران یک دل کمی داشت
جز چند همخون کنارش ، کی "مجتبی" آدمی داشت؟!
یاری که دیدم کنارش ، در پایمردی امین بود
سالار مردان ، حسین و عباس امّ البنین بود
عمار اگر بود و مالک ، مقداد اگر بود و سلمان
فرزند حیدر به دشمن ، هرگز نمی داد میدان؟!
دردا ، دریغا ، دریغا ، فرزند زهرا ، چو زهرا
در بین دشمن رها شد ، تنهای تنهای تنها...
سیّد علی اصغر موسوی
مدير اجرايي (08-01-2013), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (08-01-2013), شهیده (08-01-2013)
❤ |
سخن دارم سخن ها بامدینه
سخن از داغ هاى روى سینه
سخن از سوز و ساز و درد شیعه
سخن از دشمن نامرد شیعه
كجا یاراى گفتن در زبان است
كه سوز سینه ها آتش فشان است
مدینه باز كن لب بر سخن باز
به ما كن شكوه هاى خویش ابراز
بگو از رحلت پیغمبر عشق
بگو از درد هاى حیدر عشق
بگو از غربت مولاى عالم
پس از هجر نبىُاللّه اعظم
بگو از كوچه هاى تنگ وباریك
بگو از گلشن ویران و تاریك
بگو از سیلى خصم ولایت
ز یاس پرپرِگلزار عصمت
بگو از سبز پوش كوچه هایت
ز داغ جان گداز مجتبایت
چرا شد پیكرش در پیش یاران
به جاى لاله باران تیر باران
مگر سمّى كه نوشید از عداوت
شد از آن قسمتش فیض شهادت
دل دشمن نشد راضى به این حد
كه باید تیر بر تابوت او زد
خدایااین مصیبت بس كه عظماست
توئى آگه چگونه حال زهراست
« امین » از این غم جان سوز فریاد
در این ماتم به مهدى تسلیت باد
( حاج رضا فلاح « امین » )
شهادت امام حسن مجتبی (ع)تسلیت باد...
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (08-01-2013), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (09-01-2013), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (08-01-2013)
❤ |
هرگز دلی ز غم چو دل مجتبی نسوختآیةالله غروی اصفهانی
ور سوخت ز اجنبی دگر از آشنا نسوخت
هر گلشنی که سوخت ز باد سموم سوخت
از باد نوبهار و نسیم صبا نسوخت
چندان دلش ز سرزنش دوستان گداخت
کز دشمنان ز هر بد و هر ناسزا نسوخت
از هر خسی چو آن گل گلزار معرفت
شاخ گلی ز گلشن آلعبا نسوخت
جز آن یگانه گوهر توحید را کسی
ز الماس سوده لعل لب دلربا نسوخت
هرگز برادری به عزای برادری
در روزگار، چون شه گلگون قبا نسوخت
باور مکن دلی که چو قاسم به ناله شد
زان ناله پر از شرر وا ابا نسوخت
آن دم که سوخت حاصل دوران ز سوز زهر
در حیرتم که خرمن گردون چرا نسوخت
تا شد روان عالم امکان ز تن روان
جنبدهای نماند کزین ماجرا نسوخت
خاموش شد چراغ دل افروز مجتبی
افروخت شعله غم جانسوز مجتبی
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (09-01-2013), شهیده (08-01-2013), شهاب منتظر (09-01-2013)
تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد
کار زهرست که بال و پر من می سوزد
بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم
از دم و بازدمم بستر من می سوزد
باز هم روی لبم قصّه ی مادر گل کرد
باز هم در نظرم مادر من می سوزد
بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»
عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد
چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی
خیمه هایی ست که دور و بر من می سوزد
دختری می دود و روی لبش این آواست:
عمّه دریاب مرا معجر من می سوزد
حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم
با تن له شده نیلوفر من می سوزد
در سراشیبی گودال در آغوش حسین
تن بی دست گل پرپر من می سوزد
آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:
قطره ای آب - خدا - حنجر من می سوزد
آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین
این طرف لطمه زنان خواهر من می سوزد
مسلم بشیری
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س) (09-01-2013), یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)* (09-01-2013)
❤ |
گل کرده در زمین، کرم آسمانیت
آغوش باز می رسد از مهربانیت
حالا بیا و سفره مینداز سفره دار
حالت خراب می شود و ناتوانیت
دارد مرا شبیه خودت پیر می کند
جان برده از تمام تنم نیمه جانیت
یوسف ترین سلاله ی تنها تر از همه
سبزی رسیده تا به لب ارغوانیت
این گرد پیری از اثر خاک کوچه است
بر موی تو نشسته ز فصل جوانیت
باید که گفت هیئت سیار مادری
خرج عزا شدی و خدای تو بانیت
زهر از حرارت جگرت آب می شود
می گرید از شرار غم ناگهانیت
زینب به پای تشت تو از دست می رود
رو می شود جراحت زخم نهانیت
آقای زهر خورده چرا تیر می خوری؟
چیزی نمانده از بدن استخوانیت
***محمد امین سبکبار***
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)