نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: نخستين کتاب مقتل توسط چه کسي نوشته شد ؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد نخستين کتاب مقتل توسط چه کسي نوشته شد ؟


    نخستين کسي که کتاب مقتل نوشت چه کسي بود ؟

    گفتگو با حجة الاسلام و المسلمين محمد امين پور اميني


    حجة الاسلام و المسلمین محمد امین پورامینی، از استادان حوزه علمیه قم و از پژوهشگران فعال در عرصه علوم اسلامی بویژه تاریخ اسلام است. تدریس درحوزه های علمیه قم و سوریه، سفرهای تبلیغی فراوان به کشورهای عربی و اروپایی، تالیف چندین کتاب در عرصه های گوناگون مجله شبستان اندیشه را بر آن داشت که پای سخنان ایشان بنشینیم، و دیدگاه های ایشان درباره ی مقتل نگاری، آسیب و راهکارها و پیشینه آن را جویا شود. متن این گفتگو به شرح ذیل است:

    جناب استاد پورامینی، خیلی سپاسگذاریم از اینکه وقت شریفتان را در اختیار نشریه شبستان اندیشه قرار دادید. بحث ما درباره وقایع نگاری عاشورا و سیر تدوین مقاتل عاشورا و آسیب شناسی های موجود در این عرصه است. اگر ممکن است مقداری در این باره برایمان سخن بگویید.

    من هم از شما متشکرم. از صدر اسلام تاکنون با وجود دو جریان عمده روبرو بوده ایم: جریان حق و جریان باطل. این دو جریان پس از رحلت رسول خدا (ص) با دو نام علوی و اموی پیریزی و دنبال شد. عصر امام حسین (ع) نیز این گونه بود و نمود بیشتری یافت. با شهادت حضرت سید الشهداء امام حسین (ع) نمود و نماد بیشتری یافت، گرچه شهادت آن بزرگوار از قبل معلوم بود، در کتاب ((کامل الزیارت)) ابن قولویه که کتاب معتبر و مشهور شیعی است ابوابی مربوط به خبر دادن خداوند و پیامبران الاهی از شهادت امام حسین(ع) وجود دارد که نشان از عمق فاجعه دارد.

    در بحث نقل حادثه عاشورا نیز باید گفت نخستین کسی که در این باره کتاب مقتل نگاشت اصبغ بن نباته از دوستداران ویاران امیرمومنان (ع) بود. شیخ طوسی در کتاب (الفهرست) از آن یاد می کند. البته این کتاب مفقودشده است ودر دسترس نیست. در اینکه چگونه اصبغ کتاب مقتل نوشته است وحال آنکه در جریان کربلا نامی از او نیست دو احتمال داده میشود، اول آنکه او از عمری طولانی برخوردار شده باشد، که به این مطلب تصریح نیز شده است، احتمال دوم آنست که او در وقت فاجعه کربلا زنده نبوده است، که در این صورت کتاب مقتل وی را باید مجموعه اخباری دانست که دلالت بر شهادت امام حسین (ع) مینماید، که این اخبار از زبان رسول خدا وامیر مؤمنان (ع) وحتی امام حسن (ع) وامام حسین (ع) صادر شده است، که به این نحو اخبار أخبار غیبیه میگویند ، پس ازاوافراد دیگری نیز به نگارش حوادث عاشورا روی آوردند و به نگارش مقتل اهتمام ورزیده اند که مرحوم آقابزرگ تهرانی درکتاب گرانسنگ (الذریعه) از برخی آنان نام برده است. بنده نام صد نفر از مقتل نویسان را در مقدمه (مقتل الامام الحسین (ع) ) آورده ام، ازجمله می توان به آثارابن سعد، طبری، ,ابن اعثم کوفی,، شیخ صدوق، ابن اثیر، ابوالفرج اصفهانی، ,ابن قولویه,، شیخ مفید، ,خوارزمی، ,ابن عساکر، ,ابن شهرآشوب، ,ابن نما,، مسکویه رازی، سید ابن طاووس اشاره کرد که جزو نخستین وقایع نگاران عاشورا بوده اند.

    بسیاری ازمردم درباره سند مقاتل می پرسند.آیادربحث سند وقایع عاشورا, باید همانند مباحث فقهی که سسلسه سند رابررسی می کنیم وبه قوت وضعف راویان اهتمام ویژه ای داریم وروایات ضعیف السند رانمی پذیریم,عمل کنیم، و یا آنکه درمسئله حوادث عاشورا ملزم به رعایت چنین چیزهایی نیستیم.
    در این بحث بایدچندمطلب راتوضیح دهیم اول آنکه ما مقتل مأثور داریم یا نه؟ دوم آنکه کیفیت برخوردماباگزاره های تاریخی بایدچگونه باشد؟ درباره مطلب اول باید گفت مادرباره عاشوراروایات فراوانی از معصومان(ع) داریم که پس ازبررسی می توانیم به آن هاتمسک کنیم؛مثلا بسیاری ازوقایع از زبان امام سجاد (ع) نقل شده است.شاید یکی ازحکمت های به همراه بردن أهل بیت توسط امام حسین (ع) ثبت وضبط وقایع وانتقال آن هابه نسل های دیگربوده است. بسیاری ازنقل های تاریخی دربارهی عاشورانیزازطریق خواهران , دختران وهمراهان امام حسین(ع) وبويژه حضرت زینب وام کلثوم مانقل شده است. اخیرا کتابی به نام(المقتل الحسینی المأثور) نوشته آقای شیخ محمدجوادطبسی چاپ شده که درآن هرآنچه معصومان(ع)درباره ی وقایع عاشورا نقل کرده اند گردآمده است.اماسخن درباره ی آن دسته ازمطالبی است که ازغیرمعصومان(ع)نقل شده است.مثلا حمیدبن مسلم برخی وقایع عاشورا رانقل کرده است، او در جمله یاران حق محسوب نیست، بلکه در جمله سپاه عمر سعد است، آیا به نقل او که متضمن عمق فاجعه ویا اعتراف است نباید عنایت شود؟ در باره فاجعه عاشورا کتاب های زیادی نوشته شده اند توسط عالمان وتاریخ نگاران شیعی وسنی نگاشته شده است ، باید با روش اجتهاد تاریخی با آنها برخورد کرد,، وقتی مطالب این کتاب هارادرکنارهم قرار می دهیم ازمجوع آن هامی توانیم حقایق مهمی راکشف کنیم.همانندآنکه امروزه در دایره ی آگاهی,، برای کشف حقایق یک قتل ویا سرقت,، شواهدواسناد مختلف راکنارهم می گذارند، وازمجموع آن ها اموری حتمی ومسلم می شود. بنابراین حتی اگردشمن هم آن مطالب راگفته باشد می توان آن هارامورد نظر دانست بلکه بایدآن را اعتراف واقرار به جنایت یاد کرد.مثلاعده ای پیش یزید می آیند ومی گویند:ما بر بدن حسین بن علی(ع)اسب تاخته ایم.مسلم است آن هادروغ نمی گویند واظهار این مطلب برای گرفتن جایزه ازیزیداست.حتی برای گرفتن جایزه بیشتر,شعری می خوانندکه درآن امام حسین(ع)وصفات اورامدح وتعریف کرده اند، اتفاقاً یزید می گوید: اگر این گونه است,پس چرا او را کشتید؟! ازاین رودرنقل حوادث تاریخی ومخصوصا وقایع عاشورا نیاز نیست همانند مباحث فقهی بحث سندی کنیم.چون درفقه می خوانیم حکم وجوب یاحرمت را استخراج واستنباط کنیم ونیاز به دقت درسندفراوان است.حتی درفقه فقها درمستحبات باتسامح درادله سنن به احادیث مراجعه می کنند وگاه روایات ضعیف رانیزمی پذیرند ومطلوبیت عمل راگرچه به نحو رجاءاستفاده می کنند، پس بایدتوجه کردکه روش استنباط تاریخی متفاوت از روش استنباط فقهی است.

    و برای شناخت کتب مقاتل باید مسایل خاصی را در نظر گرفت، مثلا نویسنده کتاب (لهوف) سیدبن طاووس که کتاب او از بهترین کتب دراین عرصه است, تصریح می کند که در مقام نوشتن کتاب مسند درباره ی مسیله ی عاشورا نبوده بلکه می خواسته قضایای عاشورارابه نحو مختصر برای افرادی که قصدزیارت حضرت سیدالشهداامام حسین(ع)درکربلا داشته اندتوضیح دهد. همچنین اگرکتابی رامطالعه کردید و احساس کردید مطلب یامطالبی ازآن سست است بگونه ای نیست که اصل کتاب رابه نحوکلی ازاعتبار ساقط سازد, ومی توان بابرخورداری ازاطلاعت تاریخی باروش گزینشی باآن برخورد کرد. یاآنکه مثلادربرخی ازکتاب های تاریخی آمده است که یزید پس از عاشورا ازکرده ی خودپشیمان شده است ومامطمئن بودیم که این ,دروغ است,، وجود این تکه غلط تاریخی خللی به اصل کتاب ودیگرمطالب صحیح آن وارد نمی سازد بلکه آن رابه تحلیل تاریخی وامی نهیم که این اظهار رپشیمانی ناشی ازتحمل شکست آنان ونرسیدن به مقصود است.ازاین رودراستنباط تاریخی بیشتربه تحلیل تاریخی نیازمندیم که باچینش گذاره هاودقت درآن ها بتوانیم نتیجه گیری درست کنیم.



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 13-01-2011 در ساعت 17:45
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    جديد پاسخ : نخستين کتاب مقتل توسط چه کسي نوشته شد ؟




    ماوقتی به مقاتل ابتدایی مراجعه کنیم حجم آن هاراکم می بینیم اما در اعصار بعدی مقاتلی باحجم 300یا400صحفه ای می یابیم بدون آن که برای برخی مطالب آن هاقرینه ای درکتب قدماوجودداشته باشد.آیامراجعه به این مقاتل واحیای نسخه های خطی آنهاپسندیده ومناسب است؟

    باید بررسی کنیم که علت مفصل شدن مقاتل چگونه بوده است. اگر علت, وجود مطالبی بدون ریشه واساس و ساختن ذهن مؤلف-مثل قضیه عروسی حضرت قاسم-است, آن را به دید نقادی می نگریم، وچنانچه سندی یاشاهدی دردست نبود رد کنیم.اماگاه مفصل شدن کتاب براثرگردآوری همه منابع وتبدیل آن به چیزی شبیه معجم است.مثلامرحوم محمودی کتاب (عبرات)را در دو جلد نگاشته وظاهرا به نقل ازعامه اکتفاکرده است.صرف مفصل بودن کتاب,دلیل جعلی بودن مطالب آن نیست.گاه مؤلف خواسته مثلاقضیه شهادت حضرت قاسم را از نقل های مختلف گردآوردتاخواننده قدرت مقایسه مطالب راداشته باشد.ازاین روخیلی نباید منفی نگربود؛ مگرآنکه کتاب ازاساس ضعیف باشد.

    اگربرایتان امکان داردبرخی ازمقاتل خوبی راکه درعصرمانوشته شده است,برای خوانندگان معرفی فرمایید.

    ازجمله کتابهای مفید دراین عرصه,کتاب«نفس المهوم»نوشته ی شیخ عباس قمی است که دردقت نقل ازآثارممتاز است.مقتل عبدالرزاق مقرم، ,مقتل سیدمحمد تقی بحرالعلوم، ومقتل مختصر شیخ عبدالزهرا کعبی ازمقاتل خوب ومفیداست.جدمامرحوم آیت الله شیخ محمد رضا طبسی نجفی مقتلي نوشته بودندو وصیت کردندکه ازثلث مالشان چاپ شود.یک بارخواب ایشان رادیدم وازجمله ازایشان پرسیدم درآن دنیا باشماچگونه رفتارکردند.گفت برماسخت نگرفتند ورفتیمِ ، بعد پرسیدم از کتابهایی که نوشتید کدامشان بدردتان خورد؟ گفتند: کتاب مقتل. با آنکه ایشان حدود پنجاه کتاب در زمینه مباحث فقهی اصولی تاریخی حدیثی اخلاقی کلامی دارد ولی گفتند کتاب مقتل امام حسین بدرد من خورد. جالب است بدانید که این کتاب آن زمان هنوز مخطوط بود وبه چاپ نرسیده بود بعدها جلد اول آن با تحقیق و پاورقی توضیحی اینجانب چاپ شد وهنوز جلد دوم آن چاپ نشده است؛ این خواب راخدمت آیت الله وحیدخراسانی نقل کردم.ایشان فرمود:این ازرویاهای صادقه است.به هر حال کتاب جدما آیت الله طبسی هم یکی از کتبی است که در این زمینه در دوره ما تالیف شده است.کتاب دیگر که خواندن آن را بسیار مفید می دانیم مجموعه شش جلدی «مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه» است که ترجمه آن به همت انتشارات مرکز تحقیقات سپاه چاپ رسیده است. این کتاب از کامل ترین وجامع ترین کتب در این عرصه است وبه همت شش تن از پژوهشگران حوزه علمیه تالیف شده است که جلد ششم آن تألیف اینجانب است.

    جناب استادکمی اززندگی شخصی،علمی وآثارخودتان سخن بگویید.


    چیزقابل ذکری ندارم.درسال1341به دنیاآمدم ودرسال1359به حوزه علمیه واردشدم.دروس ادبیات عرب ومقدمات رانزد مرحوم مدرس افغانی ، طالقانی ، فشارکی ودیگران خواندم ودردوره ی سطح ازاستادان:اشتهاردی،وجدانی �شب زنده دار، پایانی، ستوده، موسوی گرگانی، اعتمادی، راستی کاشانی وموسوی تهرانی، ودردرس خارج ازحضرات آیات: وحید خراسانی ،تبریزی، کوکبی، فاضل لنکرانی، بهجت وروحانی بهره بردم.درهیئت ونجوم به درس آیت الله حسن زاده آملی ودرتفسیربه درس آیت الله جوادی آملی رفتم.ازهمان دوره ی سطح کارهای قلمی داشتم.نخستین کتاب من با عنوان از جهاد تا شهادت درباره ی رزم و رزمنده وشهید وشهادت بود که در دوره جنگ تحمیلی برای رزمندگان نوشتم وتوسط انتشارات جامعه مدرسین تاکنون یازده بار چاپ شده است. «معجم احادیث امام مهدی » بااشراف آقای کورانی،جلدششم کتاب«مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه، تحقیق مقتل امام حسین (ع) نوشته آیت الله طبسی ازجمله آنهاست. کتاب«بقیع الغرقد فی دراسه شامله »که تاریخ،علل تخریب واحادیث بقیع رابررسی می کند، «اسرارومعارف حج»که اصل آن ازآقای رفیعی قزوینی است وباتصحیح واضافات منتشرشد، کتاب«حجراسماعیل»که بخشی ازآن هم درمجله میقات حج چاپ شده بود، کتاب«الایام الشامیه» که تکمیل شده جلد ششم «مع الرکب الحسینی» است، وکتاب«الامام جعفرصادق رمز الحضاره الاسلامیه » و کتاب صلاه التراویح نیزبخشی ازآثارتالیفی من است که امیدوارم مفیدواقع شود.

    به عنوان سخن پایانی اگر مطلبی به ذهن شریفتان می آید برای خوانندگان نشریه بفرمایید.
    به عنوان سخن پایانی عرض مى کنم که جنگ بین حق وباطل هنوز هم ادامه دارد، ابن عربی ناصبی (او غیر ابن عربی مشهور صاحب کتاب فصوص است) گفته بود: « ان الحسين قتل بسيف جده»، حسین با شمشیر جدش کشته شد!! آلوسی در تفسیر روح المعانی سخت به گوینده این سخن می تازد، امروز هم برخی این سخن را به نحوی دیگر تکرار میکنند، باید مراقب باشیم امام حسین (ع) محبوب شیعیان وحتی اهل سنت است، از یکی از علمای اهل سنت مصر که درس آموخته دانشگاه الأزهر است به نام شیخ مصطفی حمشه شنیدم که میگفت: مقام رأس الحسین موجود در قاهره را مردم آنجا بسیار دوست ومقدس می شمارند، گنبد این مقام نیاز به تعمیر پیدا کرد، با توجه به قدمت ساختمان وزارت اوقاف مصر بودجه ای اختصاص داد که گنبد را از اساس تخریب و از نو بسازند ، کارگران را که آوردند به هرکسی از آنان که گفتند که برو بالا و خراب کن نپذیرفت و میگفت: آیا من گنبد رأس الحسین (ع) را خراب کنم؟! هرگز؛ هرچه توضیح میداند که خراب میکنیم تا از نو بسازیم کسی نپذیرفت! سرانجام تصمیم گرفتند که گنبد را تعمیر کنند واز فکر خراب کردن کامل برای بازسازی منصرف شدند.

    دیگر آنکه ما نتوانستیم آنچنان که باید وشاید نهضت امام حسین (ع) را شناخته وبشناسانیم وبهره بگیریم، ومیزان استفاده ما از این نهضت بزرگ اندک است، این نهضت ظرفیت عظیمی برای جذب همه دلهای عالم دارد، در سفری به شهر لایپزیگ آلمان از خانمی آلمانی (که همسر میزبان ما بود) پرسیدم چگونه شد که مسلمان شدی؟ گفت: وقتی که دبیرستان بودم یک روز برخی از همکلاسی هایم اهانت به امام خمینی کردند، من امام خمینی را نمی شناختم ولی آنان را می شناختم که افراد خوبی نبودند، به آنها گفتم آن کسی که مثل شما به او اهانت می کند باید انسان خوبی باشد! تصمیم گرفتم او را بشناسم، با استفاده از اینترنت نام او را سرچ وجستجو کردم فهمیدم او دانشمند و عالم بزرگ اسلامی است، تصمیم گرفتم که اسلام را بشناسم که به شناخت مذاهب گوناگون اسلامی و شخصیتهای آن رسیدم، وفهیدم که امام خمینی مرجع بزرگ شیعه است، برای شناخت شیعه به مطالعه تاریخی پرداختم تا به واقعه عاشورا وجریان امام حسین (ع) رسیدم، ماجرا را به دقت خواندم ، دقت وتأمل در بخشی از واقعه عاشورا تغییر شگرفی در من ایجاد کرد، وآن ماجرایی است که امام حسین (ع) فرزند کوچک خود را –علی اصغر- به دست گرفت ودر حال سخن با مردم بود که تیری به گلوی این فرزند خردسال اصابت کرد، آنجا امام حسین (ع) قطرات خون گلوی او را جمع وبه سوی آسمان پرتاب کرد که قطره ای از آن به زمین برنگشت، شگفتی من از این ماجرا باعث اسلام آوردن وشیعه شدن من گردید، این چه خونی بود که پرتاب شد و برنگشت؟!! بله، واقعه عظیم عاشورا در جذب دلها ظرفیت بسیار دارد، ومی تواند جامعه بشری را متحول سازد, و ما این ظرفیت را نشناخته و از آن نتوانسته ایم بهره بگیریم.

    منبع :شيعه انلاين

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi