صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 70

موضوع: ۩ |♥|♥|♥| ۩ اشگ غم٬سرشگ قلم٬درسوگ مولاي کريمان۩ |♥|♥|♥| ۩

  1. Top | #61

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض



    سلام، غریب تر از هر غریب!

    سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!

    سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!

    سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!

    سلام، امام غریب من!




    امضاء






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #62

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2403
    نوشته
    6,971
    صلوات
    80000
    دلنوشته
    55
    اَلـــلّـــ❤ـهـُـــ❤ـمَّ عَـــ❤ـجِـّــ❤ـلْ لِــ❤ـوَلــ❤ـیـــِّکَ ❤الــــْفــ❤ــَرَجْ
    تشکر
    45,127
    مورد تشکر
    29,780 در 7,851
    وبلاگ
    45
    دریافت
    16
    آپلود
    10

    پیش فرض



    ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
    تو کریم بن کریمی یا حسن

    داری از زهرا نشان یا مجتبی
    مهربانی دل رحیمی یا حسن

    صاحب رزقی و جودت بی کران
    ریزه خوار سفره ات هر انس و جان

    آن قدر بخشنده ای محبوب من
    بر سر خوان تو حاتم میهمان

    از می کوثر چو آبم می دهی
    بر خم زلفت چو تابم می دهی

    آن قدر خوبی که هر چه بد کنم
    با کریمی تو جوابم می دهی

    تا خدا پرداخت جسم و جان وتن
    پر نمودم از غم و رنج و محن

    روی قلبم از ازل حک کرد او
    هست این مخلوق مجنون الحسن

    بی کس شهر پیمبر یا حسن
    غربت تو همچو حیدر یا حسن

    من چه گویم شرح دردت ای غریب
    ای عصای دست مادر یا حسن

    گریه کردن کار هر روز و شبت
    آمده از گریه ها جان بر لبت

    من نمی گویم که در کوچه چه شد
    آن قدر گویم کمان شد زینبت

    در میان کوچه دشمن راه بست
    حرمت صدیقه زهرا شکست

    آن قدر بر جسم و جانش لطمه زد
    بی تأمل مادرت از پا نشست

    خیره مانده چشم هایت سوی در
    داغ آن کوچه هنوزت بر جگر

    تا زمانی که به دنیا زیستی
    دیگر از آن کوچه ننمودی گذر

    امضاء





  4. Top | #63

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
    یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست

    بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست
    چشمی که گریان عزای مجتبی نیست

    وقتی سکوتش این همه محشر به پا کرد
    دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست

    در کربلا هر چند با دقت بگردی
    چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست

    کرب وبلا با آن همه داغ مصیبت
    همپایه ی درد و بلای مجتبی نیست

    طوری تمام هستی اش وقف حسین شد
    انگار قاسم هم برای مجتبی نیست

    او جای خود دارد در این دنیا مجال ِ
    رزم آوری بچه های مجتبی نیست

    یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم
    ما خاک پای خاک پای مجتبائیم

    آیا شده بال و پرت افتاده باشد
    در گوشه ای از بسترت افتاده باشد

    آیا شده مرد جمل باشی و اما
    مانند برگی پیکرت افتاده باشد

    آیا شده در لحظه های آخرینت
    چشمت به چشم خواهرت افتاده باشد

    من شک ندارم که عروس فاطمه نیست
    وقتی به جانت همسرت افتاده باشد

    آیا شده سجاده ات هنگام غارت
    دست سپاه و لشگرت افتاده باشد

    مظلوم و تنها و غریب عالمین است
    گریه کن غم های این بی کس حسین است

    علی اکبر لطیفیان





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #64

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    یا حسن مجتبی (ع)!

    بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن

    مشمول این حدیث پیمبر نمی شود

    فرمود دیده¬ای که کند گریه بر حسن

    آن دیده کور وارد محشر نمی شود



    امضاء


  6. Top | #65

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    November 2012
    شماره عضویت
    11038
    نوشته
    8,637
    صلوات
    396
    دلنوشته
    4
    ادرکنا یا سیدالشهدا
    تشکر
    2,047
    مورد تشکر
    1,882 در 1,042
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    ریحانه رسول خدا


    آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی است
    افشانده غنچه گل سرخ از دهان یکی است

    آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد
    یاقوت خون زلعل لب او روان یکی است

    آن لعل درفشان که زمرد نگار شد
    داد از وفا به سوده الماس، جان، یکی است

    آن نخل طور کز اثر زهر جانگداز
    از فرق تا قدم شده آتش فشان یکی است

    آن شاهباز اوج حقیقت که تیر خصم
    نگذاشته ز بال و پر او نشان یکی است

    آن خضر رهنما که شد از آب آتشین
    فرمانروای مملکت جاودان یکی است

    آن نقطه بسیط محیط رضا که بود
    حکمش مدار دائره کن فکان یکی است

    آن جوهر کرم که چه سودا به سوده کرد
    هرگز نداشت چشم به سود و زیان یکی است

    چشم فلک ندیده بجز مجتبی کسی
    شایان این معامله، آری همان یکی است

    طوبی مثال گلشن آل‌عبا بود
    ریحانه رسول خدا مجتبی بود



    آیة‌الله غروی اصفهانی



  7. Top | #66

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض





    وقتی سخن از مدینه ، بعد از رسول خدا شد

    احساس کردم دل من ، از قالب جان جدا شد


    موضوع باغ فدک را ، با رأی داغ سقیفه


    بگذار باشد حسابی از انتخاب خلیفه



    حتّی غمی را که بشکست ، جام شکیب علی را


    لحظه به لحظه عیان کرد ، رنگ سرشک ولی را



    حتّی غمی را که دیدی ، آن شب به صحرا دمادم


    با یاد زهرا نهان شد ، هم سنگ غم‌های عالم



    هریک به نوعی مهم اند ، امّا مهم تر از آن ها


    این نکته باشد، که دارد ، از حق و باطل نشان‌ها:



    آن روز ، وقتی که بردند ، اسباب خیمه به غارت


    آن روز ، وقتی ز پستی ، شد بر امامت جسارت



    آن روز ، وقتی حسن را ، سردار جاهل رها کرد


    راه خودش را ز راه حق و حقیقت ، جدا کرد



    آن روز وقتی به ظلمت ، گشتند راضی جماعت


    اسرار اصرار مردم ، شد برملا در خیانت



    آن روز ، وقتی که قصد جان حسن را نمودند


    یک تن از آنان مسلمان ، حتی به ظاهر نبودند



    شد آن زمان آشکارا ، مفهوم غربت چه بوده ست


    غربت ، نه تنها که حجم اندوه و محنت ، چه بوده ست



    وقتی علی بود ، با خود ، یاران یک دل کمی داشت


    جز چند هم‌خون کنارش ، کی "مجتبی" آدمی داشت؟!



    یاری که دیدم کنارش ، در پایمردی امین بود


    سالار مردان ، حسین و عباس امّ البنین بود



    عمار اگر بود و مالک ، مقداد اگر بود و سلمان


    فرزند حیدر به دشمن ، هرگز نمی داد میدان؟!



    دردا ، دریغا ، دریغا ، فرزند زهرا ، چو زهرا


    در بین دشمن رها شد ، تنهای تنهای تنها...



    سیّد علی اصغر موسوی


    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  8. Top | #67

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,359 در 5,347
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سخن دارم سخن ها بامدینه
    سخن از داغ هاى روى سینه
    سخن از سوز و ساز و درد شیعه
    سخن از دشمن نامرد شیعه
    كجا یاراى گفتن در زبان است
    كه سوز سینه ها آتش فشان است
    مدینه باز كن لب بر سخن باز
    به ما كن شكوه هاى خویش ابراز
    بگو از رحلت پیغمبر عشق
    بگو از درد هاى حیدر عشق
    بگو از غربت مولاى عالم
    پس از هجر نبىُ‏اللّه اعظم
    بگو از كوچه هاى تنگ وباریك
    بگو از گلشن ویران و تاریك
    بگو از سیلى خصم ولایت
    ز یاس پرپرِگلزار عصمت
    بگو از سبز پوش كوچه هایت
    ز داغ جان گداز مجتبایت
    چرا شد پیكرش در پیش یاران
    به جاى لاله باران تیر باران
    مگر سمّى كه نوشید از عداوت
    شد از آن قسمتش فیض شهادت
    دل دشمن نشد راضى به این حد
    كه باید تیر بر تابوت او زد
    خدایااین مصیبت بس كه عظماست
    توئى آگه چگونه حال زهراست
    « امین » از این غم جان سوز فریاد
    در این ماتم به مهدى تسلیت باد

    ( حاج رضا فلاح « امین »
    )



    شهادت امام حسن مجتبی (ع)تسلیت باد...
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  9. Top | #68

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    هرگز دلی ز غم چو دل مجتبی نسوخت

    ور سوخت ز اجنبی دگر از آشنا نسوخت

    هر گلشنی که سوخت ز باد سموم سوخت

    از باد نوبهار و نسیم صبا نسوخت

    چندان دلش ز سرزنش دوستان گداخت

    کز دشمنان ز هر بد و هر ناسزا نسوخت

    از هر خسی چو آن گل گلزار معرفت

    شاخ گلی ز گلشن آل‌عبا نسوخت

    جز آن یگانه گوهر توحید را کسی

    ز الماس سوده لعل لب دلربا نسوخت

    هرگز برادری به عزای برادری

    در روزگار، چون شه گلگون قبا نسوخت

    باور مکن دلی که چو قاسم به ناله شد

    زان ناله پر از شرر وا ابا نسوخت

    آن دم که سوخت حاصل دوران ز سوز زهر

    در حیرتم که خرمن گردون چرا نسوخت

    تا شد روان عالم امکان ز تن روان

    جنبده‌ای نماند کزین ماجرا نسوخت

    خاموش شد چراغ دل افروز مجتبی

    افروخت شعله غم جانسوز مجتبی


    آیة‌الله غروی اصفهانی




    امضاء


  10. Top | #69

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن ایران شناسی
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    1938
    نوشته
    13,518
    صلوات
    1998
    دلنوشته
    2
    « اَلـلّـــهُـــمَّ عَـجِّـــل لِـولـیِّـــنَاالـفَـــرَجَ »
    تشکر
    114,344
    مورد تشکر
    42,176 در 11,163
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض





    تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد

    کار زهرست که بال و پر من می سوزد


    بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم


    از دم و بازدمم بستر من می سوزد


    باز هم روی لبم قصّه ی مادر گل کرد


    باز هم در نظرم مادر من می سوزد


    بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»


    عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد


    چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی


    خیمه هایی ست که دور و بر من می سوزد


    دختری می دود و روی لبش این آواست:


    عمّه دریاب مرا معجر من می سوزد


    حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم


    با تن له شده نیلوفر من می سوزد


    در سراشیبی گودال در آغوش حسین


    تن بی دست گل پرپر من می سوزد


    آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:


    قطره ای آب - خدا - حنجر من می سوزد


    آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین


    این طرف لطمه زنان خواهر من می سوزد



    مسلم بشیری



    امضاء

    http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic1938_35.gif



  11. Top | #70

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    گل کرده در زمین، کرم آسمانیت
    آغوش باز می رسد از مهربانیت


    حالا بیا و سفره مینداز سفره دار
    حالت خراب می شود و ناتوانیت


    دارد مرا شبیه خودت پیر می کند
    جان برده از تمام تنم نیمه جانیت


    یوسف ترین سلاله ی تنها تر از همه
    سبزی رسیده تا به لب ارغوانیت


    این گرد پیری از اثر خاک کوچه است
    بر موی تو نشسته ز فصل جوانیت

    باید که گفت هیئت سیار مادری
    خرج عزا شدی و خدای تو بانیت


    زهر از حرارت جگرت آب می شود
    می گرید از شرار غم ناگهانیت


    زینب به پای تشت تو از دست می رود
    رو می شود جراحت زخم نهانیت

    آقای زهر خورده چرا تیر می خوری؟
    چیزی نمانده از بدن استخوانیت


    ***محمد امین سبکبار***





    امضاء

  12. تشكر


صفحه 7 از 7 نخستنخست ... 34567

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi