نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: %*):@ده قانون نویسندگی مایکل مورپرگو@:(*%

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض %*):@ده قانون نویسندگی مایکل مورپرگو@:(*%

    نویسنده‌های بزرگ فوت و فن و رازهایشان را در ده قانون برایتان افشا می‌کنند

    1)ده قانون نویسندگی مایکل مورپرگو
    1- پیش‌شرط من آن است که همیشه ایده‌ای در آستین داشته باشم. این یعنی زندگی‌ای تا حد امکان کامل و متنوع تا همیشه هوشیار و گوش به زنگ باشم.

    2- این توصیه را تد هیوز به من کرد که همیشه هم معجزه می‌کند: لحظات، احساسات زودگذر، مکالماتی که به صورت اتفاقی می‌شنوید، غم‌هایتان، سردرگمی‌هایتان و شادی‌هایتان را ثبت کنید.

    3- مفهوم داستان برای من عبارت است از تلاقی حوادث واقعی، و شاید تاریخی، یا خلق یک ترکیب هیجان‌انگیز از خاطرات خودم.

    4-زمان پرورش و شکل‌گیری ایده مهم‌ترین زمان است.

    5- هنگامی که اسکلت داستان آماده شد، درباره آن با دیگران، به خصوص با همسرمکلر، صحبت می‌کنم و سعی می‌کنم نظراتش را از زیر زبانش بیرون بکشم.

    6-تا آن زمان، روبه‌روی صفحه سفیدی که بی‌صبرانه در انتظار پر کردنش هستم،می‌نشینم. با او طوری حرف می‌زنم که گویی با بهترین دوستم یا با یکی ازنوه‌هایم صحبت می‌کنم.

    7- هنگامی که پیش‌نویس ابتدایی یک فصل را نوشتم- من خیلی ریز می‌نویسم تا مجبور نباشم ورق بزنم و با صفحه سفید بعدی مواجه شوم- کلر آن را در نرم‌افزار واژه‌پرداز وارد می‌کند،پرینت می‌گیرد و گاهی نظراتش را به آن اضافه می‌کند.

    8- وقتی غرق یک داستان هستم، گویی هنگام نوشتن آن را زندگی می‌کنم، واقعاًنمی‌دانم چه اتفاقی قرار است بیفتد. سعی می‌کنم چیزی را به آن تحمیل نکنم،نقش قادر مطلق را بازی نکنم.

    9- هنگامی که پیش‌نویس اولیه کتاب به پایان رسید، با صدای بلند آن را برای خودم می‌خوانم. آوای آن اهمیت بسیاری دارد.

    10- پس از هر ویرایشی، هر قدر هم که دقیق باشد- من در این مورد خیلی خوش‌اقبال بوده‌ام- ابتدا با بدخلقی به آن نگاه می‌کنم، بعد آرام‌تر می‌شوم و با آن رابطه بهتری برقرار می‌کنم، و یک سال بعد کتابم در دستانم است.
    ویرایش توسط عهد آسمانى : 30-01-2011 در ساعت 08:14
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : %*):@ده قانون نویسندگی مایکل مورپرگو@:(*%



    2)ده قانون نویسندگی جف دایر

    1- هیچ‌گاه به احتمالات تجاری یک پروژه فکر نکنید. نماینده‌ها و ویراستاران باید نگران این مسائل باشند- یا نباشند. مکالمه من با ناشر امریکایی‌ام: من: «دارم یک کتاب می‌نویسم و آنقدر خسته‌کننده است و جاذبه تجاری‌اش کم است که اگر آن را چاپ کنی به قیمت شغلت تمام می‌شود.» ناشر: «این دقیقاًهمان چیزی است که مرا در این کار نگه داشته است
    2- درمکان‌های عمومی ننویسید. اوایل دهه 1990 برای زندگی کردن به پاریس رفتم. دلایل معمول نویسنده‌ها: زمانی که در انگلستان بودم اگر یک نفر در یک کافه در حال نوشتن بود، ممکن بود سر و کله‌اش را بشکنند اما در پاریس هر کاری در کافه‌ها خوش است! از آن زمان به بعد احساس بیزاری از نوشتن در مکان‌های عمومی در من شکل گرفت. الان فکر می‌کنم که نوشتن، مثل هر کار خصوصی دیگر،باید در خلوت باشد.
    3- از آن نویسنده‌ها نباشید که خود را محکوم کرده‌اند تمام عمر تملق ناباکف را بگویند.
    4- اگر از کامپیوتر استفاده می‌کنید، تنظیمات تصحیح خودکار را مرتب اصلاح کنید و گسترش دهید. تنها دلیلی که مرا به کامپیوتر مزخرفم وفادار نگهداشته این است که مهارت زیادی را صرف ساختن یکی از بزرگ‌ترین فایل‌های تصحیح خودکار در تاریخ ادبیات کرده‌ام. با زدن چند دکمه، صورت کامل واملای صحیح کلمات ظاهر می‌شوند: «نیچ» می‌شود «نیچه»، «عکا» می‌شود«عکاسی» و غیره. عجب نبوغی!
    5- یادداشت‌های روزانه بنویسید. بزرگ‌ترین حسرت من در زندگی نویسندگی‌ام این است که هیچ گاه یادداشت یا خاطرات روزانه نمی‌نوشته‌ام.
    6- افسوس بخورید. این کار مانند سوخت عمل می‌کند. بر روی کاغذ به شکل آرزو زبانه می‌کشد.
    7- همیشه در آن واحد بیش از یک فکر در سر داشته باشید. اگر انتخاب بین نوشتن کتاب و بیکاری باشد، من دومی را انتخاب می‌کنم. تنها زمانی که فکر دو کتاب در سرم باشد یکی را به جای دیگری انتخاب می‌کنم. همیشه باید احساس کنم که دارم از زیر کاری فرار می‌کنم.
    8- مراقب کلیشه‌ها باشید. منظورم تنها کلیشه‌هایی نیست که مارتین ایمیس با آنها در نزاع است. علاوه بر کلیشه‌های بیانی، کلیشه‌های واکنشی هم وجود دارند. کلیشه‌های مشاهده وفکر و حتی کلیشه‌های دریافتی هم وجود دارد. بسیاری از رمان‌ها، حتی چندرمان که نگارش خوبی دارند، کلیشه فرم‌اند که خود تابع کلیشه بیانی هستند.
    9- هر روز بنویسید. عادت کنید که مشاهدات خود را در قالب کلمات بنویسید، این به مرور در شما غریزی خواهد شد. این مهم‌ترین قانون است، که البته خودمراعات نمی‌کنم.
    10- راه پرمانع را انتخاب نکنید. اگر کاری خیلی سخت بود، از آن دست بکشید و کار دیگری انجام دهید. سعی کنید بدون توسل به پافشاری زندگی کنید. اما نوشتن یکسر پافشاری کردن است. باید خوب از پس آن برآیید. در دوران 30سالگی‌ام به باشگاه ورزشی می‌رفتم با وجودآنکه از این کار متنفر بودم. هدفم از رفتن به باشگاه این بود که روزی راکه دیگر به آنجا نخواهم رفت به تعویق بیندازم. نوشتن هم برای من همین معنی را دارد: راهی است تا روزی را که دیگر نخواهم نوشت به تعویق بیندازم، روزیکه در افسردگی عمیقی غرق شوم که دیگر از خوشبختی قابل تمییز نباشد.






    ویرایش توسط عهد آسمانى : 30-01-2011 در ساعت 08:12
    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : %*):@ده قانون نویسندگی مایکل مورپرگو@:(*%

    3)ده قانون نویسندگی مایکل مورکاک




    1- اولین قانونم را از تی. اچ. وایت گرفته‌ام، نویسنده کتاب «شمشیر در سنگ» و سایر داستان‌های فانتزی درباره شاه آرتور. و آن قانون این است: بخوانید. هر چیزی را که به دست‌تان می‌رسد بخوانید. من همیشه به کسانی که می‌خواهند داستان علمی و تخیلی یا عاشقانه بنویسند، توصیه می‌کنم که از خواندن داستان‌هایی در این ژانرها دست نگه دارند و شروع کنند به خواندن هر چیز دیگری؛ از بانیان گرفته تا بایات.

    2- نویسنده‌ای را که بیش از همه تحسین می‌کنید در نظر داشته باشید (نویسنده محبوب من کنراد بود) و برای گفتن داستان خود، پیرنگ و شخصیت‌های او را کپی کنید، مثل هنرجویان نقاشی که کارشان را با کپی کردن از روی استاد آغاز می‌کنند.

    3- شخصیت‌ها و تم اصلی‌تان را در یک‌سوم اول رمان ارائه کنید.

    4- اگر یک رمان عامه‌پسند بر اساس پیرنگ می‌نویسید، حتماً مولفه‌های پیرنگ یا تم اصلی را در یک‌سوم اول، که به آن «درآمد» می‌گویند، ارائه کنید.

    5- تم‌ها و شخصیت‌ها را در یک‌سوم‌ میانی، که به آن «بسط» می‌گویند، بپرورانید.

    6- تم‌ها، رموز و غیره داستان را در یک‌سوم پایانی، که به آن «خاتمه» می‌گویند، به سرانجام برسانید.

    7- برای نوشتن یک ملودرام خوب «دستورالعمل جامع پیرنگ» لستر دنت را مطالعه کنید. می‌توانید از طریق اینترنت نیز به آن دسترسی پیدا کنید. این دستورالعمل برای نوشتن یک داستان کوتاه عامه‌پسند است، اما می‌توان بیشتر داستان‌ها را در هر ژانر و با هر طولی از روی آن با موفقیت نوشت.

    8- در صورت ممکن هنگامی که شخصیت داستان در حال نظریه دادن یا فلسفه‌پردازی است، ماجرایی را ترتیب دهید. این کار به حفظ تنش دراماتیک کمک می‌کند.

    9- از روش ترغیب و تهدید استفاده کنید، قهرمان داستان را تحت تعقیب (توسط یک مشغله ذهنی یا یک شخصیت منفی) و در حال تعقیب (یک فکر، شی، شخص، راز) قرار دهید.

    10- تمام قوانین از پیش تعیین‌شده را نادیده بگیرید و قوانین خود را که مناسب با حرف‌تان است، وضع کنید.


    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن فرهنگی
    تاریخ عضویت
    May 2010
    شماره عضویت
    399
    نوشته
    8,168
    تشکر
    20,575
    مورد تشکر
    12,603 در 3,859
    وبلاگ
    34
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : %*):@ده قانون نویسندگی مایکل مورپرگو@:(*%

    4)ده قانون نویسندگی هیلاری منتل

    1- در این کار جدی هستید؟ پس یک حسابدار استخدام کنید.

    2- کتاب «نویسنده شدن» داروتیا برند را بخوانید. هر کاری که می‌گوید انجام دهید، از جمله کارهایی که فکر می ‌کنید غیرممکن است. به خصوص از این توصیه که نوشتن را از صبح آغاز کنید، چندان خوش ‌تان نخواهد آمد؛ اما اگر موفق به این کار شوید، بهترین کاری خواهد بود که برای خود کرده‌ اید. این کتاب حاوی همه چیز درباره نویسنده شدن است. بسیاری از کتاب‌های راهنمایی که پس از آن نوشته شده، از آن اقتباس کرده‌ اند. در حقیقت کتاب دیگری لازم ندارید، امااگر می‌خواهید اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، کتاب‌های حاوی دستورالعمل‌ها معمولاً ضرری ندارند. می‌توانید یک کتاب کامل را با اندکی تمرین نوشتن آغاز کنید.

    3- کتابی را بنویسید که دوست دارید بخوانید. اگر شما آن را نمی‌خوانید، چرا کس دیگر باید بخواند؟ برای یک مخاطب یا بازار از پیش تعیین‌شده ننویسید. ممکن است تا زمانی که کتاب شماآماده می‌شود این بازار از بین رفته باشد.

    4- اگر یک ایده خوب برای یک داستان دارید، تصور نکنید که حتماً باید به صورت یک روایت منثور درآید. شاید بهتر باشد به صورت یک نمایشنامه، فیلمنامه یا شعر باشد. انعطاف‌پذیر باشید.

    5- به یاد داشته باشید هر چیزی که پیش از «فصل اول» بیاید ممکن است خوانده نشود. نکات اصلی‌تان را در این قسمت نیاورید.

    6- معمولاً می‌توان پاراگراف‌های اول را حذف کرد. داستان می‌نویسید یا تنها کلمات را پشت سر هم ردیف می‌کنید؟

    7- توان روایت خود را بر نقطه عطف داستان متمرکز کنید. این نکته به ویژه درمورد داستان‌های تاریخی مهم است. هنگامی که شخصیت شما به مکان جدیدی واردمی‌شود یا محیط اطرافش تغییر می‌کند، زمانی است که باید به عقب بازگردید وجزییات جهان پیرامون او را کامل‌تر کنید. مردم به مسائل روزمره و اطراف خود توجه نمی‌ کنند، بنابراین هنگامی که نویسنده این امور را توصیف می‌کند، ممکن است به نظر برسد که به شدت تلاش می‌کند تا چیزی را به خواننده بیاموزد.

    8- توصیفات باید در جای خود استفاده شوند. نمی‌توانند فقط جنبه زینتی داشته باشند. معمولاً اگر دارای یک مؤلفه انسانی باشند، بهتر عمل می‌کنند. توصیف از زاویه دید مستتر موثرتر است تااز منظر موجودی فرابشری. توصیف اگر تحت تاثیر زاویه دید شخصیتی باشد که آنرا ارائه می‌دهد، عملاً بخشی از توصیف خود او و بخشی از سیر وقایع راتشکیل می‌دهد.

    9- اگر به بن‌بست رسیدید، از پشت میز بلندشوید. کمی قدم بزنید، به حمام بروید، بخوابید، کیک بپزید، نقاشی کنید، به موسیقی گوش دهید، زمانی را صرف تمدد اعصاب کنید، نرمش کنید. هر کاری بکنید، اما ننشینید و با اخم به مشکل زل بزنید. با این حال، به کسی تلفن هم نکنید یا به مهمانی نروید. در غیر این صورت حرف دیگران جای کلمات گمشده شما را اشغال می‌کند. برای این کلمات گمشده یک شکاف محفوظ نگه دارید. یک فضا ایجاد کنید. صبور باشید.

    10- آمادگی هر چیزی را داشته باشید. هر داستان جدید مقتضیات خود را می‌طلبد و ممکن است به دلایلی این قوانین یا تمام قوانین را نقض کند. به جز قانون اول: نمی‌توانید روح خودرا وقف ادبیات کنید اگر به مالیات بر درآمدتان فکر کنید.

    ویرایش توسط عهد آسمانى : 11-02-2011 در ساعت 12:21
    امضاء

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi