فلسفه نماز و راز و رمز نهفته در آن را بیان کنید.
پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمىیابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژهاى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شدهاند.
اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مىباشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مىشود.
نماز و نه هیچ عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمىنشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پستترین درجات را فراهم مىکند.
حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مىدارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مىگیرد.
اگر بخواهیم نقش نماز را در طول زندگى به چیزى تشبیه کنیم، باید بگوییم: نماز همانند چراغهایى نورانى در مسیرى تاریک و ظلمانى و پیچ در پیچ است که انسان را به پیمودن راه اصلى و منحرف نگشتن و اسیر غول بیابان نشدن دعوت مىکند.
این چراغها باید همواره روشن باشد وگرنه آدمى ممکن است در مرحلهاى به بیغولهاى بیفتد و چه بسا بازگشت از آن میسر نباشد. فلسفه اصلى نماز و دیگر عبادات همین است. بدون نماز و عبادت انسان تربیت نمىشود و توان لازم را براى پیمودن راه کمال نمىیابد.
البته آنچه گفته شد صرفا ترسیم کلى از مسائل بود. براى پىبردن به عمق هر یک از موارد فوق، باید به سیرى فکرى در آن پرداخت و در این زمینه از پرسش، مطالعه و تفکر مداوم سود برد.
براى این منظور کتابهاى ذیل معرفى مىشود:
۱ ـ اثبات وجود خدا, جمعى از دانشمندان
۲ـ فروغ هدایت, مترجم : على دوانى
۳ـ اصول دین, شهید دستغیب
۴ ـ طرح علمى اصول اسلام, عطایى
۵ ـ پیامبر شناسى, مکارم شیرازى
۶ ـ خدا و پیامبران, جعفر سبحانى
۷ ـ پیامبر امى, شهید مرتضى مطهرى
۸ ـ مقدمهاى بر جهانبینى اسلامى, شهید مرتضى مطهرى
۹ ـ خاتمیت, شهید مرتضى مطهرى
در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموشکارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مىشود.
ب) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مىکند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».
ج) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانههاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مىکند. امام على(ع) مىفرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» ، (نهج البلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مىفرماید: «جعل اللّه الصلاة تنزیها لکم من الکبر؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».
د) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعتهاست. ویل دورانت مىنویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمانها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مىتوان دریافت که در سایه همین جماعتها و جمعههاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مىشود و در سایه آن برکات و ارزشهایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزشها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مىکند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مىنماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کمکم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مىشود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.
بنابراین انسان باید روزانه یا لااقل هفتهاى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپردازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. نماز از جمله عبادات عملى در بینش توحیدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بینش، مىتوان نظاره کرد.
بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه نماز و همچنین دیگر برنامههاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریدههاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مىخورد و تمامى جاذبههاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.
در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مىکند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بىرنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبههاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغهایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مىخواند تا او را از پرتگاههاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتابهاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کردهاند. آنچه گفته شد، تنها اشارهاى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… داراى حکمتهاى عمیقى است.
نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یکرنگى در بین آنان است؛ چرا که همه آنان به یک شکل و به سمت یک قبله نماز مىگذارند و این موضوع، پیامدهاى ارزندهاى خواهد داشت.
منبع :http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=12960