زن و زيبائيهاى ظاهرى
زن موجودى است كه بخش زيادى از ابعاد روحى او بواسطه عاطفه شكل گرفته و به تعبير حضرت اميرالمومنين (عليه السلام ) شبيه گل مى باشد. بسيار لطيف و حساس . با اين وجود بايستى در مقام ارتباط با او شرايط لطافت و عطوفت ملاحظه شود، چنانچه عطوفت لازم صورت نگيرد ممكن است صدمه ديده و آرام آرام پژمرده و ضايع گردد.
طبيعتا اولين مخاطب زن ، همسر و شوهر او مى باشد كه بايد نسبت به اين لطافت توجه كافى بنمايد.اين وظيفه اختصاص به مردان دارد.
حال شما خانمها چه وظيفه اى داريد؟
قبل از پاسخ به اين سوال لازم است در رابطه با روحيات مردان هم سخنى به ميان آوريم غالب مردان بر عكس زنان كه از لطافت طبع و ظرافت برخوردارند از يك طبع دقيق و حساس منطقى برخوردار هستند.
به عبارت ديگر اگر ما سازمان روحى انسان را به منطق و عاطفه تقسيم نمائيم در مردان منطق و در خانمها عطوفت و عاطفه غالب است .
منطق مرد بواسطه ارتباط مناسب اجتماعى رشد، و قوت يافته در مقابل اگر ارتباط اجتماعى زن زياد شد عطوفت او تضييع مى گردد.
زنى كه در معرض اجتماع قرار گيرد. مثل گلى است كه در معرض باد قرار گرفته است . طبيعتا آن لطافت و زيبائى لازم و به تبع عطر عطوفت را از دست مى دهد لذا دين مقدس اسلام براى زن و نحوه حضور آن در اجتماع احكام خاصى وضع كرده كه بايستى به آن عمل نمود. اگر مطابق دين عمل ننمايم يعنى به ساختار روحى زن توجه نكرده ايم . يعنى به او ظلم كرده ايم عدالت آنست كه از هر كس متناسب با توانش انتظار داشته باشيم . مگر غير از اينست ؟
حال زنى كه با حضور بيش از حد در جامعه مى خواهد حق خود را بگيرد و معتقد به بى عدالتى است آيا مى داند كه روح او چقدر لطيف و زيباست ؟ و آيا مى داند حضور بيش از حد در اجتماع يعنى تيشه به ريشه عطوفت زدن است ؟
بنابراين به خانمها توصيه مى شود كه حد مرز حضور در اجتماع را براى خود شناسائى نمايند، البته حضور بنحو صحيح و به اندازه لازم ، مقبول همه عقلا است وليكن حد و اندازه را بشناسيد و الا خداى ناكرده لطافت طبع شما خدشه دار مى شود.
وليكن بر عكس مرد بايد در معرض وزش هاى و برخوردها قرار گيرد تا محكم و پايدار بماند لذا نحوه تشريع احكام براى مردان و زنان متفاوت ذكر شده است .
بگذريم !
حال با توجه به اين عطوفت و لطافت زن ، مرد چگونه بايد با او ارتباط داشته باشد تا اين لطافت صدمه نبيند؟
اينجا نقش زن بسيار اساسى است شما مى توانيد دو نقش متضاد را بازى كنيد يك نقش تحريك بعد احساسى مرد است سپس نتيجه را ملاحظه كنيد يك نقش هم تحريك بعد منطقى مرد سپس نتيجه آنرا ببيند!
اگر چه در مرد منطق حاكم است وليكن احساسات او هم ضعيف نيست .
اگر منطق را تحريك كرديد طبيعتا بايستى انتظار منطقى هم از او داشته باشيد. او با منطقش سخن مى گويد و با منطقش از شما سوال مى كند و... و شما در مقابل منطق مرد با توجه به آن ساختار روحى كه داشتيد ضعيف و ممكن است بدون جواب باشيد.
اما اگر احساسات را تحريك كرديد طبيعتا مرد هم با بعد احساساتيش با شما ملاقات خواهد كرد و نتيجه روشن است ، از آنجا كه شما در احساسات قوى تر هستيد مى توانيد مهره بازى را به نفع آرامش خود و زندگى جابجا نمائيد.