صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 44

موضوع: ۩ |♥|♥| ۩ داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) ۩ |♥|♥| ۩

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    نصف اجر شهید


    مردى به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد عرض کرد: یا رسول الله ، زنى دارم هر وقت مى خواهم از منزل بیرون روم ، مرا مشایعت مى کند و هر وقت مى خواهم بیایم ، مرا استقبال مى کند و هر وقت غمگین مى شوم ، به من مى گوید: اگر غم تو براى دنیا یا مال دنیا است ، خداوند کفیل روزى بندگان است و اگر غم تو براى امر آخرت است .

    خداوند غم تو را براى آخرت زیاد کرد تا از آتش جهنم خلاص شوى .

    پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال عمالى (کارگزاران ) دارد و این زن از عمال خداوند است و براى آن زن نصف اجر شهید است.






    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    نماز


    پیامبر صلى الله علیه و آله هرگاه که به نماز مى ایستادند، چهره اش به جهت خوف از خداوند تغییر مى کرد، و صدایى همچون جوشش دیگ از درون حضرت شنیده مى شد.





    امضاء


  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    نماز جماعت

    روزى مردى مسلمانى که همه روز را آبیارى کرده بود، پشت سر معاذبن جبل به نماز ایستاد. معاذ به خواندن سوره بقره آغاز کرد! آن مرد طاقت ایستادن نداشت و منفردا نماز خود را با پایان رسانید.

    معاذ به او گفت : تو نفاق کردى و از صف ما جدا شدى ! رسول خدا صلى الله علیه و آله از این ماجرا آگاه گردید و چنان خشمگین شد که نظیر آن حالت را از او ندیده بودند، و به معاذ فرمود: شما مسلمانان را رم مى دهید و از دین اسلام بیزارشان مى کنید.

    مگر نمى دانید که در صف جماعت بیماران، ناتوانان ، سالخوردگان و کارکنان نیز ایستاده اند؟! در کارهاى دسته جمعى باید طاقت ضعیف ترین افراد را در نظر گرفت، چرا از سوره هاى کوتاه نخواندى؟!






    امضاء


  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    عفو و گذشت

    با اینکه قریش با رسول اکرم صلى الله علیه و آله و یارانش ، آن همه دشمنى کردند، آنان را شکنجه دادند؛ چه در آغاز دعوت و چه از هجرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و همچنین على رغم آن همه توطئه ، جنگ و لشکرکشى در برابر پیامبر اکرم، آن حضرت بعد از فتح مکه ، بر در کعبه ایستاد و خطاب به قریش فرمود:
    هان! قریشیان ! چه مى گویید؟ فکر مى کنید با شما چه خواهم کرد؟
    قریشیان یکصدا فریاد زدند: نیکى ... تو برادرى بزرگوار و فرزند برادرى کریم و بزرگوارى .
    حضرت فرمود:
    حرف برادرم یوسف علیه السلام را تکرار مى کنم : امروز متاءثر و شرمسار مى باشید. من شما را عفو کردم ، خدا هم گناه شما را ببخشد که مهربانترین مهربانان است . بروید، شما آزاد هستید.





    امضاء


  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    وفاى به عهد

    رسول خدا صلى الله علیه و آله همراه مردى بود، و آن مرد خواست به جایى برود. رسول خدا صلى الله علیه و آله کنار سنگى توقف کرد و به او فرمود: من در همین جا هستم تا بیایى . آن مرد رفت و مدتى نیامد. نور خورشید بالا آمد و به طور مستقیم بر پیامبر صلى الله علیه و آله مى تابید، اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا، از اینجا به سایه بروید آن حضرت در پاسخ فرمود:
    قد وعدته الى ههنا.
    من با او عهد کرده ام که به همین جا بیاید.



    امضاء


  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    عالم بى عمل

    انس بن مالک گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: شبى که مرا به آسمان بردند و سیر دادند، به گروهى از مردم گذشتم که لبهایشان با مقراض هاى آهنین بریده مى شد، و من گفتم : اى جبرئیل، اینها چه کسانى هستند؟ گفت: ایشان گویندگانى از اهل دنیا و از جمله کسانى هستند که مردم را به کارهاى خیر و نیک امر مى کردند و خود را فراموش ‍ مى نمودند.




    امضاء


  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    عالم بى عمل

    مادر
    مردى به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله مشرف گردید، و عرض ‍ کرد: یا رسول الله به چه کسى نیکى کنم ؟
    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به مادرت

    دوباره سؤ ال کرد: سپس به چه کسى نیکى کنم ؟

    حضرت فرمود: به مادرت

    بار دیگر سوال کرد: و سپس به چه کسى نیکى کنم ؟

    حضرت فرمود: به مادرت

    بار چهارم سؤ ال کرد: آنگاه به چه کسى نیکى کنم ؟

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به پدرت.




    امضاء


  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    کسب معاش

    انس بن مالک مى گوید: پس از آنکه رسول خدا صلى الله علیه و آله از جنگ تبوک بازگشت ، سعد انصارى به استقبال آن حضرت شتافت و به پیامبر صلى الله علیه و آله دست داد و مصافحه کرد.
    پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: چه صدمه و آسیبى به دست تو رسیده که دستت زبر و خشن شده است ؟
    سعد عرض کرد: اى رسول خدا! با طناب و بیل کار مى کنم و درآمدى براى معاش زندگى خود و خانواده ام کسب مى نمایم. از این رو دستم خشن شده است
    فقبل یده رسول الله قال : هذا ید لاتمسهاالنار
    پیامبر صلى الله علیه و آله دست سعد را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش دوزخ با آن تماس پیدا نمى کند.





    امضاء


  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض









    غیبت


    روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله در شاءن و فضیلت نماز سخن مى گفتند، و به مسلمین سفارش مى کردند که به مسجد بروند و در انتظار وقت نماز به سر برند، و آماده باشند تا وقت نماز فرا رسد، و نماز را بپا دارند. ولى از آنجا که نماز کانون پرورش ارزشهاى اخلاقى است، و ممکن است افرادى به مسجد براى انتظار نماز بروند و بنشینند، و در این فرصت مثلا غیبت کنند، که بر خلاف هدف نماز است، به مسلمانان هشدار دادند و فرمودند:

    الجلوس فى المسجد لانتظار الصلوة عبادة مالم تحدث، یعنى: نشستن در مسجد براى انتظار نماز، عبادت است ، در صورتى که حدثى رخ ندهد. شخصى پرسید: منظور از حدث چیست؟ فرمودند: الاغتیاب: غیبت کردن.






    امضاء


  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,276
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    زهد و قناعت

    حضرت امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش روایت مى کند که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود : فرشته اى نزد من آمده، گفت که: اى محمّد! پروردگارت به تو درود فرستاده، مى فرماید اگر بخواهى ، پهن دشت پر از ماسه و شن منطقه مکه را برایت طلا کنم، ولى آن حضرت سر به سوى حق برداشته ، گفت : پروردگارا ! یک روز سیر مى مانم تا تو را سپاس و حمد گویم و یک روز گرسنه تا از تو درخواست و گدایى کنم !




    امضاء


صفحه 4 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi