اين مقدار شهامت و شجاعت و ايمان عملي! اين،امربه معروف و نهي از منکر است تازه اين، يک درجه و يک مرحله اش است، وداستان درازي دارد. زين العابدين چه گفت، يکي از دختران امام حسين چه گفت،کنار بازار کوفه، زينب چه خطابه اي انشاء کرد! زين العابدين در آنجا چهخطابه اي را انشاء کرد، در بين راه چه کردند، در خرابه يا در خيابان ها وکوچه ها با مردم که مواجه مي شدند، چه مي گفتند و از همه ي اينها به نظرمن بالاتر، آن خطابه ي بسيار غراء زينب سلام الله عليها در مجلس يزيد بنمعاويه است. در آنجا ديگر صحبت بيست و چهار ساعت و چهل و هشت ساعت نيست. نزديک يک ماه است که زينب در چنگال اينها اسير است و حداکثر زجري را که بهيک اسير مي دهند به او داده اند. ولي ببينيد در مجلس يزيد چه کرده است؟!
پسدر نهضت حسيني، عنصرامر به معروف و نهي ازمنکر را ، از اين وجهه و جهت همبايد در نظر گرفت که اين نهضت، يک نهضت امر به معروف و نهي از منکر بود؛ وآثار اين امر به معروف و نهي از منکر را هم بايد کاملا بررسي کرد، مخصوصادر خود شام که چگونه شام را زير و رو کرد.
[شرايط تقدس يک نهضت (8)]
حادثهي تاريخي عاشورا از يک طرف علل و انگيزه هايي دارد و از طرف ديگر هدف ها ومنظورهاي عالي . ما مسلمانان ما شيعيان حسين بن علي اين حادثه را تحريفکرديم همان طور که معاويه بن ابوسفيان جمله ي پيغمبر درباره ي عمار «تقتلکالفئه الباغيه» را تحريف کرد. يعني حسين عليه السلام در نهضت خود انگيزهاي داشت، ما چيز ديگري براي آن تراشيديم! حسين يک هدف و منظور خاصي داشت،ما يک هدف و منظور ديگري براي او تراشيديم!
ابا عبدالله عليه السلامنهضتي فوق العاده با عظمت و مقدس کرده است. تمام شرائط تقدس يک نهضت،درنهضت ابا عبدالله هست که نظيرش در دنيا وجود ندارد. (9) آن شرائط چيست ؟
[1. نوعي و کلي بودن هدف]
اولين شرط يک نهضتمقدس اين است که منظور و هدف آن، شخص و فردي نباشد، بلکه، کلي، نوعي وانساني باشد . يک وقت کسي نهضت مي کند بخاطر شخص خودش و يک وقت کسي نهضتمي کند بخاطر اجتماع، بخاطر انسانيت، بخاطر حقيقت، بخاطر حق، بخاطر توحيد،بخاطر عدالت، بخاطر مساوات، نه بخاطر خودش، در واقع آن وقتي که او نهضت ميکند ديگر خودش به عنوان يک فرد نيست، اوست و همه ي انسانهاي ديگر.
بههمين جهت کساني که در دنيا، حرکتشان، اعمالشان، نهضت هايشان بخاطر شخصخودشان نبوده است، بخاطر بشريت بوده است، بخاطر انسانيت بوده است، بخاطرحق و عدالت و مساوات بوده است، بخاطر توحيد و خداشناسي و ايمان بوده است،همه ي افراد بشر آنها را دوست دارند. همان طور که پيغمبر فرمود: «حسين منيو انا من حسين » (10)
ما هم مي گوئيم: « حسين منا و نحن من حسين... »
[2. بينش و بصيرت قوي]
شرط دوم براي اين که قيامي مقدس باشد، اين است که آن قيام با يک بينش و درک و بصيرت قوي توأم باشد. يعني چه؟ يعني يک وقت مردم اجتماعي، خودشان در غفلتند، بي خبرند، نمي فهمند، جاهلند . يک فرد بصير، چيز فهم و با درک پيدا مي شود که درد اين مردم را صد درجه از خودشان بهتر مي فهمد . دواي اين مردم را از خود اين مردم بهتر مي فهمد. در وقتي که ديگران هيچ چيز را نمي فهمند ودرک نمي کنند و در ظاهر هم نمي بينند، يک فرد بصير و چيز فهم که به اصطلاح، آنچه را که مردم ديگر در آئينه نمي بينند او در خشت خام مي بيند، پيدا مي شود که قيام و نهضت مي کند. بيست سال، سي سال، پنجاه سال مي گذرد تازه ملت بيدار مي شود که فلان شخص که قيام کرد، حرکت کرد، نهضت کرد. چه منظورهاي مقدسي داشت...