صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22

موضوع: ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿



    سيرها و گرسنه‏ها


    خطبه‏اى كه درباره سيرها و گرسنه‏ها بيان فرمود .
    اى بندگان خدا ، شما و آرزوهايتان در اين دنيا مهمانيد ،
    مهمانى‏يى كه دورانش بپايان ميرسد ،
    و وامدارانى هستيد كه بايد وام خويش را بپردازيد ، روزگارتان پايان مى‏يابد و كردارتان باقى ميماند ،
    چه بسيارند كسانى كه در دنيا تلاش كردند و عمر خويش تباه كردند و كوشيدند و زيان ديدند ، شما اكنون در روزگارى بسر ميبريد كه نيكيها پشت كرده و بديها روى آورده‏اند و اهريمن بنابودى مردم طمع بسته است . اكنون ، شيطان ، نيروهايش توان گرفته و فريبش گسترش يافته و بشكار مردم دست زده است .
    به اين مردم نگاه كن ، و ببين كه تهيدست برنج افتاده و توانگر بنعمت خداوند ناسپاس است و بخيل حق خدا را نمى‏پردازد و از كمك به نيازمندان بخل ميورزد و سركشان چنانند كه گوششان پندها را نمى‏شنود .
    كجايند نيكوكاران و شايستگان شما و آزاد مردان و بخشندگانتان ؟
    كجايند آنان كه در سوداگريشان پارسا و در راه و روششان پاكدل بودند ؟
    آنها همه از اين دنياى پست و سراى زودگذر رنج آور كوچيدند و شما اكنون جانشين آنها شده‏ايد در گروه فرومايگانى كه از بس پست و بى ارجند لبها براى بدگوئى آنها نمى‏جنبد و نمى‏خواهد نامشان را بياد آورد ( ما از خدائيم و بسوى او باز مى‏گرديم ) تباهى همه جا را فرا گرفته كسى نيست كه زشتى‏ها را دگرگون كند و مردم را از بدكارى باز دارد ، آيا با اين كارهايتان مى‏خواهيد خداى را در جايگاه پاكش همسايه شويد و در شمار دوستان عزيزش درآئيد ؟
    هيهات ، هرگز نمى‏توانيد خداى را فريب دهيد و به بهشتش راه يابيد و خشنودى خداى را جز با فرمانبرى او نمى‏توانيد بدست آوريد نفرين خدا بر آنان باد كه مردم را به نيكى مى‏خوانند و خودشان نيكى را بجاى نمى‏آورند و مردم را از بدى باز ميدارند و خودشان بد كارند .

    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  2. تشكرها 2

    seyed yasin (10-04-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (09-03-2011)


  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    كسى كه بتو گمان نيكو دارد با كردار نيكويت گمانش را تأييد كن اگر در رفتار كسى احتمال خير دارى سخنش را ببدى تعبير مكن بدترين مردم كسى است كه بر اثر بدگمانيش بكسى اطمينان نكند و مردم هم بر اثر بدكاريش به او اعتماد نورزند .
    اين از دادگرى نيست كه كسى باعتماد شخصى خويش بمردم بدگمان گردد .
    بدگمانى دلها را بيمار و درستكاران را متهم سازد و همدم را براند و دوستى برادران را دگرگون سازد .
    آنكس كه در راه خدا جهاد كند پاداشى بزرگتر از آنكس ندارد كه بتواند گناه كند و پاكدامن باشد ،
    پاكدامن ، فرشته‏اى از گروه فرشتگانست .
    بخشش زكاة پيروزى است .
    آنكس كه بانتقامجوئى تواناتر است به بخشش سزاوارتر است .
    گناه برادرت را بپوشان و از لغزش دوستت درگذر در همه كارهايت راستگو و درستكار باش هيچ بدى ، بدتر از دروغگويى نيست .
    دروغگو با آنكه در امنيت است خود را بهراس مى‏افكند
    نشانه ايمان آنست كه راستگوئى را با آنكه برايت زيان دارد بر دروغى كه ترا سود مى‏بخشد برترى دهى .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  5. تشكر

    seyed yasin (10-04-2011)

  6. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    از دروغ بپرهيز كه راستگوى در پايگاه رهائى و بزرگوارى جاى دارد و دروغگو در كنار پرتگاه نابودى است دروغگوى و مرده برابرند ،
    زيرا برترى زنده بر مرده ،
    اعتماد او برخويشتن است و اگر زنده‏اى بسخن خود اطمينان نداشته باشد زندگيش بيهوده است .
    اگر راستگو باشى ترا يارى ميدهيم و اگر دروغ بگوئى كيفرت ميبخشيم دروغ ،
    در شوخى و واقعيت شايسته نيست و نبايد شما بدختر كوچك خود وعده‏اى بدهيد و به آن رفتار نكنيد ،
    دروغ انسان را ببدكارى مى‏كشاند .
    بهترين گفتار آن است كه كردار گوينده آنرا تصديق كند كسى كه گفتارش بدروغ آلوده گردد بزرگواريهاى اخلاقيش بنابودى گرايد .
    هيچ شمشير برنده‏اى در دست مرد دلاور ،
    عزيزتر از راستگوئى نيست زشت‏ترين راستگوئيها ،
    خودستائى انسان است .
    هميشه مسئول گفتار خويشم تا بآن رفتار كنم بتعهدات خويش پاى بند باشيد براى عدم تعهد خويش پوزش مخواه و پيمانت را سست مشمار و دشمنت را فريب مده
    به پيمانتان وفا كنيد و در داورى دادگر باشيد
    و به نياكانتان ننازيد چنان مباش كه مردم را از زشتى‏ها باز دارى و خود ،
    زشتكار باشى و مردم را به نيكى فرمان دهى و خود نيكوكار نباشى و مردم را پند دهى و پند نپذيرى كه در اينصورت مردم را گول زده و خود را خوار كرده‏اى با نادان همنشين مباش كه او كردار ناروايش را در برابرت زيور بخشد و خواهد كه تو نيز همانند او باشى مرد چند رنگ و چند چهره را دوستى نباشد و دروغگو را وفائى نيست و حسود ،
    آسايشى ندارد و دون همتان را جوانمردى نباشد فرصتهاى نيكو را ارج نهيد .
    كار خير را انجام دهيد و آنرا كوچك نشماريد كه كار نيكوى كوچك بزرگ است و اندكش بسيار است .
    سخن نيكو گوئيد تا به نيكى شناخته شويد و نيكو كار باشيد تا در شمار نيكوكاران بشمار آئيد .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  7. تشكر

    seyed yasin (10-04-2011)

  8. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    آنكس كه مردم را به نيكوكارى وادار كند همچون نيكوكاران است و آنكس كه مردم را ببدى وا دارد و با نيكى بستيزد دشمن خدا و انسانهاست مبادا بگوئيد كه ديگرى در نيكوكارى از من شايسته است كه در اين صورت بخدا قسم چنان خواهيد شد چون بدى بجنبش درآيد ولى آشكار نشود سراسيمگى ميزايد و چون پديد آيد اندوه و درد بهمراه آرد ،
    و چون نيكى بجنبش آيد
    گشايش زايد و چون آشكار شود لذت پديد آورد آنكس كه دو روزش برابر باشد زيانكار است زيرك آنكس است كه امروزش از ديروز بهتر باشد هر كس بمردم منت گزارد نيكيش تباه گردد اگر ترا سپاس نگويند از نيكوكاريت دست برمدار نيكوكاران براى بدست آوردن زمينه نيكوكارى از نيازمندان ، نياز مندترند مبادا به بهانه نيكوكارى بيشتر از انجام كارهاى نيك كوچك دست بردارى زيرا كار كوچكى كه هنگام نياز انجام پذيرد بهتر از كار بزرگى است كه در بى‏نيازى صورت گيرد نيكوكارى از نيكى بهتر و بدكار از بدكارى ،
    بدتر است نيكى را با ريا كارى انجام مده و از شرمگينى كار خير را رها مكن كسى كه كار نيك را از بد باز نشناسد همچون چارپايانست خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏گرداند در جستجوى نيكى و نيكوكاران باش و بدان كه بهتر از خير آنكس است كه آنرا بجا آورد و بدتر از شر آنكس است كه بد كار باشد هر روز كه بر انسان مى‏گذرد فرياد ميكند ،
    من روزى تازه‏ام و بر كردار تو گواهم پس در من به نيكى سخن گوى و نيكوكار باش ،
    زيرا چون بگذرم هرگز مرا نخواهى ديد .
    درباره انسان شريف فرمود :
    بسيار به نيكى مى‏انديشد و بخشى از نيكى‏ها را انجام ميدهد و از گذشته‏هاى خويش اندوهگين است
    كه چرا به كارهاى خير بيشترى دست نزده است .
    و نيز فرمود .
    انسان شريف آنكس است كه خود را به دادگرى وا دارد و حق را بستايد و به آن عمل كند و نيكى را وا نگذارد تا به پايانش برساند و هر جا خيرى بيند آهنگ آن كند .
    اگر خواهى كينه را از دل مردم بركنى نخست از دل خويش دور كن .
    كسى كه زشتكارى را نيكو شمارد خود نيز زشتكار است اگر خواهى كسى را بشناسى با او مشورت كن تا به دادگرى و ستم و نيكى و بدى او آگاه شوى .
    آنكس را كه در تاريكى‏ها فرو رفته است از درخشش روشنى سودى نباشد .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  9. تشكر

    seyed yasin (10-04-2011)

  10. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    پوزش آنكس را كه از تو پوزش بخواهد بپذير
    و تا توانى بدى را بتأخير انداز بايد حقوق همه مردم در برابر تو يكسان باشد كسى كه بحق تجاوز كند مشى و منش او تباه گردد هر كس با حق بستيزد بخاك افتد جز با حق همدم مباش و جز از باطل دورى مگزين آگاه باش كه آسمانها و زمين بحق پايدار است از آنگاه كه حق را شناختم درباره آن ترديد نكردم از حق و پيروان آن هر كجا كه باشند پيروى كن چون مردم بر گردم فراهم آيند .
    عزتى بر من نيفزايند و اگر پراكنده شوند بهراس نيفتم و مرگ در راه حق را ناخوش نميدارم آنكس كه حق را بجويد و به اشتباه افتد با آنكس كه باطل را بجويد و دريابد برابر نيست آنكس كه خواهد از راه باطل به پيروزى رسد خداوند او را از طريق حق خوار گرداند كسيكه شنيدن حق و دعوت بدادگرى بر او گران آيد ،
    رفتار بحق و عدالت بر او سنگين‏تر خواهد بود ما حقى داريم كه براى بدست آوردن آن مى‏كوشيم و اگر بما ندهند بر مركبها سوار مى‏شويم اگر چه راهى دراز در پيش داشته باشيم از اينكه رهروان حق اندكند بيمناك نباشيد كارها را بدون ريا انجام دهيد رياكاران را سه نشانى است ،
    چون در ميان مردم باشند شادمان شوند و در تنهائى به اندوه افتند و همى‏خواهند كه مردم آنها را در همه حال بستايند بايد آميزش تو با مردم از راه نرمخوئى و دوستى باشد برادر دينى خود را به نيكوكارى پاسخ داده و درشتخوئيش را با بزرگوارى جواب گوى آنكس كه از تو بريد با او پيوند كن ،
    و به آنكس كه بى‏بهره‏ات ساخت ببخشاى و به آنكس كه بتو بدى كرد نيكى كن و حق را هر چند بزيان تو باشد بگوى بدكار را پاداش نيكوكاران ده اگر بردبار نيستى خود را بشكيبائى زن ، زيرا هر كس خود را
    بگروهى همانند كند در شمار آنان بحساب آيد پاداش آنكس كه شادمانت كند اين نيست كه به او بدرفتارى كنى آنكس كه گناه بر او پيروز شود پيروز نيست و آنكس كه با بدكارى چيره گردد ،
    شكست خورده است بد خوى ، جان خويش را به رنج اندازد خوشخوئى نعمتى بزرگ است مهربان باش تا بتو مهربانى كنند ،
    به نيكى سخن گوى تا از تو به نيكى ياد كنند از غيبت بپرهيز كه غيبتگر خورش سگهاى جهنم است بايد بزرگتران شما بكوچكتران مهربانى كنند اگر كسى برادر شما را در پنهانى پند دهد او را زيور بخشيده است و اگر به آشكارائى اندرزش دهد خوارش شمرده است در خشنودى و خشم ،
    بحق سخن گوئيد و با دوست و دشمن به دادگرى رفتار كنيد آنكس كه غيبت را بشنود همچون غيبت كننده است غيبت ، تلاش ناتوانانست امام ديد كه كسى از ديگرى در نزد فرزندش حسن غيبت ميكند به فرزندش فرمود ،
    پسرم گوشت را از شنيدن گفتارش پاك نگه‏دار زيرا او به پليدترين چيزى كه در دل دارد مينگرد و ميخواهد آن پليدى را در گوش و دل تو فرو ريزد .
    برادرت را خالصانه پند ده و در همه حال ياورش باش و باو بديده ترديد منگر و بى‏جهت محكومش مساز شايد كه او را عذرى
    باشد و تو او را بى‏جهت سرزنش كرده باشى واى بر آنكس كه آنچه را از ديگران ناخوش ميدارد براى خويش نيكو شمارد و گناهى را كه در ديگران زشت مى‏شمارد خويشتن بجا آورد .
    آنكس كه چون سخن دروغ درباره‏اش گويند ناآرام شود خردمند نيست و آنكس كه از ستايش جاهلان خشنود شود از حكمت بدور باشد آنكس كه بسود تو گستاخى ورزد بزيانت نيز گستاخ باشد آنكس كه بهنگام خشنودى از تو به نيكى‏هائى كه در تو نيست ترا بستايد ،
    بهنگام خشم هم از تو درباره زشتى‏هائى كه در تو نيست بدگوئى كند .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  11. تشكرها 3

    seyed yasin (10-04-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (15-02-2011), نرگس منتظر (24-02-2011)

  12. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    در شگفتم از آنكس كه چون درباره خيرى كه در او نيست او را بستايند شادمان شود و يا درباره شرى كه در او نيست چون او را بد شمارند ، بخشم آيد بايد شناخت تو درباره خود ،
    از ستايش ستايشگران درباره‏ات استوارتر باشد آنكس كه از مردم شرم دارد ولى از خويشتن حيا نكند ،
    براى خود ارجى قائل نشود .
    سرآمد دانش مدار است مدارا به هر چيز ،
    زيور بخشد آنكس كه شبانه روزش بمرگ مى‏كشاند شايسته است كه بتوبه كردن شتاب ورزد
    خوشا آنكس كه به اصلاح ناروائيهاى خويش پردازد و از عيبگوئى مردم بر كنار ماند آنكس كه گناه مردم را زشت شمارد ولى خويشتن بگنه كارى خود خشنود باشد ،
    مردى واقعا احمق است هر كس گناهان خويش را فراموش كند ،
    گناه ديگران را بزرگ شمارد و آنكس كه بر مردم بنازد خوار گردد در نادانى مرد همين بس كه اندازه خويش نشناسد آنكس كه قدر خويش نشناسد قدر ديگران را بيشتر نشناسد هر كس كه خود را بشناسد خدايش را شناخته است هر كس كه ارج خويش نشناسد نابود گردد چهره خويش را هميشه در آينه نگاه كن اگر زيباست حاضر نباش كه با بدكارى آن را زشت كنى و اگر زشت است بپرهيز كه زشتكارى را با زشتروئى درآميزى انسان آئينه انسان است كه درباره او مى‏انديشد و كمبودهايش را جبران ميكند اگر در انسانى صفتى نيكو يافتى در انتظار صفات نيكوى ديگر او باش بدترين شما آنكس است كه بسخن‏چينى پردازد و بين دوستان جدائى افكند و براى بيگناهان ،
    گناه بتراشد انتقامجوئى با بزرگوارى و درستكارى با عدم مشورت همراه نيست گواهى تبهكار را نپذير مگر آنكه بر زيان خود گواهى دهد
    چون بتو خوشامد گويند به نيكوترش پاسخ گوى و چون دستى بكمك كاريت دراز شود به آن پاداشى بهتر ده ، و برترى شايسته آن كس است كه در خير و خوشامد پيشگام باشد .
    اگر انسان بيش از اندازه‏اش به بهره‏هاى دنيا دست يابد خوى او براى مردم زشت و ناشناخته گردد چون كسى را بيش از شايستگيش بالا برى منتظر باش كه بهمان ميزان قدر ترا پائين آورد مردم را بناگواريهايشان شماتت مكن و در باطل داخل مشو و از حق بيرون ميا از اينكه كسى بسختى افتاد شادمان مباش زيرا نميدانى كه روزگار با تو چه خواهد كرد ؟
    جان خويش را از هر پستى بدور دار جز الاغ هيچكس از بزرگوارى كناره‏گيرى نكند دادرسى دردمندان و رها بخشى گرفتاران موجب آمرزش گناهان بزرگ است كسى كه سوگوارى را تسليت دهد
    خداوندش در زير سايه عرش خويش جاى دهد كودكان بى‏سرپرست را همچون فرزند خويش ادب بياموز بهنگام خوردن ناتوانها را با خويش برابر شماريد مباد كه خويشاوندانت بستمكارى تو طمع ورزند و دشمنت از دادگريت نوميد گردد
    با آنكس كه براى تو بمانند امتيازى كه تو براى او قائلى فضيلتى قائل نيست ، همسفر مباش پياده راه رفتن در التزام سواره ، براى سواره تباهى و براى پياده خوارى ببار آورد در انجمن خويش با كسى راز مگوى و اگر خشمگين شدى برخيز و بهنگام خشم داورى مكن بهنگام خشنودى و ميل چنان رفتار كنيد كه بهنگام ترس و اضطراب رفتار مى‏كنيد چون برادرانت در خانه تو را بمهمانى كوبيدند ،
    همه چيزهائى كه در خانه دارى براى آنها بياور ولى از بيرون چيزى بر ايشان تهيه مكن بدترين برادران آنكس است كه برادريش براى تو تكلف آورد از هر رفتارى كه مردم آن را زشت شمارند بپرهيز كسى كه در نهان كارى كند كه از آشكاريش آزرم دارد براى جان خويش ارجى ننهاده است هر كس نهان خود را اصلاح كند ظاهر خويش را نيز اصلاح كرده است آنكس كه ترا از بدى بترساند همچون كسى است كه ترا به نيكى بشارت داده است .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  13. تشكرها 3

    seyed yasin (10-04-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (09-03-2011), نرگس منتظر (24-02-2011)

  14. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    حسود از تو خشنود نشود تا اينكه يكى از شما بميريد حسادت دوست از بيماريهاى دوستى است فروتنى نعمتى است كه حسود نتواند آنرا بخطر اندازد من هيچ ستمگرى را شبيه‏تر به ستمديده از حسود نيافتم كه اندوهى هميشگى و قلبى دردمند و غمى بزرگ همراه دارد بر بيگناهان خشمگين است و به آنچه ندارد بخل ميورزد ستايش بيش از شايستگى چاپلوسى و كمتر از آن ناتوانى يا حسادت است .
    چنان با مردم رفتار كن كه اگر مردى بر تو بگريند و اگر زنده بودى با تو مهربان باشند دوست آن است كه در سه مورد نگهبان شخصيت و اعتبار تو باشد در غيبت ،
    در سختى و بهنگام مرگ دشمن دانا بهتر از دوست نادان است از بهترين صفات مرد بزرگوار آن است كه خود را از رازهاى مردم بنادانى زند بزرگترين دشمنان آنكس است كه حيله‏گريش پنهان‏تر باشد كسى كه جامه آزرم بپوشد عيوبش از مردم پنهان ماند چشمها از سختى دلها از گريه خشك ماند و دلها از فراوانى گناه سخت گردد خويشاوندى بدوستى نيازمند است ولى دوستى بخويشاوندى نيازمند نيست چه بسا خويشاوندى كه از بيگانه دورتر باشد و چه بسا بيگانه‏اى كه از خويشاوند نزديك‏تر باشد و غريب آنكس است كه او را دوستى نباشد
    دوستى ،
    خويشاوندى سودبخشى است غربت ،
    در نداشتن دوستانست نشانه بزرگوارى آنست كه انسان بر گذشته‏هاى خويش بگريد و به مردم خويش مهر بورزد و جانب دوستان ديرين را نگهدارد آزمندى بندى است كه هميشه بر گردن آزمند است خردها در زير شمشير آزها بخاك مى‏افتد چه بسا خردها كه اسير هوى پرستى است اگر بر آنچه از دست ميدهى ناله ميكنى پس بر آنچه هم كه بدست نمى‏آورى زارى كن هوسرانى مركب فتنه و تباهى است اگر زندگانى را بر خود آسان گيرى همه مردان ،
    خويشاوندان تواند و اگر سخت بگيرى خاندان خويش را هم نشناسى چون دنيا بكسى روى آورد نيكى‏هاى ديگران هم باو نسبت يابد و چون به او پشت گرداند خوبيهاى خودش هم از او سلب شود به نياز خويش نرسيدن بهتر از نياز به نااهل بردن به سه كس بايد رحم كرد ، دانائى كه نادان بر او فرمان راند ،
    ناتوانى كه در چنگال ستمگرى تواناست و بزرگوارى كه نيازمند به پست همتى است چون از بزرگوارى نيازى خواستى ، بگذار تا بينديشد ،
    زيرا او جز به خير نمى‏انديشد ولى چون به دون همتى نياز بردى از او بشتاب بخواه زيرا چون بينديشد به پست فطرتى خويش بازگردد
    روى آورى به بزرگوار او را به بخشش واميدارد و به پست همت او را به بخل وادار ميكند بزرگواران در تنگدستى به نرمى نگرايند و در توانگرى دل سخت نشوند به آنكس كه از دل دوستش ميداريد اميد ببنديد بخشندگى بايد پيش از پرسش انجام پذيرد و اگر بعد از سوال باشد از روى شرم و فرار از بدگوئى است .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  15. تشكرها 3

    seyed yasin (10-04-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (09-03-2011), نرگس منتظر (24-02-2011)

  16. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پاسخ : ✿^**^✿علي مع الحق و الحق مع العلي(شگفتيهاى نهج البلاغه)✿^**^✿


    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    بخل ، همه بديها را در بر دارد و افسارى است كه انسان را بسوى همه بديها ميكشاند بخل‏ورزى ،
    پرده‏اى بر چهره بى‏چيزى است بخيلان چنانند كه بى‏خبر ماندن آنها از گناهان بزرگ آسان‏تر از اين است كه به احسان اندكى پاداشى دهند اى فرزند آدم ، آنچه بيش از نياز خويش فراهم آورى براى ديگران بجا ميگذارى اى فرزند آدم ، خودت وصى خويشتن در سرمايه‏ات باش و آنچه ميخواهى پس از مرگت برايت انجام دهند خودت انجام ده آنرا كه سرمايه‏اى باشد بايد با آن گرفتاران را رهائى بخشد كسيكه جان خويش را گرامى دارد سرمايه‏اش را پست شمارد آزمندى و تكبر و حسد ، انسان را بگناهكارى وادار ميكند صفات نيكوى خويش را با نازش و تكبر نابود مكن اگر دوست دارى كه ترا بستايند آز خود را بستايش آشكار مكن
    بزرگترين افتخار آنست كه بخود نبالى شكيبائى را باندازه گرفتارى ميدهند مصيبت يكى است و چون بزارى افتى دو تا ميشود جان خويش را بشكيبائى در برابر گرفتارى‏ها عادت بده چون ناگواريها ، بشدت رسد ، گشايش فرا ميرسد شكيبائى مركبى است كه سرنگون نمى‏شود صبر دو گونه است ،
    يكى در برابر ناگواريها و ديگر در برابر هوسرانيها روزگار دو روز است روزى بسود تو و روزى بزيان تو ،
    پس اگر بسودت بود به بيهودگيش مگذران و اگر بزيانت بود شكيبا باش آنكس كه بردبارى كند بايد همچون آزادگان شكيبا باشد و گرنه نادانى است كه خويشتن را به بى‏غمى زند بهنگام بهره‏مندى و گشايش به بيهودگى مگراى و بهنگام سختى‏ها سراسيمه مباش تكبر ورزيدن با متكبرين هم نوعى فروتنى است كسى كه بجستجوى چيزى برخيزد همه آن و يا برخى از آن را به دست آورد شخصيت انسان در زير زبان او پنهانست آنكس كه زبانش بر او فرمان راند جان خويش را ناچيز گرداند زبان خردمند در پشت قلب او و قلب نادان در پشت زبان اوست چون همه كارها را انجام دادى چنان باش كه گوئى كارى انجام نداده‏اى
    خاموشى بهنگام دانائى بمانند سخن‏گوئى بوقت نادانى ،
    خيرى همراه نخواهد داشت زبانت را نگهدار ،
    زيرا تلافى خاموشى آسانتر از جبران زيانهاى سخنگوئى است
    درباره چيزى كه نيست پرسشى مكن
    زيرا در آنچه اكنون هست مشغوليتى دارى وفادارى با فريبكاران در نزد خداوند ،
    نوعى فريبكارى است چون در كارها به اشتباه افتى از كارهاى گذشته براى آينده پند بگير
    انديشمند در كارها به نتيجه ميرسد و مرد شتاب زده به اشتباه مى‏افتد چقدر پندها فراوان است و پندگيران اندكند انديشه پيرمردان از مبارزه جوانان ارزنده‏تر است به امام گفتند :
    خردمند را براى ما تعريف كن ، فرمود :
    آنكس كه هر چيز را بجاى خود گذارد گفتند :
    نادان را براى ما تعريف كن ،
    فرمود :
    تعريف كردم ( يعنى كسى كه هر چيز را بجاى خود نگذارد ) كسى را كه نمى‏شناسيد از رفيقانش بشناسيد شما كه بدنيا پشت كرده و بمرگ رو آورده‏ايد ،
    چه زود است كه بديدار مرگ برسيد كسيكه دورى سفر را بياد آورد آماده رفتن ميشود نفسهاى انسان ، گامهاى او بسوى مرگ است
    چه بسا لقمه‏اى كه انسان را از بسيارى خوردنيها باز ميدارد اختلاف ، انديشه را در هم مى‏كوبد آنرا كه فرمان نبرند رايى نباشد چون سخن خوارج را شنيد كه مى‏گويند ( فرمانى جز از خدا نيست ) فرمود . سخن حقى است كه از آن نتيجه باطل مى‏گيرند آنكس كه چيزى را نشناسد برايش عيب ميتراشد مردم ،
    چيزى را كه نمى‏دانند دشمن آنند كسيكه درخت وجودش نرم و تازه باشد شاخه‏هاى فراوان از آن برميخيزد خفتن بر يقين بهتر از عبادت در شك است يك فقيه از هزار عابد براى شيطان خطرناكتر است بهترين پارسائى آنست كه پنهان باشد نماز در نشستن و برخاستن نيست بلكه در اخلاص است بزرگترين گناهان آنست كه كوچكش شمارند كوچك را ،
    كوچك نشماريد ، باشد كه بزرگ گردد و اندك را كم ندانيد شايد كه بسيار شود روزى بر مردم فرا رسد كه جز خبرچينان تقرب نيابند و جز تبهكاران هنرمند نباشند و جز دادگران ناتوان نمانند دنيا احمق است و نابخردان به آن روى آورند ما دنيا را به رو بر زمين انداختيم و به اندازه نياز از آن بهره
    گرفتيم و به پستيش به او نگاه كرديم اى مردم ،
    بخدا قسم شما را بهر طاعتى كه واداشتم خويشتن پيش از شما آنرا بجا آوردم و از هر گناهى كه بازتان داشتم ،
    خودم پيش از شما از آن دورى كردم كسيكه خويش را پيشواى مردم قرار ميدهد ،
    بايد پيش از ديگران به آموزش و تهذيب خويش پردازد و بايد مردم را پيش از زبانش با عملش هدايت كند و آنكس كه جان خود را پاك و تربيت كند بهتر از آنكس است كه به تربيت ديگران پردازد آنكس كه زمام امور مردم را بدست ميگيرد بايد نخست خويشتن را درست و راست گرداند و سپس به راست كردن ديگران پردازد و گرنه بمانند كسى است كه بخواهد سايه چوب كجى را قبل از راست كردن خود چوب راست گرداند شگفتا آيا شرط خلافت همنشينى و خويشاوندى پيامبر است ؟
    ( يعنى در اينصورت من از همه سزاوارترم ) بدبخت‏ترين زمامداران ، آنكس است كه مردم او را ببدبختى كشانند چقدر فريب كارى از زمامدار زشت است بدخوى را حق زمامدارى نيست اگر چوپان گرگ باشد ، پس گوسفند را چه كسى نگهبانى كند ؟
    هرگز در انتخاب فرمانداران ، سفارش كسى را مپذير و كفايت و درستكارى را ملاك كار قرار ده آنكس كه رازداران و اطرافيانش تبهكار باشند چون كسى است كه آبى در گلويش گير كند ،
    زيرا اگر چيز ديگرى در گلو گيرند آنرا با آب دفع كنند ، ولى اگر آب در حلق فرو رود چه كنند ؟
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  17. تشكرها 2

    seyed yasin (10-04-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (09-03-2011)

  18. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    دادگرى يك چهره دارد ، و ستمگرى چهره‏هاى گونه‏گون ، بدينجهت ستمگرى آسان است و دادگرى سخت و مشكل ، بمانند تيراندازى كه بخطا انداختن آسانست ولى بهدف انداختن نياز به ورزش و تمرين دارد دادگرى را بر سختگيرى پيشى ده و در آنجا كه سخن سود مى‏دهد فعل را بكار ببند بدترين مردم ، زمامدار گمراهى است كه مردم را بگمراهى كشاند ستمگرى آخرين دوران زمامدارى است دادگرى زمامدار از فراوانى و خرمى روزگار بهتر است انسان آزاد است ، ولى چون پيمانى و عهدى بندد در گرو مسئوليت آن است دلهاى مردم گنجينه زمامدار است و زمامدار آنچه از داد و بيداد در دل مردم بنهد آنرا بيابد بدانيد كه من با دو كس مى‏جنگم مردى كه به چيزى كه ندارد ادعا كند و آنكس كه حقى را كه بعهده دارد ايفا نكند تا زمامدار با مردم مهربانى كند دست لطف خداى بالاى سر او است و چون ستم ورزد خداوند او را بخود واگذارد امام درباره خداوند فرمود : و كوهها را از جاى كند و از هم پاشيد و سنگها از هيبت و شكوه خداوندى بر روى هم غلتيدند سپاس خدائى را ، كه هيچ آسمانى آسمان ديگرى و هيچ زمينى زمين ديگرى را از نظر او پوشيده نمى‏دارد پيشوايان دادگر بايد زندگى خود را با زندگى توده مردم هماهنگ سازند مردى ساختمانى بلند و با شكوه ساخت ، امام فرمود سكه‏هاى پول از بلندى اين ساختمان سربرآورده و چنين خانه‏اى از سرمايه‏دارى تو حكايت ميكند چون خداوند بر مردمى خشم آورد كالاهايشان را گران ميكند و تبهكاران را بر آنها چيره ميگرداند سه گروهند كه پول را براى خود ميخواهند ، بازرگانان دريائى ( استعمارگران ) ، اطرافيان حكومتها و داوران رشوه خوار .
    پروردگارا ما را از آنچه گمان ميبرند بهتر كن و گناهان ما را كه از آنها پوشيده است بيامرز
    عثمان به امام عتاب مى‏كرد و بفراوانى به سرزنش امام ميپرداخت و امام خاموش مانده بود ، عثمان گفت چرا چيزى نمى‏گويى ؟
    امام فرمود اگر بخواهم چيزى بگويم ترا ناخوش آيد و حرفى هم كه ترا خوش آيد ندارم كه بزنم بر شما باد كه از رياكارى و دشمنى بپرهيزيد كه اين هر دو ، دل را بيمار مى‏كنند
    و بر آنها نفاق مى‏رويد كسى را كه از آزارش در امانى ، برادريش را بپذير خداوند شما را از ستم خويش پناه داده است ( بكسى ستم نمى‏كند )
    ناتوان را كمك كنيد و ستمديدگان را يارى دهيد حق را در بين خودتان گسترش دهيد ، و آنرا بدست ستمگرى كه نمى‏فهمد يارى دهيد بار خدايا ، من فرماندارانم را فرمان ندادم كه بمردم ستم كنند روز انتقام ستمديده از ستمگر ، سخت‏تر از روز ستمكارى ستمگر بر ستمديده است پيروان ما چون بخشم آيند ستم نكنند ، آنها براى همسايگان خويش بركت و براى دوستان خود سلامت و آسايشند ستمكارى و دروغ بشخصيت مرد زيان ميرسانند ستمگران زيانكارند چقدر ، بدخوئى با همسايه بد است هلاك شد آنكس كه بى‏جهت ادعا كرد و زيانكار شد آنكس كه به مردم تهمت زد آنكس كه دشمنى بكارد ، زيانكارى بدرود دشمنى ببندگان خدا ، كارى نارواست ستم ، خواهان شمشير است حكومت خويش را با خونريزى بر پاى مدار بخدا قسم داد ستمديده از ستمگر بستانم و ستمگر را مهار كنم تا بسرچشمه عدالت بكشانم هر چند او را ناخوش آيد اگر عادلى شكست خورده باشى بهتر از آن است كه پيروزى را با ستم بدست آورى
    پست‏ترين مردم كسى است كه از ناتوانى ، بزمامدار ستمگرى سخن چينى كند ستم به ناتوانان زشت‏ترين ستمهاست اما گناهى كه آمرزيده نمى‏شود ، ستم مردم نسبت بيكديگر است هرگز ياور ستمكار مباش ستمگر را سه نشانه است ، خداى را كه فوق اوست با نافرمانى ستم كند و مردمى را كه در زير فرمان اويند بچيرگى ستم كند و گروه ستمكاران را نيز يارى دهد .
    خداى رحمت كند آنكس را كه حق را بنگرد و آنرا يارى كند و ستم را ببيند و آنرا طرد كند و ياران حق را ياور باشد آنكس كه ستم كند و آنكه او را يارى دهد و هر كس بستم خشنود باشد هر سه در ستمكارى شريكند هر كس بكار نارواى گروهى خشنود باشد در شمار آنان است و هر كس در شمار بدكاران باشد دو گناه دارد گناه بدكارى و گناه رضايت به بدكارى از امام پرسيدند ، كدامين گناه زودتر كيفر داده ميشود و گناهكار را زودتر سرنگون ميكند ؟
    فرمود : ستم به كسى كه جز خدا ياورى نداشته باشد ،
    و تجاوز بى‏نياز به نيازمند چون خواهى ستم كنى ،
    عدالت خداوند را نسبت بخويشتن بياد آور و بهنگام توانائى بياد توانائى خدا باش تبهكارى دژ خوارى است كه تبهكاران را از ورود باز نميدارد ولى
    پناهندگانش را نگهبانى نمى‏كند حكمت را به نااهلان نياموزيد كه در نتيجه بآنها ستم كرده‏ايد هر كس را دستاورد كار خويش بدست آورد ارزش مرد در آنچيزى است كه نيكويش ميشمارد بدانيد كه مردم ،
    فرزند نيكوكارى خويشند بسخن نگاه كن نه بگوينده سخن حسبى چون تواضع و شرفى مانند دانش و همدمى مثل خوشخوئى نيست شريفترين چيزها دانش است و خداى تعالى داناست و دانايان را دوست ميدارد كسيكه در رفتارى كندى كرد ،
    افتخار نژاديش او را بشتاب نميآورد آنكس كه در كسب دانش كوتاهى كرد بسختى‏ها گرفتار آيد آنچنان مباش كه بيشتر از كردارت براى خود اميدوار بپاداش باشى براى دنيايت چنان كار كن كه گوئى هميشه زنده خواهى ماند از آنكسان مباش كه بدون كردار شايسته ،
    به آخرت اميدوار باشند هرگز در جنگ پيشدستى مكن هيچ جنبشى نيست مگر آنكه بشناخت آن نيازمندى آنكس كه بدون دانش كار كند چون رهروى است كه براهى ديگر رود و هر چند راه پيمايد از مقصدش دورتر شود و آنكس كه با آگاهى كار كند چون رهروى است كه براهى روشن رود پس هر روز بايد
    بنگرد كه آيا پيش ميرود يا برميگردد ؟
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


  19. تشكر

    seyed yasin (10-04-2011)

  20. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    378
    نوشته
    9,715
    تشکر
    5,211
    مورد تشکر
    11,680 در 5,265
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    شگفتيهائى از گفتار كوتاه امام


    انديشه ، روشنى پديد آورد و بى‏خبرى تاريكى ببار آورد براى دانستن بپرس نه براى ستيز و دشمنى داناترين مردم آنكس است كه دانش مردم را با رفتار خويش فراهم آورد آنكس كه خود راى باشد نابود گردد و كسيكه با مردم بمشورت پردازد در خرد آنها شريك شود آنكس كه انديشه مردم را بپذيرد ، اشتباهات را بشناسد گنجى سودمندتر از دانش و كرامتى بالاتر از بردبارى نيست دانش بپوزش بهانه جويان پايان دهد خير در فراوانى سرمايه و فرزندان نيست بلكه خير در بسيارى دانش است گنجوران با آنكه زنده‏اند مرده‏اند و دانشمندان تا روزگار پايدار است زنده‏اند زمامداران بر مردم حكمرانند و دانشمندان بر زمامداران چيره‏اند دانا زنده است اگر چه مرده باشد و نادان مرده است هر چند زنده باشد دانش يكى از دو زندگانى است و دوستى يكى از دو خويشاوندى است و نام نيكى يكى از دو عمر است اگر كسى پاسخ پرسشى را نميداند از اينكه بگويد نمى‏دانم شرم نكند و آنكس كه چيزى نمى‏داند اگر آنرا بياموزد نبايد شرم كند
    چه بسا چيزى را كه ندانى و در راى خويش سرگردان مانى و بينائيت بگمراهى افتد ولى پس از آن بدانائى و بينائى رسى هيچ فقرى سخت‏تر از نادانى نيست نادان هرچند خويشاوند و همسايه‏ات باشد از شرش در امان نيستى چون خداوند خواهد بنده‏اى را خوار گرداند دانش را از او باز گيرد هر ظرفى كه چيزى در آن ريزند تنگ و پر گردد جز ظرف دانش كه هر چه در آن ريزند فراختر شود دلها نيز بمانند تنها خسته و فرسوده شوند ،
    پس دلها را بحكمت آموزى تازه داريد شعله اشتياق ، سبكبارتر از سنگينى خستگى و فرسودگى است در ارزش دانش همين بس كه بيدانشان هم ادعاى دانش كنند و چون آنها را بدانش بستايند شادمان شوند و در بى‏ارجى نادانى همين بس كه نادانان از آن بيزارى جويند و چون نادانشان خوانند خشمگين شوند كم‏ارجترين مردمان كم دانشانند دانش دينى است كه به آن ميگرايند و به آن پاداش مى‏يابند دانشها بيشتر از آنند كه به آمار آيند پس از هر دانشى بهترينش را برگزين كسى كه از روى نادانى فتوا دهد زمين و آسمان نفرينش كنند
    دانشمندان در ميان انبوه بى‏دانشان غريبند خداوند بى‏دانشانى را كه دانش نياموخته‏اند بازخواست نمى‏كند تا آنكه دانشمندانى را كه بمردم دانش نياموخته‏اند بازخواست كند سپاس دانشمند از دانشى كه دارد آن است كه علم خويش به آنها كه سزاوارند بياموزد بلند همتان اگر چه فروتنى كنند باز هم بلندى يابند ، چنانكه هر چند بخواهند آتش را پنهان كنند شعله‏اش بالا ميزند چون با دانشمندى انجمن كنى ،
    بكوش بيشتر بشنوى تا اينكه سخن گوئى علم با عمل هماهنگ است ،
    پس كسى كه بداند به آن رفتار ميكند و علم مردم را به عمل ميخواند و اگر پاسخش ندهند ميرود اى دانشوران ، آيا بار دانش را بدوش مى‏كشيد ؟ دانش از آن كسى است كه بداند و بدانش خويش رفتار كند و علمش با عملش موافق باشد دانشمندى كه بدانش خويش رفتار نكند ، همچون نادان سرگردانى است كه بجهلش گرفتار باشد بلكه حجت بر عالم تمامتر و بزرگتر است دانشتان را نادانى و يقين خود را شك قرار ندهيد ، چون دانستيد به آن رفتار كنيد و چون يقين كرديد اقدام ورزيد چه نيكوست آن كه دانش را با مدارا زينت دهد گفتيد فلانى سرمايه‏اى فراوان فراهم آورده است ، آيا از روزهائى كه
    آن سرمايه را انفاق كند سود برده است ؟
    فرزند آدم را در روز رستاخيز بر پاى ميدارند و از او مى‏پرسند كه عمر خود را چگونه گذرانده و جوانيش را چگونه سپرى كرده و سرمايه اش را از كجا فراهم كرده و در چه راهى خرج كرده و به علم خود چگونه عمل كرده است .
    زياده‏روى در زندگى و بيش از نيازمندى فقرى بى‏پايان است چقدر دشوار است كه بنده شهوات بفضيلت گرايد آنكس كه توانا شود ، بهره‏ها را بخود اختصاص دهد دو گرسنه‏اند كه هرگز سير نمى‏شوند ،
    دانشجو در طلب دانش و دنيا پرست در بدست آوردن سرمايه بازرگان تبهكار است و تبهكار در آتش است مگر كسى كه بحق بگيرد و به حق باز ستاند سرمايه‏دار ،
    يا سرمايه‏اش را از راه باطل بدست آورده يا حقوقى را نپرداخته است فقر ، مرگ بزرگتر است فقر ، زيركى را ميربايد و فقير در شهر خويش غريب است هيچ سرزمينى از زادگاهت شايسته‏تر نيست و بهترين شهرها جائى است كه تو را نگهدارد اگر فقر در برابرم شكل گيرد او را خواهم كشت گرسنگى فقير ، پديده بهره‏كشى سرمايه‏دار است هر جا نعمتى فراوان ديدم ، حقوقى ضايع شده در كنارش يافتم
    سرمايه فراهم نمى‏شود مگر از راه بخل و حرام هر نعمتى كه بدست مى‏آيد نعمتى ديگر از دست ميرود هيچ نعمتى بدون رنج بدست نمى‏آيد انسان ،
    بيهوده آفريده نشده است كه تا هوسرانى كند و او را رها نكرده‏اند تا به بيهودگى گرايد بخشش بكسى كه شايسته نيست و نبخشيدن بكسى كه سزاوار بخشش است هر دو اشتباهى بمانند هم است چون از چيزى بى‏نياز شدى آنرا فروگذار و آنچه را بدان نيازمندى برگير از احتكار جلوگيرى كن هر كس كه چيزى كه از او نيست بگيرد شايسته سرزنش است بر شما باد كه از وام گرفتن بپرهيزيد وام موجب خوارى است از گرفتاريهائى كه براى پيشينيان پيشآمد و نتيجه كردار زشت آنها بود ،
    دورى كنيد و در خير و شر ،
    احوال آنها را بياد آريد و بكوشيد كه همچون آنها نباشيد از رفتار گذشتگان پند گيريد پيش از آنكه آيندگان از رفتار شما اندرز يابند فرزندان خود را به خويهاى خويش پرورش ندهيد كه آنها براى روزگارى ديگر آفريده شده‏اند دلهاى مردم رمنده است هر كس با آنها همدم گردد بسوى او
    روى مى‏آورند بنده ديگران مباش كه خدايت آزاد آفريد هر چه بر آزاد مرد تحميل كنى ميپذيرد و بر بزرگواريش افزون مى‏گردد مگر آنكه بخشى از آزادى او را بازگيرى كه در اينصورت تحمل نخواهد كرد من چيزى را كه
    نمى‏خواهيد بر شما تحميل نمى‏كنم من بتو اجازه ميدهم كه به آنچه بر تو آشكار شد رفتار كنى اندوه نيمى از پيرى است ، من مردم را بسوء ظن ، كيفر نميدهم كسى كه خود را بر روزگار بزرگ شمارد روزگارش خوار گرداند ترا از شتابزدگى در گفتار و كردار بر كنار ميدارم از خدا بترسيد و به بندگان و شهرهاى خدا ستم نورزيد زيرا شما حتى درباره حيوانها و بيابانها مسئوليد چه بشتاب ميروند ساعتها در روزها و روزها در ماه‏ها و ماهها در سالها و چه به شتاب ميگذرند سالها در عمرها .
    امضاء



    جهان در حسرت آيينه مانده ست

    گرفتار غمي ديرينه مانده ست

    شب سردي ست بي تو بودن ما

    بگو تا صبح چند آدينه مانده ست؟


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi