صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23

موضوع: پزشکی در شاهنامه . . .

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پزشکی در شاهنامه . . .

    پزشکی در شاهنامه

    نگه کن بدین گنبد تیز گرد --- که درمان ازویست و زویست درد

    نام حكيم ابوالقاسم فردوسي و شاهنامه گرچه تداعي كنندهي سرگذشت شاهان، پهلوانان اساطيري و تاريخي است، در عينحال اين شاهكار حماسي، ادبي فارسي داراي مضامين فلسفی، اخلاقي، اجتماعي و ديگر مباحث از جمله نكات پزشكي است، نكاتي كه براي خوانندگان گرامي بهویژه پزشكان و علاقهمندان شاهنامه خالي از لطف نيست. البته تذكر اين نكتهي بديهي ضروريست كه اشارات پزشكي شاهنامه را با ويژگيهاي دانش پزشكي عصر فردوسي و باورهاي اساطيري موجود در آن عصر بايد ارزيابي كرد، نكتهي ديگر اينكه براي پرهيز از اطالهي بيشتر كلام، حتیالمقدور سعي شده است موضوعهاي بيست و يك گانهي مقاله به اختصار بيان شود. بعد از اين مقدمه ميپردازيم به اصل مطلب:

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .

    1ـ پيدايش هنر پزشكي در دوران پادشاهي جمشيد
    فردوسي در شرح پادشاهي جمشيد به كاربرد عطرها و فرآوردههاي گياهي به عنوان دارو و پيدايش صنعت طب چنين اشاره مي كند:
    دگر بوهاي خوش آورد باز --- كه دارند مردم به بويش نياز
    چو بان و چو كافور وچون مشك ناب --- چو عود وچو عنبر چوروشن گلاب
    پزشكي و درمان هر دردمند --- در تندرستي و راه گزند
    كه «در تندرستي» با علم بهداشت و «راه گزند » با علم آسيب شناسي امروز قابل تطبيق است
    .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .



    واژهي سيمرغ مركب از «سئنه = saena» نام موبد پزشك وجراح معروف و «مرو = morve» به معني مرغ در اوستا ميباشد. اين مرغ افسانهاي در شاهنامه نماد پزشك و حكيميست كه مشكلات عديدهآي ازجمله معضلات پزشكي را برطرف وموجب آرامش ميشود. بهعنوان مثال زال نوزاد را كه از سوي پدرش سام طرد شده است، در كوه پرورش میدهد و سالها بعد وقتي همين زال از زايمان طبيعي همسرش رودابه درموقع بهدنيا آوردن رستم نااميد و مضطرب است، سيمرغ با دادن مژدهي نوزاد سالم و نيرومند به او، ابرهاي تيرهي غم را از خاطر او برطرف ميكند:

    چنين گفت سيمرغ كاين غم چراست --- بهچشم هژبر اندرون غم چراست
    ۲ـ سيمرغ نماد پزشك و حكيم چاره ساز
    ازين سرو سيمينبر ماهروي --- يكي شير آيد ترا نام جوي

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .

    3ـ عمل رستمي یا رستمزاد (سزارين Caesarean)
    مهمترين و مشهورترين اشارهي پزشكي شاهنامه، شرح تولد رستم از رودابه است كه بهعلت درشتبودن جثهي نوزاد بهدستور سيمرغ، موبد پزشكي او را با شكافتن پهلوي رودابه بهدنيا ميآورد.
    فردوسي بيش از پنجاه بيت به تشريح جزييات تولد رستم اختصاص داده كه شرح آن خود مقالهاي جداگانه ميطلبد و دراينجا فقط به سه بيت آن بسنده ميشود، در بيت دوم به تابيدن سر بچه كه در اصطلاح پزشكي امروز مانور «ورسيون = version» ناميده ميشود، بهخوبي اشاره شده است:
    بياورد يكي خنجر آبگون --- يكي مرد بينا دل پرفسون
    شكافيد بي رنج پهلوي ماه --- بتابيد مر بچه را سر ز را
    چنان بيگزندش برون آوريد --- كه كس در جهان اين شگفتي نديد

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .

    4ـ سيمرغ در نقش جراح
    درجنگ رستم و اسفنديار، با توجه به زخميشدن شديد رستم و رخش، خود سيمرغ شخصاً به معاينهي زخمها پرداخته و با تخليه خون زخمهاي عميق و با بيرون كشيدن پيكانها، زخمهاي رستم و رخش را پانسمان ميكند:
    نگه كرد مرغ اندرآن خستگي --- بديد اندرو راه پيوستگي
    ازو چار پيكان بهبيرون كشيد --- به منقار ازآن خستگي خون كشيد
    بر آن خستگيها بماليد پر --- هم اندر زمان گشت با زيب و فر
    در همين نبرد است كه سيمرغ با پيبردن به نقطهي ضعف و آسيبپذير اسفنديار رويينتن و راهنمايي رستم، جنگ با پيروزي رستم پايان ميپذيرد
    .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .

    5ـ فن هوشبري و به هوشآوري
    فردوسي بارها به استفاده از مي و داوري خوابآور بهمنظور بيهوش كردن اشاره ميكند. در تولد رستم سيمرغ به موبد پزشك دستور ميدهد كه پیش از شكافتن پهلوي رودابه، ابتدا او را با مي بيهوش كند:
    نخستين به مي ماه را مست كن --- ز دل بيم انديشه را پست كن
    در داستان بيژن و منيژه هم به دستور منيژه، بيژن را با خوراندن داروي بيهوشي، مدهوش كرده وبه قصر منيژه مي برند:
    بفرمود تا داروي هوشب --- پرستنده آميخت با نوش بر
    بدادند چون خورد مي گشت مست --- همان خوردن و سرش بنهاد پست
    ودر قصر او را با گلاب، كافور، روغن و صندل بههوش ميآورند:
    بگسترد كافور بر جاي خواب --- هميريخت بر چوب صندل گلاب
    بياورد روغن مر او را بداد --- كه تا گشت بيدار و چشمش گشاد
    چو بيدار شد بيژن و هوش يافت --- نگاه سمنبر در آغوش يافت
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .

    6ـ نوشدارو و پادزهر
    در اوستا «انوشا» ودرزبان پهلوي «انوش» بهمعني بيمرگ آمده و در زبان فارسي هم «نوش» در مقابل زهر آمده و واژهي نوشدارو مترادف با انوشا، انوش، پادزهر و ترياق ميباشد. اين نوشدارو تنها در خزانهي پادشاهان يافت ميشده و زخميها را از مرگ نجات ميداده است . رستم نيز پس از دريدن پهلوي سهراب وقتي به هويت او پي برده، براي درمان زخم پسر از شاه كيكاووس تقاضاي نوشدارو ميكند:
    ازآن نوشدارو كه در گنج تست --- كجا خستگان را كند تندرست
    به نزديك من با يكي جام مي --- سزد گر فرستي هم اكنون بهپي
    فردوسي اشارهاي هم به پادزهر دارد و در وصف پزشك هندي كه به درمان اسكندر مأموريت يافته بود ،چنين ميگويد:
    ز دانايي او را فزون بود مهر --- همي زهر بشناخت از پادزهر
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .


    7ـ گياهان دارويي
    در پزشكي كهن داروها از گياهان بدست ميآمد و واژهي دارو از کلمه «دار» به معني درخت ساخته شده است (به وجه تسميه ي پرندهي داركوب توجه شود) وكلمات drug انگليسي و drog فرانسه و داروي فارسي صورت تغييرشكليافته واژهي «داروگ» در زبان پهلويست. فردوسي درشرح پادشاهي انوشيروان به رفتن برزويه ي طبيب به هند جهت آوردن گياهان طبي چنين اشاره مي كند:
    چو برزوي بنهاد سر سوي كوه --- برفتند با او پزشكان گروه
    برفتند هر كس كه دانا بدند --- به كار پزشكي توانا بدند
    گياهان ز خشك و ز تر برگزيد --- ز پژمرده و هرچه رخشنده بود
    در تولد رستم نيز موبد پزشك، به دستور سيمرغ مرهمي از كوبيدن گياهي مخصوص و آميختن آن با شير و مشك و خشككردن آن در سايه ، ساخته و بر زخم عمل رودابه ميگذارد:
    گياهي كه گويمت با شير ومشك --- بكوب وبكن هر سه در سايه خشك
    برآن مال از آن پس يكي پر من --- خجسته بود سايهي فر من
    نكتهي ظريف اين دستور، توصيه به خشك كردن مرهم در سايه است تا خواص آن در اثر نور آفتاب و گرما از بين نرود،توصيهاي كه امروز هم در نگهداري داروها به قوت خود باقيست، گياه طبي پرسياوشان نيز به روايت شاهنامه از خون سياوش رسته است:
    به ساعت گياهي ازآن خون ب --- جز ايزد كه داند كه آن چون برست
    در بخش هاي ديگر مقاله نيز از كاربرد گياهان دارويي صحبت شده است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .



    8ـ قطرهي چشمي
    در لشكركشي كيكاووس به مازندران و جنگ او با ديو سپيد و كور شدن چشم سربازان ايراني (احتمالاً به وسيله ي گاز اشك آور سير) رستم ديو سپيد را كشته و موبد پزشكان با چكاندن خون جگر ديو سپيد در چشم سربازان، آنها را درمان ميكنند (تداعي كننده وجود ويتامين a در جگر و تأثير مثبت آن در بينايي):
    چنين گفت فرزانه مردي پزشك --- كه چون خون او را بهسان سرشت
    چكاني سه قطره به چشم اندرون --- شود تيرگي پاك با خون برون
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : پزشکی در شاهنامه . . .


    9ـ مهرهي التيام بخشي شاهان
    شاهان ايران بربازوي خويش مهرهاي داشتند كه هر زخمي را التيام ميداد:
    ز هوشنگ و تهمورث و جمشيد --- يكي مهره بود خستگان را اميد
    با اين مهره است كه كيخسرو زخم مهلك «گستهم» پهلوان نامي را درمان ميكند (مهره ي كيخسرو).

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi