نويسنده:ام سلمه نعيم اميني*چکيده:
قرآن در بسياري از آيات، از «ختم» و «طبع» بر قلب سخن گفته است. آن گونه که از آيات بر مي آيد، خداوند اين دو تعبير را در مورد کساني به کار برده است که قلب هايشان در احاطه گناهانشان است و به دليل کثرت معاصي، از اصل فطرت خود برگشته اند و در نتيجه ايمان نمي آورند. البته در آياتي از قرآن، واژه هاي مختلف و ظريف ديگري از قبيل «رين»، «غلف»، «قفل»، «قساوت» و «اکنه» که در واقع واژه هاي هم گروه با «طبع» و «ختم» هستند، در مورد محروم شدن انسان از فطرت خود به کار رفته است. هر کدام از اين واژگان، به مرحله اي از انحراف فکري انسان و محروميت او از شناخت اشاره دارد، به گونه اي که از مراحل ضعيف تر شروع مي شود و به مراحل سخت و خطرناک مي رسد، آن چنان که به کلي حس تشخيص ازانسان گرفته مي شود.
اين مقاله بر آن است تا ضمن اشاره اي کوتاه به مفهوم قلب در قرآن، با توجه به واژگان هم گروه «ختم» و «طبع»، به معناشناسي اين دو واژه بپردازد و هم معنايي نسبي ميان آن دو را بيان کند. به اين منظور، در اولين گام به کاوش در معناشناسي اين دو واژه نزد اهل لغت پرداخته شده تا ضمن توجه به معناي لغوي اين واژگان، معاني قرآني آنها نيز به دست آيد در ادامه ضمن بحث از عدم ترادف و هم معنايي کامل ميان اين دو واژه، به مخاطبين ختم و طبع و عواملي که باعث اين بيماري هاي خطرناک روان انسان مي شود، پرداخته شده است. در پايان از آنچه که مانع از اين عارضه هاي قلب معنوي انسان مي گردد نيز سخن گفته خواهد شد.
کليد واژه ها:
قلب/ختم/طبع/مخاطبين ختم/معيارهاي ختم و طبع