نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: حیا

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض حیا

    حیایكی از مهم ترین صفات نفسانی است كه تأثیر فراوانی بر حوزه های مختلفزندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است. «حیا» در لغتبه مفهوم شرمساری و خجالت است كه در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قراردارد.[1] در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است كهموجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس ازسرزنش دیگران است.[2] مطالعه درباره مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان میدهد كه منشأ پیدایش این حالت، درك حضور در محضر ناظری آگاه، محترم وگرانمایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در كتاب و سنت در باب حیا آمدهاست، به وضوح می توان مشاهده كرد.این مفهوم، قدر مشترك میان همه انواع حیااست. بنابراین حیا دارای سه ركن اصلی است: فاعل، ناظر و فعل. فاعل، در حیاشخصی است برخوردارِ از كرامت و بزرگواری نفسانی. ناظر در حیا شخصی است كهمقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته احترام باشد، و فعلی كه ركنسوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتیجه در تفاوت میان«حیا» با «خوف» و «تقوا» می توان گفت كه محور بازدارندگی در حیا، ادراكحضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حریم او است؛ حال آنكه محوربازدارندگی در خوف و تقوا، درك قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.
    شایانذكر است كه اگرچه چهره بارز و جوهره حیا، بازدارندگی از ارتكاب اعمال زشتاست، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیك را در پی خواهد داشت. همچنینیادآور می شود كه حیا در حوزه های مختلفی مطرح است كه بحث از آنها در جایخود صورت می گیرد.[3] و در این جا تنها مباحث عام و كلی مربوط به حیا مطرحمی شود.
    الف) ارزش حیا: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا رازینت آدمی شمرده و فرموده است: «بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این كهآن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این كه آن راآراست.»[4] امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هر كه پوشش شرم گزیند كسعیب او نبیند»[5] و در بیانی دیگر می فرماید: «حیا پیشه كن كه حیا نشانهنجابت است»[6] امام صادق ـ علیه السّلام ـ جایگاه حیا را در رأس مكارماخلاقی دانسته می فرماید:
    مكارم اخلاق یكی بسته به دیگری است، خداوندآنها را به هر كه خود خواهد، دهد. ممكن است در مرد باشد و در فرزندشنباشد، در بنده باشد و در مولای اونباشد، (آنها عبارتند از:)راستگویی،صداقت با مردم، بخشیدن به مسكین، جبران كردن خوبی ها، امانتداری،صله رحم، دوستی و مهربانی باهمسایه و یار، میهمان نوازی و در رأس همهحیا.[7] امام علی ـ علیه السّلام ـ در باب نقش كلیدی حیا فرمود: «حیاوسیله رسیدن به هر زیبایی و نیكی است.»[8] اهمیت حیا در حدّی است كه امامصادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایمان ندارد كسی كه حیا ندارد.»[9] از سیرهرسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ گزارش شده است كه هر گاه با مردم صحبتمی كرد، عرقِ شرم بر پیشانی داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمی شد.[10] گاهیشرمساری ماهیتی منفی می یابد و آن در صورتی است كه منشأ آن حماقت، جهالت وضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامی به شدت مورد نكوهش قرارگرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلكه مانع رشد و تعالی انسان وموجب عقب ماندگی او در زمینه های مختلف می گردد. در روایات از این نوعشرم، به حیای حماقت و جهل و حیای ضعف یاد شده است.[11]
    ب)‌ اسباب و موانع حیا: برخیاز اموری كه در روایات به عنوان اسباب حیا مطرح شده است، به قرار زیر است:
    اسباب حیا:
    1. عقل: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بنلاوی بن یهودا) كه از او در باره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:
    عقلموجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و ازعفاف، خویشتن داری، و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار،مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی،حاصل می گردد.[12]
    2 . ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ایمان ندارد كسی كه حیا ندارد.»[13]
    موانع حیا:
    همچنیندر روایات، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی حیایی یاكمی حیا معرفی شده اند كه مهم ترین آنها به شرح زیر است:
    یك. از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام كاظم ـ علیه السّلام ـ به یاران خود توصیه می فرمود:
    پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.[14]
    دو.دست نیاز به سوی مردم دراز كردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «دستنیاز به سوی مردم دراز كردن، عزت را سلب می كند و حیا را می برد.»[15]
    سه. زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
    هركه پرگفت، راه خطا بسیار پوید، وآنكه بسیار خطا كرد شرم او اندك شود، وآنكه شرم او اندك شود، پارسایی او كم گردد، و آنكه پارسایی اش اندك گردد،دلش بمیرد.[16]
    چهار.شراب خواری: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ منسوباست كه در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛زیرا شرابْ تباهی می‌آورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل می كند و شرم وحیا را از چهره فرد می زداید.»[17]
    د) آثار حیا: در روایات، آثارفراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیابیان شده است كه برخی از آنها به شرح زیر است.
    1 . محبت خداوند:پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیاو پاكدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»[18]
    2 . عفت و پاكدامنی: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاكدامنی است.»[19]
    3 . پاك شدن گناهان: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود:
    چهارچیز است كه هر كس را باشد اسلامش كامل و گناهش پاك گردد و پروردگار خود راملاقات می كند، در حالی كه خداوند ـ عزّوجلّ ـ‌ از او خشنود است: هر كس بهآنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردمراست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم كند و با خانوادهخود خوشرفتار باشد.[20]
    4 . رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شرح پاره ای از آثار شرم و حیا فرمود:
    اماآنچه از حیا نشأت می گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشكار ونهان، سلامت، دوری كردن از بدی، خوشرویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی وخوشنامی در میان مردم است. اینها فوایدی است كه خردمند از حیا می برد.[21]
    در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی شرمی بیانشده است كه به دلیل اختصار تنها به بیان یك روایت در این باب اكتفا میشود:
    امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» می فرماید:
    ایمفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمی پذیرفت، به وعده وفا نمیكرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمی ساخت، از نیكی ها برحذر بود و بدی هارا مرتكب می شد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام می شود.بسیاری از مردم، اگر حیا نمی كردند و شرمگین نمی شدند، حقوق والدین رارعایت نمی نمودند، هیچ صله رحمی نمی كردند، هیچ امانتی را به درستی بازپسنمی دادند و از فحشا برحذر نبودند.[22]
    د) موارد حیا: گفته شد كهحیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اوّلاً، درمتون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانیفرد و دیگران، به عنوان ناظرانی كه باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شدهاند.[23] ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجامنیكی ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حدّ و مرز در بسیاری از موارد ازسوی مردم رعایت نمی گردد. منشأ این امر آگاهی جهالت و گاهی بی مبالاتیاست. در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر میرسد كه با وجود ضابطه پیش گفته در مفهوم حیا، این تأكید به دلیل آن است كهانسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، جهتتأیید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می كند، در حالی كه تصوراتاو باطل است. برخی از موارد و مواقعی كه جای حیا ورزیدن نیست، بدینقرارند:
    1 . حیا ورزیدن از گفتار، كردار و درخواست حق؛ پیامبر ـ صلّیالله علیه و آله ـ فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده واز سر حیا و شرم آن را رها نكن.»[24]
    2 . حیا ورزیدن از تحصیل علم؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «كسی شرم نكند از آموختنِ آنچه نمی داند.»[25]
    3. حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:«كسی كه از طلب مال حلال حیا نكند، هزینه هایش سبك شو و خداوند خانواده اشرا از نعمت خویش بهره مند گرداند.»[26]
    4 . حیا ورزیدن از خدمت بهمهمان؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است كه نباید از آن شرمكرد: از جمله خدمت كردن به مهمان.»[27]
    5 .حیاورزیدن از احترامگذاشتن به دیگران؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است كه نبایداز آنها شرم كرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.»[28]
    --------------------------------------------------------------------------------
    [1] . ر.ك: ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391.
    [2] . ر.ك: ابن مسكویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77.
    [3]. از جمله حیای زنان در «اخلاق جنسی» حیا در خانواده در «اخلاق خانواده» وحیا از دیگران در «اخلاق معاشرت»، مورد بررسی قرار می گیرد.
    [4] . شیخ مفید، امالی، ص 167.
    [5] . نهج‌البلاغه، حكمت 223؛ صدوق: فقیه، ح 4، ص 391، ح 5834؛ كلینی: كافی، ج 8، ص 23.
    [6] . آمدی: غررالحكم، ح 6082.
    [7] . كلینی: كافی، ج 2، ص 55، ح 1؛ طوسی: امالی، ص 308.
    [8] . حرّانی: تحف العقول، ص 84.
    [9] . كلینی: كافی، ج 2، ص 106.
    [10] . همان، ج 5، ص 565، ج 41.
    [11] . ر.ك: صدوق: خصال، ج 1، ص 55، ح 76؛ كلینی: كافی، ج 2، ص 106، ح 6.
    [12]. حرّانی: تحف العقول، ص 19. همچنین ر.ك: همان، ص 27؛ صدوق: خصال، ج 2، ص404 و 427؛ كلینی، كافی، ج 1، ص 10، ح 2، و ج 2، ص 230.
    [13] . كلینی: كافی، ج 2، ص 106، ح 5.
    [14] . همان، ج 2، ص 672، ح 5.
    [15] . همان، ج 2، ص 148، ح 4.
    [16] . نهج‌البلاغه، حكمت 349.
    [17] . فقه الرّضا ـ علیه السلام ـ ، ص 282.
    [18] . طوسی، امالی، ص 39، ح 43، ر.ك‌: كلینی: كافی، ج 2، ص 112، ح 8؛ صدوق: فقیه، ج 3، ص 506، ح 4774.
    [19] . آمدی: غررالحكم، ج 4612.
    [20] . صدوق: خصال، ج 1، ص 222. ح 50. ر.ك: مفید: امالی، ص 166، ح 1.
    [21] . حرّانی: تحف العقول، ص 20.
    [22] . مجلسی: بحارالانوار، ج 3، ص 81.
    [23]. ر.ك: صدوق: عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 45، ح 162؛ تفسیر قمی، ج 1، ص304؛ كراجكی: كنزالفوائد، ج 2، ص 182، طوسی: امالی، ص 210.
    [24] . حرّانی: تحف العقول، ص 47؛ صدوق: امالی، ص 399، ح 12؛ كلینی: كافی، ج 2، ص 111، ح 2، و ج 5، ص 568، ح 53.
    [25] . نهج‌البلاغه، حكمت 82؛ حرّانی: تحف العقول، ص 313.
    [26] . حرّانی: تحف العقول، ص 59، و صدوق: فقیه، ج 4، ص 410، ح 5890.
    [27] . آمدی: غررالحكم، ح 4666.
    [28] . همان.


    6. شرم از اعتراف به ندانستن؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر ازكسی سؤالی كردند و نمی داند، شرم نكند از این كه بگوید: نمی دانم.»[1]
    7. شرم از درخواست از خداوند؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هیچ چیزدر نزد خداوند محبوب تر از آن نیست كه از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یكاز شما نباید شرم كند از این كه از رحمت خداوند درخواست كند؛ اگرچه(خواسته او) یك بند كفش باشد.»[2]
    8 . شرم از بخشش اندك؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن از آن كمتر است.»[3]
    9. شرم از خدمت به خانواده؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ مردی از اهل مدینهرا دید كه چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد، آن مرد چون امامرا دید خجالت كشید. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «این را خودت خریده وبرای خانواده ات می بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (كه سرزنش وخرده گیری كنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده ام چیزی بخرم و خودمببرم.»[4]
    احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی ـ اخلاق اسلامی، ص 80
    --------------------------------------------------------------------------------
    [1] .
    [2] . كلینی، كافی، ج 4، ص 20، ح 4.
    [3] . نهج‌البلاغه، حكمت 67.
    [4] . كلینی: كافی، ج 2، ص 123، ح 10.
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    127
    نوشته
    1,150
    تشکر
    122
    مورد تشکر
    744 در 465
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : حیا

    از امور بسيار پسنديده كه به انسان ارزش مى­دهد و مرتبه و مقام او را نزد حق و خلق رفعت مى­بخشد، شرم و حيا كردن از امور قبيح و زشت است. امورى كه خدا و انسان هاى بلند مرتبه، زشت مى­شمارند .
    حيا، كه مايه­ى اولى و اصلى­اش از سوى خدا در وجود انسان نهاده شده است بايد به وسيله­ى مربيان دلسوز رشد و نمو داده شود و با موعظه و تذكر تقويت گردد تا وجود انسان در برخورد به امور زشت از آلوده شدن و اتصال به آنها امتناع ورزد .

    تعریف:
    «حیا» در لغت، یعنی شرم[1]، شرمسارى، خجالت و شرم داشتن از ارتكاب زشتی‏ها كه در مقابل آن «وقاحت» و بى­شرمى قرار دارد.
    «حیا» در اصطلاح، نوعی حالت روانی یا انفعال و انقباض نفسانی است كه موجب متانت و وقار در رفتار، حركات و سكنات انسان شده و همچنین موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می­گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. در نتیجه هر چه این حالت در انسان قوی‏تر باشد، شخصیت آدمی وزین‏تر و رفتارش سنجیده‏تر خواهد بود و از آنچه با آراستگی شخصیت منافات دارد، بیش‏تر اجتناب می‏كند.

    اهمیت حیا:
    رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است:
    « تعدّى و تجاوز (بی شرمی) با هیچ چیز همراه نشد مگر این كه آن را زشت و بدنما گردانید و شرم و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این كه آن را زینت بخشیده وآراست.» [2]

    امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
    « مَنْ كَسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یرَ النَّاسُ عَیبَه‏ »[3]

    آن کس که لباس حیاء بپوشد، کسى عیب او را نبیند.

    جایگاه حیا:
    امام صادق ـ علیه­السّلام ـ در حدیث نسبتا طولانی جایگاه حیا را در رأس مكارم اخلاقی دانسته می­فرماید:
    « الْمَكَارِمُ عَشْرٌ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ فِیكَ فَلْتَكُنْ ... قِیلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ صِدْقُ اللِّسَانِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ إِقْرَاءُ الضَّیفِ وَ إِطْعَامُ السَّائِلِ وَ الْمُكَافَأَةُ عَلَى الصَّنَائِعِ وَ التَّذَمُّمُ لِلْجَارِ وَ التَّذَمُّمُ لِلصَّاحِبِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاء مكارم ... »[4]

    «ده چیز است، اگر میتوانى آنها را داشته باش، ... عرض شد: آنها چه هستند؟ فرمود: نومیدى حقیقى (از آنچه دست مردم است) و راستى زبان و اداء امانت و صله رحم و پذیرائى از مهمان و غذا دادن به­سائل (كسى كه از او غذا طلبد) و جبران نیكى‏هاى و مراعات حق همسایه و مراعات حق رفیق و سّر همه مكارم (افضل و عالیتر از همه) حیا و شرم است. (زیرا كسى كه در برابر خالق و مخلوق شرم داشته باشد، همه این مكارم را انجام میدهد و همان خصلت حیا بر تمام این مكارم داعى و باعث مى‏شود).
    اهمیت و جایگاه حیا در حدّى است كه پیامبر اسلام صلى الله علیه و اله و سلم فرمود:
    «الْإِسْلَامُ عُرْیانٌ فَلِبَاسُهُ الْحَیاء»[5]

    «اسلام برهنه است و لباسش حیا.»

    اسباب حیا:
    1- عقل: پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) كه از او درباره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمودند:
    «فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ وَ مِنَ الْعِلْمِ الرُّشْدُ وَ مِنَ الرُّشْدِ الْعَفَافُ وَ مِنَ الْعَفَافِ الصِّیانَةُ وَ مِنَ الصِّیانَةِ الْحَیاء»[6]

    عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد.

    2- ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:
    «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه»[7]‏

    ایمان ندارد كسى كه حیا ندارد. (حیا و ایمان در یك رشته و همدوشند، و هروقت یكى از آن دو برود، دیگرى هم در پى آن می رود).

    موانع حیا:
    در روایات ائمه معصومین علیهم­السلام، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی­حیایی یا كمی حیا معرفی شده­اند كه مهم­ترین آنها به شرح زیر است:
    1- از میان برداشتن پرده­ها و حریم­ها: از امام كاظم ـ علیه­السّلام ـ چنین روایت شده که به یاران خود توصیه می­فرمود:
    «پرده شرم و حیاى میان خود و برادرت را برمدار و مقداری از آن را باقى گذار، زیرا از میان بردن و برداشتن آن، برداشتن حیاء است.»[8]

    2- دست نیاز به سوی مردم دراز كردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
    «دراز كردن دست حاجت و نیاز به­سوی مردم ، عزت آدمى را سلب مى‏كند و شرم و حیا را مى‏ریزد.» [9]

    3- زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید:
    «کسى که زیاد سخن مى‏گوید، زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم و حیاء او اندک است، و آنكس که شرم او اندك شود، پرهیزکارى او نیز اندک خواهد بود، و آنكه پرهیزکارى و پارسایی­اش اندك گردد، دلش بمیرد.» [10]

    آثار حیا:
    در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است كه برخی از آنها به شرح زیر است.
    1- کلید خوبی ها: حضرت علی علیه السلام می­فرمایند:
    «شرم كلید هر خیریست»[11]

    زیرا كه هر گناهى از بى‏شرمى از خدا ناشى شود و اگر علنی كند بى‏شرمى از خلق نیز باشد، پس كسى را كه شرم باشد گناه نكند و همین كلید هر خیرى است.

    2- مانع کارهای زشت: حضرت علی علیه­السلام می­فرمایند:
    «شرم از فعل قبیح منع می­كند.» [12]

    یعنى شرم از حقّ تعالى هر كه را باشد مانع شود او را از كردن قبیح و هر كه مرتكب قبیحى شود نشان این است كه شرم ندارد از حقّ تعالى بلكه هر كه را شرم از خلق نیز باشد مانع شود او را از كردن بسیارى از قبایح.

    3- محو کننده خطاها: حضرت علی علیه­السلام می فرمایند:
    «شرم از خدا محو می­كند بسیارى از خطاها و گناهان را.» [13]

    یعنى باعث این مى‏شود كه آنها از او صادر نشود یا این كه بعد از این كه صادر شده باشد هرگاه شرم از خدا حاصل شود آنها محو شود باعتبار این كه شرم از خدا باعث توبه شود و به توبه آنها محو شود.

    4- نگه دارنده از آتش: حضرت علی علیه­السلام می­فرمایند:
    «شرم از خدا نگاه مى‏دارد از عذاب آتش.» [14]

    5- پاکدامنی: حضرت علی علیه السلام می­فرمایند:
    «میوه شرم عفت است»[15]

    یعنى باز ایستادن از حرامها، زیرا كه كسى كه از خدا شرم داشته باشد مخالفت او نمى‏كند بلكه شرم از خلق نیز باعث ترك بسیارى از محرّمات مى‏شود.

    5- پوشیده شدن عیب: حضرت علی علیه­السلام می­فرمایند:
    «هر كه شرم بپوشاند جامه او را، عیب او از مردم پنهان ماند.»[16]

    زیرا كسى كه شرم داشته باشد حرفى نگوید و كارى نكند كه عیب او ظاهر شود.

    7- مانع هلاکت: حضرت علی علیه السلام می­فرمایند:
    «هر کسی كه در گفتار او حیا باشد، جداشود ازاو خناء(هلاك یا فساد) در كردار او. مراد اینست كه اگر كسى در گفتار شرم داشته باشد كردار او نیز خوبست و كارى نكند كه هلاك یا فسادى در آن باشد. »[17]

    اقسام حیا:
    شرم و حیاء، اقسامی دارد و برخی از اقسام آن، مثبت و ارزنده و برخی از آن، مذموم و مورد نكوهش است.
    پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آل - می فرماید:
    « الْحَیاءُ حَیاءَانِ حَیاءُ عَقْلٍ وَ حَیاءُ حُمْقٍ فَحَیاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَیاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْل‏»[18]

    « حیا دوگونه است: حیاء عقل و حیاء حماقت، حیاء عقل علم است و حیاء حماقت نادانى.» نوع اول آن قوت و ایمان و نوع دیگرش ضعف و زبونی است.
    در این قسمت به سه مورد از موارد حیاء پسندیده، اشاره می كنیم.
    1- حیاء از خداوند: خداوند متعال در قرآن کریم می­فرماید:
    « یسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یسْتَخْفُونَ مِنَ اللّه...[19]»

    كسانی را كه از خداوند شرم و حیاء نمی­كنند مورد سرزنش و ملامت قرار می­دهد و می­گوید:« اعمال زشت خود را... از خدا پنهان نمی­دارند» بنابراین اولین مصداق از مصادیق حیای مثبت و بجا، شرم و حیا از خدای متعال است و شرم از خداوند هم به این است كه انسان اوامر او را انجام دهد و از اموری كه منع شده است دوری نماید.

    ۲- حیاء از مردم: نوع دوم از حیای معقول، این است كه انسان، برخی اعمال زشت و ناپسند را به خاطر این كه در بین جامعه و مردم، بدنام نشود ترك می­كند، چنانچه در قرآن می­فرماید:
    « یستخفون من الناس...»[20]

    اعمال زشت خود را از مردم پنهان می دارند» شرم و حیا از افكار عمومی، و ترس از ملامت و سرزنش مردم، یكی از عمد­ه­ترین عواملی است که موجب حسن اجرای قانون و سلامت جامعه در جهان امروز می­شود.

    ۳- حیاء از خود: نوع سوم از انواع شرم و حیای پسندیده این است كه انسان از خود و وجدان خویش، شرم و حیاء داشته باشد و از ارتكاب اعمال خلاف شرع و قانون در جاهای خلوت، خودداری نماید.
    حضرت علی – علیه­السلام - این نوع از حیاء را از بهترین­ها معرفی می­كند و می فرماید:
    بهترین شرم و حیاء آن است كه تو خود از نفس خویش حیاء كنی [و قدمی به ناروا برنداری] . [21]

    جاهایی که نباید حیا کرد:
    1 . حیا ورزیدن از گفتار: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
    هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نكن. [22]

    2. حیا ورزیدن از تحصیل علم: امام علی ـ علیه­السّلام ـ فرمود:
    كسی شرم نكند از آموختنِ آنچه نمی­داند. [23]

    3 . حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
    «كسی كه از طلب مال حلال حیا نكند، هزینه هایش سبك شود و خداوند خانوادهاش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»[24]

    4 . حیا ورزیدن از خدمت به مهمان: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
    سه چیز است كه نباید از آن شرم كرد: از جمله خدمت كردن به مهمان. [25]

    5 .حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
    سه چیز است كه نباید از آنها شرم كرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم. [26]


    [1] - دهخدا علی اكبر؛ فرهنگ دهخدا، تهران، چاپخانه مجلس، سال 1325 ش.
    [2] - « مَا كَانَ الْفُحْشُ فِی شَی‏ءٍ قَطُّ إِلَّا شَانَهُ وَ لَا كَانَ الْحَیاءُ فِی شَی‏ءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَه ‏» مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج‏68 ص 334
    [3] - سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار 84 ، نوبت 26، حکمت 223.
    [4] - كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الكافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج‏2 ، ص 55 باب المكارم
    [5] - همان .
    [6] - ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی (ع)، 1383، نوبت سوم، ص 15
    [7] - كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الكافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج‏2 ص 106
    [8] - «لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَینَكَ وَ بَینَ أَخِیكَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیاء» همان، ص 671
    [9] - « طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَى النَّاسِ اسْتِلَابٌ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء» همان، ص 148
    [10]- « مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ- وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیاؤُهُ- وَ مَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ » سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار 84 ، نوبت 26، حكمت 349.
    [11] - « الْحَیاءُ مِفْتَاحُ كُلِّ الْخَیرِ» عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص257.
    [12] - « الْحَیاءُ یصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبِیحِ » همان.
    [13] - « الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ یمْحُو كَثِیراً مِنَ الْخَطَایا» همان.
    [14] - «الْحَیاءُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى تَقِی [یقی من‏] عَذَابَ النَّارِ» همان.
    [15] - « ثَمَرَةُ الْحَیاءِ الْعِفَّةُ» همان.
    [16] - « مَنْ كَسَاهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ خَفِی عَنِ النَّاسِ عَیبُهُ» همان.
    [17] - « مَنْ صَحِبَهُ الْحَیاءُ فِی قَوْلِهِ زَایلَهُ الْخَنَى فِی فِعْلِهِ» همان.
    [18] - كلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الكافی، علی اکبر غفاری، بیروت، دارالتعارف،1401، چاپ چهارم، ج‏2 ص 106.
    [19] - سوره نساء/108
    [20] - همان
    [21] - « أحسن الحیاء استحیاو من نفسك» عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص257.
    [22] - « لَا تَعْمَلْ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِئَاءً وَ لَا تَدَعْهُ حَيَاء »ابو محمد حرّانی؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی (ع)، 1383، نوبت سوم، ص 47.
    [23] - « وَ لَا يَسْتَحْيِي الْجَاهِلُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَتَعَلَّمَ »همان، ص 313.
    [24] - همان، ص 59.
    [25] - « ثَلَاثٌ لَا يُسْتَحْيَا مِنْهُنَّ ... خِدْمَةُ الرَّجُلِ ضَيْفَهُ »عبد الواحد، آمدی؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، ص 69.
    [26] - « ثَلَاثٌ لَا يُسْتَحْيَا مِنْهُنَّ ... قِيَامُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِيهِ وَ مُعَلِّمِهِ » همان.

    _________________
    امام رضا (ع)
    امام مونس ورفیق، پدر مهربان، برادری دوقلو و مادر مهربان نسبت به فرزند کوچک است و پناه بندگان در هنگام رسیدن مصیبت های بزرگ می باشد
    اصول کافی جلد 2
    امضاء
    12سال اهنگر نفس خود بودم برکوره ریاضت می نهادم و بر اتش مجاهده می تافتم و بر سندان مذمت می نهادم و پتک ملامت بر او می کوفتم تا نفس خویش را اینه ساختم و اسلامی تازه اوردم و همه خلق مرده دیدم.
    *بایزید بسطامی*
    مركز انجمنهاي اعتقادي گنجينه الهي:http://ganjineh-elahi.com/
    مركز انجمنهاي تخصصي گنجينه دانش:http://www.ganjineh-danesh.com/forum.php


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi