صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)




    منبع مطالب كتاب داستانهاي اصول كافي جلدهاي 1و2 نوشته محمد مهدي اشتهاردي است

    فرق بين عقل و ادب
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

    ابوهاشم (كه يكى از فقهاى اسلام در عصر امام رضا(ع ) و امام جواد(ع )... بود) مى گويد:
    در محضر حضرت رضا(ع ) بوديم ، و افرادى نيز در آنجا بودند، سخن از عقل و ادب (نيروى انديشه و اخلاق اسلامى ) به ميان آمد، هر كسى چيزى مى گفت ، امام رضا(ع ) فرمود:

    ((عقل از عطاياى الهى است ، ولى ادب ،
    (مربوط به انسان است كه آن ) را با رنج و زحمت ، تحصيل مى كند، بنابراين كسى كه در تحصيل ادب ، زحمت ، تحصيل مى كند، بنابراين كسى كه در تحصيل ادب ، زحمت و رنج كشيد، آن را بدست مى آورد، ولى كسى كه در كسب عقل رنج و زحمت بكشد، جز بر نادانى خود نمى افزايد))(يعنى اصل عقل ، از موهبتهاى خدادادى است ، و قابل كسب نيست ،
    ولى امور اخلاقى و ارزشهاى انسانى ، قابل تحصيل است ، و مى توان با زحمت و رنج در تحصيل آن امور، به درجه عالى ادب رسيد)



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:17
    امضاء

  2. تشكرها 6


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض پاسخ : (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)



    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    ابن سكيت اهوازى ، از دانشمندان بزرگ و مشهور عصر امام دهم حضرت هادى (ع ) بود، و از محضر آن حضرت و امامان ديگر بهره هاى وافر برده بود، او روزى از امام هادى (ع ) اين سئوال را كرد:
    ((خداوند چرا حضرت موسى (ع ) را با معجزه عصا و يد و بيضا و وسائل باطل كننده جادوى جادوگران فرستاد؟
    و چرا حضرت عيسى (ع ) را با وسائل طبابت و درمان بيماريها (و شفاى دردمندان و بيماران جسمى ) فرستاد؟
    ولى حضرت محمد پيامبر اسلام (ص ) را، با معجزه بيان و شيوا خطبه هاى غرا و سخنان دلنشين فرستاد؟))
    امام هادى (ع ) در پاسخ فرمود: در عصر موسى (ع )، آنچه كه بيشتر رواج داشت ، جادوگرى قرار گيرد و بر آنها چيره شود فرستاد، او كارهايى كرد كه ساحران از انجام آن عاجز ماندند، و جادوهاى جادوگران را باطل كرد و به اين ترتيب ، حجت و برهان را بر آنها ثابت نمود.
    و در عصر عيسى (ع )، بيمارى فلج و زمين گيرى زياد شده بود، و مردم به پزشك و درمان ، نياز شديد داشتند، از اين رو عيسى (ع ) در همين راستا، از جانب خدا چيزى آورد، كه پزشكهاى عصرش ، نظيرش را نداشتند، او به اذن خدا، مردگان را زنده مى كرد، كور مادر زاد را بينا مى نمود، اشخاص ‍ مبتلا به بيمارى پيسى را شفا مى داد و به اين ترتيب حجت را بر آنها ثابت نمود.
    ولى حضرت محمد، پيامبر اكرم (ص ) در عصرى به پيامبرى مبعوث گرديد كه شيوه سخنورى و خطبه خوانى و شعر سرائى ، زياد شده بود، آن حضرت ، مطالب بلند پايه و دقيق با بيان رسا و شيوا آورد، كه بر آنها برترى داشت و به اين ترتيب حجت را بر آنها تمام كرد.
    ابن سكيت : از پاسخ دلنشين امام هادى (ع )، قانع شد و عرض كرد: ((سوگند به خدا چنين پاسخى را از هيچكس نشنيده بودم )).
    آنگاه ابن سكيت پرسيد: در اين زمان ، حجت خدا بر مردم چيست ؟
    امام هادى (ع ) فرمود: ((آن حجت و دليل ، ((عقل )) است ، كه انسان به وسيله عقل ، رهبر راستين را مى شناسد و او را مى پذيرد، و رهبر دروغين را مى شناسد و او را تكذيب مى نمايد.
    اين سكيت : هذا والله هو الجواب : ((سوگند به خدا پاسخ درست ، همين است





    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:20
    امضاء


  5. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض پاسخ : (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)


    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    اسحاق بن عمار مى گويد: به امام صادق (ع )عرض كردم : همسايه اى دارم ، بسيار نماز مى خواند و بسيار انفاق مى كند و بسيار به حج مى رود، و از او خلافى نسبت به خاندان رسالت ديده نشده است .
    امام صادق (ع ) فرمود: عقلش چگونه است ؟ (يعنى آيا عقل اجتماعى و بينش دينى دارد؟)
    گفتم :عقل ندارد، و از نظر فكرى در سطح پائين است .
    آن حضرت فرمود: ((لا يرفع بذلك منه )) ((او كه عقل ندارد، درجه اش ‍ به خاطر آن اعمال نيك ، بالا نمى رود))



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:31
    امضاء


  6. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض پاسخ : (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)




    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    يكى از مسلمانان ، در وضو گرفتن ، وسوسه داشت ، چندين با اعضاء وضو را مى شست ، ولى به دلش نمى چسبيد و آن را نادرست مى خواند و تكرار مى كرد.
    عبدالله بن سنان مى گويد: به حضور امام صادق (ع ) رفتم و از او ياد كردم ، گفتم : با اينكه او يك مرد عاقل است ، در وضو وسوسه مى كند.
    امام صادق (ع ) فرمود: ((اين چه عقلى است كه در او وجود دارد، با اينكه از شيطان پيروى مى كند؟))
    گفتم : چگونه از شيطان پيروى مى كند؟
    فرمود: از او بپرس ، اين وسوسه كارى از كجا به او روى مى آورد؟، خود او جواب خواهد داد كه : ((از كار شيطان است ))
    چرا كه او مى داند وسوسه و تزلزل درا اراده ، از القائات شيطان است ، زيرا خداوند(در قران در سوره ناس آيه 4، 5) مى فرمايد:
    ((من شر الوسواس الخناس - الذى يوسوس فى صدور الناس ))
    پناه مى برم از شر وسوسه هاى شيطان مرموز، كه در سينه هاى انسانها وسوسه مى كند)) - ولى هنگام عمل بر اثر ضعف اراده ، قادر بر جلوگيرى از اطاعت شيطان نيست



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:30
    امضاء


  7. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض پاسخ : (*)(*)داستانهاي عبرت آموز از كتاب اصول كافي(*)(*)



    ارزش تفكر عبرت آموز
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    حسن بن صيقل مى گويد: ((از امام صادق (ع ) پرسيدم : مردم از پيامبر روايت مى كنند ((انديشيدن يك ساعت ، بهتر از عبادت يك شب است ))، چگونه انديشه اى است ؟)).
    امام صادق (ع ) فرمود: هنگامى كه انسان از كنار خرابه يا خانه (رها شده اى ) مى گذرد، بگويد:
    ((اين ساكنوك ، اين بانوك ، ما بالك لاتتكلمين ))
    ((آنها كه در ميان تو سكونت داشتند، كجايند؟ آنها كه تو را ساختند كجايند؟ چرا سخن نمى گوئى ؟
    (به اين ترتيب ، هم امام ، آن روايت را تصديق فرمود، و هم چگونگى تفكر ارزشمند را بيان داشت ، و براستى كه چنين است ، فكرى كه مايه عبرت فكرى گر چه اندك باشد، بهتر از عبادات طولانى ، ولى سطحى و بى عمق خواهد بود).


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:29
    امضاء

  8. تشكرها 5


  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض




    ارزش علم و دانش
    علامه كيست ؟
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
    عصر رسول خدا(ص ) بود، روزى آن حضرت وارد مسجد شد ناگاه ديد گروهى در اطراف شخصى حلقه زده اند و به گفتار او گوش فرا داده اند، پيامبر (ص )، از آنها پرسيد: اين شخصيت كيست ؟
    شخصى گفت : اين شخص ، ((علامه )) است
    پيامبر (ص ) فرمود: علامه يعنى چه ؟
    گفتند: علامه كسى است كه از همه بيشتر به نسبتها عرب و رخدادهاى بين انسانها، آگاهى دارد، و حوادث دوران جاهليت و اشعار مردم آن عصر را مى داند.
    پيامبر (ص ) فرمود: ((اين گونه علم ، نه براى آن كسى كه آن را نمى داند زيانبخش است و نه براى آنكه آن را مى داند سودمند است ، سپس ‍ فرمود:
    انما العلم ثلاثة : آيه محكمة ، او فريضة عادلة اوسنة قائمة و ما خلاهن فهو فضل .
    يعنى : ((علم سودمند و علم شرع بر سه گونه است .
    1- اصول عقائد(كه براهين آيات روشن قران ، بيانگر است .)
    2- علم اخلاق (كه مركب از لشگر عقل و جهل است ، و بر انسان واجب است لشگر عقل را بپذيرد و از لشگر جهل ، عدول و دورى كند).
    3- احكام شريعت و مسائل حلال و حرام ، و غير از اين سه علم ، زيادى است )).




    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:26
    امضاء

  10. تشكرها 5


  11. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض



    عصر رسول خدا(ص ) بود، مردى نزد رسول خدا (ص ) آمد و چنين پرسيد: (( علم و دانش ، يعنى چه ؟ )).
    پيامبر (ص ) فرمود: يعنى ((سكوت كردن )).
    او پرسيد: سپس چه معنى دارد؟
    پيامبر(ص ) فرمود: ((گوش فرادادن ))
    او پرسيد: سپس چه معنى دارد؟
    پيامبر (ص ) فرمود: ((به خاطر سپردن ))
    او پرسيد سپس چه معنى دارد؟
    پيامبر (ص ) فرمود: ((عمل كردن به آن ))
    او پرسيد: سپس چه معنى دارد، اى رسول خدا؟
    پيامبر (ص ) فرمود:((انتشار نمودن آن ))


    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:25
    امضاء

  12. تشكرها 3

    نرگس منتظر (09-05-2011), خادم کریمه اهل بیت (19-06-2011), عهد آسمانى (16-10-2011)

  13. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض



    ابان بن تغلب مى گويد: در حضور امام باقر(ع ) بودم ، شخصى مساءله اى پرسيد، و آن حضرت پاسخ آن را داد، سئوال كننده گفت : ((فقهاء چنين نگويند))
    امام باقر (ع ) فرمود: واى بر تو، تو هرگز فقيهى ديده اى ؟
    ((ان الفقيه حق الفقيه : الزاهد فى الدنيا، الراغب فى الاخرة ، المتمسك بسنة النبى (ص )))
    :((فقيه كامل كسى است كه : زاهد در دنيا، و شيفته آخرت ، و چنگ زننده به سنت پيامبر(ص ) باشد))



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:25
    امضاء

  14. تشكرها 4

    نرگس منتظر (09-05-2011), خادم کریمه اهل بیت (19-06-2011), سابحات (14-07-2011), عهد آسمانى (16-10-2011)

  15. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض



    عمربن حنظله مى گويد: از امام صادق (ع ) پرسيدم : ((دو نفر از خودمان در مورد ارث يا وام ، نزاع دارند، براى محاكمه و داورى ، نزد سلطان و قاضيات وقت (سلاطين جور) مى روند))، (آيا كار درستى مى كننند؟).
    امام صادق (ع ) فرمود: ((كسى كه در موضوعى ، حق يا باطل نزد آنها براى محاكمه برود، همانند كسى است كه نزد طاغوت براى محاكمه رفته است ، و آنچه دستگاه طاغوتى ، حكم كند- گر چه حق مسلم باشد - آنچه مى گيرد مال حرام است ، زيرا آن را به حكم طاغوت گرفته است ، با اينكه خداوند در قران فرمان مى دهد كه به طاغوت ، كافر باشند، آنجا كه مى فرمايد:
    ((يريدون ان يتحا كموا الى الطاغوت و قد امروا ان يكفروا به .))
    : ((مى خواهند محاكمه خود را نزد طاغوت ببرند، با اينكه خداوند آنها را ماءمور كرده كه به طاغوت ، كافر گردند)) (نساء - 60)
    پرسيدم : پس اين دو نفر در نزاع خود به چه كسى مراجعه كنند؟)).
    امام صادق (ع ) فرمود: نظر كنند به شخصى از خود شما كه حديث ما را روايت مى كند، و در حلال و حرام ما نظر مى افكند، و احكام ما را مى فهمد، حكميت و داورى او را بپذيرد، قد جعلته عليكم حاكما...
    ((همانا من او را حاكم شما قرار دادم ، اگر طبق دستور ما حكم داد، و يكى از آن دو نفر از او نپذيرفت ، حكم خدا را سبك شمرده ، و ما را رد كرده است ، و آنكه ما را رد كند، خدا او را رد كرده است ، و (گناه ) اين ، در مرز شرك به خدا است )).



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:24
    امضاء

  16. تشكرها 2


  17. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر افتخاری
    تاریخ عضویت
    December 2010
    شماره عضویت
    948
    نوشته
    2,018
    تشکر
    1,335
    مورد تشکر
    4,766 در 1,671
    دریافت
    5
    آپلود
    316

    پیش فرض




    يكى از منكران وجود خدا، نزد حضرت رضا(ع ) آمد، گروهى درمحضر آن حضرت بودند، امام به او فرمود:
    اگر حق با شما باشد - ولى چنين نيست - در اين صورت ما و شما برابريم ، و نماز و روزه و زكات و ايمان مابه ما زيان نخواهد رسانيد، و اگر حق باما باشد - چنانكه همين است - در اين صورت ما رستگاريمو شما زيانكار و در هلاكت خواهيد بود.
    منكر خدا: به من بفهمان كه خدا چگونه است ؟ و در كجاست ؟
    امام : واى بر تو، اين راهى كه مى روى غلط است ، خدا چگونگى را چگونه كرد، بدون آنكه او به چگونگى، توصيف شود، و او مكان را مكان كرد، بى آنكه خود دارى باشد، بنابراين ذات پاك خدا با چگونگى و مكان ، شناخته نمى شود و با هيچك از نيروى حس ، درك نمى شود، وبه هيچ چيزى تشبيه نمى گردد.
    منكر خدا: اگر خدا با هيچيك از نيروهاى حس ، درك نمى شود، بنابراين او چيزى نيست .
    امام : واى بر تو، اينكه نيروهاى حس تو از درك او عاجز هستند، او را انكار كردى ، ولى ما در عين آنكه نيروهاى حس ما از درك ذات پاك او، عاجز است ، به او ايمان داريم ، و يقين داريم كه او پروردگار ما است ، و به هيچ چيزى شباهت ندارد.
    منكر خدا: به من بگو خدا از چه زمانى بوده است ؟
    امام : به من خبر بدهكه خدا از چه زمانى نبوده است ، تا من به تو خبر دهم كه در چه زمانى بوده است .
    منكر خدا: دليل بر وجود خدا چيست ؟
    امام : من وقتى كه به پيكر خودم مى نگرم ، نمى توانم درطول عرض آن چيزى بكاهم با بيفزايم ، زيانها و بدى هايس را از آن دور سازم ، و سودش را به آن برسانم ، از همين موضوع يقين كردم كه اين ساختمان ، داراى سازنده است ، ازاين رو به وجود صانع(سازنده ) اعتراف كردم ، علاوه گردش ‍سيارات و پيدايش ها ابرها، وزيدن بادها، و سير خورشيد و ماه و ستارگان و نشانه هاى شگفت انگيز وآشكار ديگر را كه ديدم ، دريافتم كه اين گردنده ها، گرداننده دارد، و اين موجودات داراى سازندهو پردازنده مى باشند



    ویرایش توسط مدير محتوايي : 12-10-2012 در ساعت 23:23
    امضاء

  18. تشكرها 3

    خادم کریمه اهل بیت (19-06-2011), سابحات (14-07-2011), عهد آسمانى (16-10-2011)

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi