زن = شر ، وسوسه ، مصیبت ، خطر خانگی و ...
ویل دورانت می نویسد : در نظر كشیشان و عالمان الاهی این
قرون هنوز زن همان مقامی را داشت كه در نظر یوحنای زرین
دهان و پاتریارك قسطنطینه یعنی : شری ضروری ، وسوسهای
طبیعی ، مصیبتی مطلوب ، خطری خانگی ،جذبهای مهلك و
آسیبی رنگارنگ (تاریخ تمدن ، ج 4 ص 1111 )
از آنچه گذشت به راحتی می توان به همان نتیجه ای رسید که
دوبووار نویسنده ی شهیر و نام اشنای فرانسوی به آن اشاره
می کند؛ تمام پدران کلیسا پستی و دنائت زن را اعلام می دارند
( جنس دوم ، ج 1 ، ص 159 )
جایگاه زن در قوانین قرون وسطی
بد نیست نیم نگاهی هم به قوانین کلیسای مسیح در قرون وسطی
بیندازیم . این قوانین از آن رو حائز اهمیت است که در این دوره ی
زمانی کلیسا به عنوان قانون گذار تلقی می شد و یا لا اقل به عنوان
قطب دوم قدرت به شمار می امد
زدن زن :
طبق گزارش ویل دورانت قانون مدنی اروپا بیشتر با زن روی مخالفت
نشان داد تا قانون كلیسایی . در هر دو قانون به شوهر اجازه زدن زن
داده شد .
اقدام روشنفکرانه !!!
هنگامی كه در قرن سیزدهم « قوانین و رسوم بووه » مرد را مكلف
میساخت كه فقط با رعایت موازین انصاف زن خویش را بزند ، در
واقع این اقدام روشنفكرانه ای محسوب میشد .
زنان همردیف کنیزها !
واضعین احكام شریعت میگفتند : « از این رو آشكار است كه
زنان باید تابع شوهرانشان و تقریبا كنیزكان آنها باشند » ( تاریخ
تمدن ، ج 4 ، ص 1112 )
زن برای راهبه شدن نیاز به جهیزیه دارد !!!
هر چند كلیسا مقرر داشته بود كه هنگام ورود زنان به این راهبه
خانهها چیزی از ایشان گرفته نشود، مگر آنكه تازه واردان به طیب
خاطر چیزی پیشكش كنند ، ورود زنان به فرقه بندیكتیان معمولا
مستلزم داشتن جهیزیه ای بود ! ( تاریخ تمدن ، ج 4 ، ص 1083 )
زن زناکار .... !!!
در قانون ساكسون، حداقل مجازات در مورد زنان زناكار بریدن بینی
و گوشهای وی بود ، و به شوهر اختیار میداد كه اگر زن خویش را
بی وفا دید، او را به قتل برساند( تاریخ تمدن ویل دورانت ، ج 4 ،
ص 110 )
ازدواج خود سرانه ی زن !
در قرون وسطی حق هر گونه آزادی ای از زنان سلب شده بود ،
این ظلم تا بدان حد بود که اگر زنی با برده ای ازدواج می کرد از
حمایت قانون محروم می شد و خانواده حق کشتن او را داشت
( جنس دوم ، ج 1 ، ص 161 )
شاید برخی گمان کنند که این شیوه ی نگرش به زنان اختصاص به
کلیسای کاتولیک دارد اما هرگز این تصور حقیقت ندارد
گذشته از کلمات آبای کلیسا به عنوان شخصیتهای مورد اتفاق میان
تمام فرقه های مسیحی ؛ در کلمات متاخرین نیز می توان به رگه
هایی از همین نوع دید برخورد .
زنان لگنهای پهن دارند تا .... !!!!
مارتین لوتربه عنوان سرآمد اصلاح طلبان کلیسای مسیحی بر
این اعتقاد بود : زنان باید در خانه بمانند ، آفرینش زنان بر این دلالت
دارد ، آنها لگنهای پهن دارند تا بر روی آن بنشینند و خانه داری کنند
بچه به دنیا بیاورند و بزرگ کنند ( اصلاحات / سارا فلاورز / ص 91 )
زنان فاقد ویژگیهای شهروندی .... و حتی عقل !!
ژان ژاک روسو متفکر نامدار سوئیسی : زنان فاقد ویژگیهای
شهروندی اند یعنی خصوصیاتی مانند عقل ، نیرو و خود مختاری
طبیعتا مردانه اند(مقدمه ای بر ایدئولوژیهای سیاسی / یان مکنزی
و دیگران / ص 358 )
زن بودن = بدبختی
کیر کگارد : چه بدبختی ای است زن بودن( جنس دوم ، ج 2 ،
سر آغاز )
اگر چه کلیسا به خاطر فشارهای جوامع ، مجبور به عقب نشینی
از مواضع خویش گردید اما با این حال هنوز هم می توان در کلمات
جناب پاپ و سایر شخصیتهای برجسته و صاحب نظران کلیسا
همان دیدگاه ها را یافت !
به عنوان مثال درهمین قرن بیستم شخص پاپ اعلام داشت :
بین زندگی مادر و حیات فرزند باید نخستین را فدا کرد ، در واقع
مادر که غسل تعمید یافته می تواند به بهشت برود در حالی که
جنین برای همیشه به برزخ اختصاص یافته است ( جنس دوم ،
ج 1 ، ص 206 )