ما در زندگيمان انتخابهاي بسياري را انجام ميدهيم بدون اينكه هيچوقت از خودمان بپرسيم: «چرا؟» غذايي كه ميخوريم يكي از اين انتخابهاست....
شايد سير غذا خوردن را ادامه ميدهيم چون راهي براي زنده ماندن است؛ راهي براي رشد كردن و شايد هم به صورت خيلي اتوماتيك و ماشينوار غذاهايي را مصرف ميكنيم كه انتخاب والدين ما هستند. يا شايد ما مخالف روش غذايي كه پدر و مادرمان داشتند عمل ميكنيم و راهي مخصوص خودمان را برگزيدهايم. اما خيلي كم پيش ميآيد به اين فكر كنيم كه چرا ما اين غذاها و اين نوع غذا خوردن را برگزيدهايم.
بيشتر ما در زندگي امروز از تاثير موادغذايي بر جسممان آگاه هستيم. به عنوان نمونه ميدانيم اگر غذاهاي سالم و مغذي مصرف كنيم مانند غذاهاي كمنمك، كمچرب و مقدار محدودي شيرينيجات، لاغرتر ميشويم، بيماريهاي كمتري در دوران سالمندي انتظار ما را ميكشند و در آخر اينكه عمر بيشتري خواهيم كرد و اگر بيرويه موادغذايي چرب، شور، شيرين و شيميايي مصرف كنيم، اضافه وزن پيدا ميكنيم، بيماريهاي بيشتري ميگيريم، سروكارمان به دكترهاي بيشتري ميافتد و عمر كوتاهتري خواهيم داشت. اين اطلاعات را اگر نگوييم همه مردم اما اكثريت ما، به مقدار كم يا زياد داريم اما چيزي كه ما ميخواهيم دربارهاش صحبت كنيم يك رابطه غيرمستقيم بين عادات غذايي ما و روابطمان با آدمهاي اطراف است. قبل از اينكه توضيح بيشتري بدهيم اين جملههاي به هم پيوسته را دنبال كنيد: 1) انتخاب غذايي ما ميتواند عواطف ما را تحتتاثير قرار بدهد. 2) احساسهاي ما ميتواند عملكرد ما را تحتتاثير قرار بدهد. 3) عملكرد ما ميتواند روابط ما را تحتتاثير قرار بدهد. 4) روابط ما ميتواند جسم و روان ما را تحتتاثير قرار بدهد. 5) احساسها و وضع جسماني ما ميتواند انتخاب غذايي ما را تحتتاثير قرار بدهد. 6) انتخاب غذايي ما عواطف ما را تحتتاثير قرار ميدهد.
1.انتخاب غذايي ما عواطف ما را تحت تاثير قرار ميدهد
خيلي عوامل در زندگي عاطفي ما نقش بازي ميكند؛ شناسنامه خانوادگي و ژنتيك، شناسنامه سلامتي، شغل ما و روابطمان همگي ميتوانند احساسها و عواطف ما را تحتتاثير قرار دهند اما يك عامل مهم كه معمولا فراموش ميشود غذا و تاثيراتش است بر روان و حالات رواني ما. تجربه نشان داده زماني كه ما شيوه غذايي مشخصي را دنبال ميكنيم، احساسهاي مختلفمان هم بر يك مبناي ثابت قرار ميگيرند. البته ممكن است اين مساله براي همه افراد اين گونه نباشد اما با كمي دقت ميتوان مشابهتهايي را در افراد مختلف پيدا كرد. بياييد نگاهي داشته باشيم روي قضيه «افسردگي». خيلي از افرادي كه افسردگي دارند، علت افسردگيشان عدم تعادل هورمونهايشان است يا تغيير شرايط زندگيشان. اما چگونه اين اتفاق ميافتد؟! انتخاب غذاهايي كه ارزش غذايي ندارند و به نوعي تنها شكم پركن هستند، ميتواند منجر شود به اضافه وزن يا بيماريهايي كه خودتان بهتر درباره آنها ميدانيد، اما شايد اين نكته را درباره اين غذاها ندانيد كه غذاهاي فاقد ارزش غذايي درست است كه حالت گرسنگي شما را از بين ميبرند اما باعث افسردگي، عصبي بودن، زودرنج شدن و تحريكپذيري شما ميشوند و از همه جالبتر كاهش اعتماد به نفس! كه هر كدام از اين عاملها در طولانيمدت ميتوانند افسردگي به همراه داشته باشند. وقتي درباره تجربه شخصي آدمها صحبت ميكنيم ميبينيم، اكثر آنها در مقابل كارهاي خوبشان جوايزي چون بستني و شكلات دريافت كردهاند و هنوز هم با دريافت اين جوايز و ترفيعها - حتي در بزرگسالي – احساس خوبي پيدا ميكنند و در حالي كه شايد مصرف زياد اين دو مورد براي سلامتي مفيد نباشد. تحقيقات نشان ميدهد افرادي كه غذاهاي سالم را انتخاب ميكنند اعتماد به نفس بالاتري دارند و اصولا لذت بيشتري هم از زندگيشان ميبرند و افسردگي از زندگي آنها دورتر است. تغذيههاي پرچربي همراه با قند فراوان و افزودنيهاي شيميايي ميتواند احساسهاي منفي را ميهمان بدن شما كند و درحالي كه تغذيه سرشار از ميوه و سبزيهاي تازه، دانههاي حبوبات، گوشت (خصوصا گوشت سفيد) ميتواند احساسهاي مثبت را به سمت شما جلب كند. تحقيقات همچنين نشان داده روش غذايي ما و اينكه گوشتخوار باشيم يا سبزيخوار ميتواند بر احساسهاي ما تاثير بسيار زيادي بگذارد.
2.احساسهاي ما عملكرد ما را تحتتاثير قرار ميدهد
چيزي كه ما نميدانيم اين است كه غذاها بخشي از احساسهاي ما را سبب ميشوند. احساسها فرمان فكر ما را به دست ميگيرند و سرانجام موجب نوع خاصي از عملكرد ما ميشوند. افكار و احساسها بسيار به هم نزديك هستند و همراه غرايز ما به صورت ناخودآگاه عملكردمان را تحتتاثير قرار ميدهند. اگر من دچار گيجي شدهام، حتما افكارم اين حالت را سبب شدهاند و حتما عملكردي متفاوت و غيرقابل پيشبيني خواهم داشت. بنابراين احساسهاي ما ميتوانند اطلاعات ما را درباره خودمان تنظيم كنند و رفتارمان را با ديگران شكل بدهند. اگر ما اكثرا احساس لذت، صلح، صبوري و روشنبيني را در درونمان داشته باشيم، ميتوانيم خيرانديش، صميمي، كمككننده و همراه ديگران باشيم. اما اگر برعكس، درونمان احساسهاي منفي را پرورش دهيم، رفتار تندي داشته باشيم، احساس افسردگي كنيم، به طور حتم رويه بيروني ما عصبانيتهاي كنترلنشده، بدبيني، اضطراب و درگيري با ديگران خواهد بود. با همه اينها باز هم اين اطلاعات خيلي اطلاعات دست اول و شگفتآوري نيستند و چيزي كه هيجانآور است، اين است كه غذايي كه شما ميخوريد ميتواند غيرمستقيم بر نحوه فكر و عمل شما تاثير بگذارد.
3.عملكرد شما بر روابط شما تاثير ميگذارد
اين نكته كه افراد تندمزاج و منفيبين خيلي زود از كوره در ميروند و روابطشان را تحتتاثير قرار ميدهند، خيلي روشن و واضح است. افرادي با اين مشخصات بيشتر از ديگر افراد با نزديكانشان، بچهها، همكارها و... درگير ميشوند. در حالي كه افرادي با احساسهاي مثبت و خوشبيني هم روابط بهتري با اطرافيانشان دارند و هم كمتر احتياج دارند تا سعي كنند رابطهاي را شكل بدهند يا آن را حفظ كنند. اما باز هم اين نكته هيجانانگيز مطلب مورد نظر ما نبود؛ چيزي كه جذاب و هيجانانگيز است اين نكته است كه غذايي كه شما ميخوريد ممكن است منجر شود به دوري يا نزديكيتان به افرادي كه دوستشان داريد و به آنها عشق ميورزيد.
4.روابط ما سلامت جسمي و رواني ما را تحتتاثير قرار ميدهند
تحقيقات زيادي در سالهاي اخير انجام گرفته و منتشر شده كه نشان ميدهد افرادي كه روابط كمتر و ضعيفتري با اطرافيانشان دارند عمدتا از سلامت جسمي كمتري هم برخوردار هستند. همچنين افرادي كه روابط قويتر و بيشتري با آدمهاي اطرافشان دارند، اجتماعيتر هستند و شانس بيشتري در حفظ سلامت جسمي خود دارند. حالا ارتباط غذا و عشق چيست؟ غذا احساسهاي ما را تحتتاثير قرار ميدهد، احساسهاي ما عملكرد ما را تحتتاثير قرار ميدهد، عملكرد ما روابط ما را تحتتاثير قرار ميدهد و روابط ما سلامت جسمي و رواني ما را تحتتاثير قرار ميدهد. بنابراين غذايي كه شما انتخاب ميكنيد، خوب يا بد روي روابطتان تاثير ميگذارد، همان اندازه كه بر سلامت جسمي و رواني شما تاثير ميگذارد.
5.حالت رواني و جسمي ما بر انتخاب غذاي ما تاثير ميگذارد
حالا يك چرخه كامل را با هم طي كردهايم و به نقطه اول بازگشتهايم و به اين نتيجه كه عواطف ما و سلامت جسميمان انتخاب غذاي ما را تحتتاثير قرار ميدهد. اجازه بدهيد تصويري خلاصه از اين موضوع به شما نشان بدهيم: انتخاب غذايي ما عواطف ما را تحتتاثير قرار ميدهد، عواطفمان عملكردمان را، عملكردمان، روابطمان را و روابطمان سلامت جسمي و رواني ما را و احساسها و سلامت جسمي ما انتخاب غذاييمان را. وقتي افراد از موضوعي احساس ناراحتي جسمي يا رواني ميكنند نه تنها خودشان را دوست ندارند كه احساس بدي هم نسبت به جسمشان دارند. بعضي از اين افراد راه ديگري را براي بازيافت خودشان پيدا ميكنند و اغلب آنها برميگردند به غذا و عشق؛ هر دو يا يكي از آنها. اگر ما در اين بازگشت، خوراكيهاي مفيد را انتخاب كنيم، در آينده جسم سالمتر و روابط بهتري خواهيم داشت، اگر خوراكيهاي غيرمفيد را انتخاب كنيم راهي را ميرويم كه منجر ميشود به بيماريهاي جسماني و روابط آزاردهنده.