فلسفه نجاست سگ
همانطور که اصل نجاست سگ از روایات و احادیث معصومین علیهم السلام ثابت می شود ودر مقالات گذشته ذکر شد ، برای اطّلاع از فلسفه این حکم نیز، باید به سراغ روایات معصومین(ع) برویم :
با بررسی احادیث در می یابیم که علت و فلسفه این حکم ذکر نشده است و تنها به طور مطلق بیان کرده اند که باید از آن پرهیز و اجتناب شود . امّا باید توجه داشت که عدم ذکر حکمت و فلسفه نجاست ، دلیل بر نداشتن حکمت برای تشریع این حکم نیست .
یکی از مسلّمات احکام اسلامی این است که احکام شرع ، تابع مصالح و مفاسد واقعی است . اگر مصالح و مفاسد نبود ، نه امری بود و نه نهی و نه حکم به نجاست و طهارت.1 پس همانطور که امام رضا(ع) در سخنی شیوا بیان فرموده ، هر جا دیدیم از طرف شارع مقدّس عملی واجب گردیده ، می فهمیم در آن عمل ، مصلحتی است که به دست آوردن آن مصلحت ، مطلوب است ؛ اگر چه از آن آگاهی نداشته باشیم . همچنین اگر خداوند یا پیامبر(ص) و معصومان(ع) از عملی نهی نموده اند ، یا به خاطر مفسده و ضرری است که اجتناب از آن لازم است و یا بخاطر مصلحتی است که در ترک آن عمل می باشد .
در مساله نجاست سگ نیز همین گونه است؛ لازم نیست ما به دنبال ضرری مثل بیماری و امراض خاصّی باشیم ، شاید مصلحت دیگری در کار است که سبب این حکم شده است و ما از آن بی اطّلاعیم .
بنابراین در پس هر نهی و امری ، مصلحت و مفسده ای است، که گاهی اوقات به خاطر اطلاعات اندک علمی ، به مفاسد و مصالح آن پی نمی بریم . البته در عین حال پذیرش آن از روی تعبّد ، منافاتی با عقلانیت ندارد . همانطور که ما بدون این که از پزشک در مورد خصوصیات داروها سؤالى نمی نمائیم ، به دستوراتش عمل مىکنیم، و هیچ کس بخاطر این عمل ، ما را به نادانی محکوم نمی کند . زیرا ما به علم و دانش و تخصّص پزشک اعتماد کرده ایم و مىدانیم که او جز معالجه و بهبود ما منظور دیگرى ندارد . احکام و مقرّرات دینى هم، نسخههایى است که پیامبران الهى و پیشوایان دینى از طرف خدا براى بشر آوردهاند و جز سعادت و خوشبختى بشر منظور دیگرى ندارند .
البته ما نمىگوییم کسى نباید از فلسفه احکام سؤال کند و یا به دنبال تحقیق و جستجو نباشد . سخن ما اینست که هرگز نباید انتظار داشته باشیم که با معلومات محدود بشرى به تمام اسرار و فلسفه احکام دستیابیم ، زیرا این احکام از مبدئى سرچشمه گرفته است که تمام علوم و دانشهاى وسیع امروز، در برابر علمش قطره ای بیش نیست .
بنابراین ، اگر ما تلاش کردیم ، ولى مطلب قابل توجّهى به دست نیاوردیم ، هرگز نمىتوانیم آن حکم را نادیده بگیریم و یا بگوییم : این حکم هیچ فایده و مصلحتى در بر ندارد . زیرا « عدم درک فلسفه و مصلحت حکمی ، غیر از آن است که مصلحت و فلسفه ای نداشته باشد ». چه بسا عدم ذکر فلسفه بعضی احکام ، خود فلسفه و هدفی داشته باشد، و اراده شده است بندگان مطیع و فرمانبردار از بندگان غیرمطیع شناخته شوند . چنانکه خداوند در ماجرای تغییر قبله2 می فرماید :
« وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَة الَّتِى کُنْتَ عَلَیْهَا اِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَیْهِ ؛ و ما آن قبله اى را که قبلا بر آن بودى ، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مى کنند، از آنها که به جاهلیت باز مى گردند مشخص شوند .»3
زراره از امام صادق(ع) نقل می کند: کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از عمل او کاسته می شود.