نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: واقعیت تلخ زندگی در شعر فروغ فرخزاد

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. واقعیت تلخ زندگی در شعر فروغ فرخزاد





    بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
    باورم ناید که عاقل گشته ام
    گوئیا او مرده در من کاینچنین
    خسته و خاموش و باطل گشته ام


    هر دم از آئینه می پرسم ملول
    چیستم دیگر. به چشمت چیستم ؟
    لیک در آئینه می بینم که. وای
    سایه ای هم زانچه بودم نیستم
    همچو آن رقاصه ی هندو بناز
    پای می کوبم ولی بر گور خویش
    وه که با صد حسرت این ویرانه را
    روشنی بخشیده ام از نور خویش
    ره نمی جویم به سوی شهر روز
    بی گمان در قعر گوری خفته ام
    گوهری دارم ولی آن را زبیم
    در دل مردابها بنهفته ام
    می روم اما نمی پرسم زخویش
    ره کجا...؟منزل کجا...؟مقصود چیست ؟
    بوسه می بخشم ولی خود غافلم
    کاین دل دیوانه را معبود کیست
    او چو در من مرد. ناگه هر چه بود
    در نگاهم حالتی دیگر گرفت
    گوئیا شب با دو دست سرد خویش
    روح بی تاب مرا در بر گرفت
    آه...آری...این منم...اما چه سود
    او که در من بود دیگر نیست. نیست
    می خروشم زیر لب دیوانه وار
    او که در من بود. آخر کیست. کیست


    فروغ فرخزاد




    .
    .
    .
    .
    .
    .


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2. تشكرها 2

    نرگس منتظر (21-08-2012), عهد آسمانى (07-03-2011)

  3.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi