نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gozaresh نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران

    گفت گو با دكتر اكبر اشرفي معاون پژوهشي مركز اسناد انقلاب اسلامي

    نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران

    تئوري انقلاب اسلامي برآمده از فرهنگ شهادت
    همين تفكر بود كه هنوز دو سال از انقلاب نگذشته با شروع جنگ، جانبازي ها و شهادت طلبي ها و ايثارگري ها، هشت سال ادامه پيدا كرد و مردم خم به ابرو نياوردند، در واقع شهادت طلبي در جنگ ادامه تفكراتي شد كه امام بنيانش را بر اساس تفكر اسلامي گذاشته بود و طبيعي است مردمي هم كه براي دين شان حاضر به هر نوع فداكاري هستند دست به خلق چنان صحنه هايي بزنند.

    دكتر اكبر اشرفي متولد سال 1350 در زنجان است. او در سال 1370 در رشته علوم سياسي در دانشگاه امام صادق (ع) پذيرفته شد و در سال 1377 در مقطع كارشناسي ارشد فارغ التحصيل گرديد .او در سال 1377 در مقطع دكتري علوم سياسي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات پذيرفته شد و در سال 1382 فارغ التحصيل گرديد.
    او از سال 1380 به عضويت هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي درآمده است و در حوزه انديشه هاي سياسي در اسلام و ايران و تئوري هاي انقلاب و انقلاب اسلامي ايران تدريس مي كند و هم اكنون مدير گروه علوم سياسي در دانشكده علوم سياسي واحد تهران مركزي مي باشد.
    دكتر اشرفي همزمان با مركز اسناد انقلاب اسلامي نيز همكاري دارد و بر كارهاي پژوهشي آن مركز در معاونت پژوهشي نظارت مي كند. اين گفت و گو را در تاريخ خرداد ماه 1388 عباس حيدري با محوريت تئوري هاي موجود در زمينه انقلاب اسلامي و زمينه هاي شكل گيري آن انجام داده است.

    در بحث نظريه انقلاب اسلامي تئوري هاي بسياري مطرح است؛ تئوري توطئه، تئوري اقتصادي و تئوري چپ كه بيشترين نظريات غير بومي و از خارج از مسايل دروني انقلاب ايران شكل گرفته ا ند.
    مي خواستم قبل از شروع سوال ها نظر شما را درباره تئوري و نظريه بومي انقلاب اسلامي بدانيم. ن
    ظريه انقلاب اسلامي چطور شكل گرفت و از كجا شروع شد؟

    اگر بخواهيم به لحاظ انديشه ا ي مباني انقلاب اسلامي ايران را بررسي كنيم، بايد به صدر اسلام برگرديم و به قرآن و آموزهاي ديني مخصوصاً برداشت شيعي از اسلام رجوع كنيم.
    نگاهي كه شيعه از اسلام دارد و تفاسيري كه از آيات قرآن ارايه مي شود و همينطور بحث جانشيني امام علي(ع) كه امامت را جانشين رسالت معرفي مي كند، مي تواند ما را به مقصد مورد نظر هدايت كند.
    در مجموع ريشه انقلاب اسلامي بحث امامت برمي گردد؛ به نحوة نصب امام به عنوان جانشين حضرت رسول(ص) و ولايتي كه مورد نظر شيعه است و اين كه "اولوالامر" امام معصوم،است. شيعه از اين مباحث تاريخي و انديشها ي تحت اين عنوان كه حاكم اسلامي بايستي داراي شرايطي باشد ،استفاده مي كند.
    بر اساس اين ديدگاه در عصر حضور امام معصوم (ع)، بايد معصوم، حاكم باشدو در عصرغيبت معصوم (ع) ، شيعيان با توجه به اشاراتي كه معصومين كرده اند و نيز بر اساس مباني كلامي ، بايد به كسي كه عالم و عادل است مراجعه كنند.
    كسي كه اسلام را درست مي شناسد و عدالت هم دارد؛ بنابراين چنين انديشه اي زمينه را براي حضور عالم عادل در عرصه اجتماع وسياست را فراهم مي كند.
    اگر حاكمي كه بر مسلمين حكومت مي كند داراي اين شرايط نبود آن وقت وظيفه مسلمانان فرق مي كند. مسلمان از ديدگاه شيعه نمي تواند حاكميت يك فرد فاسد را بپذيرد.
    اگر حاكم عادل نبود، زمينه انقلاب با وظيفه امر به معروف و نهي از منكر به مسلمين محول مي شود.
    امر به معروف و نهي از منكر علاوه بر اينكه در قبال مردم عادي تعريف شده است، حاكم را هم در بر مي گيرد. به نظر علماي شيعه امر به معروف در مرتبه عاليا ش متوجه حاكميت فاسد است.
    اگر بخواهيم نمونه ا ي بياوريم، مي توانيم از كربلا به عنوان بزرگترين نمونه تاريخي ياد كنيم. قيام عاشورا بر مبناي نگرش امر به معروف و نهي از منكر شكل مي گيرد و به جايي مي رسد كه حضرت امام حسين(ع) مي فرمايد: آيا نمي بينيد به دين رسول خدا عمل نمي شود؟
    آيا نمي بينيد حاكم، داراي فساد است؟

    لذا مي گويد: من براي امر به معروف و نهي از منكر و احياي دين جدم پيامبر(ص) خارج شدم.
    بنابراين احياي دين خدا براي ايجاد انقلابات در همه دوره ها و زمان ها يك زمينه هميشگي است. اگر زمينه هاي نزديك به انقلاب اسلامي را سال 41 درنظر بگيريم، امام خميني(ره) اين بحث را مطرح مي كنند كه بايستي احكام اسلام اجرا شود و اين همان حرفي است كه امام حسين(ع) در روز عاشورا زد.
    امام خميني آرام آرام زمينه هاي انقلاب را فراهم كرد. او به شاه و به علم، نخست وزير آن دوره درباره مصوبه دولت كه معروف شده بود به لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي نامه محترمانها ي مين ويسد و اجراي آن را خلاف اسلام مين امند.
    به هر حال همانطور كه گفتيم اگر به لحاظ تاريخي ريشه انقلاب را سال 41 بدانيم باز به دليل ريشه هاي اعتقادي به صدر اسلام متصل مي شود. كشاكش بين علما با دولت فاسد و استمرار مخالفت ها، كم كم نهضت و انقلاب اسلامي را شكل داد كه به 15 خرداد منتهي شد و مسائل بعد از آن را به وجود آورد.
    اگر امر به معروفي كه امام درباره انجمن هاي ايالتي و ولايتي مدّ نظرش بود، همان جا به نتيجه مي رسيد،
    آيا باز هم ايشان دست از مبارزاتش برمي داشت، آيا ممكن بود انقلاب در سال 57 شكل نگيرد يا به تاخير بيفتد و يا زودتر به سرانجام برسد؟
    اگر رژيم وقت به حرف علما و مجتهدين گوش مي كرد، ميت وان برداشت كرد كه زمينه هاي مخالفت از بين رفته و اوضاع آرام مي شد.
    چنانكه در همان سال 41 نسبتاً مخالفت ها فروكش كرد و استمرار مخالفت ها دولت را مجبور كرد كه اعلام كند آن مصوبه ملغي است و در روزنامه هم چاپ كردند.
    بله، مي توان چنين برداشتي هم كرد.
    بعد از اين جريان بود كه امام خميني فرمودند فعلاً كارها تمام است اما بايستي هشيار بود و اگر دوباره دولت پا از حد خودش فراتر بگذارد ما همان آدم هستيم و جلويش مي ايستيم. ولي دولت چون طرح بزرگي داشت كه از آمريكا نشأت گرفته بود خيلي هم به خواست علما تسليم نشد.


    امضاء

  2. تشكرها 2

    parsa (02-02-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (02-02-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gozaresh پاسخ : نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران


    اگر به نظام بين الملل آن زمان نگاه كنيد، مي بينيد كه يك نظام دو قطبي بر جهان حاكم بود. شوروي در راس بلوك شرق قرار داشت و آمريكا در راس بلوك غرب.
    تحليل آمريكا از اين فضا آن است كه كشورهايي مانند ايران كه جزو اقمار بلوك غربند، اما در نزديكي بلوك شرق قرار دارند، اگر بخواهند باقي بمانند يا دچار انقلاب نشوند بايد يك سري اصلاحاتي انجام دهند. يعني بايد كاري مي كردند كه مردم جذب دولت شده و فاصله مردم و حكومت به حداقل خود برسد.
    بنابراين دولت وقت در راستاي تقويت مشروعيت قدرت رژيم پهلوي اصلاحات ارضي را مطرح كرد و زماني كه به اجراي طرح رسيد با مذهب هم تعارض پيدا كرد. حكومت فكر مي كرد ايجاد دموكراسي به اين است كه مثلاً قرآن را كنار بگذارد و شرط مسلمان بودن را از قانون اساسي بردارد. در صورتي كه در ايران نزديك به 97 درصد مسلمان زندگي مي كند و نمي توان اسلام را حذف كرد.
    تا زماني كه حضرت آيت الله بروجردي زنده بودند اين امكان براي حكومت فراهم نبود، چرا كه ايشان مانع بزرگي در راه تحقيق اسلام زدايي بود. در سال 40 كه آيت الله بروجردي فوت كرد و مرجعيت واحد شيعه پراكنده شد شاه فكر مي كرد مي تواند از نفوذ علما خلاص شود؛ لذا مي بينيد شاه پيام تسليتي به مناسبت فوت آيت الله بروجردي به آيت الله حكيم مي نويسد.
    براي اينكه مركز مرجعيت را از ايران دور كند و به كارهايش برسد. گرچه مرجعيت شيعه علناً وارد سياست نشد، اما هميشه دخالت هاي زيادي در امور داشت. جالب است كه همزمان با فوت آيت الله بروجردي دولت برنامه هايش را شروع مي كند.
    جناب دكتر اشرفي، چرا كشمكش بين روحانيت و حكومت وقت در زمان پهلوي شكل گرفت، در تاريخ خيلي كم مي بينيم در دوره قاجار اعتراضي فراگير از سوي علماي شيعه به نوع حكومت داري شود.
    آيا ميت وان اين مسئله را به حساب تحول جهاني گذاشت و گفت چون دنيا مدرنيته و دموكراسي را به عنوان دستاورد مهم بشري ترويج مي كرد و چون همزمان شده بود با حكومت پهلوي كشمكش ها شكل گرفت؟ يا نه چون شكل و شمايل حكومت پهلوي اسلام ستيز شده بود علما را وارد صحنه كرد؟
    از دو نظر مي توان به اين سوال جواب داد. يكي بحث تئوريك و نظري است. به لحاظ تئوري نظرات متفاوتي درباره نوع حكومت در عصر غيبت در ميان علماي شيعه وجود دارد. يعني اينگونه نيست كه بگوييم همه علماي شيعه درباره عصر غيبت نگاه واحدي دارند. بعد از شروع عصر غيبت برخي علما معتقد بودند كه نمي توانيم قدرت را به دست بگيريم؛ چون به لحاظ ديدگاه اصلي شيعه، حاكم بايد امام باشد و معصوم و چون امام معصوم غايب شده هر حكومتي كه بخواهد تشكيل شود از دين به دور است. اين طيف از آن زمان شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.
    يك طيف هم معتقد بودند، شرايط حكومت در عصر غيبت كه در رأس آن ولي فقيه يا عالم عادل باشد مهيا نيست.
    علامه نائيني به نوعي مشروطه را مي پذيرد و به آن مشروعيت مي بخشد با اين پيش فرض كه تأسيس حكومت با اصول اسلامي كه حكومت ولي فقيه است در شرايط امروز امكان تأسيس آن نيست.
    پس به اين نتيجه مي رسد كه بايد از بين حكومت استبدادي و حكومت مشروطه يكي را بايد پذيرفت.
    بين اين دو مقايسه مي كند و درواقع بين بد و بدتر، بد را انتخاب مي كند. اين اختلاف تئوريك ادامه پيدا مي كند تا در عصر پهلوي، امام خميني(ره) مي گويد:
    چرا بايد بپذيريم امكان تاسيس حكومت اصيل اسلامي در اين زمان نيست؟
    سپس اين بحث را مطرح مي كنند كه اگر شرايط مهيا نيست، وظيفه ما مهيا كردن شرايط است. يعني بايد تلاش كنيم تا شرايط را ايجاد كنيم. در تئوري حكومتي امام همه اختيارات امام معصوم به عالم عادل كه همان ولي فقيه است، منتقل مي شود.
    البته اين به اين مفهوم نيست كه ولي فقيه حتماً در رأس قدرت باشد.
    مي توان با تأسيس شورايي از علما كه داراي شرايط لازم باشند امور اسلامي مردم را به دست بگيرند يا آن را به شخصي واگذار كنند كه داراي شرايط لازم براي حفظ صلاحيت هاي اسلامي مردم باشد.
    با چنين ديدگاهي حكومت مشروعيت مي گيرد. در واقع اگر علماي شيعه مستقيما نمي توانند حكومت را به دست بگيرند، مي توانند به نوعي آن را تنفيذ كنند؛ يعني با نظارت آنها يك فرد ديگري حاكم شود. همين نگرش به نوعي در اوايل انقلاب هم اجرا شد.
    كه ادامه همان نگرش بود.
    اما به لحاظ تاريخي ميت وان به اين نتيجه دست يافت كه نفوذ بيگانگان در عصر پهلوي خيلي علني شد. با اينكه قاجاريه مشكلات زيادي داشت، ولي در چشم مردم به عنوان يك حكومت مستقل ملي مطرح بود و چون براي جلوگيري از دخالت بيگانگان به رأس كار آمده بود مشروعيت پيدا مي كرد اما اين فرضيه وقتي در بحث نهضت تنباكو زير سوال رفت، مردم بر ضد حكومت قيام كردند.
    در عصر ناصرالدين شاه وقتي قطعنامه رويتر امتياز تنباكو را به انگليسي ها مي دهد يك عالم شيعي حكم مي دهد كه اين حكم غلط است.
    از همان جا فاصله بين دولت و ملت زياد مي شود. مردم كم كم احساس مي كنند، دولت ديگر براي ما كار نمي كند و بيشتر گوش به فرمان بيگانگان است تا مراجع و دين اسلام؛ لذا 10 سال بعد انقلاب مشروطه شكل مي گيرد.


    امضاء

  5. تشكرها 2

    parsa (02-02-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (02-02-2011)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gozaresh پاسخ : نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران


    با اين حال وقتي خوب به تاريخ نگاه مي كنيم، مي بينيم آمدن و رفتن رضاشاه با بيگانه است، و اين مخالف نص صريح قرآن است؛ آنجا كه كافر نبايد بر مسلمانان تسلط پيدا كند. علت اساسي تبعيد امام هم بر مي گردد به اين موضوع.
    در 13 آبان 43 امام روي خطوط قرمز رژيم دست مي گذارد و تبعيد مي شود.
    او مي گويد شما عامل بيگانه هستيد، اگر عامل بيگانه نبوديد چرا كشور را به آمريكا فروختيد. چرا كاپيتولاسيون را پذيرفتيد. رژيم هم مي داند اين بزرگترين رسوايي براي حكومت است كه اگر ادامه داشته باشد، كارش بيخ پيدا مي كند، براي همين فوري امام را تبعيد مي كند.
    رژيم پهلوي با اين كار شمشير را از رو ميب ندد. پهلوي دوم هم اصل و ذات خود را نشان داد. در اوان به تخت نشستن به روحانيت، عنوان مرتجعين سياه، لقب داد.
    اين رويارويي مستقيم با اسلام علاوه بر علما مردم را هم به صحنه كشاند، در صورتي كه قاجار هر مشكلي داشت، اما خودش را تحت سلطه اسلام مي دانست و سعي مي كرد رضايت علماي اسلام را جلب كند؛
    با اينكه در كارهايشان بر خلاف اسلام عمل مي كردند.
    انقلاب اسلامي ايران خيلي از گروه ها را با خود همراه كرد. حزب توده هم به عنوان حزبي كه پايگاه هاي روشنفكري داشت با انقلاب همراه شد و برخي كارها را هم به دست گرفت، اما همين حزب بعد از پيروزي انقلاب نقش علما و روحانيون را زير سوال بود و درگيري بين قشر روشنفكر و قشر ديني ادامه پيدا كرد
    . سوال اينجاست كه روحانيون و روشنفكران چقدر در پيروزي انقلاب نقش داشتند؟
    در اينكه در انقلاب اسلامي گروه هاي مختلفي شركت داشتند، شكي نيست. تاريخ هم نشان داده گروه ها به انقلاب كمك كردند، يا حداقل همفكري نشان مي دادند. گروه هايي از چپ و راست، ملي، اسلامي، انتقادي و حتي گروهي كه مسلمان ماركسيست بودند در انقلاب اسلامي شركت كردند.
    ما شركت طبقات مختلف اجتماعي را در انقلاب اسلامي نمي توانيم انكار كنيم چون در اسناد وجود دارد.
    اما جريان انقلاب با رهبري امام شكل گرفت و استمرار پيدا كرد. شما اگر اين جريان را كنار بگذاري، يعني امام خميني و روحانيت پيرو ايشان را در نظر نگيري و اين مسئله را كه ارادت مردم به روحانيت باعث شد جريانات انقلاب شكل بگيرد حذف كني، اتفاقي كه در سال 57 تحت عنوان انقلاب اسلامي شكل گرفت، اتفاق نميا فتاد.
    حتي ممكن بود در اثر تضادي كه بين طبقه حاكم و مردم به وجود آمده بود تحولات صورت بگيرد اما قطعا به مصالحه ميا نجاميد.
    حداكثر اين مي شد كه شماري از گروه هاي غير مذهبي در قدرت سهيم مي شدند و غائله مي خوابيد، چون خواست مبارزان غيرمذهبي انقلاب نبود، اصلاحات بود. مثلاً نهضت آزادي ياگروه هاي چپي كه مبارزه چريكي و مسلحانه را قبول داشتند در ماه هاي منتهي به انقلاب واقعاً كار مهمي نمي توانستند انجام دهند.
    نحوة مبارزه با رژيم شاه نمي توانست هدف انقلاب را جلو ببرد. چون اين روش مورد پذيرش مردم نبود، ضمن اينكه شاه با قدرت نظاميا ي كه داشت مي توانست آنها را سركوب كند. يعني استراتژي مبارزات شان غلط بود
    استراتژي مبارزه امام بود كه جواب داد. كه به نظر من دو بحث عمده دارد: يكي بحث تظاهرات و ديگر اعتصابات گسترده بود كه توانست قدرت شاه را بشكند.
    اگر به وضعيت و عاقبت برخي از گروه هاي سياسي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نگاه كنيد، به فرضيه مذهبي بودن انقلاب اسلامي دست پيدا مي كنيد، آنجا كه اگر بقيه گروه ها و احزاب سياسي يا چريكي در رأس مبارزات قرار مي گرفتند با دستگيري و كشته شدن چند نفر جريان كنترل مي شد و به شكست ميا نجاميد.
    در يك دورها ي عملا همين طور هم شد كه يا سران شان اعدام يا روانه زندان ها شدند. شاه به تنها چيزي كه فكر نكرده بود به نيروي هاي مذهبي بود و اصولا تصورش را هم نمي كرد مردم بتوانند به كمك روحانيت قم انقلاب كنند. چون انقلاب با مذهب گره خورده بود و مذهب هم در تمام لايه هاي جامعه حضور داشت در واقع مبارزات انقلابي با محوريت دين اسلام شكل گرفت كه شاه را سردرگم مي كرد.
    چون او عملا نميت وانست جلوي مبارزات بايستد چون در آنصورت در مقابل دين ميا يستاد. مثلاً مساجد يكي از مراكز تبادلات و ترويج تفكر و پيام هاي امام بود.
    آيا ميت وانيد باور كنيد جز قدرت مذهب مي توانست انقلاب را پيروز كند؟
    به خاطر همين هم انقلاب را اسلامي مي ناميم. چون رهبرش اسلامي است، شعارش اسلامي است، نهادهايش اسلامي است ، مكان هاي بسيج مردمي مساجد هستند ، حتي نقاط عطف حركت انقلاب هم مذهبي است.
    مثلاً تظاهرات گسترده در اربعين، عاشوراي حسيني شكل مي گرفت.
    تظاهراتي كه تاسوعا و عاشوراي سال 1357 در كشور برگزار شد باعث شد كه از همان روز فكر خروج شاه از كشور ايجاد شود. بعد از اين ماجرا بود كه شاه گفت: من صداي انقلاب شما را شنيدم.
    امضاء

  7. تشكرها 2

    parsa (02-02-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (02-02-2011)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gozaresh پاسخ : نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران


    اگر موافق باشيد وارد بحث نظريه هاي ايثار و شهادت شويم. در اين بحث نظريات مختلفي را مي توان مطرح كرد. همانطور كه گفتيد، در شكل گيري انقلاب گروه هاي مختلفي حضور داشتند كه براي خود تئوري، نظريه و مرجعي داشتند كه زير سايه آن فعاليت مي كردند. مي خواهم ببينم ايثار و شهادت و اين فرهنگي كه امام در انقلاب اسلامي ترويج كردند، با اين ايثار و شهادتي كه در احزاب، گروه ها و جريان شكل گرفت چه تفاوتي داشت،
    آيا آن چيزي كه امام به عنوان فرهنگ ايثار و شهادت ترويج مي كند فرهنگ از خود گذشتن بود؛ مثل از خود گذشتني كه گروهك ها و احزاب داشتند؛
    يا نه جنس ديگري داشت؟ و اگر داشت آن جنس چه بود؟

    آن جنس سخنان امام خميني(ره) به منبع و منشأ قرآني برمي گردد. كلمات امام، كلمات قرآني ست. بنده معتقدم كه صحيفه امام به نوعي تفسير قرآن است.
    وقتي به جملات امام نگاه مي كنيد خيلي ساده حرف مي زنند، كه در آنهم قرآن را ترجمه و تفسير مي كنند، هم بيانيه هاي سياسي شان را مي دهند. بحث" إحدي الحسنيين "كه در قرآن وجود دارد، مبنايي ايثارگرانه و شهادت طلبانه دارد.
    در روايات هست كه زماني كه منافقين مدينه به پيامبر ايراد مي گرفتند؛ شما كه داريد به جنگ مي رويد نتيجه ا ي جز شكست ندارد و كشته مي شويد، اگر مي دانستيم كه كار مفيدي انجام مي دهيد بر شما سبقت مي جستيم (يعني به نوعي داشتند كار خود را توجيه مي كردند. اينكه وارد جنگ نمي شدند، به اين دليل بود كه مي گفتند: در اين كار خيري نيست، اگر مي دانستيم چيز خوبي از آب در خواهد آمد، حتماً مي رفتيم، شما به سمت مرگ مي رويد.) و خدا جواب شان را داد، كه ما به غير از "إحدي الحسنيين" نخواهيم رسيد.
    يعني يا در اين جنگ پيروز مي شويم يا اگر هم شهيد شويم، رضايت خداوند ، بهشت و زندگي جاويدان نصيب ما خواهد شد. هر دو روي سكه خوب است. از اين جاست كه ريشه ايثار شكل مي گيرد.
    كسي كه ايثار مي كند هيچ چيز را از دست نمي دهد. بزرگترين چيزي كه انسان در اين دنيا دارد، وجود خودش است كه در راه مكتبش و حفظ همن وعش تقديم مي كند و در مقابل پاداش بزرگي از خدا مي گيرد، چون خدا گفته است:
    اگر شما اين كار را انجام دهيد پاداش آن به دست خودم است. بنابراين ايثارگر براي خود استقلال ذاتي قايل نيست.
    او در پاسخ به اين سوال كه اصلاً وجود من براي چيست؟
    مي گويد: براي پيشبرد دين خداست. بنابراين اگر براي دين خدا پيروز شدم يكي از خوبي هاست، اگر هم در اين راه كشته شدم، شهيدم و اين باز يكي از خوبي هاست كه نتيجه آن مهمتر است، يعني لقاء و ديدار خداوند. در حالي كه بقيه از خودگذشتگي ها در گروه هاي مختلف، به اين مفهوم منشأ ديني ندارند. حداكثر از خود گذشتگي اين دنيايي ا ست به اين مفهوم كه مثلا خودش را در قبال هم نوعان فدا كند. مثلاً فدائي خلق باشد يا فدائي طبقة خاصي از افراد مثل كارگران.
    خب، بعد از فدا شدن چه؟ آيا براي فرداي از بين رفتن خود هم طرحي برنامه ا ي، اميدي دارد؟
    خير. اينجاست بين آنكه خود را براي خلق و يا يك طبقه فدا مي كند و مي گويد من خودم را از بين ميبرم به خاطر جمع، هيچ برنامها ي براي بعد از مرگش ندارد و كسي كه در راه خدا و دين خدا جهاد مي كند و شهيد مي شود ، راهش تازه براي ادامه زندگي جديد و ابدي آغاز مي شود. راهي كه در آن زندگي جاويد و لقاءالله به راحتي در دسترس است.

    با اين توصيف اگر آرمان هاي خلق فرق كند در واقع اين كشته شدن، كشته شدن بيهوده اي مي شود، اما چون آرمان هاي دين ثابت است هيچ گاه خون شهيد بدون ثمر نخواهد شد.




    امضاء

  9. تشكرها 2

    parsa (02-02-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (02-02-2011)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gozaresh پاسخ : نقش ولايت فقيه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران



    بله، براي كسي كه برنامه ا ي براي بعد از فداشدنش ندارد قطعاً بيهوده است؛ چون وقتي مرد، براي او همه چيز تمام است.
    بر فرض هم با مرگ او عدها ي به رفاهي برسند و يا به حكومت مطلوبي برسند، براي آن فرد ديگر چيزي متصور نيست.
    در حالي كه در فرهنگ شهادت اسلامي و ديني بحث اين است كه همه چيز به ايثارگر مي رسد.
    آن هم بزرگترين و بهترين نعمت هاي خداوند، چيزهائي كه اصلاً قابل مقايسه با اين مرگ نيست. ضمن اينكه بيشتر كساني كه از آن منظر خود را فدا مي كنند، در وسط راه ميب رند.
    در تاريخ انقلاب اسلامي به خوبي مي توانيم ببينيم مبارزان چپي را كه در مقايسه با مبارزان اسلامي چقدر زود وادادند و زير شكنجه ها همكاران شان را لو دادند. جالب است بسياري از مبارزان دو آتشه چپ در وسط راه منصرف شدند و به ساواك پيوستند. اما مساله مرگ براي مبارزان اسلامي حل شده بود.
    در حرف زدن خيلي راحت است، چپي هم خيلي راحت ميت واند حرف بزند، ولي وقتي زير شكنجه مي رود و در زندان قرار مي گيرد، خيلي چيزها برايش ابهام برانگيز مي شود.
    آيا واقعاً راه من درست است؟ اگر من مردم چه مي شود؟ چرا بايد بميرم؟ چرا به خاطر آنها بميرم؟
    اين ها سوالاتي است كه به راحتي هر انسان بي ديني را از پا در مي آورد. اما در ديدگاه اسلامي مردن به خاطر ديگران نيست، به خاطر خداست.
    چون خدا از بين رفتني نيست و تازه با مرگ، انسان به خدا مي رسد، بنابراين اشتياق و استقبال از اين مرگ با جان و دل است.
    همين تفكر بود كه هنوز دو سال از انقلاب نگذشته با شروع جنگ، جانبازي ها و شهادت طلبي ها و ايثارگري ها، هشت سال ادامه پيدا كرد و مردم خم به ابرو نياوردند، در واقع شهادت طلبي در جنگ ادامه تفكراتي شد كه امام بنيانش را بر اساس تفكر اسلامي گذاشته بود و طبيعي است مردمي هم كه براي دين شان حاضر به هر نوع فداكاري هستند دست به خلق چنان صحنه هايي بزنند.
    بله، سمبل اين ايثار و شهادت طلبي رفتارهاي شخص امام خميني(ره) بود. شما در هنگام تهديدها اصلاً كوچكترين تزلزلي در رفتار امام نمي بينيد. امام نقل كرده: وقتي كه مرا گرفتند تا از قم تبعيد كنند، خود سربازان و نظامياني كه آمده بودند، دست و پايشان ميلرزيد. من به آنهامي گفتم كه آرام باشيد.
    واقعاامام مثل كوه استوار بود. حتي موقعي كه حاج آقا مصطفي شهيد شد، امام خم به ابرو نياورد. محكم ايستاد و گفت اين شهادت از الطاف خفيه الهي ا ست.
    همين تفكر است كه باعث مي شود اصلاً عجز ولابه نكند. در حالي كه چنين اتفاقي زندگي افراد عادي را يا از هم ميپ اشد يا مختل مي كند. اين همان روحيه ا ي است كه همه چيز را به دست خدا مي داند.
    البته حضرت امام دوست داشت حاج آقا مصطفي زنده باشد. او مي گفت ايشان اميدي هستند براي آينده، ولي وقتي اراده خدا قرار مي گيرد كه به هر دليلي ايشان نباشند و شهيد شوند، همان را تعبير مي كنند كه به احتمال قوي اين مسئله لطف خداست.
    امام در بمباران شهرها كوچكترين كاري براي خود نكرد.
    اين را به نقل از خاطرات يكي ازمحافظان شان نقل مي كنم كه در جنگ شهرها، ما مي خواستيم به امام بگوييم اگر به پناهگاه نمي رويد حداقل به زيرزمين بياييد، و يا جاي محكمي كه آسيبي به شما نرسد بنشينيد، امام حتي حاضر نشد به زيرزمين برود.
    مي گفت همچنان كه مردم در تيررس موشك هستند من هم بايد باشم، همين فرقي كه رهبر انقلاب اسلامي با رهبران انقلابي ديگر دارد، همان فرق را مردم مسلمان و مبارز مذهبي با بقيه مبارزين سياسي دارند.
    بله، از شما سپاسگزارم

    منبع: فصلنامه فرهنگي و پژوهشي شاهد انديشه/ شماره 7/ ويژه فرهنگ ايثار و شهادت در نظريه هاي انقلاب و امام
    امضاء

  11. تشكرها 2

    parsa (02-02-2011), ملکوت* گامی تارهایی * (02-02-2011)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi